لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قال الامام الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء : لایجتمع المال الا بخصال خمس ببخل شدید و امل طویل و حرص غالب و قطیعة الرحم و ایثار الدنیا علی الاخرة (کشف الغمه، ص ۲۶۷)
با سلام.
جهت اطلاع از آخرين أخبار و اطلاعات استخدمي به كانال زير بپیوندید.
https://t.me/sazzandegan
ولادت باسعادت هشتمین خورشید ولایت حضرت ثامن الحجج علیه صلوات الله مبارک باد
یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله
السلام علی غوث اللهفان
مطهرون نقیات ثیابهمو
تجری الصلاة علیهم اینما ذکروا
من لم یکن علویا حین تنسبهو
فما له فی قدیم الدهر مفتخرو
فالله لما برا خلقا فاتقنهو
صفاکمو و اصطفاکم ایها البشرو
فانتم الملا الاعلی و عندکمو
علم الکتاب و ما جائت به السورو
هدایت شده از محمد حسین محمدی
مهمترین نکات متن خوانی دعای عرفه:
۱. چرا البدائع، الصنائع، الودائع با همزه ولی الطلائع با یاء است؟
۲. مخارج حروف در امثال جازي، ضارع و ظاعن، اغنیتَ و اقنیتَ رعایت شود.
۴. غذاء به کسر غین (فاء الفعل)
۵. و یسرتَ لی تقبّل مرضاتک (تقبل مصدر و اسم است، به شکل فعل خوانده نشود)
۶. و وفقتنی لما یزلفنی لدیک (یزلف از باب افعال)
۷. زدتنی به ادغام متجانس دال در تاء
۸. فایّ نعمک یا الهی احصی عددا و ذکرا (اُحصي متکلم وحده مضارع است نه صیغه یکم ماضی)
۹. من ان یحصیها العادون: دال عادون مشدد است همون گونه که فکی کافش مشدده برخلاف فمی (البته میم فم در برخی لغات مشدده)
۱۰ و انا اُشهد بحقيقة ایمانی.......ان لو حاولتُ.... بین مفعول اُشهِدُ و فعل، چندین سطر فاصله شده.
۱۱. حمالة امّ رأسي (حَمّالة نخوانید)
۱۲. و بلوع فارغ حبائل عنقی (بلوع نه بلوغ)
۱۳. و افلاذ حواشی کبدی (افذاذ نخوانید)
۱۴. و شعری و بشری (شعری به فتح شین نه کسر)
۱۵ انتسج از باب افتعال است نه انفعال
۱۶. فیکون موروثا..... فیَضادّه..... فیرفدَه، این افعال همه منصوبند با فای سببيت.
۱۷. واجعل سمعی و بصیری الوارثَین... وارثین مثناست نه جمع. (الوارثین مفعول دوم جعل)
۱۸. منزل التوراة.... و منزل کهیعص. اولی باب افعال و دومی باب تفعیل.
۱۹. یا من لم یعجل علی من عصاه ، به خطای دید یا من لم یجعل علی من عصاه نخوانید تا معنایی درست برایش نیابید.
۲۰ یا بدی یا بدیع لاندلک (بدی به تشدید یاء و لاندلک متشکل از چهار کلمه)
۲۱ امثال الامتنان به شکل المتنان خوانده شود.
۲۲. یا من دَعَوتُهُ مریضًا فشفاني (دعوَتُه نخوانید یعنی بین فعل و اسم یعنی مصدر خلط نشود)
۲۳. شاهدة علیّ بما قد عملت و قد علمت....(عمل با علم خلط نشود)
۲۴. یا سائلی من عظایم الامور یا عظائم؟
۲۵. و انک الحَکَم العدل (نه الحُکم)
۲۶، وجودک (به شکل یک کلمه یعنی وُجود نخوانید)
۲۷. من الاِغناء من الفقر (من الاغنیاء نخوانید)
۲۸. و وسع المستقیلین (المستقبلین نخوانید)
۲۹. اللهم یا من ملک فقدر...... و استُغفر فغفر (فعل استغفر حتما مجهول خوانده شود)
۳۰ و لبیتک الحرام آمین قاصدین (آمّین به تشدید میم)
۲۱. فقد مددنا الیک ایدینا (ایدی به فتح یاء دوم)
۳۲. و الایادی الجسام (الاجسام نخوانید)
۳۳. و ان ظهرت المَساوی منّی (مُساوی نخوانید)
۳۴. و انت الحفیّ بی (الخفی نخوانید)
۳۵. و کلَّما آیسَتنی اوصافی اطمعَتنی مِنَنُک. هر دو فعل به صیغه غائب خوانده شود و فعل دوم، اطعمتنی خوانده نشود.)
۳۶. الهی کیف اغرم و انت القاهر و کیف لا اغرم و انت الآمر (الامر نخوانید)
۳۷. و اوقفنی علی مراکز اضطراری (اوفقنی نخوانید)
۳۸. و اوقفنی علی مراکز اضطراری (خواندن دو کلمه پشت سر هم و رعایت مخارج حروف آن، به دقتی بیشتر نیاز دارد)
۳۹. و بجَنابک (نه بجِنابک)
۴۰. و ان الهوی بوثائق الشهوة أسرني (نه اسرّنی)
۴۱. انت المونس لهم را می توان به تحقیق همزه و به شکل مؤنس خواند شبیه مؤمن.
۴۲. انت الذی اشرقتَ الانوارَ (فعل مخاطب است)
۴۳. حیث اوحشَتهم العوالمُ (فعل را مخاطب نخوانید)
موفق باشید. تقبّل الله منکم الاعمال
https://t.me/joinchat/TDCulkjbmBZjNDI0
http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
هدایت شده از محمد حسین محمدی
● ادعى رجل من الأعراب النبوة
في زمن المهدي العباسي فاعتقله
الجُند وساقوه إلى المهدي
فقال له: أنت نبي؟
قال: نعم
قال المهدي: إلى من بُعثت؟
قال الأعرابي: أوتركتموني أُبعث إلى أحد؟ بعثت في الصباح واعتقلتموني في المساء.
المصادر
📒 نثر الدر.
📒 ربيع الأبرار.
هدایت شده از محمد حسین محمدی
محمد حسین محمدی:
متن خوانی و ترجمه:
نکاتی ترجمهای دربارۀ متن فوق
1ــ عبارت «أوَ تَرَکتُمونی»:
در اين عبارت، حرف «و» عاطفه است و قاعدتاً بايد در آغاز کلام بيايد، اما چون همزۀ استفهام صدارتطلب است، واو عاطفه يک پلّه متأخر شده و بعد از همزه واقع شده است.
اکنون در ترجمه چه بگوييم؟
ترجمۀ تحت اللفظی میشود: «و آيا گذاشتيد مرا».
اگر متن بدين صورت ترجمه شود، جمله روانی خود را از دست میدهد. برای درک بهتر اين مطلب، جملات قبل از آن هم ترجمه میشود تا زمختی ترجمۀ اين «و» معلوم گردد.
به او گفت: تو پيامبری؟
گفت: بله
مهدی گفت: برای چه کسانی به رسالت برانگيخته شدهای؟
گفت: و آيا گذاشتيد من برای کسی رسالتم را ايفا کنم؟
میبينيم آمدن «و» به متن، رنگ و بوی ترجمه میدهد. اکنون چه کنيم؟ آيا از ترجمۀ «و» دست بکشيم؟ پاسخ نخست منفی است؛ زيرا در ترجمه اصل اين است که اجزای متن اصلی برگردان شوند و حذف آنها در ترجمه، فقط و فقط وقتی صورت میگيرد که به هيچ وجه امکان برگردان آنها نباشد؛ و اينجا از آن موارد نيست. چگونه؟
اينجا بايد از نگاه مکانيکی و ذهن قالبی فراتر رويم و فکر نکنيم هر جا واو عاطفه ديديم، ترجمهاش فقط «و» میشود. گاهی مانند اينجا «آن وقت»، «اساساً»، «اصلاً»، «ببينم» و نظائر آن را ــ بر حسب متن ــ بايد در ترجمه آورد. اين چهار عبارت اگر چه ظاهراً ترجمۀ «و» نيستند، اما کارکردی را که «و» در در اين متن دارد، به فارسی منتقل میکنند. اين انتقالِ کارکرد است که هنر مترجم و بلکه مترجمبودن شخص را نشان میدهد.
پس ترجمه میکنيم:
اصلاً گذاشتيد من رسالتم را به کسی اعلام کنم؟! صبح به رسالت برانگيخته شدم و شباهنگام بازداشتم کرديد! [مَلاعين خَبَثَه 😂]
اين عبارت «ببينم» و... در ترجمۀ «أَفَـ» هم کاربرد دارد. مثلاً در آيۀ شريفۀ ذيل:
«وما محمّدٌ إلّا رسولٌ قد خَلَتْ مِن قبلِه الرُّسُلُ أفَإِنْ ماتَ أو قُتِلَ انقلَبتُم علی أعقابِکُم».
ترجمه: محمد فقط و فقط فرستادهای بود که پيش از وی نيز فرستادگانی بودند و درگذشتند. ببينم! اگر بميرد يا کشته شود، به دينش پشت میکنيد؟!
حالا اگر «فـ» را به «پس» معنی کنيم، اينگونه میشود:
محمد فقط و فقط فرستادهای بود که پيش از وی نيز فرستادگانی بودند و درگذشتند. پس اگر بميرد يا کشته شود، به دينش پشت میکنيد؟!
دوستان، اين اسلوب ترجمۀ «أوَ» و «أفـَ» را در ديگر جاهای قرآن يا متون عربی امتحان کنند و معادلهائی را که ذکر کردم در ترجمه بگذارند. ببينند ترجمه چه میشود؟
در اينجا ممکن است کسی بگويد: آقا، «ببينم» کجا و «و» عاطفه کجا؟ خيلی دور از هم هستند.
برای اين که اين دوری از اذهان زدوده شود، مثالی خدمتتان عرض میکنم:
يکی از مثالهائی که برای «إذا»ی مُفاجَأة ذکر میکنند اين است: «خرجتُ فإذا أسدٌ بالبابِ». ترجمۀ تحت اللفظيش میشود: «خارج شدم، ناگهان شيری دم در بود». اين ترجمه نسبتاً رساست، ولی میتواند رساتر شود. سال 75 که بنده کلاس مکالمۀ عربی میرفتم، از استادم جناب دکتر ماجد نجاريان ـ که از افاضل عربِ مقيم ايران هستند ـ اين جمله را پرسيدم و از ايشان خواستم برايم به عربی توضيح دهند؛ يعنی: ايشان فرض کند میخواهد برای يک عربزبان معنی و مفهوم جمله را بيان نمايد. گفت: «خرجتُ ففجأةً رأيتُ أسداً بالباب». گفتم: اين «رأيتُ» را از کجا آورديد؟! گفت: از مضمون جمله پيداست.
ايشان خودش اديب است و شاعر و اساساً عرب است و آن زمانی که من از وی پرسيدم، اصلاً فارسی بلد نبود. پاسخ ايشان مرا به فکر فرو برد و نتيجه گرفتم که ما در معنی کردن جملات و سپس ترجمۀ آنها نبايد اسير الفاظ باشيم.
مثال ديگر:
آيۀ 84 و بخشی از آيۀ 85 سورۀ مبارکۀ بقره:
«و إذ أخذنا ميثاقَکم لا تَسفِکون دِماءَکم و لا تُخرِجون أنفُسَکم مِن ديارِکم ثُمّ أقرَرتُم و أنتُم تَشهَدونَ (84) ثُمّ أنتم هؤلاء تَقتُلون أنفُسَکم...».
ترجمه: همچنين زمانی از شما پيمان گرفتيم كه خون همديگر را نمیريزيد و يكديگر را از خانه بيرون نمیكنيد! شما هم در حالی که خود شاهد اين پيمان بوديد، به [اين پيمان] اقرار کرديد (84) اما همين شما يکديگر را میکشيد!...
يا:
باز همين شما يکديگر را میکشيد!
سخن در ترجمۀ «هؤلاء» است. اول چيزی که از ترجمۀ آن به فارسی در ذهنمان خطور میکند، «اينها» است، ولی در اينجا میبينيم اصلاً نمیشود «اينها» در ترجمه بيايد.
دربارۀ ترجمۀ «ثُمّ» به «باز» يا «اما» هم سخن هست که باشد برای وقتی ديگر. همين قدر معلوم باشد که
«ثُمّ» میتواند گاهی به «اما» و «ولی»، گاهی به «علاوه بر اين» و گاهی به «باز» يا «باز هم» ترجمه شود.
«و» عاطفه نيز میتواند به «هم» و «نيز» و گاهی به «ولی» و «اما» ترجمه شود.
هدایت شده از محمد حسین محمدی
2ـ عبارت «بَعْث إلی» و مشتقات آن:
چون معادل ظاهری اين عبارت در فارسی کاملاً رنگ و بوی ترجمه میدهد و به هيچ وجه ارتباط مخاطب را با متن برقرار نمیکند، ناگزير بايد در آن دخل و تصرّف کنيم. اگر بخواهيم ترجمۀ تحت اللفظی بکنيم چنين میشود:
مهدی گفت: به سوی چه کسی برانگيخته شدی؟
اعرابی گفت: اساساً گذاشتيد به سوی کسی برانگيخته شوم؟
چون اين مشکل پيش آمد، بنده معادلهای مختلفی برای عبارت «بعث إلی» گذاشتم.
3ــ «مَن» در اينجا موصول مشترک است؛ يعنی هم میتواند برای مفرد بکار رود و هم جمع؛ لذا در ترجمۀ بالا، «کسانی» را برايش گذاشتم.
4ـ «فـ» در «فقال له» در ترجمه حذف میشود؛ چون اگر آن را برگردان کنيم، ترجمه روانی خود را از دست میدهد. برای اين گونه حذفيات در ترجمه، میگوييم: «فـ» در ترجمه محو میشود.
5ــ کلمۀ «الأعرابي»:
هم میتوان ترجمه کرد: «اعرابی گفت»، و هم: «آن عرب باديهنشين گفت». معلوم است که «آن» برگردان «الـ» عهد ذکری است که بر سر کلمۀ «أعرابي» آمده است.
هدایت شده از محمد حسین محمدی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
متن خوانی تفسیر کشّاف.
ابتدای سوره مبارکه کوثر
مدرّس: محمد حسین محمدی
سورة الکوثر. مکیة. و آیاتها ۳ نزلت بعد العادیات.
بسم الله الرّحمن الرّحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر.
فی قراءة رسول الله صلی الله علیه و سلم انا انطیناک بالنون و فی حدیثه صلی الله علیه و سلم و انطوا الثبجة و الکوثر فوعل من الکثرة و هو المفرط الکثرة قیل لاعرابیة رجع ابنها بم آب ابنک؟ قالت آب بکوثر و قال:
و انت کثیر یا ابن مروان طیب
و کان ابوک ابن العقائل کوثرا
و قیل الکوثر نهر فی الجنة و عن النبی صلی الله علیه و سلم انه قراها حین انزلت علیه فقال اتدرون ما الکوثر؟ انه نهر فی الجنة وعدنیه ربی فیه خیر کثیر و روی فی صفته احلی من العسل و اشد بیاضا من اللبن و ابرد من الثلج و الین من الزبد حافتاه الزبرجد و اوانیه من فضة عدد نجوم السماء.
#تفسیر_کشاف ۱
@matnkhaniaraby
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قوله تعالى : قد نرى تقلب وجهك في السماء فلنولينك قبلة ترضيها، الآية تدل على أن رسول الله قبل نزول آية القبلة - و هي هذه الآية - كان يقلب وجهه فى آفاق السماء، و أن ذلك كان انتظارا منه ، أو توقعا لنزول الوحى فى أمر القبلة، لما كان يحب أن يكرمه الله تعالى بقبلة تختص به، لا أنه كان لايرتضي بيت المقدس قبلة، وحاشا رسول الله من ذلك ، كما قال تعالى فلنولينك قبلة ترضيها، فان الرضا بشيء لا يوجب السخط بخلافه بل اليهود على ما في الروايات الواردة في شأن نزول الآية كانوا يعيرون المسلمين في تبعية قبلتهم، ويتفاخرون بذلك عليهم، فحزن رسول الله ذلك، فخرج في سواد الليل يقلب وجهه إلى السماء ينتظر الوحي من الله سبحانه ، وكشف همه فنزلت الآية، ولو نزلت على البقاء بالقبلة السابقة لكانت حجة له على اليهود ، و ليس و لم يكن لرسول الله ولا للمسلمين عار في استقبال قبلتهم ، إذ ليس للعبد إلا الإطاعة و القبول ، لكن نزلت بقبلة جديدة ، فقطع تعییرهم و تفاخرهم ، مضافا إلى تعيين التكليف، فكانت حجة و رضى.
المیزان ج ۱، آیه ۱۴۴ سوره بقره
🔰تفاوت بنی امیه و بنی هاشم!
از ابن خلکان، تاریخ نویس معروف نقل شده که شخصی به نام شیخ نصر الله بن مجلی که از علما و معتمدان اهل سنت است، میگوید: شبی حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام را در خواب دیدم و عرض کردم: یا علی! شما مکه را فتح کردید و اعلام عمومی دادید که هر کس به خانه ابوسفیان وارد شود در امان است؛ ولی در روز عاشورا از طرف فرزندان همین ابوسفیان در باره فرزندت حسین (ع) و خانواده اش چه ستمها که روا نداشتند و چه جنایتها که در آن روز صورت نگرفت
[چرا به ابوسفیان امان دادید تا فرزندان و پیروانش با آل علی چنین کنند؟!] امیرالمؤمنین علیه السلام :فرمود ابیات ابن صیفی را در این باره نشنیده ای؟ عرض کردم: نه؛ فرمود: نزد او برو و اشعاری را که درباره این موضوع سروده، از زبان خودش بشنو.
شیخ نصر الله میگوید: از خواب بیدار شدم و به طرف خانه ابــن صـيفى [حيص و بیص] که از شعرای معروف و از فقهای شافعیه بود رفتم؛ خواب خود را برایش بازگو کردم.
از شنیدن خواب من فریادی از دل کشید و شروع کرد به گریه کردن؛ سپس سوگند خورد که تا این ساعت کلمه ای از این ابیات را به کسی نگفته ام، خدا را شاهد میگیرم که این اشعار را دیشب سروده ام.سپس شروع کرد به خواندن و گفت:
ملكنا فكان العفو منا سجية
فلما ملكتم سال بالدم ابطح [حو]
و حللتمو قتل الأسارى و طالما
غدونا على الأسرى نمن و نصفح [حو]
فحسبُكُمُو هذا التفاوت بيننا
وَكُلُّ إناء بالذى فيه ينضح [حو]
یعنی: ((هنگامی که ما بنی هاشم حکومت را به دست گرفتیم، عفو و بخشش و انسانیت شیوۀ ما بود؛ ولی وقتی شما (بنی امیه) حکومت را به دست گرفتید تا بیابان حجاز (حمام) خون به راه انداختید و غیرانسانی رفتار کردید؛ در حالی که روش ما در طول تاریخ لطف و مهربانی با اسیران بود و اسیران شما را بخشیدیم و آزاد کردیم، ولی شما کشتن اسیران ما را روا داشتید و همین تفاوت بین ما (آل هاشم) و شما (آل امیه) در سرزنش و نالایقی شما کافی است - و از کوزه برون همان
تراود که در او است))
به این ترتیب عجیب علی(ع) پاسخ شیخ نصر الله را دادند که خلاصه اش این است که ما (بنی هاشم) را با بنی امیه مقایسه نکن. اخلاق ما با آنها زمین تا آسمان فرق دارد؛ ما اهل کرم و بخشش و مهربانی هستیم؛ ولی آنها خون آشام و سخت دل هستند.
حکایتهای ناب اخلاقی، ص ۴۷۲ به نقل از پند تاریخ ج ۲ ص ۸۹
#ثقلین
سعی کنید ابیات عربی را صحیح و با رعایت اصول شعرخوانی عربی بخوانید
http://eitaa.com/Nokat_Naab_Qurani
دقت کنیم
در عبارت بیان لفوائد ثلاث کلمه فوائد غیر منصرف است و باید مفتوح خوانده شود و ثلاث با تنوین کسره
دقت شود که فوائد منعوت است نه مضاف لذا کسره نمی گیرد یعنی نباید به اشتباه فکر کنیم که فوائد به ثلاث اضافه شده (مضاف است) و آن را با کسره تلفظ کنیم
کلمه بیان هم مرفوع است زیرا خبر است برای مبتدائی محذوف
نکته:
مفرد کلمه فوائد فایدة است لذا عددش یعنی ثلاث بدون تاء بکار رفته است
متن مذکور در جلد اول المیزان بکار رفته است
#دقت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#الصرف_العربی (14)
📝صص ۳۷ و ۳۸
اوزان اسم رباعی و خماسی مجرد
🎙 مدرس: استاد محمد حسین محمدی
نمونه ای از تدریس کتاب الصرف العربی احکام و معان دکتر فاضل السامرایی که توسط این بنده تدریس شده که انشاله بزودی با اتمام تدریسش فایل آن را با تخفیف عالی در معرض فروش قرار می دهیم. 👆
رحلت نبی مکرم پیامبر مهربانی ها صلوات الله علیه و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و شهادت امام رضا علیه السلام تسلیت باد
یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله
مطهرون نقیات ثیابهمو
تجری الصلاه علیهم اینما ذکروا