eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
🎼 بخواب ای کودکم دیگر .. |⇦•روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه به جهت دفع بلا از همۀ بلاد ، خصوصاً کشور عزیزمان ایران با نوایِ حاج حسین سازور •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «السلام علیک یا علی ابن الحسین» جدا میشد سر از حنجر ولی آهسته آهسته شد آویزان سر از پیکر ولی آهسته آهسته بریز آب روان اما درین صحرا که آبی نیست بریزم خاک بر پیکر ، ولی آهسته آهسته چه تناز است چشمانت چرا باز است چشمانت بخواب ای کودکم دیگر ، ولی آهسته آهسته پدر تلقین برایت خواند شهادت را به جایت خواند صدا از او میاید در ، ولی آهسته آهسته منم من زار و آواره نباشی بی تو گهواره مرا دق میدهد آخر ولی آهسته آهسته دگر دور از مصائب باش به نی رفتی مواظب باش سر نیزه برو با سر ولی آهسته آهسته تو را امروز کم دارم عزیزم شیر هم دارم بیا مادر بیا مادر ؛ ولی آهسته آهسته *مختار خروج کرد ، قتلۀ کربلا رو به سزاشون میرسوند ، یکی رو گرفت ،صدا زد جایی هم بود دلت برا حسین بسوزه؟ .. گفت امیر یه جا همه گریه کردن .. دیدم کشتۀ علیِ اصغر رو دستِ حسینِ .. نگاه کردم دیدم یه خانمی دمِ خیمه ایستاده .. دیدم هی چند قدم میرفت .. بر می گشت .. فهمیدم حسین مستاصل شده .. اما یه راهی پیدا کرد .. بدنُ پشتِ خیمه دفن کرد .. گفت بگو ببینم بعدش چی شد ؟ .. گفت امیر به خدا اون بدنم زیرِ خاک نماند .. نیزه دارایِ کربلا اومدن .. بدنُ از زیرِ خاک بیرون آوردن .. اله اکبر .. راوی میگه نگاه کردم دیدم بینِ سرهایِ رو نیزه یه سری رو به نیزه بستن .. گفتن سرِ شیرخوارۀ حسینِ .. حسین ... صل الله عَلَیْکَ یا مولای یا اَباعَبْدِاللَّهِ یا اباعبدالله وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ...
2594490.mp3
7.49M
🎙خواندی از شیب خضیب و روی خاکی (نجوا با امام زمان (عج)) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب ششم ۹۸ @majmaozakerine خواندی از شیب خضیب و روی خاکی ای که باران های عالم اشک‌هایت روضه می‌خوانَد مگر زینب برایت؟ ناله‌ات پر می‌کند هفت آسمان را آن زمان‌هایی که می‌گیردصدایت روزهایت تشنه‌ی آن ظهر خونین  هرشبت شام غریبان عزایت  ابتدای ناحیه از حال رفتم گرچه خیلی دورم از حال و هوایت خواندی از شیب خضیب و روی خاکی (1) ای فدای روضه‌های آشنایت گفتی از این داغ، باید جان سپاریم (2) این تو این جانی که خواهد شد فدایت گرچه از من بر نمی آید شهادت عاقبت من هم شهیدم با 
حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نگات میکنم با پریشونی نه شیری نه آبی نه بارونی گرفتار شدیم تو بیابونی، که پُر گرگه میدونم چقدر سخته انتظار یه‌کم چشماتو روی هم بذار عموت برمیگرده دووم بیار، خدا بزرگه شرمنده میشم از ، چشمای پر غمت ای کاش بمیرمُ، این جور نبینمت تا کِی دل من آب ، از گریه‌هات بشه طاقت بیار گلم ، مادر فدات بشه با من داره حرف میزنه نگات ولی در نمیاد دیگه صدات می‌لرزونی هربار با گریه‌هات، دلای مارو کسی قطره‌ای آب به ما نداد بچه‌م داره جونش به لب میاد خدا واسه هیچ مادری نخواد، این ماجرا رو سخته که بچه‌ای ، یه قطره آب بخواد مادر ولی ازش ، هیچ کاری بر نیاد رو دستای بابات ، میذارمت علی میری و به خدا ، می‌سپارمت علی کجا رفته لبخند آخرت سه شعبه چی آورده به سرت حالا چی بگم من به مادرت، ببین بابا رو دوباره منو یاری کن علی اصن گریه و زاری کن علی بیا آبروداری کن علی، همین یه بارو ای من به قربونِ ، رگهای گردنت باور نمی‌کنم ، ‌از من گرفتنت لبهات حالا نیست ، دنبال آب دیگه لالا لالا گلم ، راحت بخواب دیگه شاعر: میلاد حبیبی یه وقته میگن ذبح. (ذبح یعنی چی؟!) میخوام امشب برات معنا کنم .. آخه برا این شیرخواره نوشتن: "فَذُبِحَ الطِفْل مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُن" خیلی معنا تاحالا شنیدین، اما من امشب درست میخوام معنا کنم. ذبح میدونی یعنی چی؟! یعنی یه نفر رو زنده زنده سرش رو ببرن، ذبحش کنن، اینو میگن ذبح... دونفر رو تو کربلا ذبح کردن؛ هر دوتاش همه رو میکُشه. اولیش علی اصغر بود؛ تا ابی عبدالله روو دست گرفت، داشت دست و پا میزد. هنوز این بچه زنده‌ست؛ چشما بازه ، داره بابا رو نگاه میکنه ، یهو این تیر که خورد زیر گلو ، دستای بابا رو یه فشاری داد. حسین... ذبح بعدی میدونی کٖی بود که زنده زنده کُشتنش؟ اون لحظه‌ای که شمر اومد نشست رو سینه‌ی حسین ... هنوز ابی عبدالله داره نفس میکشه، هنوز ابی عبدالله داره حرف میزنه، مناجات میکنه؛ این خنجرو دراورد..
آروم بگیر جانِ ربابه ... علاجِ تو یه قطره آبِ عطش نمیذاره میدونم یه لحظه چشم تو بخوابه .... میبینی اصغرم مادرت حیرونه خواهشم از خدا یه قطره بارونه ... تشنۀ مادر ناله کمتر کن آسمون لبهاش و کمی تَر کن ای علی اصغر ..... قرار بی قراره بابا با تاولایِ دورِ لبها با چشمایِ شبیه دریا نمک نزن به زخمِ سقا ... پلکات و اینقدر بی رمق هم نزن آتیش نفست به این قلبم نزن گریه نکن ای طفل بی شیرم وقتی میلرزی بابا میرم .... سه شعبه اومد و غم آورد تا که به پارۀ دلم خورد فقط خدا نخواست و گر نه بابا هم از غم تو میمرد .... سه شعبه آمد و قلبِ من شد کنده غیر لب هات بابا حنجرت می خنده ... 
‍ حضرت علی اصغر علیه السلام کاری کردید که زبان حال بابام اینه: کاش چشمم مثل دستم بسته بود *یا زهرا...* شماکه تلافیش رو سر بابام علی درآوردین ،با او کاری کردید که وقتی از دنیارفت یه دونه موی سیاه تو محاسنش نبود؛بیست و پنج سال بعد از مادرم تو جمل ابن عباس به علی عطر تعارف کرد؛حضرت فرمود:ما استعمال نمیکنیم،من هنوز داغدارم "نحن قوم فی المصیبه" بریم کربلا،از امروز که آب رو به روی ابی عبدالله و بچه ها بستند،دیگه باید آب جیره بندی بشه،مثل امشبی شب هشتم بریر میگه من مامور شدم با بیست نفر برم شریعه،بیست تا مشک رو پر از آب کنم؛اونم نه برا اصحاب،برا هشتادو چهار زن و بچه.مشکارو پر از آب کردم جنگیدیم،هر طوری بود آب آوردیم،آوردم تو خیمه ها؛یه دونه مشکا که مخصوص خیمه ی بچه ها بود،آوردم آویزون کردم،هنوز مشک رو به ستون خیمه آویزون نکرده بودم،بچه ها اونقدر تشنه بودند،از مشک آب آویزون شدند،آب رو زمین ریخت،زمین خیمه نمناک شد،بچه ها این لباس هاشون رو بالازدند،این گرمی و حرارت بدن رو با نمناکی خاک خیمه جبران کنند،روز باب الحوائجه! حسین جان خیلیا یک سال منتظر روز هفتم بودند،گفتند این آقازاده کارساز عالمه،بزرگان ما خیلی ارادت داشتندبه روضه ی ایشون" مرحوم میرزای قمی ده روز خونشون روضه میگرفت هر روز به روضه خون میگفت روضه ی علی اصغر بخون،آقا روضه های دیگه هم بلدم بخونم؛چرا فقط میگید این روضه رو بخون؟فرمود:هر شهیدی که آمد میدون،زبون داشت،رجز خوند،خودشو معرفی کرد،از خودشم دفاع کرد،اما شیرخواره زبون نداشت،تا تیر سه شعبه آمد آنقده سریع این تیر از کمان حرمله خارج شد که حتی ابی عبدالله هم یه لحظه جا خورد،هموز حرفاش تموم نشده بود دید علی داره لبخند میزنه..." یه تیر آمد اما دو تا نشون رو زد...با نشون اول گوش تا گوش علی رو پاره کرد،همونجا سر رو شونه ی بابا افتاد؛با نشون دوم خود حسین رو زد دیگه دیدند ابی عبدالله نمیدونه چکار کنه! یه قدم به سمت خیمه ها میره؛یه قدم به سمت میدان میاد... حسین... کجایی عباس بچمو دریاب سوخته صورتش زیر آفِتاب مادر بیتاب،بچه ی بیخواب کاشکی بیارن،یه جرعه ای آب آی حسین... استادمیرزامحمدی
🎼 طفل را از وسطِ خاک .. |⇦•روضه و توسل جانسوز به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه به جهت دفع بلا از همۀ بلاد ، خصوصاً کشور عزیزمان ایران با نوایِ حاج علی آیینه چی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ گرچه از دور از آن فاصله ها زد ، بد زد آتش انگار که بر کربُبَلا زد بد زد اصلا اینبار کماندار چه با زور کشید به سه شعبه همۀ حَنجره را زد بد زد دست و پا داشت که می زد پدر انداخت عبا نفسِ آخر خود زیرِ عبا زد بد زد .. اولین بار که چشمش به ربابش اُفتاد اندکی حرف نزد بعد صدا زد بد زد بُرد در بینِ عبا تا که نبیند چه شده مادرش گفت بگو تیر کجا زد بد زد؟ گرچه بر چشمِ ابالفضل همین تیر نشست بدتر از چشمِ عمو بود که تا زد بد زد پشتِ خیمه به سرِ قبر ، حرامی آمد نیزه برداشت و مانندِ عصا زد بد زد طفل را از وسطِ خاک کشیدند به نِی بچه را باز نوکِ نیزه که جا زد بد زد نیزه دارَش زِ سر نیزه سرش را انداخت سَر که اُفتاد زمین ضربه یِ پا زد بد زد رهگذرهای دَمِ کوچه به هم می گفتند حرمله تیر به این بچه چرا زد بد زد سالها بود همین جمله فقط کارِ رباب نانجیب آنهمه لبخند به ما زد .... بد زد @majmaozakerine •┄┅══༻○༺══┅┄•
چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین   شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد  نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان‌خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی دلم سوزاند وقتی... کنارم طفل خود را شیر می‌داد  دوباره روضه می‌گیرم عزیزم در این ویرانه می‌میرم عزیزم دوباره حرمله رد شد از اینجا دوباره خشک شد شیرم عزیزم  نگفتند آه داغِ بچه دیده‌است نگفتند از بلا پُشتش خمیده است ولی گفتند این تازه عروسان عروسِ فاطمه مویش سفید است  گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند مرا با ریسمان بر ناقه بستند نمی‌ماندی به نیزه چاره کردند سَرَت را با نخِ قنداقه بستند چه حسرتها جشیدم بچه‌ام را چه سختیها کشیدم بچه ام را کنارِ بچه‌های  نیزه دارش به روی نیزه دیدم بچه ام را  فقط لالا کنم لالا بخوابی ندارم غصه دیگر تا بخوابی از آغوشم جدا گشتی و رفتی که رویِ سینه‌ی بابا بخوابی  نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند بساطِ غارتش را گرم کردند برای آنکه راحت‌تر بخوابی زدند و سینه‌اش را نَرم کردند سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد به دنبالِ تو می‌گشتند بر خاک.‌‌.. چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه‌ام قلبم گرفته تمام چهره‌ام را غم گرفته زِ بس نازی که تیری با سه‌شعبه در آغوشش تو را محکم گرفته  عبا را روی تو افکند بابا دلش را از غمت آکند بابا چنان با تیر چسبیدی به قلبش تو را  از سینه‌ی خود کَند بابا ۹۸/۰۶/۱۵
بسم الله الرحمن الرحيم به یاد ▶️ دشمن شناس بود و سربازِ بی بدل بود فرزندِ بی مثالِ جنگاور جمل بود شمشیر میکشید و «سر» روی خاک میریخت مثل علیِ اکبر(ع) در رزم، بی مثل بود @hosenih ارثیۂ پدر بود عشقِ عمو حسینش(ع) در کربلا شد اثبات، عشقی که بی خلل بود ترسیده بود «أزرق»! چون در کشاکش ِ جنگ همواره کارِ قاسم(ع)، آوردنِ اجل بود هر کس که در جدالِ با چشم هایش افتاد مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود @hosenih تاریخ غبطه خورده، «إن تَنکُروني» اش را اینکه همیشه حرفش، همراه با عمل بود ¤ یک عمر مثلِ قاسم(ع)؛ در نزد «حاج قاسم»- -طعم خوش ِ شهادت، «أحلی مِن العسل» بود! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لالا لالاکبوتر لالالایی اصغر چطوری من توروبرگردونم به دست مادر لالالالاستاره شده بابات بیچاره مادرتو جلوی خیمه ها چشم انتظاره نمیدونم چراتوروزدن یه دفعه بی هواتوروزدن چه تیری بودش انگاری که با نوک سرنیزه ها توروزدن الهی من بمیرم بخواب علی روشونم ببین باباحیرونم دردت اومدمیدونم لالالالا لالالایی علی اصغر لالالالا قناری سراومدبیقراری دیگه آروم میتونی چشماتوروهم بزاری لالا لالا امیدم گل سرخ وسفیدم سر اومد عمرتوراه رفتنت رو من ندیدم چقدرماجراپیچیده شد غم ودردبابا پیچیده شد زخمی شدکتف من باتیری که میون گیسوهات پیچیده شد الهی من بمیرم دلم روازجاکندی داری به من میخندی تودستامو میبندی لالا لالا لالالایی علی اصغر لالا لالا بهارم گره افتاده کارم چه جوری از گلوت تیرسه سردربیارم لالا لالا عزیزم شدی راه گریزم میرم خاکت کنم روی تن تو خاک بریزم میزارم توی خاک بدنتو تازیرپانیفته تنه تو الهی مادرت نبینه که میبوسه نیزه ها دهنه تو میگم غمه ناگفته مصیبت نشنفته سرت باسنگ می افته لالا لالا لالالایی علی اصغر التماس دعا یازهرا
یاحسین بن علی قلبیمده یاره چوخدورحسینیم سنسیزپناهیم یوخدورحسینیم نور امامت ای ماه رحمت ای منتهای مهرو مودت خط امان قرآن عترت سنسیز بهاریم یوخدور حسینیم شیر خدانین لواسی سن سن کرب و بلانین صفاسی سن سن من بی پناهین پناهی سن سن الیمده چارم یوخدور حسینیم سبط پیمبر هاردا یاتیب سان من بی نوانی گوزدن آتیب سان قلبیم نهانی درده سالوب سان سن تک نگاریم یوخدور حسینیم یازامیرام من قلم سیزیلدیر کرب و بلا ده علم سیزیلدیر آدون گلنده جانیم گیزیلدیر درد نهانیم چوخدور حسینیم ای خیمه گاهی یانمیش حسینیم عدوان الینده قالمیش حسینیم قراریم الدن آلمیش حسینیم سنسیز قراریم یوخدور حسینیم شاعر:یاسین نصیری
🎼 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول گل بستانم ماه تابانم ای علی اصغرم خشکیده لبهات ای عزیزمن ای گلم ای مادرم ماه گهواره ای جگر پاره خیلی شرمنده م برات ندارم آب و ندارم شیر ی برسونم به لبات 🔘 آه ای تشنه لب بی شیر رباب(س) عموت زودمیاد بامشک پر آب 🔘 آه ای اصغرم آه ای اصغرم 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم عزیز جونم ای مهربونم غنچه ی پر پر علی (ع) حنجرت پاره مادرت داره می زنه به سر علی(ع) مادرت گریون شده اویزون به پوستی نازک سرت رو نی می بندن سر تو اصغر پیش چشم مادرت 🔘 می بندن سرت رو روی طناب پیشِ چشمای گریونه رباب 🔘 آه ای اصغرم آه ای اصغرم 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم ای همه هستم به روی دستم زدی بال و پر علی(ع) تیر مثل خنجر خورد به اون حنجر تورو کرد بی سر علی (ع) زدی دست و پا بغلم بابا به کدوم جرم و گناه با چه رویی من ببرم اصغر(ع) تورو سمت خیمه گاه 🔘 ای سوزم علی ای سازم علی(ع) بودی آخرین سربازم علی (ع) 🔘 آه ای اصغرم آه ای اصغرم 💠💠4⃣6⃣7⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘
زمینه ورود_به_کربلا🔼 امام_حسین علیه 〰〰〰〰〰〰 به مجلس بى رياى حسين خوش اومدين نوكراى حسين به زودى زود همين دسته جمع ايشالا كرببلاى حسين كسى كه دو ماه مشكى مى پوشه/بدونه كه زهرا دعاگوشه يقين داشته باشين كه اين ارباب/غلاماشو هرگز نمى فروشه حسین جانم حسين جانم حسين جانم 2 〰〰〰〰〰〰 دلم به غصه شده مبتلا نذار بيُفتم به هول و ولا چرا مدام زير لبهات مى گى اعوذ بالله من الكربلا چقد اين بيابون بلاخيزه / چقد اين زمين وحشت انگيزه تماشاى اين دشت نمى دونى / به جونم چه آتيشى مى ريزه (حسين جانم3) 2 〰〰〰〰〰〰 نگاهى بنداز به دور و برت چه گريه اى مى كنه دخترت با اون سپاهى كه رو در روته داره مى لرزه تن خواهرت چرا مهمونيشون با شمشيره / چرا دست يک عده زنجيره گمونم با اوضاع اين صحرا / دیگه زینب از غصه مى ميره (حسين جانم3) 2 〰〰〰〰〰〰 سواره هارو نيگا كن حسين يه فكرى واسه ماها كن حسين اينا كه اينجان همه بى حيان براى زنها دعا كن حسين نمى خواى اگه خواهرت پيرشه / نذار با تنت نيزه درگيرشه نذار خوابى كه بچگيم ديدم / زير ضربه چكمه تعبيرشه (حسين جانم3) 2 . سلام ببخشید سبک اینو میزارین بی زحمت واینکه کی خونده با تشکر