eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
مجلس پدر بزرگوارت،هرچی حاجت داشتم رو پشت در گذاشتم،گفتم:بذار امشب برم براش گریه كنم،آقا جان امشب اومدم یه ذره آرومت كنم،اومدم با گریه هات گریه كنم،دیدید آدم بعضی وقت ها میره جایی عزای كسی به اون باز مونده چی میگه:اول حرفی كه می زنی میگی،غم ِ آخرت باشه.آقا جان خیالت راحت دیگه این غم ِآخر شماست،آقا مارو هم توی غمت شریك كن، آقاجان ماروهم صدا زدی برای پدرت گریه كنیم،آی سامرا رفته ها،اگه دیدی گوشه چشمت خیس شد بدون دارند راهت میدن توی حرم،اونایی كه دلتون داره پر میزنه:* السلام علیك یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ . کیستم من؟ گوهر ِده بحر ِ نور ِ کبریایم آفتاب ِ سامره، روشنگر ِ مُلک ِ خدایم آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم منظـر ِ حسـن خـدا مصباح انوارُالهدایم من اباالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده بشنوید ای آسمانی‌هـا، زمینی‌ها صدایم من اباالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من علی بن جواد بن رضا را نور عینم پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دِینم گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم هم بوَد زهد و کمال و عصمت ِ خیرالنسایم من اباالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم  من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم من اباالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم *خیلی ها تا امشب هنوز پیرهن مشكی شون رو در نیآوردن،خیلی ها می خوان این دوماهه ی عزا رو با شما جمع كنند، یا امام عسكری آقا جان، اجازه می دهید از زبان شما روضه بخوانم،دلت آماده ی روضه است،شك نكن امام زمانت هم با گریه ی تو گریه میكنه* دوستان بر من و سوز ِ جگرم گریه کنید به شرار دل و اشک ِ بصرم گریه کنید حسنم، پاره جگر مثل عمویم حسنم بر من و بر عموی ِ خون جگرم گریه کنید من شهیدم ولی از خصم نخوردم سیلی همه بر مادر ِ نیکو سیرتم گریه کنید بعد من مهدی من بی کس و تنها ست به غریبی ِ یگانه پسرم گریه کنید *یا امام حسن عسكری حق داشتی دم مرگ یاد ِ فرزندت باشی،آخه كودك توی اون سن ِ كم نیاز ِ به بابا داره، چی می خوام بگم؟دلت رو ببرم كربلا،می خوام بگم:یا امام عسكری،شما دم آخر نگران بچه ات بودی،هر پدری نگران ِ بچه اش ِ، زود اهل روضه، روضه رو میگیرن،رو هوا روضه رو بزن، آقا جان خدا رو شكر بعد ازشهادت ِ شما،پسر ِشما، مهدی ِ شما، از نظرها غائب شد،كسی مهدیت رو اذیت نكرد، مأمورین اومدند اما امام زمان رو پیدا نكردن،خدا رو شكر هنوز آقای ما هست، هنوز آقای ما سالم ِ، كسی نتونست بچه ات رو اذیت كنه، اما كربلا حسین روی زمین افتاده،همچین كه بچه هاش اومدن دور ِ بدن،امام زمان شما یه پسر ِ چند ساله بودید،از نظر غائب شدی كسی صدمه نزد،اما كربلا دختر ِ حسین، خانم سكینه میگه:افتادم روی بدن،كی اومد دورش؟ می دونی چه كردن؟ نوازش نكردن، چه كردن؟ فجروها عن جسد ابیها (یعنی گرفتن كشیدنش)،یا صاحب الزمان شما پسر بودید،پسرها كمتر از دخترها عاطفی هستند،بازم داغ دیدی اما باباتو زخم دار ندیدی،باباتو مجروح ندیدی،آقا جان خدارو شكر یه زخم به صورت و بدن بابات ندیدی،اما قربون اون دختر ِ سه ساله ای برم كه وقتی كه سر ِ بریده رو بغل كرد:* بابا دخترت از دنیا بریده بدون ِ تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا خوشی به قلبم دست رد زد یه بی حیا بهم لگد زد من بد نكردم ولی بد زد *یه مرتبه دیدن لب هاشو گذاشت رو لبهای پاره پاره، ای حسین @majmaozakerine
گریز روضه حضرت محسن به آقا علی اصغر ▪️▪️▪️▪️▪️ گریه ای کن ای دیده براحوال زار فاطمه                 بر دل خونین وچشم اشک بار فاطمه برای شما گریه کنیم یا برای فرزند شما، محسن شش ماهه، کار بی بی به اونجا رسید، صدا زد یا فضه «الیکی فخذینی »؛ مادر که ندارد، مادر را صدا کند؛ فضه بیا به دادم برس،  مرا بلند کن به خدا قسم بچه ام را  کشتند .شب شهادت هست ناله کنیم … یا زهرا فضه آمد بی بی را بلند کرد طرف حجره، نمی دانم بی بی به حجره رسید یا نه که بچه سقط شد …« وا محسنا » یا ابن الحسن دو شش ماهه  ازشما  کشته شد یکی مدینه میان در ودیوار، یکی هم کربلا روز عاشورا در دست حضرت سید الشهداء.   زبعد تیر چنان دست وپای خود گم کرد             که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد علما نقل کردند : «فرجع الحسینُ بالطفل مذبوحا و یقدموا یجری علی صدر الحسین » خود آقا بچه را سمت خیمه بردند در حالیکه خون گلو بر سینه آقا جاری بوده … بیا بستان که برد ازدرد به روی دست من خوابش                بیا بستان که غیر از من نکرده این چو پیغمبر به یک ساعت دو قربانی یکی اکبر یکی اصغر                  بیا بستان که افتادست نوا مرغ خوش از دهانش بیا بستان نخواهد زد دگر ناخن به پستانت اینجا امام حسین با خدا مناجات کرده یا رب بلا تدرکنی وحیدا                                قد اکثروا العصیان والجحودا … خدایا من تنها شدم ،عباسم رفت ،بچه هایم رفتند ، جوانهایم رفتند . چونکه تو خواسته ای باد فدای ره تو                  سر من ،پیکر من ، اکبر من ، اصغر من منبع :  اقتباس از روضه خوانی آیت الله سیبویه  
یا فاطمه؛ من عقده ی دل وا نکردم گشتم… ولی قبرِ تو را پیدا نکردم چشم انتظارم مهدی بیاید؛ تا تربتت را پیدا نماید… در کودکی شد قسمتِ من؛ خانه داری هم خانه داری میکنم هم سوگواری گریم برای نورِ دو عینت هرشب دهم آب؛ دستِ حسینت مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده؟ مادر چرا خون از گریبانت چکیده؟! گاه دعا و راز و نیاز است؛ سجاده بگشا وقتِ نماز است… دیشب نشستی گیسویت را شانه کردی امشب در آغوشِ لحد کاشانه کردی  دیشب گرفتی، اشکم ز دیده امشب ز داغت رنگم پریده دیشب دعا کردی؛ اجل جانت بگیرد! امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد… دیشب تو بودی مادر کنارم؛ امشب به دیوار سر میگذارم… دادی به دستِ زینبت با آه و زاری… پیراهن خونینِ خود را یادگاری! آه مادر مادر… آن پیراهن را هرگز نشویم؛ تا عطر مادر را از آن ببویم دیشب حسین را نشاندی در کنارت.. ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── سلیم موذن زاده یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم @majmaozakerine
 آه كشتند مولا را ، همسر زهرا را ديشب فضا را غرق ِ سوز و ساز مي كرد     گه ديده را ميبست و گاهي باز مي كرد ديشب علي با فرق تا ابرو شكسته     مي رفت نزد همسر پهلو شكسته ديشب كنار حجره زينب زار مي زد     از فرط غم سر بر در و ديوار مي زد ديشب علي بوسيد چشم مست عباس     دست حسينش را سپرده دست عباس ديشب علي با زينبش راز مگو داشت    گويا سخن از بوسه ي زير گلو داشت ديـشب حكـايت از يزيد و ملك ري بود     صحبت ز قرآن خوانـدنِ بالاي ني بود @majmaozakerine
متن روضه شهادت امام رضا علیه السلام از نوای محمدرضا طاهری روضه امام رضا گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است  به چشم‌هم‌زدنی این دو ماه هم رفت و بهار گریه هم امشب رو به پایان است به این فراق بگرییم و یا به دوری ِتو بگو چه کار کنم درد و غم فراوان است  از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است که در برابر این هجر، مرگ آسان است  مرا حلال کن آقا که باز زنده‌ام و هنوز در تن من بین روضه‌ها جان است  محرم و صفر ما تمام می‌شود و همیشه ابر نگاه تو غرق باران است آقامون فرمود: یا جدّا شب و روز برات گریه میکنم  تو فاطمیه‌ات این روزها شروع شده روز دوشنبه ای بوده، آقا رسول خدا از دنیا رفت، بی بی زینب کبری(س) می فرمایند: روز دوشنبه اومدند، در خونه ی مارو آتیش زدند. یعنی هنوز بدن رو زمین بود، نذاشتند بدن رو دفن کنند. فرمود: اباصلت دارم وارد کاخ مأمون میشم، موقع برگشت، اگه دیدی عبایم رو روی سر انداختم ، بدون او به مقصدش رسیده، کار منم از کار گذشته، همه چیز و می دونه امام رضا، اما مأمور ِ به صبر ِ داره وارد میشه، اباصلت میگه:دل تو دلم نبود،هی میگفتم:خدا نکنه بلایی سر آقام بیآد،همچین که در باز شد، بند دلم پاره شد،یه وقت دیدم آقا عبا رو روی سرش انداخته، میان اهلبیت همه رو مسموم کردند، غیر از ابی عبدالله و حضرت زهرا سلام الله علیها، رسول خدا رو هم مسموم کردند،امام صادق فرمود: اون دو زن خبیث رسول خدا رو مسموم کردند،اما میان همه، این سمی که به امام رضا داد یه چیز ِ دیگه ای بود، هیچ کدومشون اینقدر سم سریع در بدنشون اثر نکرد،اباصلت میگه:تا در باز شد دیدم امام رضا تعادل نداره، از قدم اول دیدم هی رو زمین می خوره. میان کوچه عبای مطهرش افتاد ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد دوباره کوچه ی باریک و سنگ های زمین مواظب است نیوفتد، نه آخرش افتاد نهاده است به دیورا شانه هایش را اگر چه تکیه زده باز پیکرش افتاد بلند شد به سر ِ زانویش زمین نخورَد چه کرده زهر که این بار با سرش افتاد الهی برات بمیرم آقا، اباصلت میگه: شمردم پنجاه مرتبه توی این مسیر کوچیک، از کاخ مأمون تا حجره ی امام رضا چند قدم بیشتر راه نبود، پنجاه مرتبه هی رو زمین افتاد،گاهی صدا میزنه:وای مادرم، گاهی دست رو جیگر میذاره، صدا میزنه: آی جیگرم نشد صدا بزند یک نفس جوادش را که زهر آمد و بر جان حنجرش افتاد حضرت معصومه(س) خیلی آرزو داشت، بیاد بالای بدن برادر، باید بگیم: بی بی خوشبحالت نرسیدی، حداقل یه قدم از زینب عقب تری، هر چند اگه می رسیدی خراسان کجا،کربلا کجا، آخه اینجا که دیگه سر داداشت رو نیزه نمی دیدی. رسید یک طرف ِ حجره بر زمین غلتید درست مادر او سمت دیگرش افتاد نبود تشت به پیشش ولی یقین دارم که تکه های جگر در برابرش افتاد گریست دامنش از پاره ی جگر پر شد تا لباسش خون آلود شد یاد ِ کجا افتاد؟ که یاد ِ خاطره ی گریه آورش افتاد تمام حجره پر از روضه های محسن بود همین که خانه پر از شعله شد درش افتاد باید هم امام رضا یاد این روضه باشه، آخه شهادتش با در خونه آتیش زدن مادرش یکی شده شکسته شد در و یک ضربه میخ را هل داد همین که محسنش افتاد مادرش افتاد رسید کاسه ی آبی و حسین گفت و حسین دوباره لرزه به لب های مضطرش افتاد دیدن زیر لب داره روضه میخونه: ای تشنه لب حسین عشق زینب حسین بی پیروهن حسین فرمود امام رضا علیه السلام: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ. اى پسر شبیب! اگر خواستی براى چیزى گریه کنى براى امام حسین (ع) گریه کن!..  یعنی شب شهادت من ِ امام رضا هم بگو:حسین… متن روضه شهادت امام رضا @majmaozakerine
السلام علیکِ ایتها السیدة الجلیلة ایتها السیدة الجمیله ذات الاحزان الطویلة فی المدت القلیلة المجهولة قدرها، المخفیة قبرها فدای عمر کمت مادر، فدای قد خمت مادر میگن قبرت تو دل مولاست، فدای اون حرمت مادر ای مادر ای مادر —————- ما رو یادش نمیره اونیکه همسایه رو هم دعا کرد حتی لباس عروسشم عطا کرد وقتی دید علی غریبه، محسنشم فدا کرد المظلوم بعلها المقتول ولدها تو خونه غنچه‌ت و می‌چیدن، تو کوچه با تو می‌جنگیدن تا که افتادنت و دیدن، به اشکای علی خندیدن ای مادر ای مادر —————- قد مولا رو خم کرد غصهٔ قامت کمون مادر دیگه به لب رسیده جون مادر این روزا که درد پهلو، برده امون مادر المغصوب ارثها، المکسور ضلعها اونا که حق تو رو خوردن، با نامردی فدک و بردن میگن آب ارث تو بود مادر، گلات تو کربلا پژمردن @majmaozakerine
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط حاج منصورارضی قبل ازاینکه کسی دست یتیمی به سر اینها بکشه،خودم می خوام بکشم،فضه می گه هر چی خانم گفت:گوش کردم،آب گرم کردم،حسنین و زینبین و آروم می شست،دست می لرزه،جوان هیجده ساله دستش داره می لرزه،بچه ها رو که شست، غذا تهیه کرد،غذاشون چی بود،چند قرص نان ؛دو پسرهارو فرستاد مسجد، دخترم فرستاد خانه فامیل کنار خونه خودش،بعد فرمود فضه آب داریم،آره بی بی جان؛فرمود:می خوام خودمو شستشو بدم،این خونها رو پاک کنم،فضه می گه دیدم آب هی می ریخت،کمک می کرد این پیراهن از بدن جدا بشه،پیراهن چسبیده بود به زخم،فضه میگه من جرأت نمی کردم،دست بزنم،هی آب می ریخت از زیر پیراهن،بدن و شستشو می داد،می فرمود،امشب اگر علی خواست بشوره،باید همینطوری که خودم شستم،بشوره،لباس نو براش آوردم،فرمود: من خوب بدنمو شستم،به هر قدرتی است مواظبت کن تو و اسماء،علی این پیراهن رو در نیاره،از زیر پیراهن منو شست و شو بده،فضه می گه بدن مبارکشو شست،پیراهن شو به هر طریقی عوض کرد، فضه می گه:زهرای مرضیه سلام الله علیها،فرمود:من نماز مغرب و می خونم،بعد از نماز رو به قبله دراز می کشم،روپوشی رو صورتم می اندازم،لحظاتی که گذشت،بیا منو صدا کن،اگه جوابتو ندادم،زود برو مسجد علی رو بگو بیا،فضه می گه دیدم آروم دراز کشید،رو به قبله بعد از نماز،لحظاتی گذشت دلم پریشون بود،اومدم صداش زدم،یا بنت خیرخلق الله، یا بنت رسول الله،یا فاطمه،یا اُم الحسن و الحسین،دیدم جواب نمی ده،روپوشو از صورتش برداشتم،وای،وای شعر….. فضه می گه دویدم در مسجد،صدا می زدم،علی پاشو بیا فاطمه ات از دنیا رفت سلمان می گه من نشسته بودم کنار آقا،آقا وقتی صدای فضه رو شنید،بلند شد که بیاد به سمت در یه وقت دیدم از پشت رو زمین اُفتاد،آی…لحظاتی گذشت،حالش به جا اومد،هی می گفت:بمن العذا،کیه دیگه به من تسلی بده. تب غم ناله اش در جوش می رفت همان خیبر شکن از هوش می رفت به هوش آمد سوی خانه روان شد به سوی نعش مظلومه دوان شد رسید و دید یارش بر زمین است همه دار و ندارش بر زمین است نشست و خیمه زد بر جسم بانو سر بانو نهاده روی زانو فرمود:من علیم،کلمینی یا فاطمه ،تا ابر ولایت شد،زهرایی که جان داده بود،دوباره رجعت کرد،صدای علی دوباره زنده اش کرد، تلطف کرد با آن باغ چیده تکلم کرد با یار شهیده که ای خورشید بی همتا علیم لب از لب باز کن زهرا سخن های علی اعجاز می کرد که زهرا چشم بر او باز می کرد به آنچه بین عشاق است مرسوم نگاهی کرد مظلومه به مظلوم فرمود: از پدرم شنیدم،همه جوره کمک مظلوم کنید،دستمو بلند کن می خوام اشکاتو پاک کنم. @majmaozakerine
چادرت را متکان عرش بهم میریزد معرفت دُرّ گرانیست که زهرا بدهد روزیه گریه در این روضه تقدم دارد چادر فضه ی تو روزیه دنیا بدهد یاغرة الغراء یاشرف الاعلا محور آفرینشست انسیة الحورا یاعصمت الله و صدیقة الکبرا حجت بر حجج الله فاطمه الزهرا سیدتی یازهرا قسمت دوم شعر عصمت و داوری نبود اگر نبود فاطمه جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه مکرمه زهرا سیده یازهرا معظمه یازهرا شهیده یازهرا شفیقت الحیدر شریفه یازهرا باردت السبطین یارحیمه یازهرا سیدتی یازهرا قسمت سوم شعر ندیده او کسی بجز جدا شود نمی شود خدا ز دشمنان او رضا شود نمی شود کسی به کُنه ذات او پی ببرد نمی شود ذات خدا ز فاطمه جدا شود نمی شود یاغرة الغراء یاشرف الاعلا محور آفرینشست انسیة الحورا یاعصمت الله و صدیقة الکبرا حجت بر حجج الله فاطمه الزهرا سیدتی یازهرا @majmaozakerine
❣﷽❣ 🔘 🔘 🔘 از آن دو چشم کبودت مرا تماشا کن عصای دست علی هست ذولفقاری تو رسیده صبح بیا تا به خانه برگردیم به کودکان و دل من مزن شرار اینجا کیم سن کیمی آفاقیده محتادیدی صبره دوزدون ئوز عمواوغلونان اوتور سن هامی جبره گتدیم ئوز الیمله گئجه قویدوم سنی قبره راحت گئجه لر یاتمازدون بو گئجه یاتدون بو قبریده اما یارالیدون نجه یاتدون بیجا یره من آغلامرام واردی دلیلی ثانی ال آچوب وردی یول اوسته سنه سیلی گل صورتیوی سیلی یری ایلدی نیلی بنذردون اوگونن سارالان یاپراقا زهرا قویدوم او گورمیش یوزوی تپراقا زهرا (خانمی قویدی قبره باخدی بیر او ارین بدنه زهرا زهرا) قولوون سینماقی سیندردی منیمده بیلیمی قسم اولسون یارالی جانیوه زهرا یانارام غسل ایدن وقته سنه اولموشم الله بولوری آگه اولدوم غم پنهانیوه زهرا یانارام ای عمواوغلونان همیشه ناگران ای منه خاطر اودان بیر عمرقان ای ئوزونن چوخ منه جان یاندران یاندی جان سنسیز 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها صلوات ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
گریه کن.. که گریه هایِ تو شفا باشد علی یک نگاهی کن نگاهِ تو دوا باشد علی 😭 پیشِ من زانو زدی سر را به زیر انداختی مُردم آقا از خجالت ،این دوا باشد علی 😭 حالتِ مستاصلی داری به هنگامِ وداع این جدایی سخت تر از هر بلا باشد علی 😭 مثلِ یک آئینه ام که زیر پاها خرد شد این شکسته سینه ام گه پُر صدا باشد علی 😭 در نَفس هایم ببین که فاصله افتاده است می روم امّا به لب شکرِ خدا باشد علی 😭 دست بشکسته ندارد طاقتی.. یارت شود رفعِ زحمت کردنم خیلی بجا باشد علی 😭 پاک کردم آخرش اشکِ دو چشمانِ تو را پس صبوری کن دلم در شعله ها باشد علی 😭 بیقراری می کند محسن برایم در بهشت منتظر بر دیدنِ من مصطفا باشد علی "لعن الله قاتلیک یا فاطمه "
بر نور خدا عصمت کُبری صلوات بر دخت نبی اُمّ أبیها صلوات بر آنکه بود شفیعه روز جزا همتای علی حضرت زهرا صلوات 34 بر آینه ی جمال داور صلوات بر آبروی آل پیمبر صلوات بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل از سوی خدا سوره کوثر صلوات 36 زهرا که گل سر سبد آل عباست انوار خدایی زِ جمالش پیداست در قدر و جلالتش چه گویم زین بِه زهراست محمّد و محمّد زهراست 37 خوانند فرشتگان مکرّر صلوات چون هست ز هر ذکر نکوتر صلوات توحید و نبوت و امامت هر سه چون درنگری جمع بود در صلوات 38
مرجان محمدئ: نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها ...........‌‌ ماه گوید فاطمه با آه گوید فاطمه بی تو حیدر خم شود با چاه گوید فاطمه یار گوید فاطمه بیمار گوید فاطمه بین دود و شعله هم مسمار گوید فاطمه لاله گوید فاطمه آلاله گوید فاطمه بر سر قبرت علی با ناله گوید فاطمه خاک گوید فاطمه افلاک گوید فاطمه زینبِ غمیدیده ی غمناک گوید فاطمه خسته گوید فاطمه پیوسته گوید فاطمه بازویی خونین شده بشکسته گوید فاطمه چاره گوید فاطمه بیچاره گوید فاطمه مجتبی هم با دلی صدپاره گوید فاطمه مست گوید فاطمه سرمست گوید فاطمه ساقی لب تشنگان بی دست گوید فاطمه یاس گوید فاطمه احساس گوید فاطمه در کنار علقمه عباس گوید فاطمه کوه گوید فاطمه با روح گوید فاطمه شاه دین با پیکری مجروح گوید فاطمه تیر گوید فاطمه شمشیر گوید فاطمه بین گهواره علی بی شیر گوید فاطمه دیده گوید فاطمه نادیده گوید فاطمه زیر خنجر حنجری خشکیده گوید فاطمه