eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سخت سنگین شده این سینه ی پُر غم..،چه کنم آه !با این همه اندوه دمادم چه کنم شمع از بابت پروانه خیالش تخت است... من دلسوخته بی مونس و همدم چه کنم @hosenih چشمه بی وقفه بجوشد به زلالی برسد چشم من تا بشود چشمه ی زمزم چه کنم!؟ عشق خاصیتش این است که رسوات کند... تو بگو آبرویی داشته‌باشم چه کُنم؟ فِیض دیوانه در این است که سنگی بخورد خلق اگر طعنه زنندم..،به جهنم..،چه کنم اَجَلَم را تو به تعویق بیاَنداز خدا عُمر اگر قد ندهد تا به محرم چه کنم چه کنم تا بُکشی ام ز غم خویش "حسین" چه کنم..،ها..،تو بگو شاه دوعالم..،چه کنم!؟ گریه ام گردن تو..،پخت و پزت گردن من اشک تا مثل برنجت بکشد دَم..،چه کنم؟ من به جز گریه برای تو ندارم هُنری در عزای تو اگر خوب نگریَم..،چه کنم @hosenih لایِ این بیرق تو کاش کفن‌پیچ شوم سرنوشتم که گره خورده به پرچم..،چه کنم ** وضع جسم تو چگونه است که یک کهنه حصیر داد زد:با بدنی ریخته برهم چه کنم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم هشدار به هیئتی ها... ▶️ ای حسینی های دوران، کربلایی ها، بگوش! کربلا تکرار میگردد به هر دوران، بهوش! گوشِ جان بسپار زنگِ قافله آید ز دور از حرا تا کربلا یک کاروان آید چو نور @hosenih هر که خواهد جزو توابین نگردد، اَلوَفاء وَرنه میگردیم جزوِ فرقه ی اهلِ جفاء لشگر "یا لیتنا" گویان کجا سر میکنند؟ تا به کِی، هِی آرزوی وصلِ دلبر میکنند؟ سید و سالارِ ما در شور و شین است، ای دریغ چشم او سوی محبان الحسین است، ای دریغ دمبدم این پا و آن پا کردن، ای یاران ز چیست؟ شکّ و تردیدِ محبان و عزاداران ز چیست؟ خیمه را برپا کنید، ارباب دارد میرسد ساقیِ لب تشنگان با آب دارد میرسد یار در راه است، دارد میرسد در کربلا سر بجنبانی، سرِ او میرود بر نیزه ها تا کنون نشنیده ای، زهرا صدایت میکند؟ یا ز محمل، زینبِ کبرا صدایت میکند؟ تا کنون نشنیده ای، عاشق ز غم، جان بر لب است؟ "این حسین تنها یک عاشق دارد آنهم زینب است" □ □ □ سر برون آورد از محمل، به سمتِ ساربان دید دلبر هم به او سر میکشد، از کاروان عاشق و معشوق، هر لحظه بدنبال همند در تمامِ تلخ و شیرینها، پَر و بال همند آری، این بانو اگر دلشوره دارد، خواهر است خواهرِ با معرفت در اصل جای مادر است قصه را میداند و از هر غمی دارد خبر از تهِ گودال تا معجر، همی دارد خبر او خبر دارد، نَه بستان است در کار و نَه باغ بلکه در پیش است اینک، داغهای روی داغ او خبر دارد که ایامِ اسارت در ره است ناسزا و ناروا و قتل و غارت در ره است او خبر دارد، به نیزه روحِ قرآن میرود پیکر مظلوم، زیر سمّ اسبان میرود او بدنبال حسینش، با ارادت راهی است رهبرش تا مقتلِ خون و شهادت راهی است قتلِ شش ماهه، غم و دردِ سه ساله، پیشِ روست روزِ پرپر گشتنِ صد باغِ لاله، پیشِ روست لحظه ی سرنیزه خوردن، بر لبِ عطشانِ یار بزمِ شام و چوب خوردن، بر لب و دندان یار روزهای سختِ بزمِ کوفه و شامِ بلا هتکِ حرمت، وقتِ قرآن خواندن از طشتِ طلا @hosenih او خبر دارد، حرم را زخمِ هیزی میرسد روزِ تهمت، روز اِبرازِ کنیزی میرسد میرود با دلبرش، تا اینکه حج کامل شود حلقه ی پیوسته ی صبحِ فرج کامل شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های ماه محرم و شهریورماه 🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴 ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 🙏 امیدواریم خادمین را در ایام محرم و صفر ، از دعای خیر خودتان محروم نفرمایید. 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد میکنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ شب اول: ✅ شب دوم: ✅ شب سوم: ✅ شب چهارم: ✅ شب پنجم: ✅ شب ششم: ✅ شب هفتم: ✅ شب هشتم: ✅ شب نهم: ✅ شب دهم: ✅ روز عاشورا: ✅ شام غریبان: ✅ امام سجاد(ع): ✅ شهر کوفه: ✅ پایان ماه محرم: مناسبت شهریور ماه ✅ از ۳۱ شهریور: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅ دودمه مخصوص میاندارها: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های ماه محرم و شهریورماه @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خاموشم و هر زخم تنم راست ترانه با ذکر تو خون از دهنم گشته روانه گشتم سپر تیر غمت کوچه به کوچه آتش به سرم ریخت عدو خانه به خانه @hosenih آتش چه کند با بدن خسته ام از بام من کز جگرم شعله کشد بی تو زبانه دادند همه با سرانگشت نشانم از بس که بُود بر رُخم از سنگ نشانه غم نیست اگر خصم بَرَد بر سر دارم یک عمر مرا دار غمت بوده به شانه بین شهدای تو که مظلوم زمانند مظلوم ندیده است چو من چشم زمانه من طوطی بستان غم و درد و بلایم زخم بدنم لاله و اشکم شده دانه @hosenih سردار سرافراز تو می بودم و افسوس بر دامن دیوار، سرم بوده شبانه (میثم) همه آلوده ای و بهر نجاتت جز مهر حسین بن علی نیست بهانه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر کجا روضه به پا شد منبرش خلوت نشد این تنور گرمتان هم آخرش خلوت نشد هر حسینیه است باب رحمت و خیر کثیر هیچ وقت این آستان پشت درش خلوت نشد @hosenih روضه تعطیلی ندارد چونکه بانی فاطمه است هیات ما با حضور مادرش خلوت نشد کعبه باشد یک بهانه، هست صحنش فی قلوب چه شلوغ است این حرم ازنوکرش خلوت نشد این همان حِصن حَصین است،هربلایی آمده هیچ وقت ارباب ماها محضرش خلوت نشد خوش به حال آنکه عمرش صرف شد در نوکری هست مشغول شماها و سرش خلوت نشد ** یا اُخَیّ اِرجعی تا شد بلند از قتلگاه بعد از این دیگر حسین دور و برش خلوت نشد زیر تیر و سنگ و چوب و نیزه و شمشیرها گُم شد و یک لحظه روی پیکرش خلوت نشد @hosenih هر کسی سهمی از این گودال بُرد و مَقتلش تا به غارت رفتن انگشترش خلوت نشد در میان ازدحام و حلقه ی نامحرمان کوچه و بازار دورِ خواهرش خلوت نشد... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ میزند بر سینه با چشمان تر؛ دلواپس است مادرت امسال خیلی بیشتر دلواپس است عده ای گفتند باید روضه را تعطیل کرد بیقرار است و چقدر از این خبر دلواپس است @hosenih پای کارت ایستادیم و بیا با یک نگاه محض ِ مادر نوکرانت را بخر... دلواپس است... تا قیامت این علَم هرگز نمی افتد زمین مادر است و گرچه حق دارد اگر دلواپس است روضه میخوانَد محرّم ها پیاپی زیر لب میروی تا کربلا! از این سفر دلواپس است پیش چشمت میدهد جان؛ خوش قد و بالا جوان داغ می بینی، چه داغی شعله ور! دلواپس است با سه شعبه شیرخوارت میشود سیرابِ خون از گلویِ او نمی ماند اثر، دلواپس است @hosenih در کنار علقمه با جملۂ «أدرک أخا» دست میگیری پریشان بر کمر! دلواپس است دست بر پهلو خودش را میرساند قتلِگاه میرود از پیکرت بر نیزه «سر»، دلواپس است! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من که میر راستان و عبد میر راستینم پای بند حقّ و دست حق بود در آستینم بی معین و یاورم امّا به حق یار و معینم رهروان وادی توحید را عین الیقینم پیشباز و پیشتاز کشتگان راه دینم مسلمم امّا به معنی قبله گاه مسلمینم فردم و با فرد فرد عالم دل آشنایم با تن تنها سپاه فتح را صاحب لوایم با لب عطشان خروشان چشمۀ آب بقایم کعبه ام رکنم منایم مروه ام سعیم صفایم یوسف مصر ولایم عیسی دار بلایم پرتوی از طاو هایم جلوه ای از یاو سینم شیر نوشیدم به مهر دوست از پستان مادر خوش بود چوی گوی اگر در راه محبوبم فتد سر طینتم را این چنین بسرشته از آغاز مادر نیست بیم از کشتنم در بین این دریای لشکر گر امیرالمؤمنین شیر خدا بود و پیمبر من خروشان شیر فرزند امیرالمؤمنینم @hosenih محرم اسرار حقّم رازدار اهل رازم قبلۀ اهل نیازم مشعل سوز و گدازم جان به کف باشد به جانان دم به دم روی نیازم خون سر آب وضویم سنگ کین مهر نمازم بر سردار محبّت پایدار و سرفرازم بر روی بام شهادت کشتۀ جان آفرینم مرد حق را خوش بود گر بهر حق آزار آید سر شکسته دست بسته بر سر بازار آید بارش تیغش به سر از دشمن غدار آید هر چه پیش آید خوش آید در ره دلدار آید عالم ار خصمم شود یا خلق عالم یار آید از ازل راهم یکی بوده است و تا آخر چنینم کوفه ای که حکمرانش را، ستم گردیده عادت ملتی از ترس و وحشت نزد وی آرد ارادت حرف دین کفر است و حرف حاکم ظالم عبادت مردم آزاده را جان باختن باشد سعادت نیش دشمن خوش تر است از نوش ما را در شهادت غم ندارم گر رسد تیر از یسار و از یمینم برفراز دار غیر از حکم حق اجرا نکردم قامت ذلّت به پیش خصم یکتا تا نکردم گرد حق پروانه سان گردیدم و پروا نکردم بسته شد دستم ز پشت و ظلم را امضا نکردم راه را بر دشمن قرآن و عترت وا نکردم گر چه دشمن در فکند از بام بر روی زمینم من که باشد از ولی الله لوای حق به دوشم منکه باشد آیه آیه نغمۀ قرآن سروشم با سکوت خویش کی دین را به دنیا می فروشم خون حقّم در ره حق تا ابد باید بجوشم در کمین خصم چون دریای آتش در خروشم گو بکوشد بهر حفر چاه، دشمن در کمینم با سکوت خود کنم امضای هر بیداد، هرگز باز دارم سینه را از ناله و فریاد، هرگز وا کنم ره را به روی ظلم و استبداد، هرگز سرنوشت دین به دست خصم بد بنیاد، هرگز حق اسیر باطل و باطل بود آزاد، هرگز کی گذارم دست بر روی هم و ساکت نشینم @hosenih تا که بنویسم به خون سرخ خود حکم امامم کرسی تبلغ من داراست و حکم حق کلامم تا به هر عصری رسد بر گوشی هر نسلی پیامم پندها گیرند مردان الهی از قیامم گو ببُرّد خصم سر لب تشنه بر بالای بامم موج نفرت بر علیهش تا ابد می آفرینم دوست دارم جان کنم ایثار راه آل طاها دوست دارم سر دهم در راه دین تنهای تنها دوست دارم بشکند در هم تنم از سنگ اعدا دوست دارم زآتش جانان خود سوزم سراپا دوست دارم یاد طفل کوچک فرزند زهرا در به در در کوچه ها گردد و طفل نازنینم تشنه بودم جام آبم داد چون خصم شریرم گشت گلگون جام آب از خون رخسار منیرم یافتم سرّی که باید با لب عطشان بمیرم با لب عطشان بمیرم آب از دشمن نگیرم آری آری آب کی از اهل آتش می پذیرم من که آب کوثر آورده است ختم المرسلینم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همه دار و ندارم به تو تقدیم کنم لک لبیک حسین @hosenih با تن بی سر از اینجابه تو تعظیم کنم لک لبیک حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سر به دیوارِ غصه، بغضم را مستحقِ نگاه می بینم جگر گُر گرفته ی خود را زخمی تیغِ آه می بینم زودتر از شما سفیرت را راهیِ قتلگاه می بینم گریه گاهی به مرد می چسبد به درِ بسته خورده ام آقا غم تو آمد و غم خود را دیگر از یاد بُرده ام آقا غمم این بود بچه هایم را دستِ دشمن سپرده ام آقا... @hosenih باغ پُر میوه ای ندیدم من! دیدنی نیست این خزان برگرد کوفه با تو پدرکُشی دارد! جانِ مولا به شهرمان برگرد شمر تا چکمه را نپوشیده به مدینه حسین جان برگرد سرِ ارباب من سلامت باد به فدای سرت شکست سرم نذر کردم مدینه برگردد نذر آن خواهرت شکست سرم کوچه ای تنگ هم مقصر بود از غمِ مادرت شکست سرم @hosenih کوفه با کوچه های باریکش زخم دیروز را نمک می زد جایِ مزد دعای بارانت تیشه بر ریشه ی فدک می زد کوفه با ازدحام بازارش اشک های مرا محک می زد میهمان را که سر نمی بُرند! میزبانی چنین! کجا دیدی!؟ کودکان سنگ می زنند به من بازی روزگار را دیدی!؟ بغلش کن، ببوس رویش را دخترم را اگر شما دیدی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گرچه آواره شدم خانه ات آباد حسین یااباعبداله @hosenih بین راه تو و زینب سرم افتاد حسین یااباعبداله ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر چه گشتم شهر کوفه مالک اشتر نداشت مسلم درمانده غیر طوعه همسنگر نداشت شهر بود و قصه ی مسلم فروشی بلال در وجودش ذره ای از غیرت مادر نداشت @hosenih انتظارم از سلیمان بیش از اینها بود حیف هیچ کس مانند او حرف مرا باور نداشت نامه بود از جانبش هر روز دستت می رسید کفتر نامه برش ای کاش اصلا پر نداشت پرسه می زد در پی تیر سه شعبه حرمله کاش که بازار کوفه دیگر اهنگر نداشت لشگر ابن زیاد از معجزات سکه است ابن مرجانه میان چنته غیر از زر نداشت تشنه ی خون تمام بستگان حیدر اند کوفه ی نامرد دست از کشتن من برنداشت در عجب از حکم قاضی القضات کوفه ام تیغ می زد بر تو گرچه دست بر خنجر نداشت پرده را بالا زدند از پیش چشمان ترم دخترت را دیدم اما بر سرش معجر نداشت زجر های شهر می آیند چنگم می زنند حرف دارم می زنم با کینه سنگم می زنند از دل از دشمنی لبریز می ترسم حسین از سپاه شهر نفرت خیز می ترسم حسین پیرمردان حریصی را به چشمم دیده ام از عصای چوبی ناچیز می ترسم حسین خنجر کندی نشانم می دهد شمر لعین از همین تیغ نگشته تیز می ترسم حسین دختران خویش را قول غنیمت داده است خیلی از خولی و چشم هیز می ترسم حسین در ضمیر من لبانت خودنمایی می کند از وجود خیزران هم نیز می ترسم حسین طاقت دیدن ندارم کوره ای از آتشم میروم پیش قدم های تو قربانی شوم مسلم اما پیرو اسلام اینان نیستم تا بفهماند به عالم من مسلمان نیستم بر سر دار بلا با سر نه با پا می برد پیکرم را دشمنت برعکس بالا می برد این بدان معنی ست که حرمت ندارد این بدن بی عبا و بی عمامه بی ردا و پیرهن @hosenih محض خوشنودی امثال سنان و حرمله پیکرم را می برند آخر به سوی مزبله با غم غربت چه بر روز من آوردی حسین کاش می شد از میان راه برگردی حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای داد بیداد از غریبی از اسیری.. من‌ روی بام قصرم‌ و تو در‌مسیری من‌مَردم اما پیش هر نامرد رفتم آواره شب تا صبح با پادرد رفتم @hosenih چه زود عهد خویش را با ما شکستند یاد حسن کردم نمازم‌ را شکستند نان تورا خوردند و دنبال یزیدند مثل علی من را به هرکوچه کشیدند این زخم لب این کاسه ها اصلا بهانه ست من تشنگی را دوست دارم‌ عاشقانه ست! اینها که میگفتند عبد‌ خانه زادند.. از شیعیان مخلص ابن زیادند.. با چوب دستی زد به لبهای کبودم اقا فقط من فکر لبهای تو بودم این‌قوم‌ از کینه دلی لبریز دارند در دستهاشان سنگهایی تیز دارند دادم عقیقم‌ را که فکر شر نباشند تا بعد ازین دنبال انگشتر نباشند خیلی مراقب باش این کوفه سراب است هرکوچه اش مثل بنی هاشم عذاب است پایین میوفتم‌ تا که تو پایین نیوفتی! از بام می افتم که تو از زین نیوفتی! @hosenih من شمر را دیدم که‌ دنبال خطر بود چشمم به آن خنجر که بسته بر کمر بود آقا خلاصه من به جرم عشق مردم یاد تنور افتادم اصلا نان نخوردم.. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e