متن روضه شهادت امام رضا علیه السلام از نوای محمدرضا طاهری
روضه امام رضا گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است
شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است
به چشمهمزدنی این دو ماه هم رفت و
بهار گریه هم امشب رو به پایان است
به این فراق بگرییم و یا به دوری ِتو
بگو چه کار کنم درد و غم فراوان است
از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است
که در برابر این هجر، مرگ آسان است
مرا حلال کن آقا که باز زندهام و
هنوز در تن من بین روضهها جان است
محرم و صفر ما تمام میشود و
همیشه ابر نگاه تو غرق باران است
آقامون فرمود: یا جدّا شب و روز برات گریه میکنم
تو فاطمیهات این روزها شروع شده
روز دوشنبه ای بوده، آقا رسول خدا از دنیا رفت، بی بی زینب کبری(س) می فرمایند: روز دوشنبه اومدند، در خونه ی مارو آتیش زدند. یعنی هنوز بدن رو زمین بود، نذاشتند بدن رو دفن کنند.
فرمود: اباصلت دارم وارد کاخ مأمون میشم، موقع برگشت، اگه دیدی عبایم رو روی سر انداختم ، بدون او به مقصدش رسیده، کار منم از کار گذشته، همه چیز و می دونه امام رضا، اما مأمور ِ به صبر ِ داره وارد میشه، اباصلت میگه:دل تو دلم نبود،هی میگفتم:خدا نکنه بلایی سر آقام بیآد،همچین که در باز شد، بند دلم پاره شد،یه وقت دیدم آقا عبا رو روی سرش انداخته، میان اهلبیت همه رو مسموم کردند، غیر از ابی عبدالله و حضرت زهرا سلام الله علیها، رسول خدا رو هم مسموم کردند،امام صادق فرمود: اون دو زن خبیث رسول خدا رو مسموم کردند،اما میان همه، این سمی که به امام رضا داد یه چیز ِ دیگه ای بود، هیچ کدومشون اینقدر سم سریع در بدنشون اثر نکرد،اباصلت میگه:تا در باز شد دیدم امام رضا تعادل نداره، از قدم اول دیدم هی رو زمین می خوره.
میان کوچه عبای مطهرش افتاد
ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد
دوباره کوچه ی باریک و سنگ های زمین
مواظب است نیوفتد، نه آخرش افتاد
نهاده است به دیورا شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش افتاد
بلند شد به سر ِ زانویش زمین نخورَد
چه کرده زهر که این بار با سرش افتاد
الهی برات بمیرم آقا، اباصلت میگه: شمردم پنجاه مرتبه توی این مسیر کوچیک، از کاخ مأمون تا حجره ی امام رضا چند قدم بیشتر راه نبود، پنجاه مرتبه هی رو زمین افتاد،گاهی صدا میزنه:وای مادرم، گاهی دست رو جیگر میذاره، صدا میزنه: آی جیگرم
نشد صدا بزند یک نفس جوادش را
که زهر آمد و بر جان حنجرش افتاد
حضرت معصومه(س) خیلی آرزو داشت، بیاد بالای بدن برادر، باید بگیم: بی بی خوشبحالت نرسیدی، حداقل یه قدم از زینب عقب تری، هر چند اگه می رسیدی خراسان کجا،کربلا کجا، آخه اینجا که دیگه سر داداشت رو نیزه نمی دیدی.
رسید یک طرف ِ حجره بر زمین غلتید
درست مادر او سمت دیگرش افتاد
نبود تشت به پیشش ولی یقین دارم
که تکه های جگر در برابرش افتاد
گریست دامنش از پاره ی جگر پر شد
تا لباسش خون آلود شد یاد ِ کجا افتاد؟
که یاد ِ خاطره ی گریه آورش افتاد
تمام حجره پر از روضه های محسن بود
همین که خانه پر از شعله شد درش افتاد
باید هم امام رضا یاد این روضه باشه، آخه شهادتش با در خونه آتیش زدن مادرش یکی شده
شکسته شد در و یک ضربه میخ را هل داد
همین که محسنش افتاد مادرش افتاد
رسید کاسه ی آبی و حسین گفت و حسین
دوباره لرزه به لب های مضطرش افتاد
دیدن زیر لب داره روضه میخونه:
ای تشنه لب حسین
عشق زینب حسین
بی پیروهن حسین
فرمود امام رضا علیه السلام: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ. اى پسر شبیب! اگر خواستی براى چیزى گریه کنى براى امام حسین (ع) گریه کن!.. یعنی شب شهادت من ِ امام رضا هم بگو:حسین…
متن روضه شهادت امام رضا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
السلام علیکِ
ایتها السیدة الجلیلة
ایتها السیدة الجمیله
ذات الاحزان الطویلة
فی المدت القلیلة
المجهولة قدرها، المخفیة قبرها
فدای عمر کمت مادر، فدای قد خمت مادر
میگن قبرت تو دل مولاست، فدای اون حرمت مادر
ای مادر ای مادر
—————-
ما رو یادش نمیره
اونیکه همسایه رو هم دعا کرد
حتی لباس عروسشم عطا کرد
وقتی دید علی غریبه، محسنشم فدا کرد
المظلوم بعلها المقتول ولدها
تو خونه غنچهت و میچیدن، تو کوچه با تو میجنگیدن
تا که افتادنت و دیدن، به اشکای علی خندیدن
ای مادر ای مادر
—————-
قد مولا رو خم کرد
غصهٔ قامت کمون مادر
دیگه به لب رسیده جون مادر
این روزا که درد پهلو، برده امون مادر
المغصوب ارثها، المکسور ضلعها
اونا که حق تو رو خوردن، با نامردی فدک و بردن
میگن آب ارث تو بود مادر، گلات تو کربلا پژمردن
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط حاج منصورارضی
قبل ازاینکه کسی دست یتیمی به سر اینها بکشه،خودم می خوام بکشم،فضه می گه هر چی خانم گفت:گوش کردم،آب گرم کردم،حسنین و زینبین و آروم می شست،دست می لرزه،جوان هیجده ساله دستش داره می لرزه،بچه ها رو که شست، غذا تهیه کرد،غذاشون چی بود،چند قرص نان ؛دو پسرهارو فرستاد مسجد، دخترم فرستاد خانه فامیل کنار خونه خودش،بعد فرمود فضه آب داریم،آره بی بی جان؛فرمود:می خوام خودمو شستشو بدم،این خونها رو پاک کنم،فضه می گه دیدم آب هی می ریخت،کمک می کرد این پیراهن از بدن جدا بشه،پیراهن چسبیده بود به زخم،فضه میگه من جرأت نمی کردم،دست بزنم،هی آب می ریخت از زیر پیراهن،بدن و شستشو می داد،می فرمود،امشب اگر علی خواست بشوره،باید همینطوری که خودم شستم،بشوره،لباس نو براش آوردم،فرمود: من خوب بدنمو شستم،به هر قدرتی است مواظبت کن تو و اسماء،علی این پیراهن رو در نیاره،از زیر پیراهن منو شست و شو بده،فضه می گه بدن مبارکشو شست،پیراهن شو به هر طریقی عوض کرد، فضه می گه:زهرای مرضیه سلام الله علیها،فرمود:من نماز مغرب و می خونم،بعد از نماز رو به قبله دراز می کشم،روپوشی رو صورتم می اندازم،لحظاتی که گذشت،بیا منو صدا کن،اگه جوابتو ندادم،زود برو مسجد علی رو بگو بیا،فضه می گه دیدم آروم دراز کشید،رو به قبله بعد از نماز،لحظاتی گذشت دلم پریشون بود،اومدم صداش زدم،یا بنت خیرخلق الله، یا بنت رسول الله،یا فاطمه،یا اُم الحسن و الحسین،دیدم جواب نمی ده،روپوشو از صورتش برداشتم،وای،وای
شعر…..
فضه می گه دویدم در مسجد،صدا می زدم،علی پاشو بیا فاطمه ات از دنیا رفت
سلمان می گه من نشسته بودم کنار آقا،آقا وقتی صدای فضه رو شنید،بلند شد که بیاد به سمت در یه وقت دیدم از پشت رو زمین اُفتاد،آی…لحظاتی گذشت،حالش به جا اومد،هی می گفت:بمن العذا،کیه دیگه به من تسلی بده.
تب غم ناله اش در جوش می رفت
همان خیبر شکن از هوش می رفت
به هوش آمد سوی خانه روان شد
به سوی نعش مظلومه دوان شد
رسید و دید یارش بر زمین است
همه دار و ندارش بر زمین است
نشست و خیمه زد بر جسم بانو
سر بانو نهاده روی زانو
فرمود:من علیم،کلمینی یا فاطمه ،تا ابر ولایت شد،زهرایی که جان داده بود،دوباره رجعت کرد،صدای علی دوباره زنده اش کرد،
تلطف کرد با آن باغ چیده
تکلم کرد با یار شهیده
که ای خورشید بی همتا
علیم لب از لب باز کن زهرا
سخن های علی اعجاز می کرد
که زهرا چشم بر او باز می کرد
به آنچه بین عشاق است مرسوم
نگاهی کرد مظلومه به مظلوم
فرمود: از پدرم شنیدم،همه جوره کمک مظلوم کنید،دستمو بلند کن می خوام اشکاتو پاک کنم.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
چادرت را متکان عرش بهم میریزد
معرفت دُرّ گرانیست که زهرا بدهد
روزیه گریه در این روضه تقدم دارد
چادر فضه ی تو روزیه دنیا بدهد
یاغرة الغراء یاشرف الاعلا
محور آفرینشست انسیة الحورا
یاعصمت الله و صدیقة الکبرا
حجت بر حجج الله فاطمه الزهرا
سیدتی یازهرا
قسمت دوم شعر
عصمت و داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
مکرمه زهرا سیده یازهرا
معظمه یازهرا شهیده یازهرا
شفیقت الحیدر شریفه یازهرا
باردت السبطین یارحیمه یازهرا
سیدتی یازهرا
قسمت سوم شعر
ندیده او کسی بجز جدا شود نمی شود
خدا ز دشمنان او رضا شود نمی شود
کسی به کُنه ذات او پی ببرد نمی شود
ذات خدا ز فاطمه جدا شود نمی شود
یاغرة الغراء یاشرف الاعلا
محور آفرینشست انسیة الحورا
یاعصمت الله و صدیقة الکبرا
حجت بر حجج الله فاطمه الزهرا
سیدتی یازهرا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
🔘 #روضه_حضرت_زهرا_س
🔘 #ترکی
🔘 #حاج_مهدی_علیزاده
از آن دو چشم کبودت مرا تماشا کن
عصای دست علی هست ذولفقاری تو
رسیده صبح بیا تا به خانه برگردیم
به کودکان و دل من مزن شرار اینجا
کیم سن کیمی آفاقیده محتادیدی صبره
دوزدون ئوز عمواوغلونان اوتور سن هامی جبره
گتدیم ئوز الیمله گئجه قویدوم سنی قبره
راحت گئجه لر یاتمازدون بو گئجه یاتدون
بو قبریده اما یارالیدون نجه یاتدون
بیجا یره من آغلامرام واردی دلیلی
ثانی ال آچوب وردی یول اوسته سنه سیلی
گل صورتیوی سیلی یری ایلدی نیلی
بنذردون اوگونن سارالان یاپراقا زهرا
قویدوم او گورمیش یوزوی تپراقا زهرا
(خانمی قویدی قبره باخدی بیر او ارین بدنه زهرا زهرا)
قولوون سینماقی سیندردی منیمده بیلیمی
قسم اولسون یارالی جانیوه زهرا یانارام
غسل ایدن وقته سنه اولموشم الله بولوری
آگه اولدوم غم پنهانیوه زهرا یانارام
ای عمواوغلونان همیشه ناگران
ای منه خاطر اودان بیر عمرقان
ای ئوزونن چوخ منه جان یاندران
یاندی جان سنسیز
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_یازهرا_س
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها صلوات
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
گریه کن.. که گریه هایِ تو شفا باشد علی
یک نگاهی کن نگاهِ تو دوا باشد علی
😭
پیشِ من زانو زدی سر را به زیر انداختی
مُردم آقا از خجالت ،این دوا باشد علی
😭
حالتِ مستاصلی داری به هنگامِ وداع
این جدایی سخت تر از هر بلا باشد علی
😭
مثلِ یک آئینه ام که زیر پاها خرد شد
این شکسته سینه ام گه پُر صدا باشد علی
😭
در نَفس هایم ببین که فاصله افتاده است
می روم امّا به لب شکرِ خدا باشد علی
😭
دست بشکسته ندارد طاقتی.. یارت شود
رفعِ زحمت کردنم خیلی بجا باشد علی
😭
پاک کردم آخرش اشکِ دو چشمانِ تو را
پس صبوری کن دلم در شعله ها باشد علی
😭
بیقراری می کند محسن برایم در بهشت
منتظر بر دیدنِ من مصطفا باشد علی
"لعن الله قاتلیک یا فاطمه "
بر نور خدا عصمت کُبری صلوات
بر دخت نبی اُمّ أبیها صلوات
بر آنکه بود شفیعه روز جزا
همتای علی حضرت زهرا صلوات
34
بر آینه ی جمال داور صلوات
بر آبروی آل پیمبر صلوات
بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
از سوی خدا سوره کوثر صلوات
36
زهرا که گل سر سبد آل عباست
انوار خدایی زِ جمالش پیداست
در قدر و جلالتش چه گویم زین بِه
زهراست محمّد و محمّد زهراست
37
خوانند فرشتگان مکرّر صلوات
چون هست ز هر ذکر نکوتر صلوات
توحید و نبوت و امامت هر سه
چون درنگری جمع بود در صلوات
38
مرجان محمدئ:
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
...........
ماه گوید فاطمه با آه گوید فاطمه
بی تو حیدر خم شود با چاه گوید فاطمه
یار گوید فاطمه بیمار گوید فاطمه
بین دود و شعله هم مسمار گوید فاطمه
لاله گوید فاطمه آلاله گوید فاطمه
بر سر قبرت علی با ناله گوید فاطمه
خاک گوید فاطمه افلاک گوید فاطمه
زینبِ غمیدیده ی غمناک گوید فاطمه
خسته گوید فاطمه پیوسته گوید فاطمه
بازویی خونین شده بشکسته گوید فاطمه
چاره گوید فاطمه بیچاره گوید فاطمه
مجتبی هم با دلی صدپاره گوید فاطمه
مست گوید فاطمه سرمست گوید فاطمه
ساقی لب تشنگان بی دست گوید فاطمه
یاس گوید فاطمه احساس گوید فاطمه
در کنار علقمه عباس گوید فاطمه
کوه گوید فاطمه با روح گوید فاطمه
شاه دین با پیکری مجروح گوید فاطمه
تیر گوید فاطمه شمشیر گوید فاطمه
بین گهواره علی بی شیر گوید فاطمه
دیده گوید فاطمه نادیده گوید فاطمه
زیر خنجر حنجری خشکیده گوید فاطمه
🥀صلیاللهعلیکِیافاطمهالزهرا(س) 🥀
اهل کین بودند و از دین محمد(ص) دم زدند
پـیــرو ابـلـیــسهــا از نــام حـــق پرچم زدند
با هجومی وحشیانه عدهای آشوبگر
نقطهی ثقـل تمام دهر را بر هم زدند
در لفاف قصــد بیعــت خانهای را در زدند
در زدن با دست نه با پایشان مُحکم زدند
خانهی فردوسیان در خاک را آتش زدند
آتشی با ظلم خــود بر هستیِ عالم زدند
شاد بودند از جنایت دشمنان اهل بیت(ع)
بر جهان اما به ظلم خویش رنگ غم زدند
تا مبـادا جـا بماننـد از جمـاعت با شتـاب
پارهی جان رسول الله(ص)را باهم زدند
احمدرفیعی وردنجانی
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
آخ
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
آخ
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
دیر رسیدم من ، سر تو رو بردند
دیر رسیدم من ، سر تو رو بردند
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من
یک گوشه گودال ، مادر رو دیدم من
که رفته بود از حال، دیر رسیدم من
صدا زدی من رو ، خودم شنیدم من
صدای رگ هات بود، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیم دویدم
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عمامه ات رو بردند ، دیر رسیدم من
شمشیر ات رو بردند ، دیر رسیدم من
انگشتر اش هم بردند…
پیراهن رو بردند ، دیر رسیدم من
با بوسه از رگ ها ، به خون تپیدم من
میان خاک و خون ، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
به سمت گودال از خیم دویدم
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
عزیز خواهر غریب مادر
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
( اللَّهُمَ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِيِّكَ وَ ابْنَ وَلِيِّكَ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ )
خدایا درود بفرست بر بانوی صدیقه فاطمه ی پاکیزه صالحه که اوست حبیبه ی تو و پیامبرت و مادر اولیاء و برگزیدگان تو (امامان معصوم) آن بانویی که برگزیده ای و برتری داده ای و انتخاب کرده ای او را بر زنهای جهانیان خدایا تو داد او را از ستمگرانش بستان و از کسانی که حق او را سبک شمردند باز خواست نما و خونخواه خون فرزندان او باش خدایا همچنان که او را مادر امامان هدایت و همسر صاحب لواء (علی) و بزرگوار در نزد ملأ اعلی (ملائکه) مقرر داشتی پس درود بفرست بر او و آن درود و صلواتی که روشن گردانی چشمهای ذریه ی او را و برسان به آنان از طرف من در این وقت بهترین تحیت و سلام را.
#روضه شب جمعه
#حضرت زهرا سلام الله علیها
#
حجتالاسلام والمسلمین میرزایی محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آقا موسی بن جعفر یه روایتی رو از پیغمبر اکرم نقل کردند ،فرمودند پیغمبر اکرم اینجوری فرمودند :"أَلا إنَّ فاطِمَة َبَیْتَها بَیْتی وَ بابها بابی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجابَ اللهِ"
سالها پا منبر و روضه بزرگ شدید،نیازی به ترجمه ندارید ،ای مردم خونه ی زهرا خونه ی منه ، در خونشم در خونه ی منه ، چرا اینجوری فرمود ؟! چون تو سوره ی احزاب فرمود : "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ " اگه خونه ی زهرا ،خونه ی پیغمبره، ما یه سوال داریم چرا بدون اجازه ی صاحب خانه وارد شدن.....؟ بعد راوی میگه موسی ابن جعفر به اینجا که رسید، "فبکی ابوالحسن بکاء الطویلا" شروع کرد گریه کردن ، مدت مدیدی گریه کرد ، بعد دیدن وسط گریه ها سه مرتبه میگه :
"هتک والله حجابک"
"هتک والله حجابک"
"هتک والله حجابک"
یعنی حرمت مادر ما رو نگه نداشتن ، شب معراج که پیغمبر به معراج رفتند ، وقتی نوبت رسید به مصائب اهل بیت ، مصائب حضرت زهرا رو اینجوری بیان کردن: "و اما ابنتک ؛ فتظلم و تحرم و یؤخذ حقّها" به دخترت ظلم میشه ، حقش رو میبرن ، اونو از ارثش محروم میکنن؛ "و یدخل علیها حریمها بغیر إذن" بدون اجازه وارد خونش میشن ، "ثم یمسها حوانن و ظل" یعنی وقتی وارد خونه میشن ، فاطمه مانع میشه ،اجازه نمیده اینا وارد شن ، چه میکنن؟! "تَموت مِن ذلِک الضَّرب تُضرَبُ و هیَ حامِلٌ ..." الله اکبر ، از همون شب معراج به پیغمبر اکرم خبر دادن ، دخترت وقتی بارداره ، کتکش میزنن ، این ضربه کاری می کنه که دخترت با همین ضربه از دنیا میره ، الله اکبر.... آخ بمیرم ، شب جمعه ست "همه ی روضه ها باید به کربلا منتهی بشه ، فاطمه رم مهمان کنیم ، یاری کن فاطمه رو با گریه ی بر ابی عبدالله... ابوبصیر رسید خدمت امام صادق علیه السلام حضرت فرمود : "اما تحب أن تکون ممن یسعد امی فاطمه" آیا دوست نداری مادرم زهرا رو یاری کنی ؟!! آماده ای یا نه ، ابوبصیر میگه من گریه کردم ، با خودم تعجب ، که من زمان مادر شما نبودم چه جوری میتونم مادرتو یاری کنم ، فرمود ابابصیر از روز عاشورا تا قیامت مادرم بر حسینش گریه میکنه ، میخوای فاطمه رو یاری کنی ؟ گریه ی من و تو یاری فاطمه ست ...السلام علیک یا اباعبدالله .....شب زیارتی ارباب بی کفنه،آماده ای بریم کربلا یا نه....؟!
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
آی حسین......
مادرت گفت بنی دله ما ریخت بهم
چقدر نام تو غوغاست اباعبدالله ...
*دیگه چی...جمله ی آخر و التماس دعا*
مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله....
*سر چی دعوا میکردن؟ اخنس می گفت عمامش برا منه ، بجدل می گفت انگشتر و انگشتش مال منه، خولی می گفت سر بریدش مال منه.....آی حسین.
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine