.
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
متن روضه 2
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
شب اول محرم...
بریم در خانه نائب الحسين...
آقا و مولامون مسلم بن عقیل...
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته...
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
غریب و تنها توی شهر کوفه...
هی صدا میزد...
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند
🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند
18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند
خوشحال شد
نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند...
آقا زودتر بیا...
اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره...
دید تنهای تنها مانده...
از همون بالای بام صدا زد...
السلام علیک یا ابا عبدالله...
آقای من...مولا... کوفه نیا...
(شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...)
🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد
هی میگفت یه نفر نامه بنویسه...
بگه آقا کوفه نیا...
🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه
🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه
ای وای... ای وای
🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب
🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب
آقا... اگه میخواهی بیای...
دیگه خانم زینب رو با خودت نیار...
🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون
🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون
آقا اینجا حرمله ها...
منتظر علی اصغرت نشستند...
بیت آخرم باشه...
منو ببخشید یاصاحب الزمان...
🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره
🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره
حسین جان...
اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند
جان زهرا مادرت...
اگه میای...
رقیه رو با خودت نیار...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
2_1152921504663392783.mp3
1.99M
#شب_دوم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
مناجات 1
🔸ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا
🔸ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا
🔸تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا
🔸خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟
🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
یابن الحسن...
شب دوم محرم...
کجا شال عزا به گردن انداختی آقا...
کجا برا جد غریبت عزاداری میکنی...
🔸ای پر ز اشک چشم تو صحرا، بیا، بیا
🔸ای سینه سوز ناله زهرا، بیا، بیا
🔸ای آرزوی زینب کبری، بیا، بیا
🔸تا چند سرو قامت دخت علی، کمان؟
🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
آقا این روزها...
همه دارن شما رو صدا میزنند..
امام زمان...
🔸مولا، کنار چاه، صدا میزند تو را
🔸زهرا، به سوز و آه، صدا میزند تو را
اگه الان گوش دل باز کنیم...
صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه...
صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه...
هی صدا میزنه...
پسرم مهدی کجایی...
یا بن الحسن...
🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را
از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه...
دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه
🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را
🔸زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان
🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
(شاعر: غلامرضا سازگار_میثم)
صدات رو آزاد کن...
هر کجای این مجلس نشستی...
زن و مرد...
پیر و جوان...
ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم...
(یا صاحب الزمان....)
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 1
🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم
شب دوم محرمه...
یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه...
مثل فردایی...
روز دوم محرم...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه؟
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه؟...
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
آقا... به این سرزمین...
کربلا هم میگن...
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب
🔸میشود لبها کبود از قحط آب
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...
🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ
🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...
دنیایی از غم به دلم نشسته...
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
آماده ای بگم یا نه...
امشب برات کربلات رو از آقا بگیری...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
🔸این زمین غصه و درد و بلاست
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🔸در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم... طاقت داری بگم یا نه...
🔸می برن اینجا گلو و حنجرم
🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم
یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد...
چی میگی برادر...
جلوی من حرف از مردن میزنی...
مگه نمیدونی...
زینب بدون تو میمیره...
ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد...
اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
دلداریش میداد...
اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...
🔻گریز
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
هی دور برادر میگرده...
میگه حسین...
میخواهی بری میدان...
زینبت رو تنها بگذاری...
تو یادگار مادرمی...
من بدون تو میمیرم حسین...
خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود...
زینب کربلا جان میداد...
صدا زد... خواهرم...
انقده بی تابی نکن...
من میرم میدان...
اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام...
مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر...
خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه...
صدای تکبیر برادر رو نشنید...
بی تاب شده زینب...
هی توی خیمه میشینه رو زمین...
بلند ميشه...
میگه حسین...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید...
تا فهمید ذوالجناح برگشته...
اما حسین نیومده...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه...
(حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...)
از بالای بلندی یک نگاه کرد...
دید دور بدن برادر رو گرفتند...
یک نفر با سنگ میزنه...
یک نفر با نیزه میزنه...
جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند...
یک نفر هم خنجر گرفته...
داره میره به سمت حسین...
من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه...
اشاره کرده باشه...
ارجعی...
زینبم برگرد... نبینی خواهر...
🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#ورود_کاروان_به_کربلا
"آب زنید راه را هین که نگار میرسد"
دختر مرتضی علی، فاطمهوار میرسد
زانوي شاهزادهها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار میرسد
هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار میرسد
دار و ندار فاطمه، گوهر ناب مصطفی
به كربلا حسين با دار و ندار میرسد
خامس آل پنج تن، همره طفل شیرخوار
زودتر از روز دهم سر قرار میرسد
شانهی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار میرسد
گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار میرسد
رونق کار مأذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّهسوار میرسد
"رونق باغ میرسد، چشم و چراغ میرسد"
"عنبر و مشک میدمد" دولت يار میرسد
وزير اعظم حسين آيهی محكم حسين
صاحب پرچم حسین آن جلودار میرسد
آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار میرسد
رفت قرار ناگهان، از دل خواهر حسین
در نظرش همه جهان تیره و تار میرسد
پرده کنار میرود، واقعهی روز دهم
صحنه به صحنه از دل گرد و غبار میرسد
"چاک شده است آسمان غلغلهایست در جهان"
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار میرسد
ديد كه از جور فرس، چه استخوانها كه شكست
ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار میرسد
حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار میرسد
طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرز شكار میرسد
لحظهی تلخ حادثه چکمهی نونوار شمر
همره کهنه خنجری سرکش و هار میرسد
گوشه به گوشه آسمان سرختر از خون گلو
پنجهی شمر و زلف او! آخرکار میرسد
وقت نفس نفس زدن، زمان دست و پا زدن
نالهی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار میرسد
"آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالت زار میرسد
گوش زمین و آسمان میشنود در آن زمان
آه صدای پای آن چند سوار میرسد
چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار میرسد
✍ #رضا_جوان_بخت
━━◈❖🌸✿🌸❖
#ورود_کاروان_به_کربلا
قدری به سینه آه برایم بیاورید
پیراهن سیاه برایم بیاورید
اخبار بین راه برایم بیاورید
تربت ز قتلگاه برایم بیاورید
دارد حسین میرود انگار کربلا
دارد دل رسول خدا میشود مذاب
میریزد اشک روضه ز چشم ابوتراب
شد نوحههای فاطمه هم نالۀ رباب
کودک چقدر میخورد از نهر آب، آب
دارد عجیب قصۀ غمبار، کربلا
این نالۀ دمادم زهرای اطهر است
زینب بدان که کرب و بلا پر ز لشگر است
تا چند روز بعد، حسینِ تو بی سر است
آنروز روز غارت خلخال و معجر است
بدتر ز روضۀ در و دیوار، کربلا
گریان توست مادر تو ای حسین من
بر نیزه میرود سر تو ای حسین من
گردد اسیر، خواهر تو ای حسین من
گردد یتیم، دختر تو ای حسین من
تا شام و کوفه همره اغیار، کربلا
عباس من! تو دور و بر کاروان بمان
همراه زینب و کمک بانوان بمان
پشت و پناه لشگر و پیر و جوان بمان
پیش حسین من به تمام توان بمان
بی تو نداشت سید و سالار، کربلا
این قافله به سوی شهادت روانه است
شبنامههای مردم کوفه بهانه است
از غربت حسین هزاران نشانه است
در انتظار زینب من تازیانه است
زینب کجا و کوچه و بازار، کربلا
━━◈❖🌸✿🌸❖◈━
2892743.mp3
16.79M
بازم محرم اومده و دلا خونه
فصل عزا شد، حال همه پریشونه
بخشیده میشه به لطف حضرت زهرا
هرکس که چشمش میونه روضه گریونه
ماه محرم شروع بندگیمه
تنها بهونه برای نوکریمه
ذکر لب من نوای یا حسینه
این نوحه و دم برکت زندگیمه
از آسمونا با گوش دل شنیدم
آی اهل عالم، محرمه محرم
با روسیاهی به روضه رو زدم باز
شد آبروم این لباس و شال ماتم
«یا أباعبدلله حسین أباعبدلله»
بند دوم
اشک ملائک، از آسمونا میباره
عرش خداهم، مثل زمین عزاداره
باز این شده و سیاهی کوچه و بازار
بازم کتیبه زینت روی دیواره
ماه محرم بهاره اشک و آه
رنگ لباس بهارمون سیاه
خوب و گنه کار فرقی نداره اینجا
هیئت برای همه یه سرپناه
باز اشک چشما میریزه بی اراده
زهرا به نوکر این اشک و هدیه داده
هرکس تو هیئت میاد واسه گدایی
باید بیاره یه قلب صاف و ساده
«یا أباعبدلله حسین أباعبدلله»
بند سوم
دل تو دلم نیست دلنگرونم ای آقا
هرشب تو خلوت روضه میخونم ای آقا
امسال نگیری اربعین و از این نوکر
به کارونت باز برسونم ای آقا
تنهایی هرشب به فکر اربعینم
چی میشه بازم کربلات و ببینم
عکس حرم رو توی بغل میگیرم
توی خیالم پای ضریح میشینم
آخر از این غم پای علم میمیرم
امسال اگر که نیام حرم میمیرم
دیگه حریف بغض گلوم نمیشه
با یاد شعر قدم قدم میمیرم
«قدم قدم با یه علم…»
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#روضه
🏴#شب_نهم_محرم
🏴#قسمت_دوم
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حالا عباس کنارِ ابی عبدالله همۀ صحنهها رو دیده همه لحظهها رو دیده کنارِ همۀ بدن ها بوده، اصحاب رفتن، بنی هاشم رفتن .. برادرای عباس رفتن .. دل تو دلِ عباس نیست .. هی به خودش میگه چرا کاری نمیکنی، دیگه نتونست طاقت بیاره .. رفت محضرِ ابی عبدالله، تا به ابی عبدالله فرمود آقاجان سینهم دیگه سنگینِ، گفت آقا دیدم بچه ها دامن هاشونو بالا زدن شکم هاشونُ رو خاک گذاشتن .. دیدم درِ گوشِ هم میگن عمو عباس میره آب میاره، آقا اجازه بده برم .. دیگه نمی تونم بمونم .. تا گفت برم ابی عبدالله فرمود کجا میخوای بری؟! يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي .. تو علمدارِ منی .. عباسم إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .. حضرت فرمود عباسم اگه تو بری لشگرم از هم می پاشه .. من یه سوال دارم؛ کدوم لشگر!! دیگه برا حسین لشگری باقی نمونده .. نه اصحابی .. نه بنی هاشمی .. همه رفتن .. یعنی عباسم تو یه نفری یه لشکری برا من ..
یه جمله بگم شبِ تاسوعاست .. ابی عبدالله هر بار از صبحِ عاشورا میرفت تو دلِ میدان با خیالِ راحت مینشست بالاسرِ شهدا .. با شهدا حرف میزد، نجوا میکرد .. با خیالِ راحت؛ چرا!! چون دلش آرام بود عباس تو خیمه هست .. اما وقتی اومد کنارِ علقمه دیدن هی بر میگرده عقبُ نگاه میکنه .. دلواپسِ خیمه هاست .. نکنه بریزن سرِ زینب .. ای حسین .. گفت عباسم میخوای بری برو ولی برا جنگیدن نه .. عباسم برا بچه هام آب بیار .. عباسم رباب منتظرِ .. بچه ها منتظرن .. گفت عباسم رسیدی کنارِ نهر آب یه تکبیر میگی من صداتُ بشنوم .. یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ .. مشکُ پر آب کردی یه تکبیر بگو من صداتُ تو میدان بشنوم .. برگشتی به خیمه ها یه تکبیرِ دیگه بگو منم از میدان برگردم .. جدا شدن از هم ..
همۀ شهدا وداع دارن،فقط اباالفضل با بچه ها خداحافظی نکرد .. خودِ ابی عبدالله نوشتن هفت مرتبه وداع کرد وداع با بنی هاشم، وداع با زن ها، وداع با بچه ها، وداع با سکینه .. چرا وداع نکرد؟! من میگم شاید باور نمیکردن عمو بر نمیگرده ..
رفت، چه رفتنی، یا اباعبدالله .. کمک کنید با ناله هاتون .. بعضی نقل ها نوشتن تا رسید کنارِ شریعه فریاد زد الله اکبر .. ابی عبدالله تا صدای عباس رو شنید دلم یه ذره آرام شد .. داره میجنگه اما حواسش پیشِ عباسِ .. زود مشکُ مر آب کرد .. دوباره تکبیر گفت الله اکبر .. بعضیا میگن رجز میخواند انا ابن الحیدر الکرار .. هی میگفت انا ابنُ علی المُرتَضی .. انا ابنُ قَتال العَرب .. رحز میخواند صداش برسه به حسین .. آماده ای بگم یا نه .. دیگه از یه جایی به بعد صدای عباس نیومد .. آی حسین ..
ابی عبدالله نگران شد اومد به سمتِ شریعه .. فهمید یه اتفاقی افتاده .. نزدیکه شریعه شد .. یه مرتبه شنید یکی میگه یا اخا .. داداش به دادم برس .. حسین ..
فهمید عباسی که تا حال یه مرتبه نگفته برادر چی شد یهو لحنش عوض شد .. یه جوری خودشُ رسوند کنار علقمه .. تا رسید نگاهش به عباس افتاد «لمّا قُتل العبّاسُ بانَ الانکسارُ فِی وجهِ الحُسین علیه السلام» یه مرتبه دیدن رنگِ صورتش پرید .. دست به کمرش گرفت .. یا الله ..
صدا زد عباسم کمرم شکست همه شنیدید دومین جمله گفت وَ انقَطَعَ رَجائِي .. امیدم ناامید شد .. وَ قَلَّت حِيلَتِي صبر از کفم رفت .. یه جمله دیگه ام گفت، بگم و از همه التماسِ دعا .. صدا زد وَ شَمُتَ بِي عَدوِّي .. پاشو ببین دشمن روش به حسین باز شده .. ببین دارن بهم ناسزا میگه .. پاشو ببین دارن به خیمه ها نگاه میکنن .. حسین ..
اومد جلو .. وَ جَلَسَ عَلَی التُّرَابِ .. نشست کنار بدن وَ نَظَر الی عباس .. یه نگاه به عباس کرد .. هر شهیدی رو که رفت با یه دست سرِ شهید رو گرفت گذاشت رو پاش .. اما یه نگاه به سرِ عباس کرد .. دید یه دستی نمیشه این سرُ برداشت .. دیدن با دو دست این سرُ آروم بغل کرد، یه جوری با عمود زده بودن ..
اینجا یه نفر دو دستی سر رو بغل کرد من یکی دیگه ام سراغ دارم یه دختر کوچولو تو خرابۀشام .. اونم دو دستی یه سرِ بریده رو بغل کرد .. دید لباش پاره پاره ست .. دندوناش شکسته ست .. رگایِ گردنش بریدهست .. حالا بگو حسین ..
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#حضرت_ابوالفضل_العباس_ع
دانلود نوحه واحد سنگین شب نهم محرم با صدای میثم مطیعی -( چه سروی الله اکبر،چه شیری فرزند حیدر )
چه سروی الله اکبر،چه شیری فرزند حیدر
سوی میدان میرود شادان من،دلم خون و دیده ام تر
نمی بینی بی سپاهم،غریبم بی تکیه گاهم
دلت می آید که بگذاری این برادر را بی برادر
(عباس سقای من ماه زیبای من سرو رعنای من مرو)2
پر است از غصه صدایم،پریشانم در هوایت
نماند از تو یادگاری جز بین نخلستان رد پایت
زچشمانت چشم بد دور، سرت سالم دشمنت کور
درنگی کن ای برادر تا ان یکادی خوانم برات
(عباس سقای من ماه زیبای من سرو رعنای من مرو)2
(شاه وارباب من، در نایاب من،مهر و مهتاب من حسین)2
هنوز از سمت شریعه،رسد این آوا که شیعه
اگر دستش هم قلم گردد،بر ندارد دست از امامش
همه مستان مدامیم،علمگیران امامیم
اگر بارد فتنه از هر سو، بر نمی گردیم از مرامش
(شاه وارباب من در نایاب من،مهر و مهتاب من حسین)2
بلا جوی کربلائیم،علمداران ولائیم
که ما بیمار شهادت هستیم و محتاجان شفائیم
پریشانیم و پشیمان،که جا ماندیم از شهیدان
ببین تا آنان کجا رفتند و پس از آنان ما کجائیم
شب نهم محرم بین الحرمین
/
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
زهرای حیدر
بعد تو دنیا نمیسازه به ما دنیای حیدر
زهرای حیدر
حرف رفتن میزنی میلرزه دست و پای حیدر
زهرای حیدر
روی زخمای تن تو مرهم از اشکم گذاشتم
شرمندم آخر
تو برام سنگ تموم گذاشتی و من کم گذاشتم
حلالم کن حیدر نیومد
میزدنت کاری ز دستم بر نیومد
همسایه ها دیدن صداشون در نیمومد
حلالم کن حلالم کن
مادر حسین ، مادر حسن
از بعد کوچه
روزی صد بار آرزو کردم که من میمردم ای کاش
چونکه شنیدم
هر کسی اون روز تو رو تو کوچه زد گرفته پاداش
تو همراهی از این بهتر نداشتی
کمک خواستی از فضه چون مادر نداشتی
یک روز خوش بعد از پیغمبر نداشتی
حلالم کن
مادر حسین ، مادر حسن
یا اهل العالم ، این شبا بگین بلند گریه کنه هر کی میتونه
آماده باشین امشبو امام حسن میخواد روضه بخونه
سن و سالی که نداشتم مادرم تو کوچه افتاد
ای داد بیداد
هر دفعه یادش میفتم میزنم با گریه فریاد:
حلالم کن مادر افتادی دیدم
من هر چی قد بلندی کردم نرسیدم
در اومد از اون موقع مو های سفیدم
حلالم کن
مادر حسین ، مادر حسن
سادات مجلس ، خیلی شرمندم آخه باید بگم زهرا رو بد زد
مقتل نوشته ، پیش چشمای حسن به مادر شما لگد زد
از این به بعدش ، من نمیتونم دیگه این روضه رو بدم ادامه
ای گریه کن ها ، حرف آخرم یه خط روضه گریز به شهر شامه :
دل شب تو دل صحرا کمک نداره
نامرد نزن سه ساله که کتک نداره
این که دیگه قباله فدک نداره
حالا اومدی
حالا که دیگه نمیتونم بگم بابا اومدی
خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی
حالا که سفید شد موم از نبودنت اومدی
نوحه جدیدحضرت ابوالفضل العباس علیه السلام( شب تاسوعا ) کربلایی مالک محمدی
در سبک هرشب میخونم با شورو نوا کربلا میخوام اباالفضل
شیعه لرسنی، سسلنر بوگون ،دردلره دوا اباالفضل
دردیمیز چوخدی ،لطف ائله اقا،وئرگیلن شفا اباالفضل
اباالفضل. ای علمدار دین (۲)
اباالفضل گل ام البنین(۲)
اولدی قوللارین، سواوسته قلم، صاحب علم اباالفضل
دردیمیز چوخدی، سن جان حسین، ایله بیرکرم اباالفضل
گوگلوموز قوشی، پرچالیر آقا، ایستیری حرم اباالفضل
ایسته سن قوناق, بوجمعی اولاخ، زائرحرم اباالفضل
اباالفضل اورگه غم یاغیر
اباالفضل کربلایه چاغیر
اباالفضل ای علمدار دین
اباالفضل گل ام البنین
سواوسته قولسوز، یخییلدین آتدان، قوللاره فدا اباالفضل
اوپرچم دوتان،تندن آیریلان،اللره فدا اباالفضل
ام البنین تک،اوغول بسلین،مادره فدا اباالفضل
اباالفضل ای امیدحرم اباالفضل بیزلره ائت کرم
اباالفضل ای علمدار دین اباالفضل گل ام البنین
سومشکین آخدی،قلبده سنه، چوخ ائتدی اثر اباالفضل
مین دورت یوزایلدی،قاره پرچمون، اللرده اسر اباالفضل
قاره پرچمه ،ایلده شیعه لر قربان کسر اباالفضل
چپ باخادشمن، قاره پرچمه،ریشه سین کسر اباالفضل
اباالفضل باخ بو پرچملره اباالفضل قیل کرم بیزلره
اباالفضل ای علمدار دین اباالفضل گل ام البنین
قوللارین دوشدی،سسلدون اخا،اصغره فدا اباالفضل
قانه غرق اولان،جسمی دوغرانان،اکبره فدا اباالفضل
خیمده عطش،دن یانان سوسوزلبلره فدا اباالفضل
دشت کربلا،ده قالان تنها ،رهبره فدا اباالفضل
اباالفضل علم اللرده دی بس نیه قوللارین یرده دی
اباالفضل ای علمدار دین اباالفضل گل ام البنین
یکی بود یکی نبود
صورت من شده کبود
آخه کنار قافله حرمله بود
عمو نبود
یکی بود یکی نبود
هیشکی به جز خدا نبود
پناهی جز یه بوته خاک
میان اون صحرا نبود
دست یکی گوشواره بود
دست یکی گهواره بود
انگشترت رو که دیدم
موهام سفید شد زود زود
یکی بود یکی نبود
تو قافله سقا نبود
از اون همه آب زلال
یه قطره سهم ما نبود
یکی بود یکی نبود
شکستیم از عمق وجود
اگه میگفتیم آب می خوایم
سهم ما جز کتک نبود
یکی بود یکی نبود
غیر بابا هیشکی نبود
تا که میگفتم بابایی
مارو زدن
جان بابا جان بابا
سینه زنی واحد شهادت حضرت رقیه (س) - یکی بود یکی نبود - حمید علیمی.mp3
3.29M
واحد
حضرت رقیه س
یکی بود یکی نبود
صورت من شده کبود
آخه کنار قافله حرمله بود
عمو نبود
یکی بود یکی نبود
هیشکی به جز خدا نبود
پناهی جز یه بوته خاک
میان اون صحرا نبود
دست یکی گوشواره بود
دست یکی گهواره بود
انگشترت رو که دیدم
موهام سفید شد زود زود
یکی بود یکی نبود
تو قافله سقا نبود
از اون همه آب زلال
یه قطره سهم ما نبود
یکی بود یکی نبود
شکستیم از عمق وجود
اگه میگفتیم آب می خوایم
سهم ما جز کتک نبود
یکی بود یکی نبود
غیر بابا هیشکی نبود
تا که میگفتم بابایی
مارو زدن
جان بابا جان بابا