eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
دژبانی شغل پایینی بود براشون ،اما شغلی توام با امنیت 👈ولی خب بچه ها خوششون نمی یومد عقب وایسن. ✨به خاطر همین یه شغل درجه دومی به حساب میومد. 〽️〽️〽️〽️ 💥بعضی بچه ها دژبان وای میسادن خیلی ناراحت میشدن و ناراحتیشون رو به انواع و اقسام نشون میدادن. 💯💯💯 🍂بعضی ها هم که عرضه هیچ کاری رو نداشتن به دلیل بی عرضگی اون ها رو میذاشتن دژبانی. 🚫🚫🚫 🍂نیست عرضه بچه های رزمنده خط شکن رو نداشتن این ها سعی میکردن به تعبیر ما البته عقده های خودشون رو با همون زنجیری که دستشون بود خالی کنن. ♨️♨️♨️ 🍂یکدفعه ای فرمانده لشکرمیومد میخواست رد بشه بره داخل این میگفت:« آقا کارت😏» 🔶همه میگفتن این فرمانده لشکره بزار بره .میگفت: من فرمانده لشکر نمیشناسم کارت میشناسم😏 کارت نباشه نمیشه، وایسا آقا😐 🔸بالاخره ارضا میکرد اون حس ریاست خودش رو. 💯💯💯 🔸اونجا صحبت میشد که صدام تکبر داره و میخواد این تکبر خودش رو طی فرصتی که پیدا کرده ،سلطه به بشر پیدا کرده ✔️✔️✔️ 🔷بعضی ها سلطه به یه زنجیر پیدا میکنن به اندازه صدام خودشون رو ارضا میکنن 🔸برای ارضای تکبر خودشون ظلم به دیگران میکنن. ➖آقا خب دارن میگن دیگه کسی ،بهت نگفته، که همه داد زدن یه ماشین اینجوری بیشتر فرمانده لشکر ندارن 🔸همه دارن داد میزنن این رو که داری میبینی 🔶حالا گیر داده نه خیر من کارت میخام باید همین الان من روی همه رو کم بکنم 🔶نشون بدم که من زنجیر دستمه مگس هم نمی تونه از اینجا عبور بکنه 🍂خب ببینید یه زنجیر ممکنه گاهی دست کسی بدن شروع کنه به ظلم کردن🙄 🍃حالا اگه یه ولایتی رو دست کسی بدن اشکال نداره ظلم بکنه❓❗️ 🔸یه کشوری رو یه کارخونه ای رو به دست کسی بدن.... شنبه و سه شنبه در 👇👇 🆔 @Mattla_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 پشت پرده فتنه بصره ‼️ جالبه! صهیونیسم جهانی(دشمن اسلام و بشریت) همون ترفندی رو که در فتنه دی ماه 96 برای به آشوب کشیدن ایران استفاده کرده بود، برای به آشوب کشیدن شهر بصره در عراق هم استفاده کرد.
https://eitaa.com/Atrezohour/714 ولایت قسمت ۱۱👆
12 🌺 بعد از واقعه ی غدیر خم، بعد از اینکه پیامبر صلوات الله علیه، امیرالمومنین علیه السلام رو به عنوانِ خلیفه و جانشینِ خودش معرفی کرد 🎴 یه نفر صدا زد و گفت : یا رسول الله اگه دستور خدا اینه که من از علی کنم بگو تا خدا همین الان بلایی بفرسته و منو نابود کنه!🚫😒 ⚫️ همون لحظه سنگی از آسمان خورد تو سرش و به درک واصل شد....🔥🔥 📚 تفسیر فرات کوفی/ ص ۵۰۴ 🌹❤️ حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از این ماجرا به امیرالمومنین علیه السلام عرض کردن : ✨{ یا ابالحسن! فکر نکن دشمن تو فقط همین کسی بود که آمد و ابرازِ تنفر کرد ؛ بلکه دشمنانِ دیگری هم هستند که این کینه و نفرت را نسبت به تو در دل شان دارند اما فعلاً چیزی نمیگویند.....}✨ 💢 @Mattla_eshgh
https://eitaa.com/Atrezohour/710 تاریخ تحلیلی اسلام ،قسمت ۱۱ 👆👆
🔴پاسخ به «اگر امام حسین(ع) علم غیب داشت چرا با رفتن به کربلا خودکشی کرد؟!» ⛔️متن شبهه⛔️ "چرا امام حسین (ع) وقتی میدونست میره در کربلا و به شهادت میرسه ، رفت و شهید شد !؟ مگر حفظ جان واجب نیست ؟ مگر خود کشی حرام نیست ؟ " ✅پاسخ شبهه✅ 1. هیچ علمی مانع مرگ نیست! قضا و قدر خداوند هم اگر حتمی شود، عوض شدنی نیست؛ علم امامان به زمان و مکان شهادتشان فقط علم به یک واقعه حتمی است yon.ir/emmn1 2. امامان وظیفه نداشتند در تمام موارد طبق علم لدنی عمل کنند و تکالیف دینی ائمه هم مثل سایر افراد بشر همواره طبق علومی بود که از راه‌های عادی حاصل می شد. yon.ir/elmegheib 3. علم غیب امام دو گونه است، علم به موارد حتمی و موارد غیر حتمی، که تنها در موارد غیر حتمی امام تکلیف و اختیار دارد تا با تغییر زمینه ها برای حفظ جان خود بکوشد. 4. پس ائمه (ع) در امر شهادتشان یا اراده به استفاده از علم غیب نکرده اند، یا با عواملی مانند خباثت و تصمیم قطعی خلفا، موضوع حتمی بوده و تکلیفی برای امام باقی نمی مانده است. yon.ir/elmemam SHAYEAAT.ir/post/925 ⭕️ پاسخ به ⭕️ 🔃لطفا منتشر کنید @Mattla_eshgh
https://eitaa.com/Atrezohour/690 دشمن شناسی۱۲👆
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
P 13.mp3
2.22M
13 🔴 بیشتری مطلب رو خداوند متعال در قرآن، در مورد یهودی ها فرموده است. چرا؟ 🚀 ما باید بیشتری توان خودمون رو "برای مبارزه با یهود" قرار بدیم استاد طائب @IslamLifeStyles
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🔷 در طول 23 سال در صدها آیه مختلف خداوند متعال فرموده که ای بنده های خدا، ای مومنین، بدترین دشمن شما یهود هست. وجالبه که در آخرین آیه مربوط به دشمن شناسی هم خداوند میفرماید 🔴 من که این همه گفتم که مراقب فریب های یهود باشید ولی شما حواستون نیست اما آخرش به این میرسید که بدترین دشمنتون "یهود" هست.... ⭕️خواسته اصلی یهود به دست آوردن کل دنیاست... از نظر یهود ما مسلمانان چون حاکمیت یهود رو قبول نداریم همگی باید کشته بشیم اونم به ارزان ترین قیمت! 😒
بسم رب المهدی...💕 💟فصل اول💟 🔷 ... 1 ☀️ سنگینی نور خورشید، مجبورم کرد چشمام رو باز کنم. هنوز سرم درد میکرد. پتو رو تا بالای سرم کشیدم و دوباره به زیرش خزیدم. 💤چشمام دوباره گرم خواب میشدن که این بار صدای در و به دنبالش قربون صدقه های مامانه که خواب رو از سرم بیرون کشید. -ترنم...مامان جان بهتری؟ دیشب اومدم بالاسرت تب داشتی، باز الان تبت یکم پایین اومده. چندبار آخه بهت بگم شب موقع خواب،پنجره ی اتاقتو باز نذار!! اونم تو این هوا❄️ خوابتم که سنگین😴 طوفانم بیاد بیدار نمیشی!! میبینی که وقت مریض داری ندارم، هزار تا کار ریخته رو سرم... -مامان جونم،بهترم.شماهم یکم کمتر غر غر کنی،سر دردم هم خوب میشه! مامان اخمی کرد و با دلخوری به سمت در رفت، -منو نگا که الکی واسه تو دل میسوزونم... پاشو بیا صبحونتو بخور،یکم به درسات برس. من دارم میرم مطب، ناهارتم سر ظهر گرم کن بخور. اگه بهتر نشدی عصر حتماً برو دکتر، مثل بچه ها میمونی،همش من باید بگم این کارو بکن،اون کارو نکن. خداحافظ با مردمک چشم، مامان رو بدرقه کردم و وقتی خیالم از رفتنش راحت شد، دوباره به تخت خواب گرم و نرمم پناه بردم . 🔹بار سوم که چشم باز کردم، دیگه ظهر رو هم گذشته بود. دلم میخواست باز بخوابم اما ضعف و گرسنگی امونم نمیداد. از اتاق بیرون رفتم و به آشپزخونه پناه بردم ... "محدثه افشاری" ❣ @Mattla_eshgh 🔹 ... 2 یخچال رو که باز کردم، میوه بود و آبمیوه و شیر و... هرچیز جز غذا🍝 پس منظور مامان غذاهای فریزری بود که هر وعده داغ میکنم و میخورم... چه دل خوشی داشتم که فکر کردم برای دختر مریضش سوپ پخته😒 اگر منم یکی از بیمارای مطبش بودم، احتمالاً بیشتر مورد لطف و محبتش واقع میشدم... بعد از خوردن غذا به اتاقم برگشتم، هنوز نیاز به استراحت داشتم... 📱چشمم به گوشیم که خورد، تازه یادم افتاد از صبح سراغش نرفتم...! 42 تماس و 5 پیامک از سعید... 💕 واااای...من چرا یادم رفته بود یه خبر از خودم به سعید بدم😣 از پیامک هاش معلوم بود نگرانم شده، سریع دستمو روی اسمش نگه داشتم و گزینه ی تماس رو زدم... -الو ترنم؟؟ معلومه کجایی؟؟ چرا هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی؟؟ 😠 -سلام عزیزدلم، خوبی؟ ببخشید خواب بودم! -خواب؟؟ تا الان؟؟ -باور کن راست میگم سعید... دیشب که با اون وضع برگشتم خونه و خسته رو تخت خوابم برد، پنجره اتاق باز مونده بود، سرما خوردم 😢 اصلا حال ندارم ... -جدی میگی؟؟ فدات بشم من. الان میام پیشت... -سعییییید نه 😰 بابا بفهمه عصبانی میشه. -از کجا میخواد بفهمه خانومی؟ مگه اینهمه اومدم، کسی فهمید؟😉 -خب نه ولی... -ولی نداره که عسلم. یه ربع دیگه پیشتم خوشگلم بابای 👋 اعصابم از دست این اخلاق سعید خورد میشد. هیچ جوره نمیشد از سر بازش کرد... هرچند دوستش داشتم اما فقط اجازه داشتیم مواقعی که خود مامان یا بابا بودن، تو خونه باهم باشیم، اما سعید به این راضی نبود و هروقت که دلش میخواست پیداش میشد... "محدثه افشاری" ❣ @Mattla_eshgh