eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطلع عشق
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :6⃣8⃣ #فصل_دهم
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :7⃣8⃣ کسی در زد. می دانستم صمد است. خدیجه، زن داداشم، توی حیاط بود. در را برایش باز کرد. صمد تا خدیجه را دید. شستش خبردار شده بود، پرسیده بود: «چه خبر! قدم راحت شد؟» خدیجه گفته بود بچه به دنیا آمده، اما از دختر یا پسر بودنش چیزی نگفته بود. حوری توی اتاق بود. از پشت پنجره صمد را دید. رو کرد به من و با خنده گفت: «قدم! چشمت روشن، شوهرت آمد.» و قبل از اینکه صمد به اتاق بیاید، رفت بیرون. بالای کرسی خوابیده بودم. صمد تا وارد شد، خندید و گفت: «به به، سلام قدم خانم. قدم نو رسیده مبارک. کو این دختر قشنگ من!» از دستش ناراحت بودم. خودش هم می دانست. با این حال پرسیدم: «کی به تو گفت؟! خدیجه؟!» نشست کنارم. بچه را خوابانده بودم پیش خودم. خم شد و پیشانی بچه را بوسید و گفت: «خودم فهمیدم! چه دختر نازی. قدم به جان خودم از خوشگلی به تو برده. ببین چه چشم و ابروی مشکی ای دارد. نکند به خاطر اینکه توی ماه محرم به دنیا آمده این طور چشم و ابرو مشکی شده.» بعد برگشت و به من نگاه کرد و گفت: «می خواستم به زن داداشت مژدگانی خوبی بدهم. ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣8⃣ حیف که نگفت بچه دختر است. فکر کرد من ناراحت می شوم.» بلند شد و رفت بالای سر خدیجه که پایین کرسی خوابیده بود. گفت: «خدیجه من حالش چطور است؟!» گفتم: «کمی سرما خورده. دارویش را دادم. تازه خوابیده.» صمد نشست بالای سر خدیجه و یک ربعِ تمام، موهای خدیجه را نوازش کرد و آرام آرام برایش لالایی خواند. فردا صبح زود صمد از خواب بیدار شد و گفت: «می خواهم امروز برای دخترم مهمانی بگیرم.» خودش رفت و پدر و مادر، خواهرها و برادرها، و چند تا از فامیل های نزدیک را دعوت کرد. بعد آمد و آستین ها را بالا زد. وسط حیاط اجاقی به پا کرد. مادر و خواهرها و زن برادرهایم به کمکش رفتند. هر چند، یک وقت می آمد توی اتاق تا سری به من بزند می گفت: «قدم! کاش حالت خوب بود و می آمدی کنار دستم می ایستادی. بدون تو آشپزی صفایی ندارد.» هوا سرد بود. دورتادور حیاط کوچکمان پر از برف شده بود. پارو را برداشت و برف ها را پارو کرد یک گوشه. برف ها کومه شد کنار دستشویی، گوشه حیاط. ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣8⃣ به بهانه اینکه سردش شده بود آمد توی اتاق. زیر کرسی نشست. دستش را گذاشت زیر لحاف تا گرم شود. کمی بعد گرمِ تعریف شد. از کارش گفت، از دوستانش، از اتفاقاتی که توی هفته برایش افتاده بود. خدیجه را خوابانده بودم سمت راستم، و بچه هم طرف دیگرم بود. گاهی به این شیر می دادم و گاهی دستمال خیس روی پیشانی خدیجه می گذاشتم. یک دفعه ساکت شد و رفت توی فکر و گفت: «خیلی اذیتت کردم. من را حلال کن. از وقتی با من ازدواج کردی، یک آب خوش از گلویت پایین نرفته. اگر مرا نبخشی، آن دنیا جواب خدا را چطور بدهم.» اشک توی چشم هایم جمع شد. گفتم: «چه حرف ها می زنی!» گفت: «اگر تو مرا نبخشی، فردای قیامت روسیاهِ روسیاهم.» گفتم: «چرا نبخشم؟!» دستش را از زیر لحاف دراز کرد و دستم را گرفت. دست هایش هنوز سرد بود. گفت: «تو الان به کمک من احتیاج داری. اما می بینی نمی توانم پیشت باشم. انقلاب تازه پیروز شده. اوضاع مملکت درست و حسابی سر و سامان نگرفته. کلی کار هست که باید انجام بدهیم. اگر بمانم پیش تو، کسی نیست کارها را به سرانجام برساند. اگر هم بروم، دلم پیش تو می ماند.» ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :0⃣9⃣ گفتم: «ناراحت من نباش. اینجا کلی دوست و آشنا، و خواهر و برادر دارم که کمکم کنند. خدا شیرین جان را از ما نگیرد. اگر او نبود، خیلی وقت پیش از پا درآمده بودم. تو آن طور که دوست داری به کارت برس و خدمت کن.» دستم را فشار داد. سرش را که بالا گرفت، دیدم چشم هایش سرخ شده. هر وقت خیلی ناراحت می شد، چشم هایش این طور می شد. هر چند این حالتش را دوست داشتم، اما هیچ دلم نمی خواست ناراحتی اش را ببینم. من هم دستش را فشار دادم و گفتم: «دیگر خوب نیست. بلند شو برو. الان همه فکر می کنند با هم دعوایمان شده.» خواهرم پشت پنجره ایستاده بود. به شیشه اتاق زد. صمد هول شد. زود دستم را رها کرد. خجالت کشید. سرخ شد. خواهرم هم خجالت کشید، سرش را پایین انداخت و گفت: «آقا صمد شیرین جان می خواهد برنج دم کند. می آیید سر دیگ را بگیریم؟» بلند شد برود. جلوی در که رسید، برگشت و نگاهم کرد و گفت: «حرف هایت از صمیم دل بود؟» خندیدم و گفتم: «آره، خیالت راحت.» ظهر شده بود. اتاق کوچک مان پر از مهمان بود. یکی سفره می انداخت و آن یکی نان و ماست و ترشی وسط سفره می گذاشت. ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
شوهر خوب یا بد؟.m4a
5.5M
اگه همسرم مذهبی باشه حتما خوشبخت میشم.😌😍 مطمئنی؟!☺️ 🔵 حاج آقا حسینی 🌹 @IslamLifeStyles
مطلع عشق
🌷🌿🌹🌿🌻🌿 💟🌸 درمان غلبه خلط بلغم (سرد و تر) : 👇👇👇 ⚠️🚫 پرهیزات: 🔰📝 پرهیز از غذاهای سرد و تر و بلغم ز
🍂🌸🍂🌺🍂🌼🍂 💟🌸 درمان غلبه خلط سودا (سرد و خشک) : 👇👇👇 ⚠️🚫 پرهیزات: 🔰📝 پرهیز از سرد و خشک ها یعنی سودازاها مانند: یخ، غذاهای یخی و فریزری، گوشت گاو، عدس، فست فودها و غذاهای داری مواد نگهدارنده و ... ؛ و تنهایی، فکر و خیال، ترس و استرس . 💟💐 مفیدات: 👈 کاهش سردی و خشکی ها 👈 افزایش گرمی و تری ها 👈 آبگوشت 👈 قیمه 👈 خورشت کرفس 👈 قرمه سبزی 👈 آش گندم 👈 عسل ناشتا 👈 خرما، انجیر و بادام درختی 👈 لعاب اسفرزه 👈 عرق بيد 👈 تخم خيارين يعنى خيار سبز و خيار سفيد (چمبر) 👈 دمكرده تخم كاهو و خوردن خود كاهو و سكنگبين 👈 حل کرده صندل سرخ و سفيد در گلاب 👈 عرق تمشك 👈 عرق بهارنارنج 👈 دمكرده ریشه بنفشه 👈 آب كاسنى 👈 اكليل الملك 👈 گز علفى (گزنگبين) و ترنجبين و شيرخشت با آب هندوانه 👈 خربزه 👈 جوشانده خاکشیر ناشتا 👈 خوردن روغن زیتون با کمی گلاب و عسل، با آب گرم 👈 استفراغ عمدی 👈 افتیمون 👈 مداومت بر مصرف نوره (واجبی) زرنیخ دار (آرسنیک دار) . ✅💐 استاد روزهای زوج در 👌 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
🔮 تذكر: 🔰✳️ دستورهاى فوق 👆👆 👈 و مقدار خوراك و طرز خوردن آنها 👈 و كيفيت مصرف و سنين عمر اشخاص 👈 و سكونت انسان در اماكن گرمسير و سردسير و جلگه و كوهستانى تمام توفير دارد كه بايد به اهل و خبره آن رجوع نمود.✅💐✨ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
🌷💐✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم✨💐🌹 -دوازدهم 🌷📝 موضوع : توضیح در مورد مشخصات ۴ مزاج ذاتی 📝 در جلسات قبلی توضیح دادیم که هر انسانی دارای 👈 یک 1⃣ مزاج ذاتی هست، که آن مزاج بر اساس اندازه هر کدام از ارکان اصلی تشکیل دهنده بدن شخص ، مشخص می شود و همچنین در بدن هر انسانی چهار 4⃣ خلط وجود دارد که خلط هم به دو ✌️ نوعه 👈صالح و خوب و 👈 خلط ناصالح و بد تقسیم بندی شد. و در جلسات قبل غلبه اخلاط و درمان اون ها رو توضیح دادم. امیدوارم دیگه کسی این دو مبحث مجزای مزاج ذاتی و غلبه اخلاط رو با هم اشتباه نگیره و این دو مبحث رو درست متوجه شده باشه.🌷 ✅ ان شاءالله در این جلسه بیشتر مشخصات افراد با هر مزاج ذاتی رو توضیح میدم و در جلسه بعد مفیدات و مضرات خوراکی هر مزاج رو توضیح میدم. دکتر روزهای زوج در 👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
💠ثواب مادر شدن 🔰 @Mattla_eshgh
مطلع عشق
📡📡🌍 #خانواده_متعالی💖 قسمت یازدهم: اهمیت رابطه خوب در خانواده 🌸🔺✅🔆✅ استاد پناهیان: ما زیادم از
پایان جلسه اول دوازدهم: اهل بیت و خانواده 🔸🔹🔹💎 استاد : السلام علیک یا اهل بیت النبوه. اصلا دین ما رو ،پیامبر، خانوادگی اجرا کرد. رسالتشو خانوادگی محقق کرد و به انجام رسوند ما نمیگیم اهل بیت نبی 👈میگیم اهل بیت نبوت ... این ها اهل بیت "پیامبری" هستن ...پیامبری پیامبر! یعنی پیامبری و نبوت پیغمبر امری هست که وابسته به "این خانواده" هست. نه اینکه دختری داره و اتفاقا دخترشم خوبه ! نه اینکه دامادی داره واتفافا همین داماد وصی و جانشینشم او هست و یا دو تا نوه داره که سید شباب اهل جنه هستند ... یعنی ربطی نداره که خانواده ی پیغمبر هستند؟! چراااا ربط داره ....خیلی هم ربط داره👌👌👌👌 🔴کسی کتابی نوشته بود که فاطمه از این جهت ارزش ندارد که دختر پیغمبره از این جهت ارزش نداره که همسر علی هست از این جهت ارزش نداره که مادر حسنین هست فاطمه از این جهت ارزش داره که "فاطمه" هست! این سخن به مزاق خیلیا شیرین آمده ، این سخن حقه 👈🌸اما فاطمه س از دو جهت ارزش داره هم اینکه دختر پیغمبر است وخصوصا دختر پیامبری پیغمبره وهم اینکه خودش فاطمه است اینجا همش بحث خانواده مطرحه! ⚫️السلام علیک یا اهل بیت النبوه.. خانوادگی!!! کربلا ..همه ی روضه هاش خانوادگیه... ماها هر محرمی که میشه هر کدوم ما ، یکی هزار بار با اشک و با سوز دل میگیم عمو جان 😢 عمو عباس 😭 عمو ....ابالفضل 😔 میگیم حسین لحظه ی آخر "فرزند دلبندشو" بغل کرد... "خواهر با برادر" اومد خداحافظی کرد... صدا زد "پسرم" علی اکبرم... 👆👆 ببین اینا همش تعلیم خانواده است... 🌸👆👆👆 صدا زد رباب ،علی اصغرمو بده ... به "همسرش" یه نگاه نا امیدانه ای کرد.. مهلا مهلا یابن الزهرا اینا رو ببین این کلمات همه خانواده هست... روضه ی سه ساله ی خرابه ی شام رو اگه آدم میخونه ،،،بابا بابا😭 "عمه جان" زینب !! ببین اینا مفاهیمیه که تو جان ماست ، تو خون ماست 👆 چه آثار تربیتی داره✨ خداشاهده ما در نعمت غرقیم 👈قرار من و شما روز قیامت، که همه ی هستیمون از این روضه هاست✨ بی دین وایمان ها رو میبینی.؟؟؟؟ ،اونام که نمیرن روضه ونمازم نمیخونن اونام تحت تاثیر "ارزش های روضه های ما" هستند... این روضه میاد طرفدارای خودش رو در یک اموری تقویت می کنه. آثارش فراگیر می شه همه طفیل وجود عشق حسین اند اما این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم👈 زینب است 😭 حرم حضرت معصومه چقدر میچسبه روضه ی وداع بخونی؟ خواهری که برادر رو دید و جان دادن برادر رو ....😭 در محضر خواهری که به برادر نرسید... حضرت معصومه خواست بره برادر رو زیارت بکنه... اما داغ دیدار برادر تو دلش موند و از دنیا رفت😔😔😔 یا فاطمه ی معصومه شما نبودی کربلا که ببینی چطور جان دادن برادر رو جلوی دشمن مشاهده کرد... 🌸از بلندی من تماشا میکنم مرگ خود از حق تمنا میکنم🌸 علی لعنت الله علی القوم الظالمین.. 🔹💠🔸✅🔸⚫️🔘▪️ خانواده_متعالی روزهای فرد در 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
🔔 قابل توجه همسران... امیرالمؤمنین علی (ع): 👌سبب دشمنی و کینه توزی مجادله زیاد است. ┏━━◦•●◉✿◉●•◦━━┓ @Mattla_eshgh ┗━━◦•●◉✿◉●•◦━━┛