eitaa logo
مطلع عشق
276 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلع عشق
شکر خدا، مهم اینِ الان پیش شمائیم. دستی به ریش سفید شده در گذر زماناش میکشد و چشمهای عسلی اش به خ
2 🍃رحمان با اراده تر به حرفهایم گوش میدهد و سریعتر خیالم را به آسودگی میرساند. اسمهای جدید حسن و حسین را هم برایشان میگویم و این بار نوبت درس جدید میشود. با صدای گیرایی میگویم: - سر مرزهای داعشی ممکنه دینتون رو بپرسن. گیج و ماتم زده نگاهم میکنند، که توضیح میدهم: - شما باید بگید که سُنی هستین، ممکنه ازتون بخوان ارکان نماز رو براشون ادا کنید و جلوشون نماز بخونید... . تاکید وار میگویم: - نماز سُنیها، باید همه تون یاد بگیرید. لبهایشان یکوری کج میشود ولی اهمیتی نمیدهم، که حسن به اعتراض برمیخیزد: - مگه بین و سُنی و شیعه چه فرقی هست؟ این اراجیف چیه که گوش مردم رو باهاش پر میکنن و باعث تفرقه افکنی میشن؟! سردرگم سرم را به چپ و راست متمایل میکنم و در نهایت و با ضعیفترین صدا لب به سخن میگشایم: - فقط میخوان بین مردم جنگ و جدال راه بندازن، یه مشت خدا نشناس که به اسم خدا روی خوی وحشیگری شون سرپوش میذارن. انگار که تا حدودی قانع شده باشند دیگر چیزی نمیگویند و من فرصتی مییابم تا نماز سُنیها را با تمام ارکان اش آموزش دهم، به نوبت فرا میخوانم شان تا امتحان پس دهند و سر مرزها اشتباه نابخشودنی به بار نیاورند... . روز موعود فرا رسیده؛ دوباره همچو اوایل سایه ی شوم ترس و نگرانی بر دلم افکنده شده و اینبار حتی دلگرمی دادن های حاج قاسم و نیروهایش هم موثر واقع نمیشود. آب دهانم را به سختی از راه در روی گلوی خشک شده ام عبور میدهم و با پاهای لرزان دنبالشان روانه میشوم. پس از طی کردن مسافت زیادی به اولین مرز داعشیها میرسیم. رعشه بر بدنم میافتد و توان راه رفتنم را به تارج میبرد، درحالی که عرق ترس روی
پیشانی ام جا خوش کرده است به پسرانم مینگرم و بغض راه گلویم را سد میکند؛ که مبادا گیر بیافتند و از دستشان دهم! به خدا توکل و با آخرین توان شانه به شانه ی پسران حرکت میکنم. نگاهم مدام در گوشه و اطراف در رفت و آمد است، تا بلکم حاج سلیمانی و نیروهایاش را نظاره گر شوم؛ گفته اند در گوشه و اطراف می آیند و مواظبمان هستند، قول حاج قاسم قول است و شکی درش نیست. با یادآوری اش دلم قرص و گامهایم بلندتر میشود. به مرز که میرسیم؛ قیافه های ترسناک و چندششان را هدف نفرتِ نگاهم میکنم که یکیشان با صدای نکرهاش دستور میدهد جلو رویم، با اخم های درهم و دستهای لرزان جلویاش می ایستیم که لب نحسش را به سخن میگشاید: - از کجا اومدی؟ کجا میری؟ قبل از اینکه پسرها با دستپاچگی مشهود در قیافه هایشان به سخن آیند، خودم جواب میدهم: - از سوریه اومدیم برادر، پسرهام اونجا دانشجو بودن؛ قصد کردیم برگردیم کرکوک. از به زبان آوردن کلمه ی مقدس برادر برای اینچنین حرامزاده هایی عقم میگیرد ولی نمیگذارم تغییری در حالت صورتم ایجاد شود. لبخند کریه ای اش را روانه ی لبان مشکی اش میکند. - اسمتون چیه؟ شناسنامه! انگار که این وضعیت برایم عادی شده باشد با خونسردی دست در بقچه ام میکنم و شناسنامه های جعلی را در کف مشتان تنومندش میگذارم، دل در دلم نیست و مدام ذکر میگویم که بلاخره انتظار به سر میرسد و با اخمهای درهم اجازه ی خروج میدهند. به مثال پرنده ایی که از قفس رها شده باشد بال میگیریم و به سرعت از آنجا دور و دورتر میشویم... دمدم های غروب که میشود، مرز دوم را هم با ترس و بدبختی رد میکنیم و این مرز آخرین مرز است، این یکی را که رد کنیم میتوانیم نفسی آسوده بکشیم. بعد از کمی استراحت و تغذیه دوباره به راه میافتیم. با حرکت دست مردک تنومند و
قوی هیکل روبه رو جلو میرویم و بدون هیچ حرفی شناسنامه ها را کف دستش میگذاریم، نگاه موشکافانه اش را از شناسنامه ها بر میدارد و به ما میدوزد که توضیح میدهم: - دانشجوی کرکوک هستن، قرارِ برگردیم سلیمانیه... . برای بیشتر توضیح دادن مجالی نمیدهد و دستش را به معنای سکوت بالا میبرد. نگاه موشکافانه و مرموزش را زوم صورتمان میکند، که در دل اشهدم را میخوانم. به حرف می آید: - دینتون چیه؟ حسن که فرزتر از بقیه است با عجله جواب میدهد: - سُنی هستیم. نمایشی دستی دور لبانش می کشد و دست پشت کمر میگذارد، درحال قدم زدن یکهو به سمتمان میچرخد و عبدالکریم را خطاب میدهد: - تو. با تته پته و استرس جواب میدهد: من؟! مردک سرش را به معنای تأیید تکان و ادامه میدهد: - دو رکعت نماز صبح رو برام بخون. دل در دلم نیست و با نگرانی و اضطراب به کریم خیره میشوم، که دوباره با لبهای لرزان میگوید: - وضو نگرفته ام برادر. پوزخندی کنج لب گروهک داعشی مینشیند، یک مرتبه چشمهایم را میبندم و دوباره باز میکنم، انگار که در دلم رخت چنگ بزنند دلم شور میزند. مردک سیاهپوش با دست به گالنهای سفیدی که احتمال میرود حامل آب باشند اشاره میزند: - وضو بگیر. کریم با پاهای لرزان قدم از قدم برمیدارد و من و سه پسر دیگرم با چشمهای نگران خیرهاش میشویم، گالن آب را برمیدارد و به تقلید از سُنیها شروع به وضو گرفتن میکند، وضویاش را که میگیرد اندکی خیالم آسوده میگردد. قامت
به نماز میبنند و پس از گفتن نیتش شروع میکند. سلام را که میدهد نفسم را پر سر و صدا بیرون میدهم و ناخودآگاه لبخندی کنج لبم مینشیند. چشم میبندم و خدا را شاکر میشوم، که با حرف داعشی قلبم تا مرز ایستادن جلو میرود. - گفتین دانشجو هستین؛ ترم چندی؟ نگاهم را معطوف حسین که مخاطب مردک است میکنم. هیچجورِ به این یک مورد فکر نکرده بودم! حسین به تته پته می افتد و پاهای اش سست تر میشود. با صدای گیرایی مداخله میکنم تا توجه همه به من جلب شود: - هی برادر؛ ترم چیه؟ توی این جنگ مگه تونستن درس بخونن؟ بدبختها همه اش پی کار بودن تا شکمشون رو سیر کنن. نگاهش را مشک و فوار روی چشمهایم میگرداند. سعی میکنم به خودم مسلط شوم تا لو نرویم. صدای تیر و شلیک و سپس داعشی دیگری که خودش را به سرعت کنارمان رسانده بلند میشود. - قربان، قربان بهمون حمله کردن. مردک با عصبانیت نعره میزند: - کی جرئت کرده به مرز ما نزدیک بشه؟! و جواب میشنود: - ایرانی هستن قربان، قاسم کابوس داعشیها شده، هرجا که اسم ما باشه مثل جن پیداشون میشه! با شنیدن اسم حاجی خنده به لبم هجوم میآورد. مجالی برای بیشتر بازپرسی کردن ما نمییابند و سریع از ما دور میشوند. دست حسین را میگیرم و به دنبال خودم میکشم. از مرز که خارج میشویم پسرها با خوشحالی فریاد میزنند و من دوباره از ته دلم خدا را شکر و برای موفقیت حاج قاسم سلیمانی بزرگ مرد ایرانی دعا میکنم... . "تقدیم به روح پاک و مطهر بزرگ مرد ایرانی؛ حاج قاسم سلیمانی بزرگترین اسطوره ی زندگی ام." نویسنده : خاتون ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#تکنیک_های_مهربانی ۲۲
پستهای روز چهارشنبه(خانواده وازدواج)👆 روز پنجشنبه( )👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در یکی از فایل‌های صوتی لو رفته از «زاکر» مدیر CNN ، وی خطاب به کارمندانش می‌گوید که نباید اخبار کودک آزاری و لمس زنان توسط جو بایدن را پوشش بدهند چون میلیون‌ها آدم در توئیتر آن‌را می‌بینند! | 🔺 ‌❣ @Mattla_eshgh
📡فاصله هزاران کیلومتری خود با فرزندان تان را کم کنید 🔹باور کنید آشنایی بیشتر کودکان از رسانه های دیجیتال و هوشمند نسبت به والدین خود نه تنها حُسن به شمار نمی رود و نه تنها جای ذوق کردن ندارد بلکه آسیبی جدی در انتظار آن کودک است، این امر کنترل و تربیت کودکان را سخت تر خواهد کرد و والدین برای رسیدگی به فرزندشان مسیری دشوار را باید طی کنند پس لطفا خود را به نحوه استفاد از رسانه های مختلف موبایلی و رایانه ای مجهز کنید و آشنایی کامل پیدا کنید.شکاف دیجیتال والدین با فرزندان بحران جدی آینده 🔹به عنوان والدین دیجیتالی خوب، باید حتماً فعالیت‌های روزانه خود راتاحدامکان بر پایه فرزندتان برنامه‌ریزی کنید. ‌❣ @Mattla_eshgh
9.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پخش سرود سلام فرمانده از تلویزیون اسرائیل. وقتی عدو سبب خیر میشه .ما که نمی تونستیم تو اسرائیل اجرا کنیم ولی خودشون سلام فرمانده را دارن پخش میکنن، تازه آدرسم میدن مجری میگه برین کاملشو تو یوتیوب ببینین😄😄
ربایش مداح سرود «سلام فرمانده» 🔹مداح اهل‌بیت «وقار رسول» به دلیل برنامه‌ریزی برای اجرای سرود ‎سلام فرمانده در کشور آذربایجان از چهار روز پیش به دست نیروهای امنیتی ‎رژیم صهیونیستی ربوده شده و تا به امروز خبری از ایشان در دست نیست. 🔹گزارشات جنبش حسینیون آذربایجان، حاکی از آن است که در مناطق تالش‌نشین آذربایجان ماموران پلیس در مراسمات عروسی کشیک می‌دهند تا مانع اجرای سرود سلام فرمانده شوند! 🔹سرود سلام فرمانده از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب جمهوری آذربایجان در حال اجراست و این موجب آشفتگی رژیم صهیونیستی شده است. 🔹برکات اندیشه مقاومت اسلامی در آذربایجان به سرعت در حال ظهور است و این یعنی برهم‌خوردن معادلات چندین‌ساله رژیم صهیونیستی در آذربایجان. 📣 ‌❣ @Mattla_eshgh
تحلیل دیدار آقا با اردوغان.mp3
5.78M
💠 در دیدار با آقای اردوغان 👌 توصیه های مهم و پدرانه رهبری به آقای 👈 اشاره رهبری به یکی از مهم ترین کارهای علیه ملتهای مسلمان ◀️ جمله کلیدی رهبری : امنیت ، امنیت منطقه است ! 🎤 عبادی ‌❣ @Mattla_eshgh
تحلیل دیدار آقا با پوتین.mp3
5.49M
💠 در دیدار با آقای پوتین 👌 تحلیل عالی و هوشمندانه رهبری از جنگ روسیه و اوکراین 👈 ناتو و غرب چه نقشه ای برای روسیه داشتند؟ ◀️ توصیه اقتصادی مهم رهبری درباره حذف تدریجی دلار از مبادلات دو کشور 🎤 عبادی ‌❣ @Mattla_eshgh