eitaa logo
مطلع عشق
275 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلع عشق
#نفوذ_در_بدنه_حزب_الله_جهت_انشقاق_این_جبهه 🤔و اما چه زمانی ما نشان دادیم که میتوانیم از این جبهه
👌مومن در برابر ولی خدا باید مانند میتی باشد در زیر دست غسال 👌یعنی هیچ اراده ای از خود نداشته باشد ، چون اراده ولی ، اراده خداست 📣📣تنها نقطه اتحاد در بین بچه حزب اللهی ها تکیه به حضرت اقاست ، اگر از ایشان جدا نشویم هیچوقت دچار انشقاق نخواهیم شد و اما نکته اخر🔻 📣بدانید دشمن دارای لشگرهای متعدد سایبری است که در میان گروههای مهدوی شدیدا در حال فعالیت هستند 📣اینها با ظاهری کاملا موجّه ، کاملا مسلط به مسائل روانی و متبحر در ایجاد شبهه هستند 📣این اشخاص معمولا با نامهای بسیار قشنگ ، مانند لبیک یا ... ، اللهم عجل لولیک .... ، لبیک یا حسین ع،... یا بقیةالله ، باعث میشوند تا دیگران گمراه شوند و طرح شبهه هایی میکنند که سوالات زیادی در ذهنتان متبادر میکند 📣گاها به قدری استادانه با طرح یک سوال بحث را منحرف میکنند که اگر هوشیار نباشید در دام این حرکت روانی اینها خواهید افتاد 📣امثالی با زدن کانال هایی به نام ائمه و حتی تعداد زیاد فالوور سعی در ایجاد شبهه نسبت به این انقلاب و رهبری عزیز را دارند مبادا گول اینها را بخورید 📣بدانید که این فتنه آخر نیز خواهد گذشت و ان شاالله به فرموده رهبر معظم انقلاب به زودی این کِشتی امن به ساحل نجات خواهد رسید پایان ❣ @Mattla_eshgh
Servat 15.mp3
1.26M
۱۵ استاد پناهیان ❣ @Mattla_eshgh
✍ ️حبیب دل بیچاره ما؛ ... جمعه آمد..... باز هم نیامدی... یعنی؛ باز هم نتوانستیم بدست بیاوریمت! ❄️ووای بر ما.... که درد یتیمی، به قلبمان هیچ تلنگری نزد.... ❄️وای بر ما.... که دربدری های صبح و شبت، یک ساعت نیز، آرامشمان را نگرفت! ❄️وای بر ما.... که به نمازی دلخوشنخ کردیم و روزه ای.. به صدقه ای... به انفاقی... دریغ که اگر دستمان به تو نرسد، هیچ کدام، راهمان را به بهشت، باز نکرده است! دریغ، که اگر نفهمیم چه نداریم، نه نمازمان بالایمان می‌برد، نه سجده های شبانه مان... 💢دریغ که اگر نشناسیمت... اگر حتی یکبار دلتنگت نشویم... اگر دردت... بی خوابمان نکند، محال است... به خدا برسیم... ❄️وای بر ما.... یوسف تنهای قصه ها... که قصه ات را هزار بار شنیدیم و یک بار هم زلیخایی نگریستیم... ❄️وای بر ما... که بارها راهی جمکرانت شدیم... اما درست در مقابل چشمانت، تو را فراموش کردیم و برای حاجات دنیایمان دست به دعا برداشتیم... ❄️وای بر ما... که هنوز فرزندانمان.. پدر و مادرمان.. همسرمان.. و ... در قلبمان، از تو... محبوب ترند!!! که اگر جز این بود، امروز حالمان ،شبیه فرزند از دست داده ای، بی تاب و بی قرار بود.... ❣وای بر ما یوسف.... دعا کن، قلبمان برایت درد بگیرد! دعا کن، پاهایمان، از دویدن برای تو درد بگیرند! ❄️دعا کن ... دعایمان، بوی درد بگیرد.. درد انتظار.... درد عاشقی... درد بی تابی... درد دویدن برای لحظه درآغوش کشیدنت... ❄️دعا کن یوسف... لااقل یک شب،، فقط یک شب، آوارگی ات، خواب را از چشمان ما بدزدد..... ❣فقط همین درد؛ درمان همه دردهای ماست! همین درد... درد انتظار! ❣ @Mattla_eshgh
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دانشجویان پیرو خط امام از طریق اسناد لانه جاسوسی به ارتباط بنی صدر با CIA پی برده بودند، اما یک نفر مانع انتشار این اسناد مهم شد!! ⛔️ حدس بزنید چه کسی مانع انتشار این اسناد و در نتیجه رسیدن بنی صدر به قدرت شد؟ 👈 محمد موسوی خوئینی‌ها، پدر معنوی اصلاح‌طلبان ❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
☘مردی در آینه #قسمت سی و پنج 🍃با شنیدن سوال من، ناخودآگاه و با صدای بلند خندید ...  - کارآگاه ..
☘مردی در آینه سی و شش 🍃مهم نبود به چه قیمتی ... نمی تونستم اجازه بدم جوان ها و مردم کشورم رو نابود کنن ...  اون از پشت پیشخوان، دست من رو نمی دید ... دستی که دیگه تقریبا روی اسلحه ام بود ... و تیری که هرگز خطا نمی رفت ...  با چهره ای گرفته ... هنوز منتظر جواب بود ... چرا باید مرگ کریس به خاطر مسلمان بودنش باعث ناراحتی اون بشه؟ ... اونها که به راحتی خودشون رو می کشن ...  - هنوز چیزی مشخص نیست ... ما موظفیم تمام جوانب زندگی مقتول و اطرافیانش رو بررسی کنیم ... اولین نظریه ای که دیروز برام ایجاد شد ... این بود که شاید به خاطر اینکه مقتول از گروه گنگی که قبلا عضوش بوده جدا شده ... همین باعث ایجاد درگیری بین شون شده و علت مرگ کریس باشه ...  نظریه ای که بعد از اون به نظرم رسید ... این بود که شاید داشته تحت پوشش کار می کرده و تظاهر به تغییر ... سرپوشی روی کارهایی بوده که می کرده ... چهره اش جدی شد ... اون جملات رو از قصد به کار بردم تا واکنشش رو بیینم ...  همزمان مراقب بودم یهو یکی از پشت سرم پیداش نشه ...  یه قدم اومد جلوتر ... حالا دیگه کاملا نزدیک پیشخوان آشپزخانه ایستاده بود ... و دسته اسلحه، کاملا بین انگشت هام قرار گرفت ... - سرپوش؟ ... روی چی؟ ... چه چیزی باعث شده چنین فکری بکنید؟ ...  - شواهد و مدارکی پیدا کردیم که هنوز نیاز به بررسی داره ...  یه جمله تحریک آمیز دیگه ... و سوالی که هر خلافکاری توی اون لحظه از خودش می پرسه ... یعنی چقدر از ماجرا رو فهمیدن؟ ... ممکنه منم لو رفته باشم؟ ... اون وقته که ممکنه هر کار احمقانه ای ازش سر بزنه ...  خیلی آروم ... با انگشت اشاره ... اسلحه رو از روی ضامن برداشتم ...  چهره اش به شدت گرفته شده بود ... - فکر نمی کنم کریس دوباره پیش اونها برگشته بوده باشه ... یه سالی بود که ترک کرده بود ... البته قبل هم نمی شد بهش گفت معتاده ... ولی نوجوان ها رو که می شناسید ... تقریبا نمیشه نوجوانی رو پیدا کرد که دست به کارهای ناهنجار نزنه ... اما کریس حتی کارت های شناسایی جعلیش رو سوزونده بود ...  نشست روی صندلی ... دست هاش روی پیشخوان ... بدون حرکت ...  - چرا چنین کاری رو کرد؟ ...  - می دونید که نوجوان ها اکثرا برای تهیه مشروب، اون کارت های جعلی رو می خرن ... در اسلام مصرف نوشیدنی های الکی یه فعل حرامه ... ما اجازه مصرف چنین موادی رو نداریم ...  کریس دیگه بهشون نیاز نداشت ... خودش گفت نگهداشتن شون وسوسه است ... برای همین اونها رو سوزوند ...  مطمئنید مدارکی که علیه کریس پیدا کردید حقیقت دارن؟... شاید مال یه سال و نیم پیش باشن ... وقتی هنوز مسلمان نشده بود ...  صادقانه بگم ... کریسی رو که من می شناختم محال بود به اون زندگی قبل برگرده ...  برای چند ثانیه حس کردم ناراحته ... واقعا خوب نقش بازی می کرد ... تروریست لعنتی ... ❣ @Mattla_eshgh
☘مردی در آینه سی و هفت 🍃توی اون شرایط سخت ... داشتم غیر مستقیم بازجوییش می کردم ... و دنبال سرنخ بودم ...  فشار شدیدی رو روی بند بند وجودم حس می کردم ... فشاری که بعضی از لحظات به سختی می تونستم کنترلش کنم ... و فقط از یه چیز می ترسیدم ... تنها سرنخی که می تونست من رو به اون گروه تروریستی وصل کنه رو با دست خودم بکشم ... و اینکه اصلا دلم نمی خواست ... اون روی جلوی چشم دخترش با تیر بزنم ... ضربان قلبم به شدت بالا رفته بود ... دیگه برای شمارش تعداد ضربه ها ... فقط کافی بود کسی کنارم بایسته ... از یه قدمی هم می تونست ضربات قلبم رو بشنوه ...  در این بین ... دخترش با فاصله از من ... چیزی رو روی زمین انداخت ...  با وحشت تمام برگشتم پشت سرم ... و لحظه ای از زندگیم اتفاق افتاد که هرگز فراموش نمی کنم ... اسلحه توی غلاف گیر کرد ...  درست لحظه ای که با وحشت تمام می خواستم اون رو بیرون بکشم ... گیر کرد ... به کجا؟ ... نمی دونم ...  کسی متوجه من نشد ... آقای ساندرز دوید سمتش و اون رو بلند کرد ... با لیوان آب خورده بود زمین ... دستش با تکه های شکسته لیوان، زخمی شده بود ... زخم کوچیکی بود ... اما دنیل در بین گریه های اون، با دقت به زخم نگاه کرد ... می ترسید شیشه توی دست بچه رفته باشه ... اون نگران دخترش بود ... و من با تمام وجود می لرزیدم ... دست و پام هر دو می لرزید ... من هرگز سمت یه بچه شلیک نکرده بودم ... یه دختر بچه کوچیک ...  حالم به حدی خراب شده بود که حد نداشت ... به زحمت چند قدم تا مبل برداشتم و نشستم ... سرم رو بین دست هام گرفته بودم ... و صورتم بین انگشت هام مخفی شده بود ... انگشت هایی که در کمتر از یک لحظه، نزدیک بود مغز اون بچه رو هدف بگیره ...  هیچ کسی متوجه من نبود ... و من نمی دونستم باید از چه چیزی متشکر باشم ...  سرم رو که بالا آوردم ... همسرش اومده بود ... با یه لباس بلند ... و روسری بلندی که عربی بسته بود ...  نورا گریه می کرد ... و مادرش محکم اون رو در آغوش گرفته بود ...  که ناگهان ... روسری؟ ...  مادر ساندرز، روسری نداشت ... مادر ساندرز مسلمان نبود... چطور ممکنه؟ ...  توی تمام فیلم های مستند از افغانستان ... من، زن های مسلمان رو دیده بودم ... اونها حق خروج از منزل رو نداشتد ... بدون همراهی یک مرد، حق حاضر شدن در برابر مردهای غریبه رو نداشتن ... و از همه مهمتر ... اگر چنین کارهایی رو انجام می دادن ... معلوم نبود چه سرنوشتی در انتظار اونهاست ... وقتی با خودشون چنین رفتاری داشتند اون وقت ... مادر دنیل ساندرز مسلمان نبود اما هنوز زنده بود ... چطور چنین چیزی ممکن بود؟ ... شاید اون نفر بعدی بود که باید کشته می شد ... ❣ @Mattla_eshgh
☘مردی در آینه سی و هشت 🍃بلند شدم و رفتم سمت در ... حالم اصلا خوب نبود ... تحمل اون همه فشار عصبی داشت داغونم می کرد ...  دنیل ساندرز که متوجه شد با سرعت به سمت من اومد... - متاسفم کارآگاه ... وسط صحبت یهو چنین اتفاقی افتاد ... عذرمی خوام که مجبور شدم برای چند دقیقه ترک تون کنم ... نمی تونستم بمونم ... حالم هر لحظه داشت بدتر می شد ... دوباره ناخودآگاه نگاهم برگشت روی همسر و مادرش ... و بچه ای که هنوز داشت توی بغلش مادر ... خودش لوس می کرد ... و اون با آرامش اشک های دخترش رو پاک می کرد ...  فشار شدیدی از درون داشت وجودم رو از هم می پاشید ... فشاری که به زحمت کنترلش می کردم ... - ببخشید آقای ساندرز ... این سوال شاید به پرونده ربطی نداشته باشه ... اما می خواستم بدونم شما چند ساله مسلمان شدید؟ ... - حدودا 7 سال ... - و مادرتون؟ ... نگاهش با محبت چرخید روی مادرش ...  - مادرم کاتولیک معتقدیه ... هر چند تغییر مذهب من رو پذیرفته اما علاقه و باور اون به مسیح ... بیشتر از علاقه و باورش به پسر خودشه ...  پس از اتمام جمله اش، چند لحظه بهش خیره شدم ...  - این موضوع ناراحتتون نمی کنه؟ ...  هر چند چشم هاش درد داشت ... اما خندید ... لبخندی که تمام چهره اش رو پر کرد ...  - عیسی مسیح، پیامبری بود که وجود خودش معجزه مستقیم خدا بود ... خوشحالم فرزند زنی هستم که پیامبر خدا رو بیشتر از پسر خودش دوست داره ...  بدون اینکه حتی لحظه ای بیشتر بایستم از اونجا خارج شدم ... اگر القاعده بود توی این 7 سال حتما بلایی سر مادرش می آورد ... اون هم زنی که مریض بود و مرگش می تونست خیلی طبیعی جلوه کنه ... هنوز چند قدم بیشتر از اون خونه دور نشده بود ... کنار در ماشین ...  دیگه نتونستم اون فشار رو کنترل کنم ... تمام محتویات معده ام برگشت توی دهنم ...  تمام شب ... هر بار چشمم رو می بستم ... کابووس رهام نمی کرد ... کابووسی که توش ... یه دختر بچه رو جلوی چشم پدرش با تیر می زدم ...  اون شب ... از شدت فشار ... سه مرتبه حالم بهم خورد ... دیگه چیزی توی معده ام باقی نمونده بود ... اما باز هم آروم نمی گرفت ... ❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#حرفهای_من_و_مادرم ❤️ ▪️دل نگرانی های تو، برایِ علی دمِ رفتن هم، تمامی ندارد!....
پستهای شنبه(امام زمان (عج) و ظهور)👆 شروع پستهای یکشنبه(خانواده وازدواج)👇
عـ👰ـروس و دامـــادجوان؛ 👈هرچه از نظر سنی به هم،نزدیکتر باشید؛ احساسات،رفتارها، نیازها و تمایلات همدیگه، براتون ملموس تر و قابل درک تره! لذا بیشتر از هم لذت میبرید❤️ ❣ @Mattla_eshgh
❓با توجه به اهمیت موضوع کفویت در امر ازدواج، نگاه اسلام به این موضوع چگونه می‌باشد؟ ✅ در لغت یعنی زبان مشترک داشتن در ⚡️باورها ⚡️ ارزش ها ⚡️نگرش ها و ⚡️گرایش ها. دو نفر اگر درباره اطلاعاتی که در درونشان به باور تبدیل شده پیدا کنند و ارزشش ها، نگرش ها و گرایش هایشان مثل هم باشد می شوند هم کفو هم. و این بوجود نمی آید مگر با آموزش. معنای کفویت در اسلام خیلی متفاوت است، می فرماید اصل در امر ازدواج بر ایمان است، به این معنا که اگر مرد و زن ایمان داشته باشند می توانند با هم ازدواج کنند. به عبارتی برای رساندن دختر و پسر به یک سطحی از کفویت باید اطلاعات صحیح و کافی به هر دو داده شود تا در این مسیر به غنای فکری و رفتاری رسیده و بتوانند در کنار هم به راحتی حل مسأله داشته باشند چراکه زندگی یعنی حل مسأله. من همیشه می گویم که زندگی تنها احساس نیست و به قول یکی از نویسندگان خارجی "عشق هرگز کافی نیست. شاید گرمای زندگی باشد و حتما هم هست ولیکن در طول زندگی انقدر مسائل به طور ناگهانی و حوادث مترقبه در رفتارهای اجتماعی برای دو طرف بوجود می آید که باید به زیبایی بتوانند از آن ها عبور کنند  و وقتی توانستند از آن ها عبور کنند آن وقت است که زندگی تعمیق پیدا می کرده و طولانی می شود و با احساس رضایت در کنار هم زندگی خواهند کرد. اما کفویت در دین این طور که در لغت معنا شده  به معنی مساوات در دین است؛ یعنی دو طرف هم دین باشند،  اینکه اگر یکی از امت یهود باشد یکی مسلمان یا یکی از امت مسیح است،  این ها هم کفو نیستند. کفویت در عرف جامعه؛ حسب و نسب و مسائل اقتصادی و شهرت و این جور مسائل و چیزهایی که اوامر ظاهری را شامل شده که تقریباً در همه ی جهانیان مشترک است، می باشد. معنای خیلی متفاوت است، می فرماید اصل در امر ازدواج بر ایمان است، به این معنا که اگر مرد و زن ایمان داشته باشند می توانند با هم ازدواج کنند حال می خواهند سیاه پوست باشند یا سفید پوست، سرخ پوست یا زرد پوست؛ برای آمریکا باشند یا آفریقا؛ اگر هر دو مسلمان بوده و ایمان داشته باشند این ها هم کفو هستند. 💫 ایمان به طول رکوع و سجود در نماز نیست امروز در جامعه عده ای، افراد را  بر اساس ظاهر قضاوت می کنند، مثلا بعضی فکر می کنند که طرف چون چادری است یا در صورتش محاسن دارد و یا در نماز جماعت شرکت می کند پس حتما با ایمان بوده و ایمانش کامل است. این در حالی است که امام صادق علیه السلام می فرماید: ایمان به طول رکوع و سجود در نماز نیست چه برسد به لباس و ظواهر. از امام صادق سؤال می شود نشانه های ایمان چیست؟ امام می فرمایند: ایمان سه شاخصه دارد؛ ⚡️راستگویی ⚡️ امانتداری ⚡️ وفای به عهد. در بحث ایمان افراد باید گفت که این سه شاخصه در فردی امکان ندارد مگر این که ذاتی او شده باشد. به عبارتی کفویت ایمانی که دارای این سه شاخصه است برخواسته از تفکر قوی به مبدأ و معاد است. کسانی که خدا را ناظر بر عالم هستی، قادر بر همه چیز و همه کس دانسته و او را همچون شاهد حکیمی که حاکم روز قیامت است بدانند طبیعتاً ایمان در ذاتشان شکل گرفته و نهادینه شده است. خانم دکتر @Mattla_eshgh
روش جذب خواستگاردکترهمیز.mp3
11.35M
خانم دکتر 💟 راهکارها و مراحل 🔴 برای تمام خانوم‌هایی که فکر میکنن خوب ندارن. @Mattla_eshgh