🍃دو ماه بعد از نامزدیمان بی نهایت شیرین و سریع گذشت. یک صبح تا ظهر که محمد را نمی دیدم، انگار یک قرن بود و وقتی برمی گشت نگاه مشتاق و صدای گرمش تمام آرامش دنیا را با خودش می آورد. هرچه می گذشت وابستگی ام به محمد بیشتر و بیشتر می شد. من که روز اول ذوق می کردم که با این ازدواج از زری جدا نمی شوم، حالا با زری هم که بودم همه ی حواسم پیش محمد بود، مخصوصاً مواقعی که نبود. وقتی نبود، حوصله هیچ کاری را نداشتم، ولی وقتی بود، حتی اگر پیش من بود و مشغول درس خواندن یا حرف زدن با دیگران یا کارهای خودش بود، همین که احساس می کردم نزدیکم است، خیالم راحت می شد و دلم گرم.
ماه رمضان آن سال قشنگ ترین ماه رمضان عمرم بود. همه چیز زیبا بود: سفره های افطاری با سلیقه مادرم، دعاهای از ته دل خانم جون که کنار سفره ی افطار دست به دعا بر می داشت، و همه اول باید دعا می کردند و توی استکان های کمر باریک خانم جون آب جوش می نوشیدند و بعد غذا می خوردند،
صدای ربّنا که از دورها فضا را معطر می کرد و مرا وا می داشت از ته دل سر به آسمان بردارم و خدا را شاکر باشم، عشق، این تجلی انوار بی نهایت خداوندی که قلبم را به سجود و شکر وامی داشت، و جمع خانواده ی خوشبخت من که محمد را مثل پسرشان دوست داشتند و پذیرفته بودند، شب هایی که تا سحر با محمد بیدار می ماندم و همان طور که سرم روی بازویش بود و دستم توی دستش، برایم از آینده می گفت و من مثل بچه ای که به قشنگ ترین لالایی دنیا گوش کند، احساس امنیت شیرینی می کردم که قابل وصف نیست.
دیگر سحر ها گیج و خواب آلود نبودم، محبت و عشق همراه با جوانی، نیروی مافوق تصور به وجود می آورد و من آن قدر خوشبخت بودم که از هر دوی آن ها صاحب بی نهایت شده بودم. علاقه وافر آقاجون و مادرم به محمد از طرفی و دوستی امیر با محمد از طرف دیگر، موهبت بزرگ دیگری بود.
با اینکه از اول خودشان قرار گذاشته بودند که ما فقط نامزد باشیم و محمد شب ها خانه ی ما نماند، با اصرار خود آقاجون و مادر، تقریباً از شب عقد به بعد محمد دیگر به خانه خودشان نرفت. این بود که محترم خانم گهگاه به شوخی می گفت: «محمد، مادر، اگه وقت کردی یک سر هم بیا خونه ی خودمون مهمونی!»
🍃ماه رمضان به سرعت گذشت. یادم است توی شهریور ماه بود، تقریباً دو ماه از عقد ما می گذشت که یک شب جمعه همه برای شام خانه ی حاج آقا دعوت داشتیم، به پیشنهاد آقا رضا (شوهر خواهر محمد، که معروف بود اهل سفر است و به جاهای خوش آب و هوا علاقه دارد.) قرار شد دسته جمعی به سفر دو سه روزه برویم. وقتی آقا جون و حاج آقا هم موافقتشان را اعلام کردند، همه به این نتیجه رسیدند که برنامه ی سفر هم با آقا رضا باشد.
آقا رضا که در ضمن خیلی خوش مشرب و شوخ هم بود، با اشاره دست همه را ساکت کرد و گفت: «من حرفی ندارم. می برمتون یک جایی که از قشنگی و خوش آب و هوایی لنگه نداره. منتها بیشتر برای حال آقایون خوبه.» صدای اعتراض خانم ها که بلند شد، آقا رضا دستش را بلند کرد، در حالی که حالت چشم هایش حاکی از شیطنت و شوخی بود، گفت: «با عرض معذرت از حاج خانوم ها. این جا که می خوام ببرمتون جایی است در دماوند به نام: دالان بهشت، و بیشتر به درد حال آقایونی می خوره که چند وقته دارن جهنمو مزه مزه می کنن.» و بعد به خودش و محمد و مهدی اشاره کرد. صدای قاه قاه خنده از ته دل مردها و اعتراض خانم ها با هم قاطی شده بود.
فاطمه خانم معترض تر از همه گفت: «حالا که این طوره، ما اصلاً نمی آییم.» صدای جر و بحث و شلوغی بالا گرفته بود که آقاجون میانه را گرفت و گفت: «اصلاً بدون خانم ها بهشت هم فایده نداره، خوبه؟!آقا این قدر سروصدا نکنین سرمون رفت.» خانم جون هم با شیرین زبونی گفت: «آقا رضا فکر یک ساعت دیگه هم که با خانمت تنها می شی باش ها، کاری نکن مادر جون، که همون جهنمو آرزو کنی!» همه و از همه بیشتر آقا رضا زد زیر خنده. به هر حال قرار شد عصر چهارشنبه ی هفته ی بعد راه بیفتیم و جمعه عصر برگردیم.
🍃سر انجام روز چهارشنبه رسید و همه در تدارک آماده کردن وسایل بودیم. خانم جون مرتب سفارش می کرد«ننه عرق نعنا یادتون نره. به مادرت بگو نبات هم بگذاره، لازم می شه، کتری منو یادتون نره، یکخورده هم ترشی بردارین و ....» خلاصه هرچیزی ممکن بود لازم شود و ما فراموش کنیم، خانم جون یادآوری می کرد.
بعد از ظهر بود که محمد برگشت. دم پله های اتاق خانم جون ایستاده بود و داشت در جواب خانم جون که می پرسید ناهار خورده یا نه، می گفت آن قدر خسته و گرما زده است که ترجیح می دهد، اگر کاری نیست، فقط کمی استراحت کند.
امیر با خنده گفت: «گرما که کاری نداره، ببین این طوری خنک می شی.» و از آن طرف حوض با کف دست هایش شروع کرد به آب پاشیدن به من که داشتم شیشه عرق نعنایی را می شستم که از زیرزمین آورده بودم و رویش پر از گرد و خاک بود. من که دمپایی هایم ابری بود، خواستم فرار کنم که پایم روی آب ها لیز خورد و محکم خوردم زمین و بطری خرد شد. خانم جون از دست ما عصبانی بود و من از کاری که امیر کرده بود، دلخور بودم. محمد همان طور که برای بلند شدن کمکم می کرد، با خنده گفت:
- خیله خُب، عیبی نداره، مواظب باش شیشه توی دست و پات نره.
خانم جون با غضب گفت:
- ببین چطوری یک شیشه دربست رو از بین بردین ها. اینو می گن شوخی بی مزه.
امیر خندان گفت:
- نخیر، اینو می گن دختر بی دست و پا.
خانم جون فوری گفت:
- خُب، ببینم حالا می تونی یک شر دیگه به پا کنی یا نه؟! پاشو برو یک شیشه دیگه وردار بیار بگذار دم دستیادمون نره. تو هم مادر، اون شیشه هارو جمع کن توی پای کسی نره.
امیر همان طور که از پله های زیرزمین پایین می رفت هنوز می خندید. یک آن دلم خواست تلافی کارش را بکنم. به جای جارو یک ظرف آب خنک برداشتم و برگشتم. امیر روی دومین پله بود که بی هوا آب را ریختم رویش. امیر که یکه خورده بود، نفس بریده داد زد: « مگر دستم بهت نرسه» و دوید و من جیغ زنان، بی آنکه حواسم به جلوی پایم باشد، فرار کردم. فریاد خانم جون و محمد با هم بلند شد. «مهناز جلوی پات» ولی دیگر دیر شده بود.نیمه ی باریک سر بطری که کف حیاط بود و من به ضرب پایم را رویش گذاشته بودم همرا کف نازک دمپایی سینه ی پایم را شکافت و فریادم از سوزش و درد بلند شد. مادرم که با صدای جیغ سراسیمه از ساختمان بیرون دویده بود با دستپاچگی و امیر و خانم جون با عصبانیت دعوایم می کردند و من که تز درد کلافه شده بودم فقط لبم را گاز می گرفتم که بی صدا گریه کنم.
ادامه دارد..
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#دخترمان_را_چطور_با_حجاب_آشنا_کنیم ؟ ❣ @Mattla_eshgh
پستهای روز دوشنبه( حجاب و عفاف )👆
پستهای سه شنبه ( #امام_زمان (عج) و ظهور)👇
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#فایل_صوتي_امام_زمان ۷۱
✴️تحولات و آشفتگی های زمین
بسرعت رو به افزایش است!
و زمین؛
در خلاء معنویِ عظیمی دست و پا میزند.
✔️به پایانِ این آشفتگی ها،
نزدیک خواهیم شد؛
اگر مـا نیـــز...👇
@ostad_shojae
مطلع عشق
#رمان_محمد_مهدی 92 🔰 #محمد_مهدی : ممنون حاج اقا، یه سوال دارم ، ما وقتی نماز مغرب و عشا رو میایم م
#رمان_محمد_مهدی 93
🔰 ساسان : حاج آقا کدوم چله رو انجام بدیم یا دعا رو بخونیم تا به امام زمان نزدیک تر بشیم ؟
💠 حاج آقا : عزیزم، اصلا نیازی در اول کار به اینها نیست، اینها برای مراحل بعدی هست،
✳️ #محمد_مهدی : مراحل بعدی؟ یعنی چه جوری حاج آقا ؟ باید اول کار چیکار کرد؟
💠 حاج آقا : ببینین بچه ها، اون چیزی که برای ما واجب هست ، انجام کارهای واجب هست و ترک کارهای حرام ، این اولین و اصلی ترین کاری هست که خدا و امام زمان رو خوشحال میکنه ، اولین قدم سعی کنیم این قضیه رو حل کنیم
اینقدر روی خودمون کار کنیم که واجباتی که به گردن ما هست رو انجام بدیم و واقعا از گناهان دوری کنیم
نامه ای که امام زمان به شیخ مفید نوشتن در اون گفتن که اعمال بد شما هست که باعث ناراحتی ما میشه، پس ببینین بچه ها ، اول کار این هست که سعی کنیم گناهان رو ترک کنیم
👈 تو احوالات سید علی آقا قاضی اومده که به شاگردانشون میگفتن برای رشد معنوی ، اول برین حق الناس های خودتون رو ادا کنین و حلالیت بطلبین، بعدا بیان کلاس های معرفتی و رشد معنوی
👌 این نکته خیلی مهمی هست که متاسفانه امروزه بین برخی از افراد مذهبی ما کم شده ، خیلی هم کم شده
طرف میاد پیش ما میگه حاج اقا ، شما که شاگرد آیت الله بهجت بودین، از ایشون ذکری یا دعایی یا چیزی سراغ دارین که باعث بشه ما به خدا نزدیک بشیم؟؟؟
👈بهشون میگم برین انجام واجبات کنین و واقعا تلاش کنین بر ترک همه گناهان
👈 بر می گردن میگن ای بابا، اینها رو که ما می دونیم، یه دستور دیگه منظور ما هست، یه دستورالعملی، یه دعایی یه ذکری ...
👈 بهشون میگم بخدا این حرف خود آیت الله بهجت است، وقتی از ایشون سوال کردن کدوم دعا رو برای خوشحالی امام زمان انجام بدیم، ایشون فرمودن بالاترین دعا ، اطاعت کردن هست
باور کنین هیچ چیزی به اندازه ترک گناهان باعث خوشحالی امام نمیشه،
اما متاسفانه یه عده این رو باور نمی کنن یا جدی نمی گیرن و دنبال کارها و ذکرهای عجیب و غریب هستن
در حالیکه برای رشد معنوی ، هیچ چیزی به اندازه ترک گناه و انجام واجبات اثر ندارد
#رمان_محمد_مهدی 94
🔰حاج آقا : مستحبات خوب هست، برای رشد معنوی خوب هست ، برای اینکه خودمون رو به خدا نزدیک کنیم خوب هست، اما هیچوقت جای واجبات رو نمیگیره
از همین الان که تو این سن و سال اوایل تکلیف هستین سعی کنین واجبات رو خوب بشناسین، حرام ها رو خوب بشناسین، تلاش کنین اونها رو رعایت کنین
اول واجبات رو محکم کنین، کم کم ، مستحبات رو بهش اضافه کنین
👈 در انجام واجبات هم سعی کنین به نحو احسن انجام بدین، یعنی اگر نماز هست، اول وقت بخونین ، موقع وضو سوره قدر بخونین و بعد وضو گرفتن، آیت الکرسی بخونین که روایت داریم ثواب زیادی داره ،
👈 آیت الله بهجت یه روز سر کلاس فرمودند که برای حضور قلب در نماز ، از وضو گرفتن شروع کنین به مراقبت
یعنی از همون موقع وضو گرفتن حواستون باشه که دارین چیکار می کنین،
دعاهایی در رساله نوشته شده که موقع وضو گرفتن باید خوند ، حتما چندبار بخونین تا حفظ بشین،
عربی رو نمیتونین، حداقل فارسیش رو بخونین
👈 من خودم از این دعا یه پرینت گرفتم و بالای شیرآب نصب کردم تا هر موقع که خودم و خانوادم وضو می گیریم، این دعا جلوی چشم باشه و بخونیم
هم زمان که میخونین، به معنی دعا هم توجه داشته باشین،
کم کم حضور قلب حاصل میشه
✳️ واقعا واجبات رو مراقبت کنین
📕 کتاب آموزش احکام برای نوجوانان رو بخونین، نماز و واجباتش رو یاد بگیرین ، ما الان مردمی داریم که بالای 50 سال سن دارن، اما هنوز نمیدونن قیام متصل به رکوع که یکی از ارکان نماز هست ، چیه؟
هنوز نمی دونن که آقایان باید حمد و سوره را در نمازهای صبح و مغرب و عشا، بلند بخونن
واقعا اینها جای تاسف داره،
❇️ #محمد_مهدی : حاج آقا خاصیت و فایده خوندن نافله ها چیه؟
#رمان_محمد_مهدی 95
🔰 حاج آقا : ببین #محمد_مهدی جان، نافله ها چندین فایده داره
1️⃣ به خدا اثبات میکنی که خیلی دوستش داری و علاوه بر واجبات، دوست داری با استفاده از مستحبات هم با خدا حرف بزنی و بیشتر حرف بزنی
2️⃣ باعث میشه از نظر معنوی رشد کنی و باعث تقویت اراده در ترک گناه میشه، باعث میشه بیشتر خدا ترس بشی
3️⃣باعث کامل شدن نمازهای واجب ما میشه، چون خیلی مواقع پیش میاد که ما موقع نماز ، حواسمون پرت میشه و پیش خدا نیست ، این نمازهای نافله ، جبران کننده اون موارد هست
4️⃣ به توصیه امام زمان (عج) در خوندن نافله ها عمل کردی و...
👈 اما همین که خدا خوشحال میشه، خودش مهمترین عامل هست که ما نافله ها رو انجام بدیم ، در حد توان
اگه حال داشتیم و وقت داشتیم ، مثلا همه 8 رکعت نافله ظهر رو بخونیم، اگه حال نداشتیم، 2 رکعتش رو بخونیم حتی نشسته ، بالاخره خودمون رو محروم نکنیم از این همه ثواب و ارزش
✳️ ساسان: ممنون حاج آقا، دستتون درد نکنه ، فرمودین به واجبات اهمیت بدیم ، نماز رو فرمودین، اگه فرصت دارین درباره مراقبت از روزه هم صحبت کنین، آخه هم فردا که نیمه شعبان هست میخوایم روزه بگیریم و هم 15 روز دیگه ماه مبارک رمضان هست،
راهکار بدین بهتر روزه بگیریم تا خدا و امام زمان راضی بشن
🔰 حاج آقا: بله ، احسنت ساسان جان، نکته خوبی گفتی
همه مردم روزه میگیرن، اما آیا خدا به همه ثواب های یکسان میده؟
قطعا خیر ، قطعا نه ، بعضی روزه کامل می گیرین، بعضی ها روزه عادی
پس قطعا خدای عادل هیچوقت به صورت یکسان به اینها ثواب نمیده.
برای گرفتن روزه کامل و مراقبت از روزه باید حواسمون باشه همون طور که ظاهر روزه رو حفظ کردیم، باطن اون رو هم حفظ کنیم
🔰 اولش این هست که نباید گناه کنیم، برخی گناهان که روزه رو باطل میکنه ، خب حساب اونها جداست و منظورم اونها نیست،
منظورم بقیه گناهان هست
گناهانی مثل غیبت کردن، دروغ گفتن، نگاه حرام ، ناراحت کردن پدر و مادر و... روزه رو باطل نمیکنه، اما واقعا روح روزه رو از بین می بره
یعنی...
#رمان_محمد_مهدی 96
💠 حاج آقا : این گناهان روح روزه رو از بین میبرن، یعنی چی؟
یعنی اثر روزه از بین میره، روزه فقط به عنوان رفع تکلیف حساب میشه، همین
دیگه اون ارزش ها و ثوابهای عالی رو نداره
👈 مثلا تو قرآن نوشته که نماز ، از فحشا و گناه جلوگیری میکنه
اما باز ممکنه براتون سوال بشه، خیلی ها هستند اهل نماز و روزه، اما گناه هم میکنن ،چطور ممکنه؟
👈 در جواب میگیم که حرف قرآن درسته، اشتباه نیست، اما اون نمازی انسان رو از گناه باز میداره که واقعا نماز باشه، حواسمون به نماز باشه، حضور قلب داشته باشیم، واقعا وقتی به نماز ایستادیم بدونیم رو به چه کسی هستیم و داریم با چه کسی صحبت می کنیم ، هدفمون از نماز واقعا نزدیک شدن به خدا باشه و خوشحال کردن خدا
این نماز هست که انسان رو از گناه نگه میداره و محافظ انسان هست .
👈 روایت زیبایی داریم که وقتی انسان ، از نمازش مراقبت کنه ، مثلا اول وقت بخونه، با حضور قلب بخونه، سر نماز حواسش باشه و... ، نماز هم برای چنین فردی دعا میکنه و میگه
" خدا تو را حفظ کند، همانطور که من را حفظ کردی "
🔰 #محمد_مهدی " چقدر جالب حاج آقا، متن کامل روایت رو میگین؟
🌀 حاج آقا : بله پسرم، متنش واقعا زیبا هست و آدم رو به فکر فرو میبره
👈 از امام صادق (ع) روایت هست که هر کس نمازهای واجب را در اول وقت به جا آورد و حدود آنها را مراعات نماید ( به جا آوردن با شرایط و حضور قلب)، فرشته مخصوص ، نماز او را به طرف آسمان بالا می برد ، در حالی که سپید و پاکیزه است ، و خطاب به نمازگزار گوید : خدا تو را حفظ کند ، همان طور که تو مرا حفظ کردی ، و من تو را به خدا می سپارم ، همان طور که تو مرا به فرشته ای گرامی سپردی و هر کس آنها را بدون عذر از اول وقت تاخیر اندازد و حدود آنها را مراعات نکند ، فرشته مخصوص نماز او را بالا می برد در حالی که سیاه و تاریک است و خطاب به نمازگزار گوید : خداوند تو را ضایع کند همان طور که تو مرا ضایع کردی و خداوند تو را مراعات نکند همان طور که تو مرا مراعات نکردی . »
📕 وسائل الشیعه ، ج 3 ، ص 90
🔰 بچه ها، واقعا تا جای ممکن نماز رو اول وقت بخونین ، آیت الله بهجت می فرمودند هرکس نمازهای واجب خودش رو در اول وقت بخونه ، به درجات بالا می رسد !
👈 هروقت اذان گفت، سریع برین سمت نماز ، سریع، کارهای دیگه رو ول کنین ، بدونین نماز مهمتره از فیلم و فوتبال دیدن،
حتی اگر گرم درس خوندن هم هستید، برین نماز رو بخونین اول وقت
مطمئن باشین خود خدا شما رو کمک می کنه تو درس
🌀 ساسان : حاج آقا ، اول وقت خوندن نماز صبح واقعا سخت هست ، مخصوصا در فصل بهار و تابستان که زود اذان صبح میشه، چی کار کنیم؟
❇️ حاج آقا: برای این کار باید...
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
رمان محمد مهدی شنبه ، سه شنبه در کانال👇
❣ @Mattla_eshgh
🟣 وزارت کشور اسامی نهایی کاندیداهای ریاستجمهوری را اعلام کرد
🔹ستاد انتخابات وزارت کشور اسامی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را که صلاحیت آنان از سوی شورای نگهبان تایید شده، به این ترتیب اعلام کرد :
۱. سعید جلیلی
۲. سید ابراهیم رئیسی
۳. محسن رضایی
۴. علیرضا زاکانی
۵. امیرحسین قاضیزاده هاشمی
۶. محسن مهر علیزاده
۷. عبدالناصر همتی
🔹فعالیت انتخاباتی نامزدها از امروز آغاز شده و تا ۲۴ ساعت قبل از شروع اخذ رای ادامه خواهد داشت.
❣ @Mattla_eshgh
🔰 در کنار این هیاهوها و دعواهای سیاسی و دعوا روی فلان اسم و فلان شخص، دستور درجه اول حضرت آقا یادمان نرود...
👌 انقلابی یعنی در هر شرایطی بداند عمل به اولویت اول، بالاترین تلاش ها و انرژی ها را می خواهد و بیشترین وقت باید برای آن گذاشته شود.
#انتخابات
❣ @Mattla_eshgh