eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت_دویست_و_بیست_و_یکم خلاصه کتاب که تموم شد حالم خیلی دگرگون شده بود ... دلم‌میخواست از این جا بعد راهمو خودم انتخاب کنم و نزارم کسی واسم تصمیم بگیره ... حتی اگه بخوام از خانوادم ترد شم ..‌ شخصیت پدرتون واسم یه شخصیت فوق الهاده بود ... یه الگوی تمام عیار.. خیلی تحت تاثیرشون قرار گرفتم ... شخصیتی که شیفتش شدم . یه مدت دانشگاه نرفتم عوضش کارم شده بود بین کتابای فلسفه ی اسلامی قدم زدن و خوندن راجع به دینی که اسما تو شناسمم بود ولی رسما بویی ازش نبرده بودم .... با کمک رضا و ممدحسین جواب خیلی از سوالامو گرفتم‌‌‌ کم کم پام به هیئت باز شدو مخلص کلام اینکه تغییرات زیادی کردم ... به خاطر مریضی پدربزرگم اومده بودیم شمال. بعد فوت پدربزرگ‌من اینجا موندگار شدم . با تمام مخالفتا و سخت گیریای مادر و پدرم تغییر رشته دادم و تو اون رشته و دانشگاهی که دلم میخواست ثبت نام کردم ... مزار پدرتون رو پیدا کردم عهد کردم یکشنبه ها یعنی خلوت ترین زمان ممکن بیام اینجا ... کم کم با یه سری بچه ها اشنا شدم باهم یه گروه مستند سازی زدیم به نام "مزار خاکی" ... پله پله با کمک شهیدتون پیش رفتیم ... لحظه لحظه حس خوب زندگیمو از پدرتون دارم حس خوب شناختن خودم رو از پدرتون دارم ... و همچنین حس خوب عشق رو....! تو کل تایم صحبتش به حرفاش گوش دادم . چقدر واسم جالب بود زندگیش ... با شنیدن جمله ی اخرش جا خوردم توقع نداشتم اینو الان اینجا و تو این شرایط بشنوم ... نمیدونم چرا ... ولی با شنیدن جمله ی اخرش یه احساس عجیبی رو تو قلبم تجربه کردم... +حالا فقط یه کمک میخوام از شما ... جواب چندتا سوال خشک و خالی میدونم به هیچ عنوان با کسی مصاحبه نمیکنید ... ولی قسمت اخر مستند من لنگ یه راشه کوتاهه ....!!! لنگ یه چند دقیقه صحبت از شهید محمد ... خانم دهقان فرد خواهش میکنم ازتون نه نیارین .... _کمکی از دست من بر نمیاد ... نه من و نه مامان هیچکدوممون ...! +منم نمیتونم مستندمو بدم بیرون ... انقدر صبر میکنم انقدر میام سر این مزار تا شهیدتون اول حاجتمو بده بعدشم کارمو راه بندازه ....____________ +نمیدونم به عشق در یک نگاه اعتقاد داری یا ن ...؟! _خب؟ +ولی من با یه نگاه عاشقت شدم ... _با همین حرفات گولم زدی دیگه ... +کاش همه ی گول زدنای دنیا همینطوری بود ...! _میخوام یه اعترافی کنم! +خب؟ _منم یه جورایی اره ... +هه نگاه هنوزم نمیگی ... بعد میگم مغروری میگی نه ...!!! _خب نمیگم نه +ولی خودمونیما ... کاش همه ی گول زدنا اینجوری باشه ... _اه چندبار میگی خب ؟ الان خوشحالی که منو در کنارت داری؟ +نمیدونم ... ولی چیزیو ک خوب میدونم اینه ک همیشه دلم میخواست بابات مثل بچش بهم نگاه کنه ... _حسااااامممم نمیدونی خوشحالی منو در کنارت داری یا نههه؟؟؟ متاسفم واستت!! جرئت داری جلو بابام اینا رو بگی؟؟ خندید و واسم زبون در اورد . _دیوونه . +خب اره دیگه دیوونه شماییم جانا ... _به قول بابا رنجور عشق به نشود جز به بوی یار ... ادامه دارد... ✍🏻 نویسنده:
قسمت_دویست_و_بیست_و_دوم کفشامو پوشیدم و رفتم سمت آسانسور خونشون .. _چرا نمیای؟دیر میشه +میام الان دیگه چقدر غر میزنی غزال صبر کن یکم . دارم روسریمو میبندم... _همش وقت تلف میکنی ... آخرش انتشارات میبنده عجله کن دیگه‌.. +اومدم اومدم چادرش رو سرش مرتب کرد و با گوشیش اومد بیرون. تو پاگرد کفشاشو پوشید و در و قفل کرد _چه عجب تشریف اوردی +خداوکیلی خیلی غر میزنی بریم. _بریم رفتیم تو اسانسور که دکمه ی پارکینگش رو فشار داد . دوربین گوشیش رو باز کرد و گفت +تو آینه نگاه کن _ببین قیافم خوب نی +گمشو بدونگاه کن میخوام استوری بزارم روش استیکر میزارم _باش +یک دو سه ‌.‌ از اسانسور رفتم بیرون و چادرشو کشیدم. _میگم فاطمه یه استرس عجیبی دارم ... به نظرت خوب میشه ؟ +نمیدونم ایشالله که خوب میشه من که یه شوق عجیبی دارم _اره منم ... +دوست دارم چندتا جلد ناحله رو به مخاطبای پایه هدیه بدیم ... _اوهوم . چندتا خیابون رو پیاده رفتیم و راجع به کتاب صحبت کردیم.. رسیدیم انتشارات .. از شوق پله ها رو یکی در میون میرفتیم ... رسیدیم بالا و مسئول کتابمون خانم رضایی رو پشت کامپیوترش پیدا کردیم .. بعد از یه سلام و احوالپرسی گرم نشستیم رو صندلی از جاش بلند شد و رفت تا کتابو برامون بیاره .... دستای سرد فاطمه زهرا رو تو دستام محکم گرفتم ... بعد از چندثانیه با دست پر برگشت کتابو از دستش گرفتم و با لبخند رضایت رو جلدش دست کشیدم _وای وای چقدر خوب شده .. کتاب و دادم دست فاطمه با ذوق بهش خیره شده بود . مشغول ورق زدن کتاب ۳۱۵ صفحه ای مون بودیم که خانم رضایی گفت: +راستی بچه ها من نفهمیدم تهش.... معنیِ این ناحله چیه ؟ برگشتم سمت فاطمه زهرا اونم با لبخند تو چشام خیره بود برگشتیم سمت رضاییو باهم گفتیم : _دلداده ی متحول ...!!!!! ....... فهو ناحل ... هدیه به پیشگاه آن مادر پهلو شکسته ... آن خواهرِ غم پرور ... امام عصر و الزمان مهدی عج ... و محاسن در خون غلتیده و چشمان پر فروغ محمد ....!!!! لا أرغب غيرك فكل أمنياتي تختصر بك! مرا به غیر تو رغبتی نیست که تمام آرزوهایم در تو خلاصه می‌شود! دیگر ادامه ندارد...(: 💚 التماس دعا ✍🏻 نویسنده:
سلام 😍 جواب چندتا از سوالایی که براتون پیش اومده بود: 💚امیرعلی (پسردوم محسن) و زینب خواهر و برادر رضایی بودند 💚همه ی شخصیت های رمان به استثنای شخصیت شهید تخیلی هستن.ولی شهید واقعیه. " بخش زیادی از رمانم برگرفته از زندگی شهدای مختلفه ،و گاهاً حرف هاشون " 💚رمان هنوز به چاپ نرسیده و رمانی که ان شالله قراره به چاپ برسه مقداری متفاوت تر از این رمانه و شهید شاخص داره. ⭕️رمان واقعی نیست...⭕️
واقعیت تلخ زندگی مجازی خیلیا ‌❣ @Mattla_eshgh
♨️ / چطور به منابع جست‌وجوی دسترسی داشته باشیم؟ 📍برای اینکه بدونین نتایج جست‌وجو توی گوگل چقدر معتبره، می‌تونین از ترفند سنجش اعتبار منابع گوگل استفاده کنین. 📍برای این کار روی آیکن سه نقطه در کنار هر نتیجه کلیک کنین تا به پنل About this result دسترسی داشته باشین. توی این قسمت می‌تونین جزئیات مرتبط با منبع موردنظر و علت نمایش اون رو ببینین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیریه‌های اینستاگرامی!🛍 😐 یکی از روش‌های جذب فالور شاخ‌های اینستاگرامی انجام امور خیریه هست. این دو نفر شب میرن در خونه‌های مردم یه بسته میذارن و عکس می‌گیرن و با همون بسته ده‌ها عکس میگیرن، بدون اینکه در واقع کمکی کرده باشند. بعد با تبلیغ تو به اسم خیریه کلاهبرداری می‌کنند.😒 ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#غولهای_رسانه_ای 🍃 شش ابر رسانه آمریكایی، جریان اصلی رسانه‌ ها در جهان را در دست دارند و هدف اولیه
🔺وایاكام: ▫️ وایاكام دومین شركت بزرگ رسانه‌ای است كه مالك شبكه‌های تلویزیونی متعدّدی چون شبكه سراسری CBS آمریكاست. این شركت توسط یك به نام "سامنر ردستون" اداره می‌شود و فیلم‌های سینمایی این شركت توسط «پارامونت پیكچرز» به مدیریّت زنی یهودی به نام "شری لنسینگ" تولید می‌شود. 🔻نیوز كورپوریشن:  ▫️سومین شركت رسانه‌ای بزرگ آمریكا و متعلّق به مرد ثروتمند رسانه‌ای جهان‌ "رابرت مرداک" است كه به گرایش‌های راست گرایانه‌اش معروف است. این شركت علاوه بر ایالات متّحده در بسیاری از كشورهای جهان، از جمله انگلیس، استرالیا، كانادا، هند، هنگ‌كنگ، چین و ایتالیا نیز سرمایه‌گذاری‌های كلانی كرده و در همه جای دنیا صاحب شبكه‌های رادیویی و تلویزیونی متعدّدی است. 🔺 والت دیسنی:  ▫️والت دیسنی بزرگ‌ترین شركت رسانه‌ای منحصراً سرگرم‌كننده آمریكا و جهان است كه یكی از بزرگ‌ترین شركت‌های رسانه‌ای و سرگرمی جهان به شمار می‌آید. "میخائیل ایزنر"، رئیس و مدیر اجرایی این شركت، نیز فردی است. این شركت كه بسیاری از شنیدن نام آن به یاد كارتون‌های جذّاب و ملودرام سینمایی و تلویزیونی می‌‌افتند، مالك شبكه تلویزیونی ماهواره‌ای سراسری آمریكا (ABC) است كه نقش مۆثّری در انتشار اخبار و اطّلاع‌رسانی مردم آمریكا به عهده دارد 🔺 برتلزمان:  ▫️برتلزمان از بزرگ‌ترین شركت‌های رسانه‌ای است كه سرمایه‌گذاران آن آمریكایی، اروپایی هستند و احاطه و گستره نفوذ این كمپانی در خارج از آمریكا، به ویژه اروپا در مقایسه با دیگر رسانه‌های آمریكایی به حدّی است كه برخی آن را كمپانی غیرآمریكایی قلمداد می‌كنند.خواهران معروف RTL كه مجموعه‌ای از شبكه‌های رادیویی و تلویزیونی و استودیوهای فیلم‌سازی هستند، متعلّق به این غول رسانه‌ای اروپایی، آمریكایی هستند. ادامه دارد ...
سلام شبتون بخیر😊 امشب داستان نداریم ان شاءالله از فرداشب داستان جدید شروع میشه
مطلع عشق
واقعیت تلخ زندگی مجازی خیلیا #اینستاگرام #فضای_مجازی ‌❣ @Mattla_eshgh
پستهای روز دوشنبه( سواد رسانه )👆 پستهای سه شنبه ( (عج) و ظهور)👇
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#فایل_صوتی_امام_زمان ۱۰۸
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
امام زمان عج_۱۰۸.mp3
4.87M
۱۰۸ 💚 درد فراق؛ تنها جانِ عاشق را می گزد! یک سؤال؛ تــو...چند حبّه درد، قورت داده ای؟ @Ostad_Shojae