هدایت شده از آبی آسمونی:)
"آمدی جانم به قربانت"همین هم کافی است
اینکه می آیی هر از گاهی به خوابم کافی است
سهمم از تو قطره ای اشک است ای باران ترین!
قسمتم باران نشد، یک قطره شبنم کافی است
اخرین تصویر تو با اشک هایم تار شد
وقت دلتنگی همین تصویر مبهم کافی است
دست خالی آمدیم و دست خالی می رویم
اینکه یک لحظه تو را دیدم در عالم کافی است
با دو فنجان چای سرد و خاطراتت دلخوشم
تا خیالت در کنارم هست همدم کافی است
ای تویی که یادت از تنهایی ام سر می رود
من همین قدری که در یادت بمانم کافی است
ــــعلی صفریــــ
نهنگ یونس را نخورد . .
کارد اسماعیل را نکشت . .
آتش ابراهیم را نسوزاند . .
دریا موسیٰ را غرق نکرد . .
آری اگر او بخواهد
همه چیز ممکن است ناامید مباش !(: