eitaa logo
مأوای قلم
33 دنبال‌کننده
102 عکس
12 ویدیو
0 فایل
قلم نیز،همچون هر موجودی به دنبال آشیانه و مأوایست،تا در حریم امن آن، پویا و بالنده شود و آرام گیرد،اینجا مأوای قلم است. ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/mavaa_133
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهتزاز پرچم امام حسین علیه السلام در زیر آب . صلی الله علیک یا ابا عبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبی در خرابه های شام دلتنگ پدر شد،دلش هوای آغوش گرم پدر را کرد ،وقتی خبری از پدر نشد بی‌قراری کرد. بی تابی او یزید را آشفته کرد. دستور داد سر پدر را به نزد دختر ببرند تا مبادا بی تابی دخترک از این رسوا تر ش کند. دخترک با دیدن سر پدر با او نجوا کرد . و آرام شد ؛برای همیشه . آغوش پدر سهم او شد برای همیشه. ✍️آمنه خالقی فرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا ابا عبدالله آن زمان که بر بالین برادر و برای مظلومیت او گریستی امام مجتبی علیه السلام در گوش تو نجوا کرد: لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ روزی چون روز تو نیست ای اباعبدالله تو برای برادر اندوهگین بودی و او برای مصائبی که انتظار تو و آل الله را می کشید. ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت رفتن از شوق روی پا بند نمی شوی چون بال پریدن داری به وقت بازگشت جانت خسته اما روحت جلا گرفته ... دوستت دارم ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین. *به یاد اربعین سال گذشته. ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره زیارت اربعین در جامعه الزهرا هر سال اربعین که نزدیک می شد موکب های جامعه هم دایر می شد دل من حرکت می کرد برای زیارت حضرت ،با چنان حسرتی به بچه هایی که از موکب ها خرید می کردند نگاه می کردم و حسرت زیارت اربعین بر دلم می ماند . تنها چایی روضه بود که کمی حالم را رو براه می کرد، و مرا با یک دنیا حسرت راهی کلاس می کرد . گاهی که در خلوت با خودم فکر می کنم تنها این فکر که وقتی دوست داری زائر حضرت باشی و نمی توانی ،مورد عنایت حضرت که هستی ؛ حرکت دل، خودش نشانه عنایت حضرت است؛آرامم می کرد. هیچ وقت زائر اربعین نبودم اما روحم قدم به قدم با زائرین اربعین همراه بوده و هست . همیشه دوست داشتم کنار اول زائر اربعین جابر قدم به قدم تا کربلا حرکت کنم و غم جابر و خستگی جانش و گرد و غبار راهی که بر جان خسته اش مانده را درک کنم. جابر ،جابر... و چه سعادتی داشت جابر ... جابر رسید هم به مقصد ،هم به مقصود جابر رسید به کربلا جابر رسید به حسین جابر رسید به آل الله جابر رسید به محشر کبری به داغ در گلو مانده به داغ آل الله داغی که تا همیشه تاریخ جوشش دارد و به برکت این داغ است؛ که هر سال دلهایمان غبار روبی می شود؛ از کدورت ها و هر چه که مایه دوریمان از خداست . خدا یا حسرت زیارت اربعین آن هم زیارت با معرفت بر دلم نماند . و خداوند دعایم را اجابت کرد ؛ من درسال بعد راهی زیارت اربعین سید الشهدا شدم . ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهل روز ی که قد چهل سال گذشت. از سمت شام سیاهی به چشم می خورد .عطیه بود که این بار دقیق تر نگاه می کرد . جابر را صدا زد و موضوع را با او در میان گذاشت. جابر ،غلام خود را به آن سو رهسپار کرد.به او گفت برو و ببین سپاه شام است که به این سو روانه شده یا که نه ، آل الله اند که یعقوب وار در پی یوسف خود دوباره به سرزمین بلا رهسپارند . اگر سپاه شام است که گوشه ای پنهان شویم تا از گزند آنان در امان باشیم .اما اگر خبر بازگشت اهل بیت رسول خدا را به من برسانی بشارت می دهم که تو را در راه خدا آزاد خواهم کرد .غلام رفت با خبر ورود کاروان اسرا بازگشت . اسرا صبر نکردند ؛که با احترام آنان را از مرکب پیاده کنند ؛ آنان همچون برگ خزان خود را از بالای مرکب ها به زمین انداختند و هر کس در پی نشانی از یوسف خود بود؛ تا توتیای جان و روح خسته و مرهم قلب بیمارش کند. هر کس بر سر مزاری مویه می کرد و از داغ رفتن عزیزان می گفت. از رنج پس از عاشورا و از سختی روزهای اسارت ،از شام بلا می گفت . در این میان رباب بود که،به دنبال علی اصغر قبور شهدا را از نظر می گذراند . زینب که همه را مشغول درد دل دید و خیالش از زنان حرم آسوده شد؛ راه کج کرد به سمت حبیب خود صبر زینب هم حدی داشت باید می گفت از تمام رنج های روزهای بی حسین باید می بارید باید عقده دل باز می کرد پیش محرم اسرار . باید می گفت از مگو های سر به مهر، اینجا نگوید کجا بگوید به حسین نگوید ، به که بگوید . زینب گفت ... گفت از چهل روزی که قد چهل سال بر او گذشت . ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب، نام تو را بردم؛ و صبح، باغچه پر بود از گل های محمدی. ✍️آمنه خالقی فرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی قم قم با قدومش عطر فاطمه گرفت . و چه زود از این دیار عزم سفر به سرای آخرت کرد. مزارش اما،مأمنی شد برای دل خستگان . ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam
نائب الزیاره همه دوستان در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها هستم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا