eitaa logo
ناب‌ترین‌های نهج‌البلاغه
51 دنبال‌کننده
41 عکس
17 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم این کانال در آذر ماه ۱۳۹۹ ایجاد شد، برای نشر گزیده‌ای از ناب‌ترین معارف نهج‌البلاغه. به امید خدا.
1⃣📝 ✅ این فرخنده‌جانان؛ طوبی بر آنان! 🔰حکمت ۱۰۴ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 اشارت احوال امیرمومنان علیه‌السلام در تاریکای شبان، چنان است که به وصف نمی‌آید. هرکس ادعا کند که توان درک احوال آن مولای عابدان را دارد، به‌گزاف سخن گفته است. چه‌سان می‌توان با این توانِ ناتوانِ ما خاک‌نشینان و زندانیان این خاکدان، حالات آن مخدوم فرشتگان را درک کرد! او که انوار تابناک الاهی، پیاپی بر جان پرتوانش می‌تابد و ظرف روانش را، که از همۀ هستی فراخ‌تر است، لبالب می‌کند. هم او که شب‌هایش، در پرتو درخشش انوار خدایی، سراسر روز جهان‌افروز است و تمامی لحظه‌های حیات فرخنده‌اش، نورٌ علی نور است. «نوف بکالی» که از صحابیان امیرمؤمنان علیه‌السلام است و شبی را مهمان آن حضرت بوده و فرصت را مغتنم شمرده و زیرکانه بیدار مانده و جانش را مهیّا کرده تا شاید پاره‌ای از آن انوار بی‌کرانه، بر او نیز ببارد، گوشه‌ای از احوال مولای عارفان را چنین وصف می‌کند: شبی نزد امیرمؤمنان علیه‌السلام بودم؛ در بستر خود آرمیده، اما بیدار بودم و مولایم را می‌پاییدم! دیدم که امام از بسترش بیرون شد، به آسمان نگاه کرد و چشم در چشم ستارگان افکند. (نمی‌دانستم که آن‌جا چه می‌جوید و از آن‌جا به کجاها می‌رود!) آن‌گاه به من روی کرد و فرمود: 🔹يَا نَوْفُ! أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ؟ فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ. فَقَالَ: يَا نَوْفُ! طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ، أُولَئِكَ قَوْمٌ: ۱. اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً ۲. وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً ۳. وَ مَاءَهَا طِيباً ۴. وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً ۵. وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِيحِ. يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ (عليه السلام) قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ: إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا يَدْعُوا فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ... . 🔸«ای نَوف! خوابی یا بیدار؟» گفتم: بیدارم و شما را می‌نگرم! آن حضرت فرمود: ای نَوف! خوشا حال پارسایان خویشتن‌دار! (طوبی بر زهدورزان وارسته!) آن دلبریدگان از دنیا و دلدادگان به آخرت؛ همانان که از این جهان رستند و به آن جهان پیوستند. آن زاهدان پاک‌جان کسانی‌اند که: ۱. زمین را فرش خویش ساختند (و خویش را از تخت‌ها و کرسی‌های زیورآلود پیراستند و به فراها تاختند و به‌سوی فراترها شتافتند). ۲. و خاک را بستر خود کردند (و از آن خاک به افلاک پر گشودند). ۳. و آب را عطر خود کردند (و از دلبرهای بویناک دل کندند). ۴. و قرآن را شعار خویشتن ساختند (و آن را بر فرازها برافراشتند و کردار و حیات خود را به آن صحیفۀ الاهی آراستند). ۵. و دعا را زینت جانشان کردند (و با نیایش، روانشان را طراوت بخشیدند و به دامان پرمهر خداوند آویختند و خجستگی حیات جاوید را خریدند). ۶. آن‌گاه این جهان را به شیوۀ حضرت مسیح علیه‌السلام درنوردیدند (و از دنیا، چونان آن پیامبر پارسا، یک‌سره دل بریدند)! ای نَوف! داوود پیامبر علیه‌السلام در این هنگام شب برخاست و گفت: «این همان هنگامه‌ای است که هر بنده‌ای در آن دعا کند، پاسخ می‌شنود و دعایش به اجابت می‌رسد... .» ۹۹/۹/۵ 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید @mazaheri37
2⃣📝 ✅ دنیاگریزی امیرمؤمنان 🔰 حکمت ۷۷ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 اشارت از پیامبر اکرم که بگذریم، زمین و آسمان و شبان و روزان، عابد و زاهدی چونان امیرمؤمنان را به خود ندیده و نخواهد دید. راز و نیازهای او با خداوند رحمان و عبادت‌های آن مولای نیایش‌گران، در تاریکای شبان و در خلوت‌گاه‌ نخلستان و در هر زمان و مکان، از حکایت‌های وصف‌ناشدنی است. ضَرار بن‌ حمزهٔ ضبائی، که از صحابیان امام المتقین است، گوشه‌ای کوچک از مناجات و حالات آن حضرت را - که از همهٔ مناجات‌ها و حالت‌های تمامی عابدان و عارفان و زاهدان عظیم‌تر است - چنین وصف می‌کند: «در تاریکای شب، امیرمؤمنان را دیدم که در عبادت‌گاهش ایستاده و محاسن شریفش را به دست گرفته و چونان مارگزیدگان، به خود می‌پیچد و محزونانه می‌گرید و می‌گوید:» یا دُنْیا! یا دُنْیا! إلَیْکِ عَنّي، أبِی تَعَرَّضْتِ؟ أمْ إلَيَّ تَشَوَّقْتِ؟ لا حانَ حِینُکِ! هَیْهاتِ! غُرِّي غَیْري، لاحاجَةَ لِي فِیکِ، قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلاثاً لا رَجْعَةَ فِیها! فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ، وَخَطَرُکِ یَسـِیرٌ، وَ أمَلُکِ حَقِیرٌ. آهِ مِنْ قِلَّةِ الزّادِ، وَ طُولِ الطَّریقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظِیمِ الْمَوْرِد؛ ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو! (خود را آراسته‌ای و) به من روی نهاده‌ای و خودت‌ را به‌ من می‌نمایانی (که فریفته‌ام نمایی؟!) یا که شیفته و شیدایم شده‌ای؟! هیهات! روزگار کامروایی‌ات نرسیده و هرگز مباد که بر من ظفریابی! غیر من را بفریب. من از تو بـی‌نیازم. حقّا کـه سه‌طلاقه‌ات کرده‌ام که دیگر بازگشتنی در آن نباشد! زندگانی‌ات چه کوتاه است! منزلت و ارزشت چه ناچیز است! آرزویت را داشتن چه حقیر است! آه از کمی‌توشه، و درازای‌راه، و دوری سفر و قرارگاه، و عظمت ورودگاه (و هیبت و مهـابت قیامت و حضور در دادگاه)! ۹۹/۹/۵ 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: @mazaheri37
3⃣📝 ✅ عزت و ذلت 🔰 حکمت ۳۷ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 اشارت آن هنگام که امیرمومنان علیه‌السلام با سپاهیان خویش به سوی شام می‌رفت تا فتنهٔ شامیان را فرو‌نشاند و طغیان یاغیان آن دیار را فروخواباند‌، از کنار شهر الانبار، که اهالی آن از ایرانیان بودند، گذشت. انباریان که پیش‌تر، از عبور امیرمؤمنان خبردار بودند، به پیش‌باز آمدند. کدخدایان‌ و دهبانان‌ و پاره‌ای از دیگر مردمان آن سامان، از مرکب‌هایشان فرود آمدند و به جانب امام شتافتند و پیرامون آن حضرت گرد آمدند و برده‌وار ، به دویدن همراه ایشان پرداختند. حضرت به آنان فرمود: ما هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؛ این چه‌کاری است که می‌کنید؟! گفتند: «عادت‌ و آدابی است که داریم و با آن، رهـبران و فرمان‌روایانمان را بزرگ می‌شماریم و گرامی‌شان می‌داریم». امیر عزّت‌مندان فرمود: وَ اللَّهِ ما یَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَی أَنْفُسِکُمْ فِي دُنْــیَاکُمْ‌، وَ تَشْقَوْنَ بِهِ في آخِرَتِکُمْ. وَما أخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَراءَهَا الْعِقابُ،وَ أرْبَحَ الدَّعَةَ الْأمانُ مَعَها الْأمانُ مِنَ النّارِ!. وَاللّٰهٍ! امیران‌تان از این کارتان سودی نمی‌برند (و ای‌بسا که به خودْشیفتگی گرفتار آیند و به تباهی گرایند). و امّا شمایان، با این کردارتان، خویشتن را در این جهان به مشقّت (و ذلّت) می‌افکنید و در آن جهان نیز به شقاوت و تباهی گرفتار می‌آیید. و چه زیان‌مند است آن رنج و مشقتی که در پی آن کیفر باشد (و عذاب آخرت). و چه سودمند است آن آسایشی که دنبال آن ایمنی باشد و رهیدن از آتش! ۹۹/۹/۵ 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: @mazaheri37
4⃣📝 ✅ ترجمه‌های نو به نو 🖋 نوشته‌ای از جناب آقای مهدی بختیاری، ارشد زبان و ادبیات فارسی. منتقدان ادبی معتقدند که ترجمه آثار بزرگ (و بالتبع متون دینی) هر ده سال نیاز به ترجمه جدید دارد. چون افق دید هر نسل با نسل قبلی متفاوت است و نیازهای تازه‌ای می‌آفریند. بنده سال‌ها با ترجمه مرحوم سید جعفر شهیدی از نهج البلاغه دمخور بودم. ترجمه ایشان ترجمه‌ای آهنگین و مانند کلام مولا دارای سجع و موسیقی درونی ویژه‌ای بود. اخیرا با ترجمه‌ای آشنا شدم که بسیار مورد توجه بنده قرار گرفت. پس از خواندن متوجه شدم این ترجمه قابلیت‌های بسیاری دارد. بنده گزیده این ترجمه را سال‌ها قبل نیز خوانده بودم. توصیه می‌کنم اگر دوست دارید با کلام مولا آشنا شوید، ترجمه آقای علی‌اکبر مظاهری را مطالعه کنید. ترجمان نور/ آذر ۹۹ 🌸 نامت ترانهٔ هفت‌ آسمان است یا علی! 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: @mazaheri37
5⃣📝 ✅ با پیشگامان کاروان آدمیان 🔰 حکمت ۱۳۰ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 اشارت پس از کارزار صفّین، وقتی که امیرمؤمنان با جمعی از یاران، از نبرد با شامیان بازمی‌گشت، نزدیکای کوفه به گورستانی رسید. ایستاد. یاران نیز در پی حضرت ایستادند. امام عارفان بادقّت به گورها نگریست و آن ها را وارسید. آن‌گاه به آن در گورستانْ خفتگان فرمود: یا أهْلَ الدِّیـارِ الْمُـوحِشَةِ، وَٱلْمَحالِّ المُقْفِرَةِ، وَٱلْقُبُورِ ٱلْمُظْلِمَةِ، یا أهْلَ التُّرْبَةِ، یا أهْلَ ٱلْغُرْبَةِ، یا أهْلَ ٱلْوَحْدَةِ، یا أهْلَ ٱلْوَحْشَةِ، أنتُمْ لَنا فَرَطٌ سابِقٌ، وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لاحِقٌ. أمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ، وَ أمَّا ٱلْأزواجُ فَقَدْ نُکِحَتْ، وَ أمَّا ٱلأموالُ فَقَدْ قُسِمَتْ. هٰذا خَبَرُ ما عِنْدَنا، فَما خَبَرُ ما عِنْدَکُ‍ــمْ؟ ای اهالی سراهای هراس‌ناکان! ای ساکنان غربت‌گاهان! ای در تاریکای گورها خفتگان! ای خاکیان! ای غریبان! ای تنهایان! ای ترسندگان! شمایان پیشروان بودید و از ما سبقت ربودید. ما نیز در پی‌تان آیندگانیم و به شما پیوستگانیم. (اینک می‌خواهید تا بگویم‌تان که پس از رفتن‌تان، بر خان‌ومان‌تان چه گذشت؟) امّا خانه‌هاتان را : دیگران ساکن شدند. امّا همسران‌تان را : دیگران پیوند بستند. امّا دارایی‌هاتان را : وارثان تقسیم کردند! این هابود خبرهای‌ ما برای شما. شما را چه خبر برای ما؟ سپس مولای رازدانان به صحابیان خویش، روی نمود و فرمود: أما لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي ٱلکَلامِ لَأَخْبَروکُمْ أنَّ «خَیْرَ الزّادِ التَّقْویٰ». هان! اگر اینان رخصت سخن می‌داشتند، شمایان را(از اسرار آن جهان) خبر می‌دادند و چنین‌تان می‌گفتند: «حقّا که نیکوترین توشه (و کارسازترین کارافزار این دیار) *تقوا* است.» ۹۹/۹/۶ 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: @mazaheri37
6⃣📝 ✅ با کمیل در صحرا (۱) 🔰 حکمت ۱۴۷ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 اشارت امیرمؤمنان رازهایی در سینه دارد و بر اسراری آگاه است که هرکس را توان فهم و حل آن نیست. فهم و حل آن، سینه‌هایی می‌طلبد فراخ‌ناک و قلب‌هایی می‌خواهد دریاصفت و جان‌هایی می‌جوید آسمان‌گون. درمیان صحابیان امام‌المتّقین کسانی اندکْ‌شمار بودند که فراگرفتن پاره‌هایی از آن اسرار را تاب می‌آوردند؛ کمیل یکی از آنان است. کمیل، از یاران ارج‌دار و از ویژگان راز بردار امیر اسراردانان است. او می‌گوید: «امیرمؤمنان دستم را گرفت و مرا باخود به سوی صحرا برد. آن‌گاه که از شهر بیرون شدیم و به صحرا درآمدیم، امام نفسی کشید بلند، و آهی‌ برآورد افسوس‌مند، و فرمود:» دل‌های‌ آدمیان یاکـُمَیْلُ بْنَ زِیادٍ! إنَّ هٰذِهِ ٱلْقُلُوبَ أوْعِیَةٌ، فَخَیْرُها أوْعاها، فَاحْفَظْ عَنِّي ما أقُولُ لَکَ؛ یاکمیـل! دل‌های آدمیان، چـونان ظرف‌هایند، بـهترین‌شان آنـهایند که فراخترند و نگاه‌دارنده‌تر. اکنون آنچه را می‌گویمت، فرابگیر و به‌خاطر سپار و نـیکو نگاه‌بدار: گونه‌های‌ مردمان الْنَّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبَّانِيُّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَیٰ سَبیلٍ نَجاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعاعٌ أتْباعُ کُلِّ ناعِقٍ، یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ ٱلْعِلْمِ، وَ لَمْ یَلْجَؤوا إلَیٰ رُکْنٍ وَثِیقٍ. مردمان، سـه‌گونه‌اند: ۱. عالمانی ربّانی. ۲. دانشجویانی بر طریقت رستگاری. ۳. و فرومایگانی بی‌منزلت و پشّگانی بی‌مکانت؛ آن نادانان که در پی هر آوایی، روان‌انـد و دعوت هر فـراخوانـنده‌ای را پاسخ‌گویان‌اند. اینان با وزش‌ هر بادی، به سویی پژان‌اند و از روشنای‌دانش، پرتو نگرفته‌اند و به استوانه‌ای استوار، تکیه نکرده‌اند و به پناه‌گاهی پایدار، پناه نجسته‌اند. ۹۹/۹/۱۱ [ادامه دارد] 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: @mazaheri37
7⃣📝 ✅ با کمیل در صحرا (۲) 🔰 حکمت ۱۴۷ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 ادامه حکمت و ثروت یاکـُمَیْلُ، ٱلْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ ٱلْمالِ، ٱلْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أنْتَ تَحْرُسُ ٱلْمالَ. وَ ٱلْمالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَ ٱلْعِلْمُ یَزْکُو عَلَیٰ ٱلْإنْفاقِ، وَ صَنِیعُ ٱلْمالِ یَزُولُ بِزَوالِهِ. یا کُمَیْلُ بْنَ زِیادٍ، مَعْرِفَةُ ٱلْعِلْمِ دِینٌ یُدانُ بِهِ، بِهِ یَکْسِبُ ٱلْإنْسانُ الطَّاعَةَ فِي حَیاتِهِ، وَ جَمِیلَ ٱلْأُحْدوثَةِ بَعْدَ وَفاتِهِ. وَٱلْعِلْمُ حاکِمٌ، وَٱلْمالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ. یاکمیل! دانش و معرفت، بهتراست از دارایی و ثروت؛ زیراکه: ۱. دانش، تو را نگاهبان است؛ امّا ثروت را تو پاسبان آنی! ۲. ثروت، با هزینه‌کـردن، کـاستی می‌گیرد؛ امّـا دانش، بـا آموزاندن، بالنده می‌گردد و فزونی می‌یابد. ۳. پروردهٔ‌ ثروت ( و آن‌ شکوه‌ و جلالت و آن‌ پیوند و محبّت که بر پایهٔ‌ ثروت پدید آید) با زوال ثروت، ناپدید می‌گردد! ۴. یاکمیل! معرفت‌یافتن به گوهردانش، آیین و مَنِشی است که جان آدمی پذیرای آن است. ۵. و عبودیت و پرستشی است که خداوند سبحان، دهندهٔ‌ پاداش آن است. ۶. و انسان، با آن، بندگی و طاعت‌ خدا را در حیات این‌جهانی‌ خویش و نیکونامی و سعادت را برای حیات آن‌جهانی خود تحصیل می‌کند. ۷. دانش، فرمانفرماست و ثروت، فرمان‌بردار. ۸. یاکمیل! گنجبانان ثروت‌ها همان زمان‌که در این جهان‌اند، به ظاهر زنده‌اند، به واقع مرده‌اند و تباه‌شده‌اند؛ امّا عالمان، تا همیشهٔ روزگاران، زنده‌انـد و بـاقی‌مـانده‌اند؛ هـرچند کـه تـن‌هاشان از پـیش دی‍ـدگان، نـاپدید گشته باشد، یـادها و آثارشان در دل‌ها ماندگار است و جاویدان. فراخنای معرفت آن‌گاه مولای دانایان، افسوس‌ناکانه، به سـینهٔ‌‌ مبارک خویش اشارت نمود و فرمود: ها إنَّ هاهُنا لَعِلْماً جَمّاً ( وَ أشارَ بِیَدِهِ إلَیٰ صَدْرِهِ) لَوْ أصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً! آه! حقّا که اینجا (در این فراخنای سینه و گسترهٔ‌جان) دانشی است سرشار و فراوان، اگر فراگیرندگانی می‌یافتم برای آن. ( کاش مـی‌بودند کسانی فـراخْ‌جان، تا این گـنجینهٔ‌نهان را به میراث دهم‌شان!) حاملان دانش و حکمت بَلَیٰ أصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّینِ لِلدُّنْیا، وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ ٱللهِ عَلَیٰ عِبادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَیٰ أوْلِیائِهِ؛ أوْ مُنْقاداً لِحَمَلَةِ ٱلْحَقِّ، لابَصیرَةَ لَهُ فِي أحْنائِهِ، یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ. ألا لاذا وَلاذاکَ! أوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ، سَلِسَ ٱلْقِیادِ لِلشَّهْوَةِ، أوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ ٱلْادِّخارِ، لَیْسا مِنْ رُعاةِ الدِّینِ في شَيْءٍ، أقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِما ٱلْأنْعامُ السّائِمَةُ! کَذٰلِکَ یَمُوتُ ٱلْعِلْمُ بِمَوْتِ حامِلِیهِ. آری،( کسـانی را مـی‌توان یـافت؛ امّا آنـان شـایستگان ایـن امانت‌داری و رازسپاری نیستند؛ آنان یا:) ۱- تیزهوشانی‌اند که توانند این دانش‌وحکمت را دریـابند؛ امّ‍ـا آنان امین نیستند؛ زیرا دین را ابزار رسیدن به دنیا می‌سازند و با پشتوانهٔ‌ نعمت‌های‌ خداوند، بر بندگان‌ او برتری می‌جویند و بر ایشان چیرگی می‌یابند و با برهان‌های خدایی، بر دوستان‌خدا کبریا می‌فروشند! ۲- یا دیگرانی‌اند که اگرچه حقْ‌پذیرند و رهرو حقْ‌مداران‌اند؛ امّا اینان به جوانب و گسترهٔ‌حق، بصیرت‌ ندارند؛ تا که شبهه‌ای بر آنان درآید، تردید در دل‌هاشان ریشه مـی‌دواند و شعله می‌افروزاند. هان! نه این و نه آن! ( هیچ کدام‌شان شایستهٔ‌ میراث‌داری دانش و حکمت نیستند.) ۳. یا آن‌دیگری که فروشدهٔ‌ در لذٌت شکم‌بارگی است و اسیر پنجهٔ‌ شهوات و خواهش‌های‌ناروای‌ دل است و یا حریص انباشتن و اندوختن ثروت است. اینان نیز از دیـن‌داران و آیـین‌مداران نیستند. اینان بیش‌تر به چرندگان می‌مانند! و چنین است که دانش، بامرگ دانش‌مند، می‌میرد! ۹۹/۹/۱۲ [ادامه دارد] 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: @mazaheri37
سلام خدمت دوستان گرامی کانال «بهترین‌های نهج‌البلاغه»، ایجاد شده است برای نشر گزیده‌هایی از ناب‌ترین معارف نهج‌البلاغه. ۹۹/۹/۵ لینک @mazaheri37
8⃣📝 ✅ با کمیل در صحرا (۳) 🔰 حکمت ۱۴۷ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 ادامه برهان‌های خداوند ٱللهُمَّ بَلَیٰ! لاتَخلُو ٱلأرْضُ مِنْ قائِمٍ لِله بِحُجَّةٍ، إمّا ظاهِراً مَشْهُوراً، وَ إمّا خائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلّا تَبْطُلَ حُجَجُ ٱللهِ وَ بَیِّناتُهُ. وَکَمْ ذا وَ أیْنَ أولٰئِکَ - وَٱللهِ- ٱلْأقَلُّونَ عَدَداً، وَ ٱلْأعْظَمُونَ عِنْدَٱللهِ قَدْراً. یَحْفَظُ ٱللهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیِّناتِهِ، حَتّیٰ یُودِعُوها نُظَراءَهُمْ، وَیَزْرَعُوها في قُلُوبِ أشْباهِهِم. آری، زمین هیچ‌گاه از آن‌کس که برای خداوند سبحان با برهان قیام کند، خالی نبوده‌است و نیست؛ یا آشکار و شناس، و یا ترسان و ناشناس! ( تا که زمانه و مردمان، شایستهٔ کدامین‌شان باشند!) تاکه حجّت‌ها و نشانگان‌خداوند، (استوار بماند و) باطل و تباه نگردد. و امّا ایشان چندتایند؟ و این (فرخندگان) کجایند؟ والله! که ایشان، بـه‌شمار، انـدک‌انـد و امّا بـه مـنزلت و ارج‌مندی، نزد خداوند، عظیم‌اند و گران‌قدر. خداوند، برهان‌ها و فرمان‌هایش را به‌وجود آنان پاس می‌دارد و نشانگان و آثارش را به سبب اینان و به‌ دست ایشان، نگاه می‌دارد تا آنکه آنان، آن‌ها را (آن امانت‌ها و حجّت‌های خداوند سبحان را) به کسانی نظیران خودشان برسانند و به ایشان، به امانت سپارند و آن(دانش‌ها و معرفت‌ها و اسرار و آثار) را در دل‌های همانندان خودشان بکارند (و آن دیگران نیز آن امانت‌ها را پاس بدارند و به کسانی پس از خود بسپارند). اوصاف آن فرخندگان هَجَمَ بِهِمُ ٱلْعِلْمُ عَلَیٰ حَقیقَةِ ٱلْبَصیرَةِ، وَ باشَروا روحَ ٱلْیَقینٍ، وَ ٱسْتَلانُوا ما ٱستَعْوَرَهُ ٱلْمُتْرَفونَ، وَ أنِسُوا بِما ٱستَوْحَشَ مِنْهُ ٱلْجاهِلونَ. وَ صَحِبوا الدُّنیا بِأبْدانٍ أرْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمحَلِّ الأعْلَیٰ. اولٰئِکَ خُلَفاءُ ٱللهِ في أرْضِهِ، وَ الدُّعاةُ إلیٰ دینِهِ. آه آه شَوْقاً إلیٰ رُؤیَتِهِمْ! ٱنْصَرِفْ یاکُمَیْلُ إذا شِئْتَ. (آن فرخندگان، مبارکْ‌آدمیانی‌اند این‌چنان:) ۱. دانش (و معرفت و حکمت) سیل‌آسا، بر جان‌شان ریزان و روان است و برق‌ گوهر بصیرت‌ و حقیقت، بر آنان تابان است. ۲. ژرفنـا و گوهر یقین را دریـافته اند (و حـلاوت و خـنکای باورمندی و تصدیق‌ خالص را چشیده‌اند). ۳. آنچه را که نادانان از آن می‌هراسند، این دانایان، به آن خو کرده‌اند و با آن مأنوس‌اند. ۵. این جهان را با بدن‌هایی می‌گذرانند که جان‌هاشان به جاهایی بالا آونگان‌اند و در مَلَأ أعلیٰ پروازکنان‌اند! (تـن‌هاشان بـر زمین روان‌اند و جان‌هاشان در اوج آسمان، سیرکـنان‌اند!) ۶. آنان جانشینان‌خدایند در زمین (و نـمایندگان‌آفریدگار در میان آفریدگانند). ۷. و فراخوانان‌ودعوت‌گران‌مردمان به آیین خداوند سبحان‌اند. آه! آه! که چه مشتاق دیدارشانم! کمیل! اکنون تو اگر خواستی، بازگرد (و مرا تنها گذار)! ۹۹/۹/۱۵ 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: https://eitaa.com/mazaheri37
روز دانشجو را به دانشجویان خوبم، نیز به همه دانشجویان، خجسته‌باش می‌گویم. علی‌اکبر مظاهری ۱۶ آذر ۹۹ http://eitaa.com/Mazaheriesfahani
9⃣📝 ✅ چنان مباش که...! 🔰 حکمت ۱۵۰ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 اشارت کسی از امیرمؤمنان خواست تا وی را پند دهد و موعظت فرماید. مولای اندرزگویان تمنّای او را پذیرفت و وی را موعظتی بلیغ فرمود. این سخن امام چنان عظیم است که «سیّدرضی» درباره آن چنین می‌گوید: «اگر در این کتاب(نهج‌البلاغه) جز این گفتار، هیچ‌ نمی‌بود، حقّا که همین یک‌سخن، بس می‌بود! این سخن، پندی است فایده‌مند، و حکمتی است رسا، و مایهٔ‌ بصیرت است برای بـیداران، و سبب عبرت‌ و موعظت است بـرای ژرف‌نگران‌ و اندیش‌مندان.» مولا چنین فرمود: لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ، وَ يُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ، يَقُولُ فِى الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ، وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ، إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ، وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ، يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ، وَ يَبْتَغِى الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ، يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِى، وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِى، يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ، وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ، يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ، وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ، إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً، وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِياً، يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ، وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ، إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً، وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ؛ چونان کسی مباش که: ۱. به جهان آخرت، امـید دارد، امّـا کـردار (سایسته و تـوشهٔ‌‌ بایسته) نمی‌آرد. و با داشتن آرزوهای‌ دراز، توبه را به تأخیر می‌افکند. ۳. در گـفتار، چـونان زهـدورزان و دنـیاگـریزان است؛ امـّا در کـردار، به رغبت‌ورزان و دنیاجویان می‌ماند. ۴. به گاهِ‌ برخورداری از متاع دنیا، سیرایی ندارد. ۵. و به گاهِ‌ بی‌بهرگی از آن، قناعت نمی‌ورزد. ۶. (با آنکه) از سپاس‌نهادنِ بهره‌مندی‌هایش، ناتوان است؛ ۷. آنچه را که ندارد، خواهان آن است! (ناسپاس است و فزونی‌خواه). ۸. نهی از منکر می‌کند، امّا خود را از آن باز نمی‌دارد. ۹. و به کاری فرمان می‌دهد که خود به‌جا نمی‌آرد. ۱۰. صالحان را دوست دارد، امّا چونان آنان کردار نمی‌آرد. ۱۱. و گناه‌کاران را دشمن می‌دارد، امّا خود، یکی از آنان است. ۱۲. بـرای فـراوانـی گناهانش، از مـرگ، بـیزار است (و از آن هراسان است). ۱۳. و (امّا شگفتا که) بر استمرار آنچه سبب بیزاری‌اش از مرگ شده، پای‌ می‌فشارد! ۱۴. هرگاه بیمار شود (از کردار گذشته‌اش) پشیمان می‌گردد. ۱۵. و آن‌گاه که سلامتی یابد، خویش را ایمن می‌پندارد و غافلانه به بیهودگی روی می‌آرد. ۱۶. به‌گاهِ‌ عافیت، به خود می‌بالد (و می‌لافد). ۱۷. و به‌گاهِ‌گرفتاری، نومید می‌شود (و خود را می‌بازد). ۱۸. هنگامی‌که به بلایی مبتلا گردد ناچارانه، به خداوند روی می‌آرد و دعا می‌کند. ۱۹. و آن‌گاه که گشایش و آسایش یابد، سرکشانه و غافلانه، از خداوند روی برمی‌تابد! ۲۰. خواهش‌گاهش (و نفس فرماندهندهٔ به بدی‌هایش) چنان بر او چیره است که وی را به هرجا که خواهد می‌راند؛ حـتّی در قلمرو احتمال و گمان. ۹۹/۹/۲۰ [ ادامه دارد ] 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: https://eitaa.com/mazaheri37
1⃣0⃣📝 ✅ چنان مباش که...! 🔰 حکمت ۱۵۰ نهج‌البلاغه 🖋 ترجمه و شرح: علی‌اکبر مظاهری 💠 ادامه وَ لَا يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ، يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ، وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ، إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ، يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ، وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ، إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ،وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ، يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ، وَ يُبَالِغُ فِى الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ، فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ، وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ، يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى، وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى، يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً، وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً، يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا يُبَادِرُ الْفَوْتَ، يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ، مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ، وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ، فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ، اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِيَاءِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ، يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ، يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِى نَفْسَهُ، فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِى، وَ يَسْتَوْفِى وَ لَا يُوفِى وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فِى غَيْرِ رَبِّهِ وَ لَا يَخْشَى رَبَّه ُ فِى خَلْقِهِ [چنان مباش که:] ۲۱. و امّا چنان ناتوان است که نمی‌تواند بر آن نفس، چیرگی یابد و آن را فرمان دهد؛ حتّی در قلمرو یقین و اطمینان! (و چنین است که او، در وادی‌ حدس‌ها و گمان‌ها سرگردان است و از وصول به عرصه اطمینان‌ و‌ یقین، وامانده‌ است.) ۲۲. بر دیگری، برای گناهی که کرده، ترسان‌ و نگران است؛ امّا خود، گناهانی بزرگ‌تر را بر گردن دارد! ۲۳. برای خود، پاداشی بیش‌تر از کار و کردارش، تمنّا دارد. ۲۴. اگر دارا شود، مغرور گردد و طغیان و سرمستی نماید. ۲۵. و اگر نادار شود، نومید گردد و به رنجوری و سستی گراید. ۲۶. هرگاه کاری کند، کوتاهی ورزد. ۲۷. و آن‌گاه که چیزی را طلبد، اصرار بسیار ورزد. ۲۸. اگر شهوتی پیش‌آید و زمینهٔ‌ ارتکاب معصیتی برایش فراهم گردد، گناه را پیش می‌افکند (و خویشتن را می‌آلاید). ۲۹. و (امّا چون گاهِ‌ بازگشت و انابت و طاعت رسد)، تـوبه را عقب می‌اندازد‌. ۳۰. اگر رنج و معصیتی به او روی آرد ( ناشکیبایی می‌ورزد و) از قلمرو آداب‌ملّت‌ و شریعت (که همانا صبوری‌ورزیدن و به دامان‌ مهرخداوند آویختن است،) دوری می‌گزیند. ۳۱. مایه‌های‌ عبرت‌آموزی را توصیف و بیان می‌نماید و دیگران را به عبرت آموختن فرمان می‌دهد، امّا خود عبرت نمی‌گیرد. ۳۲. بسـیار موعظه می‌کند و پـند می‌دهد، امّـا خود موعظت نمی‌آموزد و پند نمی‌پذیرد. ۳۳. در سخن‌گفتن، بسیارْگفتار است و زبان‌آور است و استوار. ۳۴. و امّا در کردار، کم‌کار است و ناتوان است و نااستوار. ۳۵. در باب فانی‌شدنی‌ها و ناماندنی‌ها، کوشنده است و سبقت‌جوینده. ۳۶. در باب باقی‌ماندنی‌ها، ناکوشاست و وامانده. ۳۷. (چنان بینش و پندارش وارونه گشته که) نعمت‌وپاداش را نقمت‌ و زیان می‌پندارد و نقمت‌ و زیان را نعمت‌ و پاداش می‌شمارد! ۳۸. از مرگ می‌ترسد، امّا فـرصت‌ها را در نـمی‌یابد (و خـود را مهیّای پذیرش مرگ و کاستن از هول‌ و هراس آن نمی‌نماید). ۳۹. گناه دیگری را بزرگ می‌شمارد و گناه‌خود را که بزرگ‌تر از معصیت‌دیگری است، کوچک می‌انگارد. ۴۰. طاعت‌ خود را بزرگ می‌پندارد و طاعت‌ دیگری را کوچک می‌شمارد. ۴۱. بر مردمان طعنه می‌زند و ایشان را (برکارهاشان) نکـوهش می‌کند، امّا خـویشتن را مـی‌ستاید و بـا خود، ریـاکـارانه، آسانگیری می‌نماید و نرمش می‌ورزد. ۴۲. بیهوده‌کاری و خوشباشی با ثروت‌مندان برایش خوشایندتر است از یاد خداوند سبحان و همنشینی با درویشان. ۴۳. (همواره خود را حقْ‌به‌جانب می‌پندارد و به گاهِ‌ داوری) به‌ سود خود و زیان‌ دیگـری، حکـم مـی‌راند (اگرچه آن دیگری، بر حق باشد و خود بر ناحق) و به زیان‌ خویش و به نفع‌ دیگری، حکم نمی‌راند (اگرچه خود بر ناحق باشد و آن دیگری، برحق). ۴۴. دیگران را به‌درستی و راستی مـی‌خواند و خویشتن را به تباهی و گم‌راهی می‌کشاند. ۴۵. دیگران وی را فرمان می‌برند، امّا او خدا را فرمان نمی‌برد. ۴۶. حق خود را، به‌تمام، مـی‌ستاند؛ امّا حـق دیگران را، به‌تمام، نمی‌دهد. ۴۷. از آفریدگان می‌ترسد، امّا از آفریدگار نمی‌ترسد! ۹۹/۹/۲۴ 🌸 نـامٺ ٺرانـہ ے هفٺ آسمان‍‍ــ اسٺ ی‍ـا علے !༄ 📌 بهترین‌های نهج‌البلاغه را دنبال کنید: https://eitaa.com/mazaheri37
📚 دربارهٔ نهج‌البلاغه‌مان 🖋 یکی از خوانندگان فرهیخه‌مان دربارهٔ نهج‌البلاغه‌مان فرموده‌اند: ✉ سلام و عرض ادب. مهدی بختیاری هستم. حاج‌آقا، اگر شما همان مترجم نهج‌البلاغه هستید، من دست شما را می‌بوسم. نثر و سبک فاخر شما در ترجمهٔ کلام امیر، مرا شیفته‌ٔ این کتاب کرده است. خداوند والدین شما را قرین رحمت کند. تحصیلات من زبان و ادبیات فارسی است و به‌خوبی ارزش سبک فاخر شما را می‌فهمم. برایتان همیشه دعا می‌کنم که ما را با کلام امیر صلح دادید. اگر به همین سبک و سیاق ملکوتی، دست به ترجمه‌ٔ قرآن بزنید، چقدر کار شایسته‌ای خواهد بود. ترجمه‌های موجود، همه، به سبک نثر روان و امروزی است و ترجمه با زبان و نثر فاخر و نثر وزین و ادبی نداریم. 🖋 پاسخ ما: سلام و نور. الاهی جانتان آباد باشد. بلی. خودمم. از شما، بابت لطفتان، سپاسگزارم. پیشنهادتان را بر دیده منت می‌نهم. دعا کنید که خداوند توفیق ترجمهٔ صحیفهٔ سجادیه و غررالحکم و قرآن کریم را نیز به این بنده عنایت فرماید. نهج شریف را، با عنایت امیر بیان، در چند صورت، ترجمه و منتشر کرده‌ام. نهج‌الفصاحه را نیز. دربارهٔ صحیفهٔ امام ساجدان نیز همین قصد را دارم. قرآن مجید اما، دل شیر می‌طلبد، که این‌را نیز از صاحب قرآن می‌طلبم. شما هم دعایم کنید. ارتباط بیشتر با شما صاحبدل عزیز را از خدایمان می‌طلبم. انه ولی‌النعم. علی‌اکبر مظاهری ۱۵ شهریور ۹۸ تلگرام 👇👇 t.me/mazaheriesfahani_ir سروش👇👇 https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir ایتا👇👇 eitaa.com/mazaheri37