🌹24 فروردین 95؛ اولین و آخرین فرزند محسن به دنیا میآید،اسمش را علی میگذارند، محسن در فایل صوتی وصیتش این گونه به تنها بچهاش خطاب میکند: سلام علی آقا، سلام باباجان، سلام پسر گلم، چند کلمهای هم میخواستم با تو حرف بزنم، ببخشید که باباجان در سن کودکی رهایت کردم و رفتم!... اسمت را گذاشتم علی تا مولا و پیشوایت، الگویت علی (ع) شود!... میخواهم طوری علیوار (ع) زندگی کنی که یکی از سربازان امام زمان (عج) شوی...🌹
#زندگی_نامه
🌸27 تیرماه 96؛ محسن برای دومین بار به سوریه اعزام شد، در مأموریت اولش بیشتر در حلب و لاذقیه عملیات داشتند اما این بار قرار بود به نزدیکی مرز با عراق بروند؛ به گفته همسر شهید، این دفعه که میخواست برود گفت زهرا دعا کن من دوباره سردار را ببینم، میخواهم از او بخواهم کاری بکند که من همانجا در سوریه بمانم و تا تمام نشدن جنگ برنگردم ایران.🌸
#زندگی_نامه
🥀18 مرداد 96؛ محسن به آرزویش رسید، تصاویر و خبر شهادتش در کانالهای تلگرامی محلی منتشر و بعداً از سوی خبرگزاریها، رسماً اعلام شد، بیش از پیکر بیجان محسن آن عکس حماسی بود که توجهها را به خود جلب کرد که چطور میتوان اسیر بود و با این اقتدار به دریچه دوربین نگاه کرد.🥀
#زندگی_نامه
💐7 شهریور 96؛ پیکر شهید مدافع حرم، محسن حججی در جریان مبادله میان نیروهای مقاومت و گروهک تروریستی داعش، تحویل معراجالشهدای شهر تدمر سوریه شد؛ بر همین اساس نیروهای حزبالله لبنان پیکر این شهید را به همراه شهدای این حزب و اسیر دست داعش بعد از ورود اتوبوسها به تدمر تحویل گرفتند.💐
#زندگی_نامه