eitaa logo
مذهــبـیـون
10.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1هزار ویدیو
21 فایل
آقا جان! اگردیدم‌ونشناختم سلامٌ‌علیکم(: #اللّٰهم‌عجل‌لولیک‌الفرج • • _کپی؟! +مشکلی نداره ! ناشناس @Gomnam_newest تبلیغات‌ @tablighat_mazhabiyon
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰|•🌻•| ⊱ مثـلا تصمـیم بگـیریـم امـروز هـواے دل امـام زمانـمون رو بیـشتر داشـته باشیـم! 🌱 @mazhabi_yon
↻🔗↑✿. . • شنونده غیبت مانند غیبت ‌ڪننده‌است 🌻‌"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•| بِسْمِ‌اللهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیمْ🌹🍃 |•
جواب منو بدید...👣 خدایی شبہا تا ساعت چند بیدارے؟ دو، سه، شایدم چهار🤔'` چیکار میکنی ⁉️ حتما با گوشی کار میکنی👀.. دنبال چی هستی🖇 این همہ ساعٺ بیدارے خب بنده خدا یک ربع وقت بزار نماز شب بخوان☺️ دنبال هرچی هم هستی بہش میرسی از برکت و رحمت تـــــا آرامش و اخلاص و 🌿 @mazhabi_yon
|💣🖇| . . سربازی که از جنگ می گریزد. از آنکه پایش را در جنگ نمی گذارد نفرت انگیز تر است ... @mazhabi_yon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧠 🍃 از انرژی منفی دیگران حس خوب بگیر😍 انرژی منفی یا واسه رشدته...💪 یا حرف های مفت پشتته....😏 @mazhabi_yon
چند‌‌شب‌پیش یه‌چی‌یه‌جا‌خوندم ... هنوزم‌پریشونم🚶🏻‍♂️- نوشته‌بود ! یه‌شب‌خواب‌شهیدرومیبینھ🌱 بهش‌میگه: +روح‌الله‌ازاونورچه‌خبر !؟ شهید‌میگھ _خبرای‌خوب... تاسال‌۱۴۰۰ظھور‌انقدر‌نزدیک‌میشه‌کھ دیگه‌نمیگین‌آقا‌کدوم‌جمعه‌میاد ؟! میگین‌آقا‌چند‌ساعت‌دیگه‌میاد (:🖐🏽 ! خلاصه‌کھ اگه‌مجازی‌نمیذاره‌خودسازی‌کنی ؛ یه‌مدت‌نباش‌اصلا ... هرچیزی‌که‌تورو‌از‌مولات‌دور‌میکنه‌، بریز‌دور ؛ واݪسلام ↻ @mazhabi_yon
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای علی میراحمدی 🔹صفحه ٨۶_٨۴ 🦋 ((داخل سنگر)) محمد حسین بعضی وقت ها شوخی های جالبی می کرد، اما همیشه سعی داشت کسی را ناراحت نکند. یک بار داخل نشسته بودیم و محمد حسین مشغول شوخی بود. رو به من کرد و با خنده😄 گفت : «علی آقا! یک وقت از دست ما ناراحت نشوی. تقصیر خودم نیست که حرفی می پرانم؛ اینها همه اثرات آن خون هایی است که در زمان مجروح شدن، توی بیمارستان به من وصل کرده اند. هیچ معلوم نیست که خون چه کسانی به بدن من تزریق شده است.» ((گمنام نام آور)) در قرارگاه اهواز بودیم. شب همه‌ بچّه ها خوابیده بودند و قرارگاه ساکت و آرام بود. در نیمه های شب از خواب بیدار شدم. از سنگر بیرون آمدم و به طرف دستشویی رفتم. هیچ کس در محوطه نبود. وقتی به دستشویی ها نزدیک شدم، دیدم یک نفر دارد توالت ها را می شوید. با خودم گفتم چرا این وقت شب؟! 🤔 وقتی نزدیک تر شدم، دیدم محمد حسین است، از فرصت استفاده کرده ونیمه شب آمده است دستشویی ها را بشوید تا کسی متوجه نشود. با دیدن محمد حسین از خودم خجالت کشیدم. هر چه باشد او بود، نمی دانستم چه کار کنم. جلو رفتم و از محمد حسین خواستم بگذارد من این کار را انجام دهم، اما قبول نکرد. دلش می خواست تنها باشد اصرار هم فایده نداشت، به عمد مخفیانه آمده بود تا کسی نفهمد شستن دستشویی ها کار اوست که مبادا اجرش ضایع شود. 💠مرا کشت خاموشی ناله ها دریغ از فراموشی لاله ها 💠کجا رفت تأثیر سوز ودعا کجایند مردان بی ادعا 💠کجایند شورآفرینان عشق؟ علمدار مردان میدان عشق 💠کجایند مستان جام الست؟ دلیران عاشق، شهیدان مست 💠همانان که از وادی دیگرند همانان که گمنام و نام آورند ‎ ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @mazhabi_yon ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛