•••اَلسَّلامُعَلىمَنِالْإِجابَةُتَحْتَقُبَّتِهِ•••
سلامبرڪسےڪہاجابتوپاسخگويے
خداوندبہدعاهادرزيرگنبدشريفشحتمےاست...
#محࢪم🖤
#غریب_طوس🌱
🌼@MazhabiiiTor🌼
دلِمنلڪزدهتا
ڪنجحرمگریہڪنم...
یڪقدمروضہبخوانم
یڪقدمگریہڪنم💔:)
#ما_ملت_امام_حسینیم❤️
#محࢪم🖤
#غریب_طوس🌸🍃
🌼@MazhabiiiTor🌼
『 #تلنگرانه 』
از شیطان پرسیدند:
گمراه کردن شیعیان چه سودی دارد؟!
گفت:امام اینها که بیاید
روزگار من سیاه خواهد شد
اینها که گناه میکنند امامشان دیرتر می اید
#العجلیامولاےبہحقالحسیـن...♥️✨
#محࢪم🖤
#غریب_طوس🌸
🌼@MazhabiiiTor🌼
7112430315.mp3
5.34M
#به_وقت_مداحی🎧
شور_پاےغمتگیرمحسین
نوشتهیکتابتقدیرمحسین...♥️
#محمد_حسین_حدادیان✨
#ما_ملت_امام_حسینیم🌺❤️
#غریب_طوس🌱
🌼@MazhabiiiTor🌼
🖤هست عمری نوکریت افتخارم یاحسین
🖤زین جهت بر لطف تو امیدوارم یا حسین
🖤باشد امیدم که شام اول قبرم دمی
🖤شامل لطفت شوم آیی کنارم یا حسین
#ما_ملت_امام_حسینیم✋🏻🦋
#محࢪم🖤
#امام_حسین❤️
#غریب_طوس🍃
🌼@MazhabiiiTor🌼
-میگفت..
خدایامننمیدونمچجوریی
بابندههات تامیکنی،
ولیبهایننتیجهرسیدم
کههرکیوبیشتردوسداری
بیشتربهامامحسین
مبتلاشمیکنی..♥️
#عزیزمحسین✨
#محࢪم🌺
#غریب_طوس🦋
🌼@MazhabiiiTor🌼
#امام_حسین ؏🖤
یڪ محبت میڪنے مارا حرم دعوت ڪنے؟
گریھ کردن بر شما گفتے اثر دارد حسین
#ما_ملت_امام_حسینیم🌱🖤
#ماه_محرم🌺
#امام_حسین✨
#غریب_طوس🌹
🌼@MazhabiiiTor🌼
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_هفتاد
دیانا: داستان عشق زلیخا به حضرت یوسف شنیدی؟
-نه
زلیخا تو اوج جوانی خواست یوسف با
مال مکنت بدست بیاره اما نشد
سالیان دراز طول کشید
وقتی سلامتی ،زیبایی و مال و مقام ازدست داد
یوسف پیدا کرد
خداوند تمامی اینارا بهش برگردوند
عاشق خدای یوسف شد یوسف را فراموش کرد
از خونه دیانا اومدیم بیرون
زینب :میخای بیای بریم تکیه ؟
-تکیه چیه ؟
زینب : همون حسینیه
-اوهوم بریم
ورودی حسینیه دوتا پرچم بزرگ با
نوشته یالثارات حسین آویزون بود
وارد که شدیم یه سری دختر جوان داشتن کار میکردن
یه خانم سن بالای هم بهشون میگفت چیکار کنن
یه دختر بچه ۳-۴ساله هم ظرف ها یک بار مصرف
از یکی از دخترا میگرفت میبرد آشپزخونه
میداد به مامانش
زیرلب گفتم
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ؟
زینب : سلاممممم دخترا خسته نباشید
یکی از بچه ها: کم حرف بزن بیا کمک
اومدن با من دست بدن یکیشون صورتش خاکی بود
درحالی که دستمو میذاشتم تو دستش گفتم
ایوای من صورتتون خاکه
اون اشک از چشماش ریخت : لیاقت ندارم
که گرد غبار حرمش ببینم
بذار گرد بار حسینیه اش رو صورتم باشه
اون روز تا عصر موندم ب بچه ها کمک کردم
نویسنده: بانو....ش
🌼@MazhabiiiTor🌼
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_هفتاد_یکم
اون چهارروز با آشفتگی من گذشت بالاخره شب اول محرم رسید
زینب بهم زنگ زد که با داداش و زنداداش میان دنبالم
حسین آقا (داداش زینب) تو عید غدیر خم با یه
دختر کاملا مذهبی ازدواج کرد بعدش رفتن مشهد واسه شروع زندگی
جالبش اینجا بود اسم خانم حسین آقا هم زینب بود
از پله ها رفتم پایین
هردو زینب به احترامم پیاده شدن
با شیطونی گفتم : وقتی حسین آقا میگه زینب کی جواب میده
زینب: معلومه من
چون ب زن داداش یا میگه خانمم یا زینب جان
خخخخ
تا رسیدن به هئیت زینب برام از ده شب اول محرم گفت
که هرشب به نام یک عزیزیه
و در مورد اون عزیز روضه و مداحی میکنند
شب اول: حضرت مسلم بن عقیل
شب دوم: حربن ریاحی
شب سوم :رقیه خاتون(سلام الله علیها)
شب چهارم: فرزندان حضرت زینب
شب پنجم : حضرت عبدالله بن الحسن(علیه السلام)
شب ششم : حضرت علی اصغر(علیه السلام )
شب هفتم : حضرت قاسم بن الحسن ((علیه السلام)
شب هشتم : حضرت علی اکبر((علیه السلام)
شب نهم: حضرت ابوالفضل((علیه السلام) ماه منیر بنی هاشم
شب دهم : شب عاشورا
من تو این ده شب ی ذره از امام حسین و یارانش فهمیدم
بعد از محرم همچنان تحقیق کردم
سال ۹۴در راهیان نور خدا و پیامبر و اهل بیتش شناختم
راهیان نور ۹۴ برام فرق داشت
بعد از برگشت از راهیان نور ۹۴
ثبت نام کردم برای خادمی ..........
نویسنده: بانو....ش
🌼@MazhabiiiTor🌼