eitaa logo
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
437 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
105 فایل
༺﷽༻ 💛🌻دݪگرم خُدٰایـےاَم،ڪھ بٰا تَمام بَدۍ هٰایَم باز هَوٰادٰار دِلم اسٺ...❥ ツ اَلـّٰلـھُـمَ الـࢪزُقـنـٰا شَـــہــ💔ـٰادَٺ:) ڪُپـۍ؟! وٰاجِبہ مُؤمِن✌🏻 اࢪٺباط با ادمیݩ⬅: @Fatemeh_884
مشاهده در ایتا
دانلود
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
👊 (کپی⛔️) استفاده برای پروفایل مشکلی نداره☺️ 💎@MazhabiiiTor💎
اگر میخواهی یک مامور نوپو رابخندانی اورا تهدید به مرگ کن 🌼@MazhabiiiTor🌼
اینجا کوفه نیست تا علی تنها بماند ای 🌟@MazhabiiiTor🌟
👇👇 👊 (کپی⛔️) استفاده برای پروفایل مشکلی نداره☺️ 💜@MazhabiiiTor💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رویای عشق پارت ششم روز بعد وقتی یاس اماده شد و بیرون خونه اومد که یکدفعه کیان رو دید که نشسته دم در _ سلام آقای سعادت کیان یهو دستپاچه شد و من من کنان گفت + سسسلام خوبید؟؟ _ ممنون من خوبم ولی انگار شما خوب نیستید؟ + چرا من خوبم منتظر شما بودم _ من؟ + بله میخواستم باهاتون حرف بزنم _ چه حرفی؟ + اگه میشه بیایید بریم اون باغ پایین دره که بتونیم راحت تر صحبت کنیم _ باشه بریم وقتی به پایین دره رفتن کیان شروع به حرف زدن کرد‌ + خانم معلم روز اولی که من اومدم اینجا اولین نفری که دیدم شما بودید و همینطور اولین کسی هم که همچین حسی بهش داشتم شما هستید وقتی رسیدن زیر درخت زردآلو ی کنار رود کیان دستش رو کرد تو جیبش و اون دستبند رو از جیبش در آورد و زانو زد و گفت + یاس من عاشق تو شدم و دوست دارم از این به بعد خدای احساساتم باشی و کنار و همنشین و بانوی من باشی یاس هنوز شوکه زده وایساده بود و نمیدونست که چی بگه حس میکرد که کیان رو دوست داره ولی.......... _ آقای سعادت من باید فکر کنم بعدم بدو بدو رفت سمت خانه درو باز کرد و جیغ و داد کردو گفت بالاخره ازم خواستگاری کرد از خوشحالی رو پایش بند نبود بله درست حدس زدید یاس هم از همون اول عاشق کیان شده بود رفت و تمام قضیه رو به پدر بزرگش گفت او هم جواب داد که اول باید تکلیف یوسف رو روشن کنی بعدم به اون پسره بگی که بیاد خواستگاریت یاس گفت چشم و رفت سمت مغازه لباس فروشی سکینه خانم که مال مادر یوسف بود درو باز کرد و سلام داد و بعد گفت + سکینه خانم به یوسف بگید من خواستگار پیدا کردم و شاید هم باهاش ازدواج کنم در همین موقع یوسف از پشت سرش اومد و گفت _ به همین راحتی؟؟؟ یاس برگشت و انگشتر نشونش رو درآورد و پرت کردش رو یوسف و گفت + بله ! به همین راحتی بعدهم از مغازه رفت سمت خانه کپی= ممنون🚫 💞@MazhabiiiTor💞
ببین کدوم رنگ😉 🧡@MazhabiiiTor🧡