eitaa logo
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
439 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
105 فایل
༺﷽༻ 💛🌻دݪگرم خُدٰایـےاَم،ڪھ بٰا تَمام بَدۍ هٰایَم باز هَوٰادٰار دِلم اسٺ...❥ ツ اَلـّٰلـھُـمَ الـࢪزُقـنـٰا شَـــہــ💔ـٰادَٺ:) ڪُپـۍ؟! وٰاجِبہ مُؤمِن✌🏻 اࢪٺباط با ادمیݩ⬅: @Fatemeh_884
مشاهده در ایتا
دانلود
رویای عشق پارت بیست و سوم تا عصر کارهارو تموم کردیم خیلی این خونه رو دوست داشتم توش واقعا آرامش داشتم رفتم آشپزخونه و دوتا چایی خوش عطر و طعم ریختم و رفتم پیش کیان که خسته و کوفته افتاده بود رو مبل +آقا کیان؟؟ _ جانم؟ + بفرمائید چای _ به به این چای خوردن داره + چون من ریختم ؟😀 _ نه چون خیلی خسته ایم میچسبه + کوووفت یکم احساس نداشته باشاخب؟! _ بابا چرا قهر میکنی شوخی کردم عزیز دلم + 🤗 _ چایی که خوردیم و یکم صحبت کردیم کم کم خوابم برد و فک کنم یه چرت ۳یا ۴ ساعته زدم وقتی بیدار شدم کیان رو ندیدم و فهمیدم که رفته خونه باباش اول عصبی شدم اما بعد خودمو آروم کردم و سرم رو با شام پختن و کتاب خوندن گرم کردم شب که شد انتظار داشتم کیان بیاد چون اینجا تنها بودم ولی پیش دختر خالش کلی آدم هست اما بالاخره باید سر کنم هرچند که تو تهران هم کسی رو نداشتم که شب برم پیشش و واقعا هم ترسیده بودم و هم حوصلم سررفته بود تلویزیون هم که هیچی تصمیم گرفتم به کیان زنگ بزنم ولی بعد پشیمون شدم و به تنهایی تا صبح سر کردم کپی🚫 ☆♡@MazhabiiiTor♡☆
بسم رب شهدا(سه دقیقه درقیامت)پارت پانزدهم❗️ ما باهم در وسط یک بیابان کویری وخشک وبی آب وعلف حرکت می کردیم.کمی جلوترچیزی را دیدم❗️ روبروی مایک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود.آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم❗️ به اطراف نگاه کردم.سمت چپ من در دور دست ها،چیزی شبیه سراب دیده می شد.اما آنچه می دیدم سراب نبود،شعله های🔥 آتش بود❗️ حرارتش را از راه دور حس می کردم.به سمت راست خیره شدم.در دور دست ها یک باغ بزرگ و زیبا،یا چیزی شبیه جنگل های🌴🌳🌲🎄شمال 🇮🇷ایران پیدا بود.نسیم خنکی از آن سو احساس می کردم. به شخص پشت میز سلام کردم.با ادب جواب داد.منتظر بودم.می خواستم ببینم چه کار دارد.این دوجوان که در کنار من بودند،هیچ عکس العملی نشان ندادند.حالا من بودم و همان دو جوان که در کنارم قرار داشتند.جوان پشت میز یک کتاب بزرگ و قطور رادر مقابل من قرار داد❗️ 🌺@MazhabiiiTor🌺 پیشنهاد خواندن👌
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
بسم رب شهدا(سه دقیقه درقیامت)پارت پانزدهم❗️ ما باهم در وسط یک بیابان کویری وخشک وبی آب وعلف حرکت می
خوب رفقا قسمت پایان عمل جراحی ازاین کتاب رو باهم خوندیم. ان شاالله از فردا قسمت حسابرسی از این کتاب رو باهم می خونیم🙏
♥️| یک عاشقانه‌ی‌آرام |♥️ ⓙⓞⓘⓝ↴ ❥︎|→🍃@MazhabiiiTor
{🌈📖} 📚 کتاب استاد عشق♥ ⓙⓞⓘⓝ↴ ❥︎|→🍃@MazhabiiiTor
{♥️} به دل خسته بگویید خداوندی هست ...🙃🌿 ⓙⓞⓘⓝ↴ ❥︎|→🍃@MazhabiiiTor
اگه خدا عاشقتون بشه؛ خـوب خریدارتـون میشـه ...!♥️ |•🌙•| ⓙⓞⓘⓝ↴ ❥︎|→🍃@MazhabiiiTor
{🍀} حاج‌آقا‌پناهیان‌می‌گفت: اگردر‌دین‌دارۍ پخته‌شدید؛خام‌نخواهید‌شد ... ولۍاگرداغ‌شدید احتمالاسردخواهیدشد ... ⓙⓞⓘⓝ↴ ❥︎|→🍃@MazhabiiiTor