eitaa logo
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
415 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
105 فایل
༺﷽༻ 💛🌻دݪگرم خُدٰایـےاَم،ڪھ بٰا تَمام بَدۍ هٰایَم باز هَوٰادٰار دِلم اسٺ...❥ ツ اَلـّٰلـھُـمَ الـࢪزُقـنـٰا شَـــہــ💔ـٰادَٺ:) ڪُپـۍ؟! وٰاجِبہ مُؤمِن✌🏻 اࢪٺباط با ادمیݩ⬅: @Fatemeh_884
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈چهل و هفتم✨ گفتم: _وای به حالت وقتی حوری ها اومدن سراغت حتی نگاهشون کنی.😠 بعد بالبخند گفتم: _اگه حتی بهشون نگاه کنی نه اینکه اخم کنم و قهر کنم و برم خونه ی بابام،نه،...☺️ با تهدید گفتم: _مهریه مو میذارم اجرا و میندازمت زندان.😏☝️ همه خندیدن.😀😁😃😄😂😅علی گفت: _اگه چشمش به حوری ها بیفته خودم چشمهاشو ادب میکنم.😎👊 محمد هم یه چیز دیگه گفت. کلا فضا عوض شده بود.😂😁 امین برای گفتن به خانواده ش این پا و اون پا میکرد تا بالاخره بعد از ناهار گفت.😊 حانیه و مادرش با من تماس گرفتن که برم اونجا.به امین گفتم: _بیام؟😕 گفت:_نه.😍 تا غروب مقاومت کردم که نرم.ولی اونقدر اصرار کردن که غروب رفتم.... همه بودن.عمه زیبا و شوهر و بچه هاش،عموی امین و خانمش و بچه هاش.بچه های عمه دیبا،عمه ی بزرگ امین،هم بودن.خود عمه دیبا شهرستان زندگی میکرد و تو راه بود که بیاد. خاله و خانواده ش هم که بودن. همه تا چشمشون به من افتاد گریه هاشون شدیدتر شد.حتی چند نفرشون مدام به من میگفتن بگو نره... اوضاع اونجا اصلا خوب نبود. خونه شون مثل خونه هایی بود که تازه عزیزی رو از دست دادن😫😩😭😭😫😩 و فامیل با خبر میشن و دور هم جمع میشن. با اینکه انتظارشو داشتم ولی حالم خیلی گرفته شد.😒😐 حانیه تو اتاقش بود و فقط گریه میکرد.😭تا منو دید سریع روشو برگردوند.امین تو اتاقش بود و داشت وسایلشو جمع میکرد.پسرخاله ها و پسرعمه ها و پسرعمو هاش هم پیشش بودن. بعضی هاشون طرف امین بودن و بعضی هاشون سعی میکردن منصرفش کنن. امین کلافه شده بود.برای اینکه از دست اونا راحت بشه،منو صدا کرد که برم تو اتاقش.😒 وقتی آقایون از اتاقش رفتن بیرون،رفتم پیشش. نگاهی به من کرد. صورتش پر از غم بود. دلم خیلی براش سوخت.یه کمی باهاش حرف زدم،آرومتر شد.😊 بعد از نماز،عمه زیبا صدام کرد.رفتم تو آشپزخونه... ادامه دارد.. ✍نویسنده بانو 🌸@MazhabiiiTor🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ مهدی جان سلام به تـو ای گل نرگـس! سلام به تو که در سيم خاردار گناهانمان اسيری ما را ببخش! که حتی به اندازه‌ ی نجات دادن گلی از ميان سيـم خاردارها تلاش نکرده ايم.چه برسـد به تلاش برای رهایی شما از زندان غيبــت. 🌹تعجیل در فرج صلوات🌹 🌷@MazhabiiiTor🌷
🌱 💪🏻ــوےشدن،ڪشورجزوهدف هاےمااست. امروز قوت درفضاے📱حاڪم برزندگےانسان هاست درهمه دنیـ🌏ـا، ویڪ عده اےهمه ےڪارهایشان راازطریق پیش میبرند. قـ💪🏻ـوت دراین زمینه است. ❤️ 🌷@MazhabiiiTor🌷
طنز جبهه😂😂😜 عراقی سرپران 🤔 اولین عملیاتی بود که شرکت می‌کردم. بس که گفته بودند ممکن است موقع حرکت به سوی مواضع دشمن، در دل شب 🌙عراقی‌ها بپرند تو ستون و سرتان 👱🏼را با سیم مخصوص از جا بکنند، دچار وهم و ترس شده بودم.😰 ساکت و بی صدا در یک ستون طولانی که مثل مار 🐍در دشتی می‌خزید جلو می‌رفتیم. جایی نشستیم. یک موقع دیدم یک نفر کنار دستم نشسته و نفس نفس می‌زند. کم مانده بود از ترس سکته کنم.😨 فهمیدم که همان عراقی سرپران است. تا دست🖐🏻 طرف رفت بالا معطل نکردم با قنداق سلاحم🔫 محکم کوبیدم توی پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم.🏃 لحظاتی بعد عملیات شروع شد. روز بعد در خط بودیم که فرمانده گروهان مان گفت: «دیشب اتفاق عجیبی افتاده، معلوم نیست کدام شیر پاک خورده‌ای به پهلوی فرمانده گردان کوبیده که همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه بیمارستان شده.» از ترس صدایش را در نیاوردم😐 که آن شیر پاک خورده من بوده ام.😝😂 🍀@MazhabiiiTor🍀
{🦋🌹} [شهید احمد محمد مشلب: مواظب حجاب خود باشید که این مهم ترین چیز است! در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیستــ: ولی شما به فکر باشید و زینبی برخورد کنیـــد....🍃] 💚 @MazhabiiiTor
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
خندیدی و چشمانت ز یادم بُرد رفتن را . . .🕊️ من از لبخندت آموختم زِ این دنیا گذشتن را . . .😭 💔 🦋@MazhabiiiTor🦋
💙🌺 توکل برخدایت کن؛ کفایت میکندحتما؛ اگرخالص شوی بااو؛ صدایت میکندحتما"؛ 💙🌺 اگربیهوده رنجیدی؛ ازاین دنیای بی رحمی؛ به درگاهش قناعت کن؛ عنایت میکندحتما"؛ 💙🌺 دلت درمانده میمیرد؛ اگرغافل شوی ازاو؛ به هروقتی صدایش کن؛ حمایت میکندحتما"؛ 💙🌺 خطاگرمیروی گاهی؛ به خلوت توبه کن بااو؛ گناهت ساده میبخشد؛ رهایت میکندحتما"؛ 💙🌺 به لطفش شک نکن هرگز اگردنیاحقیرت کرد؛ تورسم بندگی آموز؛ حمایت میکندحتما"؛ 💙🌺 اگرغمگین اگرشادی؛ خدایی راپرستش کن؛ که هردم بهترینهارا عطایت میکندحتما 🌼@MazhabiiiTor🌼
🌷 بغض‌كرده‌بود. ازبس‌گفتہ‌بودند: «بچہ‌است؛ زخمےبشودآه‌ونالہ‌مےكند وعملیات‌رالومیدهد»☹️ شایدهم‌حق‌داشتند. نہ‌اروندباڪسے شوخۍداشت، نہ‌عراقےها. اگرعملیات‌لومیرفت، غواص‌هاكہ‌فقط‌ یك‌چاقوداشتند قتل‌عام‌میشدند.🤭 فرماندھ كہ‌بغض‌واشتیاقش‌ رادید،موافقت‌كرد. بغض‌كرده‌بود. توۍگل‌ولاۍاروند، درساحل‌فاودرازكشیده‌بود. جفت‌پاهایش‌ زودترازخودش‌رفتہ‌بودند🚶🏻‍♂. یاكوسہ‌برده‌بود یاخمپارھ🐬. دهانش‌راهم‌پرِگل‌ كرده‌بودكہ عملیات‌را لوندهد... 🕊@MazhabiiiTor🕊
[♥️🌿] . . گاهےدرنبود‌تَنهایڪ‌نفـر گویےجهٰان‌بہ‌تمامےخالۍ‌است...! . . ‌ ^^💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸@MazhabiiiTor🌸