🕊•
#شہیدیبانواۍخدا🤍
⚪️ شهیـــد احمد مشــلب ⚪️
تاریخ تولد : ۹ شهریور ۷۴
محل تولد : لبنان - نبطیه
تاریخ شهادت : ۱۰اسفند ۹۴
محل شهادت : سوریه - ادلب
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : لبنان - گلزار شهدای نبطیه
.
شهادت ازنظر شهید احمد مشلب👇🏻♥️
قطعا شهادت گل رز زیباییـــــست
ڪه هنگامی که فڪرمان
به آن نزدیک می شود،آرزوی شهادت را مشاهده می ڪنیم . . !
آرزو داریم بوے خدا را استنشاق ڪنیم .
وهنگامی ڪه رایحه الهے را استنشاق ڪردیم
صفات روحمان
به جهان جاودانگے تراشیده می شود
و این می تواند یڪ آغاز باشد 🫀
بسیاری از ما ها از آنها درس شهادت را
فراگرفته ایم،
سعیڪردند شهادت را برای ما تجسم ڪنند
و بسیاری✨
آرزوی شهادت می ڪنند و منتظر آن هستند . .
ای برادرانم ای مجاهدان در راه خدا باید
هرڪدام از شما
عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی اش شهادت باشد . .
وبخدا نمی سود پایان زندگی جز شهادت باشد . . :)
وبخدا نمی سود پایان زندگی جز شهادت باشد :)
وبخدا نمی سود پایان زندگی جز شهادت باشد . . :)
‹🚶🏿♀›
-شدیدانیازدارمآقایِامامحسینازمبپرسہ:
-کَیْفَحٰالـُك؟!
منمبگم:هَلْیمنكاَنْتَعٰانقني..!
‹‹میشہبغلـمکنے💔››⤦
🕊«#کربلا»↶
#آیتاللہ_بہجت مےفرماید:
خدانڪندڪہبراےتعجیلفرج
امامزماندعاڪنیمولےکارهایمانبراے
تبعیدفرجآنحضرتباشد!
مراقبباشیم🖐🏻!
#اللهمعجللولیکالفرج
📕دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله‼️
❣در تفحص شهدا،
دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد✍
❌گناهان یک هفته او اینها بود ؛
شنبه : بدون وضو خوابیدم .😴
یکشنبه : خنده بلند در جمع 😆
دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .🗣
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .☝️
جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات .😔
📝راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد :
⁉️ دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...
⁉️ما چی⁉️
❓کجای کاریم
حرفامون شده رساله توجیه المسائل‼️
1⃣غيبت…
تو روشم ميگم🗣
2⃣تهمت…
همه ميگن🔕
3⃣دروغ…
مصلحتي📛
4⃣رشوه...
شيريني🍭
5⃣ماهواره...
شبکه هاي علمي📡
6⃣مال حرام ...
پيش سه هزار ميليارد هیچه💵
7⃣ربا...💸
همه ميخورن ديگه🚫
8⃣نگاه به نامحرم...🙈
يه نظر حلاله👀
9⃣موسيقي حرام...🎼
ارامش بخش🔇
🔟مجلس حرام...
يه شب که هزار شب نميشه❌
1⃣1⃣بخل...
اگه خدا ميخواست بهش ميداد 💰
🌷شهدا شرمنده ایم که بجای باتقوا بودن فقط شرمنده ایم ...😔
@mazhabyun1y
من دخترم:)
آرزوی شهادت که کنم
می خندند...
من دخترم:)
آرزوی مدافعیِ حرم کنم
می خندند...
من دخترم:)
آرزوی قدم زدن در کوچه ها در شب کنم
می خندند...
من دخترم:)
آرزوی آغوش پُر مِهرِ مَهدی کنم
می خندند...
چون من دخترم!🥀
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@mazhabyun1y
+میدونی بزرگترین درد واسه دختر چیه?!
_بزرگترین?!
نه نمیدونم…چیه!?
+اینڪه بگه کاش پسر بودم شهید میشدم🙃!
#اللهمالرزقناشهادت💔
@mazhabyun1y
چـه قـشـنـگ مـیـگـه حـاج حـسـیـن یـکـتـا: تـو قـلـبـے کـه جـاے شـهـیـد نـیـسـت،اون قـلـب نـیـسـت قـبـره...!
@mazhabyun1y
لبیک یا_صاحب *الزمان"🌸🌈
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم:تا منظورت چه باشد🙃
گفت:مثل حالا رقابت بود؟🤔
گفتم:آری
گفت:در چی؟😳
گفتم:درخواندن نماز شب☺️
گفت:حسادت بود؟
گفتم:آری
گفت:درچی؟😯
گفتم:در توفیق شهادت😇
گفت:جرزنی بود؟🤨
گفتم:آری
گفت:برای چی؟☹️
گفتم:برای شرکت در عملیات😭
گفت:بخور بخور بود؟😒
گفتم:آری
گفت:چی میخورید؟😕
گفتم:تیر و ترکش♥️
گفت:پنهان کاری بود؟
گفتم:آری🤭
گفت:درچی؟
گفتم:نصف شب واکس زدن کفش بچه ها👞
گفت:دعوا سر پست هم بود؟😶
گفتم:آری
گفت:چه پستی؟🤔
گفتم:پست نگهداری سنگر کمین💂🏼♀🧡
گفت:آواز هم میخوندید؟🎶
گفتم:آری
گفت:چه آوازی؟
گفتم:شب های جمعه دعای کمیل
گفت:اهل دود و دم هم بودید؟
گفتم:آری
گفت:صنعتی یا سنتی😏
گفتم:صنعتی٬خردل٬تاول زا٬اعصاب☠💀
گفت:استخر هم میرفتید؟💧
گفتم:آری
گفت:کجا؟
گفتم:اروند٬کانال ماهی٬مجنون❄️
گفت:سونا خشک هم داشتید؟
گفتم:آری
گفت:کجا؟
گفتم:تابستون سنگر های کمین٬شلمچه٬فکه٬طلائیه🌸
گفت:زیر ابرو هم بر می داشتید؟🙄🤭
گفتم:آری
گفت:کی براتون بر میداشت؟😒
گفتم:تک تیر انداز دشمن با تیر قناصه.😞
گفت:پس بفرمایید رژ لب هم میزدید؟😏
گفتم:آری
خندید و گفت:باچی؟🤕
گفتم:هنگام بوسه بر پیشونی دوستان شهیدمان😭😭😢
_شادی روح پاک-همه شهدا به سلامتی" جانبازانمون#صلوات*🌹
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
@mazhabyun1y
🌸دفاع مقدس🌸
#طنز_جبهه 😂
به سلامتی فرمانده🕵
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند😓!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم😉
سوار كه شد،🙂
گاز دادم و راه افتادم
من با
سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!😍
گفت: میگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید!😒 راست میگن؟!
گفتم: فرمانده گفته😊! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!!😄
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!😟
پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😰😨😱😂
فرمانده مهدی باکرے.
@mazhabyun1y