eitaa logo
مزج زیبا ی( شاهرود)
628 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
528 ویدیو
3 فایل
🔺کانال رسانه محله روستای مزج 🔸بروزترین خبرهای روستا 🔻درج خبرهای مهم اورگانهای اطراف ♦️امادگی حمایت از همشهریان روستای مزج و حومه 🔺تبادل با کانال به ایدی زیر @abasiii45 ❌ارسال مطالب بدون لینک منع شرعی دارد لینک کانال 👇 https://eitaa.com/mazj90
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ به رسم هر صبح روزمان را پر خیر و برکت کنیم☀️ 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🤚 🌴 اَݪــسَّـلٰامُ عَـلَـیْــکَ یـٰا اَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ وَ عَـلَـۍٱلْـاَرْوٰاحِ ٱݪّــَتـیٖ حَـلَّـتْ بِـفِـنـٰائِـکَ عَـلَـیْـکَ مِـنّـیٖ سَـلٰامُ ٱللّٰـهِ اَبَـدََٱ مـٰا بَـقـیٖـتُ وَ بَـقـیَٖ ٱلْـلّـَیْـلُ وَٱݪــنَّـهـٰارُ وَ لٰا جَـعَـلَـهُ ٱللّٰـهَ آخِـرَ ٱلْـعَـهْـدِ مِـنّـیٖ لِـزیٖـٰارَتِـکُـمْ ♥️اَݪــسَّـلٰامُ عَـلـَۍٱلْـحُـسَـیْـنِ ♥️وَ عَـلـیٰ عَـلـىِّٖ بْـنِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ♥️وَ عَـلـیٰ اَوْلٰادِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ♥️وَ عَـلـیٰ اَصْـحـٰابِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ 🤍〘 وَ عَـلَـۍٱلْـعَـبّـٰاسِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✋🏼 🌹 اَݪــسَّـلٰامُ عَـلَـیْــکــِــ⇘ ┊یـٰا فـٰاطِـمَـةَ ٱݪــزَّهْـرٰا سَـلٰامُ ٱللّٰـهِ عَـلَـیْـهِ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♥️ مُـکَـرَّر و با عشـق بخوانیم. 💠 اَلْـݪّٰـهُـمَّ ┊صَـلِ‏ّ عَـلـیٰ فـٰاطِـمَـةَ┊وَ اَبـیٖـهـٰا┊ ❏ وَ اُمّـِهـٰا ❏ ┊وَ بَـعْـلِـهـٰا┊وَ بَـنـیٖـهـٰا┊وَٱݪـسّـِرِّ ٱلْـمُـسْـتَـوْدَعِ ⇘┊فـیٖـهـٰا بِـعَـدَدِ مـٰا اَحـٰاطَـ بِـــٖهۦٓ ✦ عِـلْـمُـکَ. 🌸🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 💠 اَلْـݪّٰـهُـمَّ صَـلِ‏ّ عَـلـیٰ عَـلـیِّٖ بْـنِ مُـوسَـۍٱݪــرِّضَـٱ ٱلْـمُـرْتَـضـیٰ ٱلْـاِمـٰامِ ٱݪــتَّـقـیِّٖ ٱݪــنَّـقـیِّٖ وَ حُـجَّـتِـکَ عَـلـیٰ مَـنْ فَـوْقَ ٱلْـاَرْضِ وَ مَـنْ تَـحْـتَ ٱݪــثَّـریٰ اَݪــصِّـدّیٖـقِ ٱݪــشَّـهـیٖـدِ صَـلٰاةََ کَـثـیٖـرَةََ تـٰامَّـةََ زٰاکـیَٖـةََ مُـتَـوٰاصِـلَـةََ مُـتَـوٰاتِـرَةََ مُـتَـرٰادِفَـةََ کَـاَفْـضَـلِ مـٰا صَـلَّـیْـتَ عَـلـیٰ اَحَـدِِ مِـنْ اَوْلـیٖـٰائِـکَ‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸🍃🌸 سلام آرام جانم امام زمانم❣✨ اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَ الْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَ أَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفرج ✧✦✧✦✧✦✧ 🌷اَلٰا بِذِكْرِٱللّٰـهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ یا صاحب الزمان عج ادرکنی و لا تهلکنی 🌹 💫 🌹 🌹 🪸 💛 الهی و ربی من لی غیرک 🕋 🌹 🪸 💛 💜 اللهم عجل لولیک الفرج 🕋 🌹 🪸 💛 🌐 ✧✦✧✦✧✦✧
🍀🍀 هر كس اين تسبيح را هر روز تا يك سال بگويد، از دنيا نمى رود تا آنكه جايگاه خويش را در بهشت ببیند🍀 🏝🏝🏝🏝🏝🏝🏝🌟تسبيح جبرئيل عليه السلام🌟 🌿سُبْحانَ الدّائِمِ الْقائِمِ، 🌿سُبْحانَ الْقائِمِ الدّائِمِ، 🌿سُبْحانَ الْواحِدِ الاَْحَدِ، 🌿سُبْحانَ الْفَرْدِ الصَّمَدِ، 🌿سُبْحانَ الْحَىِّ الْقَيُّومِ، 🌿سُبْحانَ اللّه ِ وَ بِحَمْدِه، 🌿سُبْحانَ الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوتُ، 🌿سُبْحانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ، 🌿سُبْحانَ رَبِّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ، 🌿سُبْحانَ الْعَلِىِّ الاَْعْلى، 🌿سُبْحانَهُ وَ تَعالى. 🍀🍀 🌴🌴🍀🍀 شروع ۲۰/۶/۱۴۰۳ https://eitaa.com/13167193/16521 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از ملاحسنی
میخای 🎁 بگیری کانال زیر عضو بشو👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/vaghaye_shahvar
✨🌾✨🌾✨🌾✨ ✨بـــــــــــه نــام خـــدای مــــــــحمدحســـــــین✨ 🌾رمان خیلی فانتزی، عاشقانه شهدایی 🌾قسمت ۱۳ و ۱۴ استاد دوباره گفت: _بازهم حرفی هست خانوم؟ نفس:_خب .. خب یچیزی هست... استاد : _چی؟ نفس:_راستش.... راستش خب من هیچی از خونه داری و آشپزی و اینا نمیدونم هیچی یعنی حتی نمیتونم کبریت بزنم که گاز روشن شه استاد مردانه خندید نفس باز هم سرخ شد از خجالت و سرش را پایین انداخت و دیوانه تر میکرد مرد روبه رویش را .. و استاد حسینی هر لحظه از انتخابش مطمئن‌تر میشد. با یادآوری یک موضوع سریع گفت: _البته یه مسئله ای هم هست نفس:_چی استاد؟ استاد:_خانوم آروین چرا شما متوجه نیستید؟ تو دانشگاه وقتی یچیزی رو توضیح میدم شما سریعا یاد میگیرید الان چند بار باید بگم به من نگید استاد ؟ نفس:ببخشید ، چشم استاد... استاد خندید و محجوبانه گفت: _منتظرم که محرم بشیم و اون موقع کمکتون کنم که دیگه به من نگید استاد... اون مسئله این هست که من هر چند وقت یکبار میرم سوریه واسه دفاع از حرم. مشکلی با این موضوع ندارید؟! نفس به یاد آورد که هر چند ماه یکبار استاد به دانشگاه نمی‌آید... نفس:_من مشکلی ندارم ولی من از تنهایی میترسم نمیخوام یه زندگی رو که آخرش خودم میمونم رو شروع کنم. استاد نگران و شتاب زده گفت: _ نه انشاالله قانعتون میکنم نفس:_استاد یعنی آقای حسینی من باید فکر کنم استاد : _بله این حق شماست‌ سپس بلند شد و نفس هم به اجبار به دنبالش رفت وقتی وارد پذیرایی شدن مادر استاد گفت: _پسرم چی شد ؟ این خانوم خوشگل و با کمالات عروسم میشه؟ استاد:_مامان جان خانوم آروین میخوان فکر کنن مادر استاد:_اونوقت چقدر؟ نفس تا آمد لب باز کند استاد گفت: _دو روز دیگه. نفس با خود گفت چرا آنقدر عجله دارد؟ مادر استاد: _امیدوارم که جوابتون شاد کنه دل منو و این خانوم زیبا بشه عروسم بعد از کمی صحبت کردن مهمانها رفتند. و نفس ماند و تعریف های خانواده اش از خوبی های این خانواده ، نفس درگیر بود با خودش واقعا استادش را دوست داشت.... ولی باسوریه رفتن... و تنها ماندن خودش مشکل داشت... همیشه از خدا میخواست مردی به دهد که ایمانش تمام و کامل باشد اما شهید نشود!!! آخر نفس از تنها ماندن میترسد.... حق دارد خوشبخت زندگی کند ! حق دارد دلش بخواهد تا آخر عمرش در کنار مردش باشد! نفس خسته از افکارش روی تخت دراز کشید و به خواب رفت. باز هم همان خانم سبز پوش دست نفس را گرفت و باز هم به استادش اشاره کرد و گفت: _مبادا به خاطر اینکه اون از حریم و حرمت من دفاع میکنه ردش کنی! نفس : _حضرت زینب من از تنهایی میترسم نمیخوام تو زندگی تنها باشم نمیخوام خانم سبز پوش: _نگران نباش دختر جان این مرد کارهای زیادی دارد حالا حالا ها نمیره پس مبادا امیدشو ناامید کنی‌. نفس سراسیمه با صدای اذان صبح بیدار شد و طبق روال همیشگی به سمت دانشگاه رفت .... آیناز از او عصبی بود . نفس باید از دلش درمی‌آورد . نفس :_سلام آیناز خوبی؟ آیناز:_سلام شما؟ نفس:_دیوونه من کیم؟ببخشید آیناز من واقعا دیروز اعصاب نداشتم. آیناز : _اگه میخوای ببخشمت باید بعد از کلاس بریم و خوش بگذرونیما نفس:_حالا به مامان بگم ببینم اجازه میده یا نه. آیناز :_باشه استاد آمد .... و نفس باید این را مهار و کنترل میکرد نباید بیشتر از این به این مرد علاقه‌مند شود. بعد از پایان کلاس وقتی همه ی بچه ها رفتند استاد با انگشتش عدد یک را نشان داد و گفت : _فقط یه روز وقت مونده مادرم فردا با مادرتون تماس میگیره. نفس: _استاد میشه بگید چرا آنقدر عجله دارید؟...با اجازه استاد نفس نمیتوانست به او جواب رد دهد دیگه عشق تا مغزش کشیده و او را به جنون می‌کشاند نفس درگیر عشق شده بود پدیده ای تلخ و شیرین! 🌾ادامه دارد... 🌾نویسنده؛ بانو M.A
✨🌾✨🌾✨🌾✨ ✨بـــــــــــه نــام خـــدای مــــــــحمدحســـــــین✨ 🌾رمان خیلی فانتزی، عاشقانه شهدایی 🌾قسمت ۱۵ و ۱۶ آیناز:_نفس خیلی مشکوک میزنیا یه زنگ بزن به خاله زهرا حالا نفس :_باشه و گوشی را درآورد و شماره ی مادرش را گرفت نفس : _الو سلام مامان زهرا خانوم: _سلام مادر خوبی؟ نفس: _ای بد نیستم مامان میتونم با آیناز برم بیرون؟ زهرا خانوم:_آره مادر برو به سلامت نفس:_ممنونم خداحافظ گوشی را خاموش کرد و با آیناز به تفریح رفت و باعث شد حداقل کمتر به موضوع استاد فکر کند... ساعت ۵ به خانه برگشت و از شدت خستگی به خواب رفت و برای اذان مغرب بیدار شد و برای نماز قامت بست. در آخر گفت "خدایا خودمو میسپارم دست خودت و حضرت زینب کمکم کنید." برای شام پایین رفت و سلام کرد و همگی جوابش را دادند. بعد از کمی بگو بخند همیشگی زهرا خانوم گفت: _نفس فردا خانوم حسینی زنگ زد چه جوابی بهش بدم. غذا در گلوی نفس پرید زینب خانوم شتابزده به سمتش رفت و لیوان آبی دستش داد نفس تشکر کرد و همه به این کار نفس خندیدند و نفس خجالت زده سر به زیر انداخت. حاج محسن:_بابا جان نگفتی؟ نفس:^خب خب من حرفی ندارم هرچی شما بگید بابا جون حاج محسن:_پس مبارکه زهرا خانوم:_خوشبخت بشی دخترم. زینب خانوم گونه اش را بوسید و برایش آرزوی خوشبختی کرد. محمد مهدی:_باورم نمیشه ای فسقلی بخواد بره خونه ی بخت و خندید. آیا نفس تصمیم گرفته بود؟ برای زندگی اش؟با مردی که ممکن است چند ماه دیگر شهید بشود؟ چرا؟ چرا نفس با خودت این کارو کردی؟ شهادت چیز بدی نیست خیلی هم خوبه ولی اونه. که میره و تویی که تنها میمونی. میفهمی؟ ناگهان شعری را به خاطر آورد... چراغان سینه‌ام از گرمای عشقِ لاله‌رویان است... او دیگر وارد این عشق شده بود اما چرا این افکار دست از سرش بر نمیداشت؟ چرا نمیزاشت تا نفس نفسی داشته باشد برای کشیدن؟چرا قلبش اینقدر ناآرام شده است.؟آروم باش قلب نااروم.آروم... شب شده بود وقت خواب نفس در اتاقش رفت و جزوه‌های فردا را نیم نگاهی انداخت و بعد به خواب رفت. و دوباره همان خانوم سبز پوش را دید که به او گفت : _انتخابت درست بود دخترم انشاالله عاقبت بخیر بشید. نفس از خواب پرید اما این بار نه با ترس و نگرانی نه با اضطراب و عرق روی پیشانی با آرامش بیدار شد چرا که مرد آینده اش را حضرت زینب تضمین کرده است و این خودش یعنی خوشبختی.... نفس نماز صبحش را خواند و تمامی کلاس‌های دانشگاهش را گذرانده بود به غیر از کلاس آخر که شماره ی پریناز روی گوشی‌اش افتاد . پریناز با اشک و هق هق با صدایی بریده بریده گفت : _الو نفس نفس من دیگه نمیخوام نفس بکشم من میخوام برم برای همیشه از این دنیا نفس:_الو پریناز عزیزم چی میگی؟چته ؟ چیشده؟ پریناز : _میخوام خودمو بکشم نفس:_پریناز بفهم چی میگی الان کجایی؟ پریناز آدرس داد و نفس به آیناز گفت میرود برای نجات دوستش دوستی تنها که فکر میکرد خدا هم اورا تنها گذاشته... نفس با سرعت رانندگی میکرد تا به برجی بلند رسید و پریناز رو در آن بالا بالا ها دید پریناز با دیدن نفس اشک ریخت و سریع به در خانه آمد و نفس را در آغوش کشید . نفس:_عزیز دلم چیشده؟قربونت برم حرف بزن بگو به من بگو پریناز آنقدر گریه اش با هق هق تر کسب شده بود که به سختی نفس میکشید بریده بریده گفت : _مامانم به خاطر اون مرتیکه زد تو گوش من. تو گوش دخترش... بابا که ندارم مامانمم که رفت نفس من تو این دنیا چی کارم؟ نفس: _نفس بکش عزیزم نفس بکش جان نفس قشنگم تو خدا رو داری آغوش خدا همیشه بازه فقط کافیه تو بخوای پریناز جان. پریناز:_خدا؟؟ خدا که خیلی وقته منو ولم کرده به حال بدبختیام به بیچارگیام. نفس: _نگو جانم به قربانت فراموشَت نشود پرواز به بال نیست به باور است..؛ 🌾ادامه دارد... 🌾نویسنده؛ بانو M.A
☀️ به رسم هر صبح روزمان را پر خیر و برکت کنیم☀️ 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🤚 🌴 اَݪــسَّـلٰامُ عَـلَـیْــکَ یـٰا اَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ وَ عَـلَـۍٱلْـاَرْوٰاحِ ٱݪّــَتـیٖ حَـلَّـتْ بِـفِـنـٰائِـکَ عَـلَـیْـکَ مِـنّـیٖ سَـلٰامُ ٱللّٰـهِ اَبَـدََٱ مـٰا بَـقـیٖـتُ وَ بَـقـیَٖ ٱلْـلّـَیْـلُ وَٱݪــنَّـهـٰارُ وَ لٰا جَـعَـلَـهُ ٱللّٰـهَ آخِـرَ ٱلْـعَـهْـدِ مِـنّـیٖ لِـزیٖـٰارَتِـکُـمْ ♥️اَݪــسَّـلٰامُ عَـلـَۍٱلْـحُـسَـیْـنِ ♥️وَ عَـلـیٰ عَـلـىِّٖ بْـنِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ♥️وَ عَـلـیٰ اَوْلٰادِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ♥️وَ عَـلـیٰ اَصْـحـٰابِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ 🤍〘 وَ عَـلَـۍٱلْـعَـبّـٰاسِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✋🏼 🌹 اَݪــسَّـلٰامُ عَـلَـیْــکــِــ⇘ ┊یـٰا فـٰاطِـمَـةَ ٱݪــزَّهْـرٰا سَـلٰامُ ٱللّٰـهِ عَـلَـیْـهِ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♥️ مُـکَـرَّر و با عشـق بخوانیم. 💠 اَلْـݪّٰـهُـمَّ ┊صَـلِ‏ّ عَـلـیٰ فـٰاطِـمَـةَ┊وَ اَبـیٖـهـٰا┊ ❏ وَ اُمّـِهـٰا ❏ ┊وَ بَـعْـلِـهـٰا┊وَ بَـنـیٖـهـٰا┊وَٱݪـسّـِرِّ ٱلْـمُـسْـتَـوْدَعِ ⇘┊فـیٖـهـٰا بِـعَـدَدِ مـٰا اَحـٰاطَـ بِـــٖهۦٓ ✦ عِـلْـمُـکَ. 🌸🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 💠 اَلْـݪّٰـهُـمَّ صَـلِ‏ّ عَـلـیٰ عَـلـیِّٖ بْـنِ مُـوسَـۍٱݪــرِّضَـٱ ٱلْـمُـرْتَـضـیٰ ٱلْـاِمـٰامِ ٱݪــتَّـقـیِّٖ ٱݪــنَّـقـیِّٖ وَ حُـجَّـتِـکَ عَـلـیٰ مَـنْ فَـوْقَ ٱلْـاَرْضِ وَ مَـنْ تَـحْـتَ ٱݪــثَّـریٰ اَݪــصِّـدّیٖـقِ ٱݪــشَّـهـیٖـدِ صَـلٰاةََ کَـثـیٖـرَةََ تـٰامَّـةََ زٰاکـیَٖـةََ مُـتَـوٰاصِـلَـةََ مُـتَـوٰاتِـرَةََ مُـتَـرٰادِفَـةََ کَـاَفْـضَـلِ مـٰا صَـلَّـیْـتَ عَـلـیٰ اَحَـدِِ مِـنْ اَوْلـیٖـٰائِـکَ‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸🍃🌸 سلام آرام جانم امام زمانم❣✨ اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَ الْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَ أَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفرج ✧✦✧✦✧✦✧ 🌷اَلٰا بِذِكْرِٱللّٰـهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ یا صاحب الزمان عج ادرکنی و لا تهلکنی 🌹 💫 🌹 🌹 🪸 💛 الهی و ربی من لی غیرک 🕋 🌹 🪸 💛 💜 اللهم عجل لولیک الفرج 🕋 🌹 🪸 💛 🌐 ✧✦✧✦✧✦✧
🍀🍀 هر كس اين تسبيح را هر روز تا يك سال بگويد، از دنيا نمى رود تا آنكه جايگاه خويش را در بهشت ببیند🍀 🏝🏝🏝🏝🏝🏝🏝🌟تسبيح جبرئيل عليه السلام🌟 🌿سُبْحانَ الدّائِمِ الْقائِمِ، 🌿سُبْحانَ الْقائِمِ الدّائِمِ، 🌿سُبْحانَ الْواحِدِ الاَْحَدِ، 🌿سُبْحانَ الْفَرْدِ الصَّمَدِ، 🌿سُبْحانَ الْحَىِّ الْقَيُّومِ، 🌿سُبْحانَ اللّه ِ وَ بِحَمْدِه، 🌿سُبْحانَ الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوتُ، 🌿سُبْحانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ، 🌿سُبْحانَ رَبِّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ، 🌿سُبْحانَ الْعَلِىِّ الاَْعْلى، 🌿سُبْحانَهُ وَ تَعالى. 🍀🍀 🌴🌴🍀🍀 شروع ۲۰/۶/۱۴۰۳ https://eitaa.com/13167193/16521 🌹🌹🌹🌹🌹🌹