eitaa logo
قهوه ی سرد آقایِ نویسنده
635 دنبال‌کننده
324 عکس
53 ویدیو
1 فایل
- پشت سرِقطارِ تو ، مثلِ یه پستچیِ خیس فقط رکاب میزدم : )! راه ارتباطی با من. https://daigo.ir/secret/81003526041
مشاهده در ایتا
دانلود
شبتون بی اشک...
- من شیشه‌ی عینکی بودم . . ؛ که تو از آن به دیگران نگاه میکردی ‏و هیچوقت مرا نمیدیدی . . ؛ ‏همینقدر نزدیک ، همینقدر دور :)
- همه چیو نمیشه به همه گفت ، بعضیاشم نمیشه حتی به خودت بگی ، میذاریش توی صندوقچه میندازیش ته چـٰاه صدمتری ك مبادا یادت بیاد ولی بازم یادته :)
ببین من غمگینم خیلی‌ غمگین ولی نمیتونم به زبون بیارم نمیتونم از حالم برات بگم میشه خودت بفهمی؟
‏حرف؟ نه ممنون، دیگه فقط عمل و رفتار برام مهمه.
میخوای با احساستم بازی کنی؟ پیداش کردی منم بازی..
دیگه حتی نمی‌تونم بگم از فلانی ناامید شدم چون دلقک منم که هنوز به انسان‌ها امیدوارم.
ولی من دیگه در موردت با هیچکس صحبت نمیکنم اما خیلی دلم تنگ شده برات.
دیگر‌غم‌مهمان‌دلم‌نیست...‌ صاحبخانه‌شده‌،و‌گویی‌من‌مهمانم! مهمانی‌سردرگرم‌،که‌به‌فرمان‌صاحبخانه‌ام. لحظه‌ای‌جوش‌و‌خروش‌میگیرد‌؛و‌من‌باید‌‌تحمل‌کنم‌چون‌، خانه‌ی‌دگری‌ندارم! لحظه‌ای‌ارام‌ست‌و‌کمتر‌به‌رخم‌میکشد‌که‌، فرمان‌دست‌اوست. تمام‌احوالتام‌را‌در‌دست‌دارد‌؛انگار‌نه‌انگار‌که آدمی‌هم‌وجود‌دارد‌،آدمی‌نفس‌میکشد‌،آدمی‌زنده‌است. روزی‌کرکره‌ی‌پرده‌هایش‌را‌میکشد‌و‌چشمان‌مرا تاروتیر‌ه‌میکند‌؛طوری‌که‌طلوع‌و‌غروب‌را‌نمیبینم.! روزی‌چنان‌پهناور‌و‌وسیع‌از‌جنس‌فکر‌میشود‌که‌،هر گوشه‌ای‌را‌که‌نگاه‌میکنم‌فکر‌ست‌وفکر! روزی‌سطل‌رنگ‌مشکی‌بر‌دست‌میگیرد‌؛و‌همه‌جا‌رارنگ‌میزند! روزی‌مرا‌صدا‌میزند‌ولی‌نه‌برای‌گپ‌‌گفت‌،برای‌سرزنش! اری‌او‌مهمان‌دلم‌نیست‌او‌کاشانه‌ای‌برای‌خود‌ساخته‌است!