سلام براعضا کانال مشاوره خانواده نور،من ۲۶سالمه متاهل وساکن تهرانم ،مدیرای کانال گفتند اگرخواستید می تونید اززندگیتون یازندگی دیگران بگید تاجوانترها تجربه کسب کنند این داستان زندگی استادما،دردانشگاه تهرانه که برای ماچندنفردانشجوکه باهم بودیم برامون تعریف کرد تعریف کرد ومن هم بااجازه ایشون این روبرای اعضا کانال ارسال کردم وعین مطالب استاد ازاینجاشروع میشه .(من متولد شهرزیبای بندرانزلی هستم من ۲۴سال پیش دانشگاه تهران قبول شدم توکلاس مایه پسری بود که همه ازش حساب می بردند هم زورش زیادبود وهم زبانداروهم خوش تیپ،ازهمه جزوه می گرفت وهمه بهش توجه می کردند وحرفشو گوش می کردند نماینده دانشجوهاهم بودمن اصلا تحویلش نمی گرفتم نه اونونه هیچ پسری رونگاه نمی کردم ونمازمومی خوندم روزه خودموهم می گرفتم وهنوزم مقید هستم .بابام زمینشوفروخته بود توتهران برای ما یه خانه تو مولوی خرید ومن وداداشم زندگی می کردیم .داداش من پزشکی می خوند ومن ادبیات،خیلی اهل شعربودم وزیادشعرحفظ می کردم وبه قواعد ادبیات کاملا مسلط بودم ونمرات من هم عالی بودولی اون به من حسودی می کرد همیشه نمره اش ازمن کمترمی شد پدرش دندانپزشک ومادرش معلم بود همیشه باماشین می امدومی رفت همیشه هم عده ای سوارماشینش می شدند میشه گفت طی دوسال همه سوارماشینش شدند الامن،یک روززودتررفتم سرکلاس،داشتم براامتحان می خوندم دیدم میلادداخل کلاس شدوشروع به خواندن کردوصداش هم خوب بود،اصلاهم متوجه حضورمن نشد ومن هم اهمیتی ندادم،بعددودقیقه ساکت شدوشروع کرد به خواندن درس ،یه ۵دقیقه ای که نشست بلندشد بره سمت جایگاه استادمتوجه حضورمن شد ودادزد چرانگفتی توکلاس هستی؟منم جدی وبااخم گفتم من نشسته بودم شماامدی واین شمابودی که مزاحمت ایجادکردی، بجای عذرخواهی ،طلبکارشدی؟دید خیلی جدی جوابشودادم ساکت شدوازکلاس خارج شددوسه بارسرراه من قرارگرفت خواست منوسوارکنه قبول نکردم ،به دخترای کلاس پیام،داد که می خوام ازش عذرخواهی کنم قبول نکردم ،خلاصه به یکی ازاستادهاگفت خلاصه قبول کردم باهاش صحبت کنم اونم توکلاس که دوتاازدختراتوکلاس باشند .اونجادیدم به من میگه من عاشقت شدم خیلی سریع بلندشدم بعداز۶ماه دوندگی وصحبت باپدرومادرم وبرادرم قرارشد باخانواده بیان براصحبت توانزلی میلاد دوتاداداش داره یکی فوق تخصص قلب هست الان یکی وکیل،ودوتاخواهرهم داره که شوهرهردوشون بازاری هست وقتی اومدن خانه مارادیدندخواهرارفتندبیرون ازاتاق،ومیلادوصدازدند که اینجاکجااومدی،اینهاکه وضع مادیشون خیلی پایین هست وشروع به غرغرکردن ،اخه اونا توشمال شهربودند وهرکدامشان چندین دستگاه خانه داشتن وارثیه زیادی ازپدربزرگشون به پدرشون رسیده بود.پدرومادرم بهترین احترام را به اونهاکردند واونهارفتند وازسال جدید که دانشگاه رفتم اصلا نگاه به میلادنکردم ،دیدم خیلی ناراحته ،پدرومادروخواهراش بهش حرف می زدند .خلاصه میلادازخانه خودش قهرکردویه جاخونه گرفت ومغازه دایرکردشبانه روزکارکرد وبعدرفت دنبال خریدوفروش زمین ،بااون شرایط اصلا خونه خواهراوبرادراوپدرش نرفت فقط پدرومادرش به خونه اش می اومدند درعرض دوسال چندتا زمین وخونه خرید بایکی شریک شد توبسازوبفروش خلاصه وصع مالیش خوب شد.ماهردوداشتیم ارشد می گرفتیم خواهراش دوست داشتند خواهرشوهرای خودشونوبدن به میلادامامیلاد زیربارنمی رفت ،امامیلادمی گفت فقط می خوام با زهره ازدواج کنم .من چون شاگرداول کلاس بودم. بقیه درصفحه دوم
باهماهنگی ووساطت وسفارش دوتاازاستادها به مدارس غیردولتی دخترانه می رفتم وهم شاگردهای پولدارمی گرفتم وهم درس می دادم وخیلی ازمن راضی بودند زبان انگلیسی من وداداش من هم عالی بود پدرم دید ماکارمون ازبابت تدریس گرفته یه دوطبقه خرید یه طبقه عملا شد کلاس خصوصی ادبیات وانگلیسی ما، یه شب دیدم داداشم وحیداومدخونه میگه امروز،میلاداومدانشگاه که بزودی میادبراخواستگاری ،گفتم من نمی پذیرم هیچکدام ازاعضا خانواده اش موافق نیستند اینجوری ماخیرنمی بینیم پدرش ادم خوبیه اماخواهراش لجبازوافاده ای ومادرمیلادهم مجبوره حرف دختراشو گوش کنه پس ازکش وقویهای زیاد،عروسی مادرنهایت سادگی باتعداد محدودبدون حضورخواهرهاوخواهرزاده هاودامادها وبرادرهاوزن دادداشهاوبرادرزاده های میلاد،باحضورپدرومادروبرادرم و پدرومادرش وچندتاازهمکلاسیهای ماودرنهایت سکوت وبی کسی برگزارشد ،میلاد اینهمه پیشرفتشوبه اونهانگفت من هم نگفتم که میزان درامدمن چقدره،خلاصه هم من وهم میلادهردودکتراقبول شدیم و هردودردانشگاه امتحان دادیم ومصاحبه رفتیم و دوره دکتراتمام شد البته هیچکدامشان باماارتباط نداشتند ماصاحب سه تافرزند،دوتاپسرویک دخترشدیم میلادهم همچنان کارخرید وفروش زمین وساخت وسازرا که مدتهابادوستش انجام می داد مستقل شد وپروژه هاراخودش انجام می دادوازدوستان خودبرای انجام تمام مراحل پروژه استفاده می کرداماخودش حسابی پیگیردرس ودانشگاه مثل من بودداداشم هم پزشکی روتمام کردوتخصص قلب قبول شد وبایکی ازهم شهریهای متمول ماکه دانشجوی پزشکی تهران بودازدواج کرد من ومیلاد شدیم عضو هیات علمی دانشگاه ومدرس دانشگاه،دریک نشست وسمینارعلمی که دردانشگاه تهران برگزارمی شد خواهرزاده میلاد شرکت کرد مجری من رابه عنوان،سخنران واستاد دانشگاه وعضو هیات علمی صدازدو برای سخنرانی دعوت کرد . وقتی سخنرانی من تمام شددیدم به دختری امدگفت من می تونم وقتتونوبگیرم گفتم بفرما گفت میلاد تهرانی باشماچه نسبتی داره ؟گفتم منظورتون جناب دکترمیلاد تهرانی همسربنده هستند خودمومعرفی کردم اما درعین اینکه متوجه شدم به روی خودم نیاوردم حالا ۹سال ازاین ماجرامی گذره،واین قضیه تمام شد وبه خونه اومدم وقضیه روبه میلاد گفتم ،میلادهم گفت فعلا کاری نداشته باش ، دوروزازاین ماجراگذشت سرکلاس بودم دیدم میلادپیام داد که امشب مهمان داریم اصلا نگفتم کی هست ،سریع خونه رفتم ،و به آشپزوکارگرخانه سفارشات لازم راکردم گفتم ۲۵الی ۳۰نفرمهمان داریم دستورانواع پخت غذارادادم اصلا سوال نکردم تامیلاد خودش بیاد ،یک ساعت بعدمیلاداومدوگفتم مهمان کی هست گفت پدرم ومادرم دامادها وخواهرها وعروسها وبرادرها وبچه هاشون یک لحظه ناراحت شدم گفتم،برای چی اونهاروقبول کردی اینهااینهمه تحقیرم کردم ومال وثروت خودشونوبه رخم کشیدند توااین مدت کوچکتریت توجهی نکردندواصلا نگفتندزنده هستیم یامرده چی داریم وچی نداریم ودرثانی چراازقبل به من نگفتی یک نیم ساعت رفتم تواتاق باخودم خلوت کردم بعدازنیم ساعت برگشتم وسکوت کردم ساعت ۷شب دیدم موبایل میلادرنگ خورده دیدم نوشته پدرجان،میلادگوشی روبرداشت پدرش گفت هرچی زنگ می زنم کسی جواب نمیده ،گفتم اونجامن هرچندوقت یکبارمیرم اونهم زمانی که شمابخواید بیایید گفت مگه خونه شماجای دیگه هست آدرس داد ویک ساعت وربع بعددیدم اومدن خونه مازیربناش سیصدونودوپنج متره وباشیک ترین وسایل وابزارها که چشم هربییننده ای راخیره می کند ازشعروتابلوهاوسنگ کاری ووسایل واثارو....توخونه هم ۴تاماشین پارک هست که حیاط ما ۵۵۰ متره باگلکاری ودرختان خوشگل وغیره ....وقتی همه دیدند ازتعجب شاخ دراوردندمخصوصا خواهراش انگشت به دهان شدند وجالب تراینکه دیدند دوتا پرستاروکارگرهم توخانه داریم ومغازه بزرگ ۱۰طبقه هم که شبانه روزی فعالیت می کنه و۱۰۰تا کارگرداره وهمه نشستند داستان اتفاقات این چندسال رامیلاد براشون گفت و وهرکدام ازماکه تازه کتابهامونونوشته بودیم هرنفریه جلدبه همشون هدیه دادیم وانهامتوجه شدند که وضع علمی ومالی ماخیلی بهترازهمشون شد همه عذرخواهی کردند اماپدرش تمام پولهاووسایل وخانه هایی که برای میلادکنارگذاشته بود وهیچ کدام ازاعضا خانواده متوجه نبودند اسنادشو تحویل میلادداد همه اونهاخجالت کشیدند عشق ،رسیدن به موفقیت ، محبت ،دوستی،تلاش ،پشتکار،ارتباط چندانی و تکبرو غرورومنیت نداره وفقط متعلق به طبقه خاص بودن نیست . اره این بودداستان زندگی خواهرشوهرهایی که زن داداش وخانواده اشونادیده گرفتندامابعدازچندسال متوجه شدند اشتباه کردند.🍃🍃🍃🍃🐚🍃🍃🍃کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراحل کامل ساخت لانه توسط پسنده در طبیعت،حاصل ۵۷ روز فیلمبرداری
مداوم هستش.واقعا زیباست.
🕊
کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
قسمت ۲۷ چوب خداصدانداره درزمانهای مختلف ،یکی به علی زنگ می زد وماجرای کشته شدن پدررعناروبه علی گوشزدمی کردومی گفت چطورراحت می خوابی ،تاکی می تونی این رازرومخفی کنی بالاخره یک روزی تاوانشوپس می دی به عدالت خدااعتقادنداری؟این تلفنهاشده بودبلای جون علی ،شبهاکابوس می دیدگاهی اوقات ازخواب بلندمی شد تواتاق راه می رفت هم سیماوهم شیوامتوجه دلشوره هاونگرانی های علی شده بودند اماعلی درپاسخ به،سوال انهاکه چرانگرانی وشبهاکابوس می بینی وبعضی شبهاتواتاق راه می ری چیه؟می گفت چیزمهمی نیست مربوط به کارخونه هست ،علی شبانه روزفکر می کردکه خدایاچه کسی این تلفنهارومی زنه؟ افرادمتعددی به ذهنش خطورکردندازسیماگرفته تاپسرهمسایه که داشته پدررعنارومی برده وتایکی ازکارگراش که اونوتومسیربیابون دیده بود وسلام کردعلی گفت توکی هستی گفت علی اقا من کارگرکارخانه شماتوقسمت تولید هستم موقع برگشتن هم یادمه یه،سررفتم کارخونه دونگهبان دم دربودند لباس من خونی بود یکی ازنگهبانهاسوال کرداقا شلوارتون خونی شد وبعددید لاستیک ماشین هم خونیه خوب نگاه کرددید بخشی ازلاشه روباه به چرخ ماشین چسبیده ،به علی گفته اقا کجابودید لاستیک ماشینتون لاشه روباه هستش واین خون،شلوارتون هم مال روباه هست،علی گفت اره خواستم روباه روازخیابون پرت کنم تو کانال ،لباسم خونی شد نگهبان گفت اقااگه عجله ندارین برم شلوارتونوبیارم وماشینوبشورم بعدبرین خونه ،اگه اینجوری برین خانم نگران می شن وبه سادگی باورنمی کنن که شماروباه روزدین نگران میشن . ۵الی ۶تاکارگرهم شیفت عصرتوقسمت شوفاژخانه و تعمیراتاق کنترل مشغول تعمیروسایل،بودند واین صحنه هارودیدند،همه این مواردتوذهن علی مرورمی شد علی به کارخونه رسید وطی چندروزتحت عناوین اینکه می خوام کارگرهای نمونه راانتخاب کنم با حضورمهندسان بخش وسرکارگرها ،به ۱۵ بخش طی ۸روزسرکشی کرد ومهندسان ازهربخش ۴نفررابرای نمونه بودن معرفی کردند وقرارشد این افراد طی یک فرایندباحضورسیماوعلی ومهندسان ناظروتولید وکیفیت و سرکارگرها،اونهایی که بیشترین امتیازرااوردند به علی معرفی شوند وفقط ۱۵نفرانتخاب شوندوبه مدت ۶ماه به انها پاداش داده شودعلی به بهانه اینکه بتونه اونهاروشناسایی کنه بدقت اونهارونگاه می کردتاشاید نشانی ازاونهاپیداکنه برای همین علی به چهره تک تک افرادازنگهبانی تا قسمت تولید، حمل ونقل و ایستگاه نظارت وکنترل کیفیت ،ارزیابی و...... نگاه عمیق می کرد چهره،۱۰نفربرایش مشکوک بود وازبایگانی وکارگزینی پرونده این ده نفرراخواست و علی این پرونده های پرسنلی را به منزل برده و سه روزبعد تحویل پرسنلی داد وازیکی ازنفوذیهای خودخواست مواظب حرکات ورفتارها وبرخوردهای این ۱۰نفرباشه وهرهفته به من گزارش بده که اینهاباچه کسانی ارتباط دارندوکجامی،روندوزندگی خصوصی ومیزان درامدانهاواشنایان وبستگان انهاراشناسایی کندوحتی درمحافل ومجالسی که شرکت می کنند ودرجاهای مختلف ازانهاحرف بکش ببین نظرشون راجع به من چیه ،کارگزارعلی پس ازجستجوی فراوان به ۴نفرمشکوک شدوبه علی گفت اینهاحرکاتشان وعملکردشان درکارخانه عادی نیست وحتی احتمال تخریب عمدی کارخونه ممکنه کاریکی ازاونهاباشه . ادامه دارد.... پایان قسمت ۲۷چوب خداصداندارد. کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
پنج شنبه تون پراز عشق و امید....
امیدوارم خداوند برای امروزتون
اتفاقهای خوب و نیک
رقم بزنه و حال دلتون مثل گل
تازه و با طراوت باشه😍
💖کانال مشاوره خانواده نور 💖
https://eitaa.com/mech53442
#آقایان_بخوانند
⛔️خــــيلي مهـم⛔️
آقایون محترم اگر همسرتون از اعضای خانوادتون گله کرد بزارید به پای درد و دلش با شما و مقابلش جبهه نگیرید.
برید سراغ حل این موضوع.
👈اول خوب به حرفاش گوش بدین و ارومش کنید و حالا بشینید به فکر حل موضوع بیفتید .!!!
ببینید مقصر شما هستید؟؟؟؟؟🤔
بله اقای محترم شاید مقصر خودتون هستید
آیا اجازه دادین کسی جدا از خانواده دونفره شما پاشو از گلیمش درازتر کرده ...
و باعث شده دل همسرتون بشکنه و تلخی ش در رابطه شما هم نمایان بشه ؟
شما چند بار در نظر دادن دیگران تو زندگیتون در جمع گفتید هر چی همسرم بخواد و با کسی که همسرتان را ناراحت کرده برخوردکردید
جدا از احترام به دیگران باید یاد بگیرید که الویت اول و اخر شما همسر شما هست.وقتی توی جمع چیزی گفتن یا در پشت سر همسرتون
فورا حالت دفاع از خانمتون رو بگیرید تا دیگران بفهمن شما مضحکه دست دیگران برای تفریح نیستید.
شاید ممکن است دیگری از حسادت رابطه شما به تفریح پرداخته باشد.
حتی اگه لازم بود بشینید با اعضای خانوادتون صحبت کنید و گوشزد کنید که خانمتون و( خودتون )از یک رفتاری ناراحت هستید ./
لطفا در این قضیه جدی باشید و پشت همسرتون باشید نه روبه روش
💖کانال مشاوره خانواده نور 💖
https://eitaa.com/mech53442
💠 اگر در یک سفر بطور اتفاقی با فردی ناشناس امّا #متبحّر در فنّی خاص مثل مخترعی تیزهوش، رزمیکاری حرفهای یا پزشکی متخصّص، ملاقات چند دقیقهای داشته باشیم مهمترین بهانه برای برقراری #رابطه و #گفتگو با او، پرسیدن چند سوال از رشتهی او و یا #مشورت گرفتن از او برای کسب #تجربه از #دانش اوست.
💠 از لحاظ #روانشناسی سوال کردن به قصد #یادگیری، مشورت گرفتن و طلب کمک فکری از دیگران، نقش بزرگی در ایجاد #صمیمیت بین دو نفر دارد.
💠 #زن یا مردی که از سردی رابطه با #همسر رنج میبرد باید بداند یکی از تکنیکهای بسیار مهم برای ایجاد رابطهی گرم با همسر، مشورت گرفتن از او و سوالهایی با قصد یادگیری است.
💠 سوالها و مشورت گرفتن باید پیرامون تبحّر همسر و یا کارهای #مخصوص زن یا مرد باشد. بطور مثال مرد از زن دربارهی آشپزی، خیاطی، ریزهکاریهای خانهداری و امور مربوط به تخصّص خانمها و زن از مرد پیرامون برخی کارهای #مخصوص مردان مثل رانندگی، تجارت و کارهای بیرون منزل سوال کرده و گفتگوی مشورتی داشته باشد.
💠 از همسر خود، یادگیری و مشورت #متواضعانه داشته باشید و خوشحالی و #تشکر خود را بابت راهنمایی او ابراز کنید تا دلهایتان به یکدیگر نزدیکتر شود.
💖کانال مشاوره خانواده نور💖
https://eitaa.com/mech53442
🔮 با خلق و خوی شریک زندگی خود هماهنگ باشید.
🏮اگر حس میکنید که شریک زندگیتان مشکلی دارد، وقت بگذارید که با او صحبت کنید و بپرسید که مشکل او چیست. این شاید زمانی باشد که او بیشتر از همیشه نیاز به #توجه شما دارد. این فرصت را نادیده نگیرد.
🏮اگر #همسر شما برای #صحبت_کردن آماده نیست، لازم نیست که به او فشار آورید و وضع را بدتر کنید، بلکه باید نشان دهد که زمانی که آماده شد، شما در کنارش خواهید بود.
🏮اگر شما و شریک زندگیتان در یک محیط اجتماعی هستید و متوجه شدید که مشکلی پیش آمده است، در مورد آن در مقابل همه چیزی نپرسید. #شریک_زندگی خود را به جای خلوتی ببرید تا نشان دهید که شما واقعا توجه میکنید.
#همسرداری
#خانواده
💖کانال مشاوره وخانواده نور💖
https://eitaa.com/mech53442
#ناراحتی_بجا_و_رفتار_نابجا
💠 ناراحت شدن زن و شوهر از دست یکدیگر میتواند #طبیعی باشد. به هر حال ممکن است همسرمان دچار اشتباهی شود که ما را #ناراحت کند.
💠 اما مهم آن است که در قبال کار اشتباه همسرمان #رفتار_نابجا از ما سر نزند.
💠 اولا عکسالعمل ما باید #متناسب با بزرگی یا کوچکی اشتباه همسرمان باشد.
💠 ثانیا طبق آموزههای دینی، #بدی یا اشتباه همسرمان را با رفتار #خوب از بین ببریم. تا مصداق آیه ۲۲ سوره رعد باشیم: (وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ؛ #خردمندان کسانی هستند که #بدی را با نیکی از بین میبرند.)
💠 #قهر کردن، #ناسزا گفتن، بد دهانی کردن، داد و بیداد کردن، #آبروی همسر را بردن و .... از مصادیق رفتار #نابجا با وجود #ناراحتی بجای ماست که عامل زیاد شدن #بدی و اشتباه همسرمان میگردد.
💖کانال مشاوره خانواده نور💖
https://eitaa.com/mech53442
قسمت ۲۸ چوب خداصدانداره علی ده نفرازکارگراازجمله این ۴نفرو ۸الی ۹نفرازکارگزارهاش که مسوول تنبیه وبرخوردباکارگرای شلوغ ازنظرعلی بودن با نظرعلی سواراتوبوس کارخانه کردوخودش باماشین به اتفاق دستیارش ازجلوحرکت کردند وبه هوای بازدید ازیک مکان حرکت کردندونزدیک بیابانی که پدررعناروتوان چاه انداخته بود شدن البته فاصله بیابان تازمینهاکمی زیادبود وکارگراروپیاده کرد وبه دست همه یک بیل داد گفت هرکدام،ازشماهابه اندازه ۳متردردومتررابکنید وخودش در،چادری که زده بودند توی چادرنشست ومنتظربساط ناهاروغداوچای وشربت بودودونفرازکارگرا مسوول تهیه وتدارک بسط ناهاروصبحانه وعصرانه شدندیکی ازاهالی محل که چوپان،بوددرفاصله دوکیلومتری این چاه مشغول چرادادن گوسفندان خودش بودعلی خیلی زرنگ بودبه محض دیدن چوپان اونوصددازدواوردش تو چادر،هم دوتاگوسفندباقیمت خوب ازش خرید وهم به یکی ازکارگراگفت باچوپان برید خونشون وکره وپنیروعسل وشیردارن ازش باقیمت بیشتربخرین زنش دید چوپان این وقت روزخونه امدتعجب کردگفت اتفاقی افتاده ؟چوپان به زنش گفت ارباب برای خرید زمین اطراف به محل ماامدودربیابان مرادید قسمت پایین بیابان زمینهای مردم روستابود واب فراوان داشت فقط منطقه محدودی انهم فاصله دوکیلومتری کشت نمی شد و بیابان،بودزن تمام وسایل موردنظررااورد وکارگرعلی پول خوبی بابت اینهادادوزن چوپان خیلی خوشحال شد ، چوپان دوباره به همراه کارگرعلی باماشین به سمت منطقه ای که علی وکارگراش بودند حرکت کردند علی به کارگراگفت هرکسی کارشوانجام دادبیاد تقریبابعدازدوساعت همه کارشون تمام شد وچوپان درکنارعلی نشسته بود وبه چوپان گفت،یکی ازگوسفندهاروبکش ووبرای ناهاراشپزهااماده کنند ودوباره رفتندخونه چوپان خانمش نان محلی اورد ودوباره علی چندبرابرپول نان به چوپان دادچوپان خیلی خوشحال شد .وهمه مشغول کاربودند دوباره علی کاری کردچوپان باکاارگرا دریک جاقراربگیرند که چوپان دونفرازکارگراکه هم شهریشان بودراشناخت انهاسعی می کردند خودشان راکناربکشنداما چوپان ول کن نبودوموقع ناهارهم روبه علی کردوگفت این دونفرهم،شهری ماهستند ارباب توکارخانه هوای اونهاروداشته باش علی گفت حتما .اما ۲۰تاگوسفنددیگه هم خرید گفت برای من نگهداری کن بعدابهت،سرمی زنم چوپان که ۷۵ سال سن داشت وزنش ۶۵ سال سن داشت خسته شده بودند انقدرکارمی کردند،یک دختری داشتند ۳۵ساله که بسیارمظلوم ومهربان وزیبابود شوهرش یک روزمیره صحرادیگه برنمی گرده بعضی هامی گفتندگرگ اونوخورده بعضی هامی گفتند اب اونوبرده بعضی هامی گفتنددخترچوپان راپسرارباب می خواست پسره خبرنداشت میره دخترچوپانومی گیره وپسرارباب سرش بلا اورده خلاصه این،شایعات درموردشوهرش بودعلی بود این قضیه روشنید توذهنش فکرهای شیطانی به سرش زد پس ازکارامروز،کارگراوعلی به سمت کارخانه حرکت کردندوان دوکارگراصلا حالشون خوب نبود به کارخانه رسیدند علی اون دونفرروصدازداورددفترخودش گفت شماچوپان روازکجامی شناسید هردوگفتندزیادنمی شناسیمش فقط پدرومادرمااهل این روستابودند مااز کودکی به شهرامدیم علی دیگرچیزی نگفت دوروزبعدیکی ازاینهارااوردتودفترش گفت می خوام محل کارت روتغییر بدم ببرمت قسمت نظارت، اماباحقوق بیشتر،کارگره خوشحال شد گفت اقاهرکاری بگی انجام میدم وضع مالی من اصلا خوب نیست وزنم مریضه ،ازمخارج زندگیم برنمیام علی بلافاصله دستوردادبهش وام بدن وبرای خونه اون وسایل خوراکی ومرغ وگوشت وحبوبات وبرنج ببرن ،کارگرخیلی خوشحال شد وقتی یک هفته گذشت .علی موقع رفتن به کارگرگفت بیااتاق من باهات کاردارم اون با سرعت خودشو به اتاق علی رساندگفت ارباب درخدمتم. مهندس زن وبچه من شمارودعامی کنند وزنم حالش بهترشده هرکاری باشه براتون انجام میدم علی گفت یک سوالی ازت می کنم ،بگوچراموقعی که اونروزچوپانو دیدی خواستی ازکنارش فرارکنی کارگرگفت اون یه رازی روگفته که فکرکنم توخیالات بوده علی گفت چوپان چی گفت،کارگرگفت یه روزکه امدم این،سمتی که مابودیم دونفریه جنازه ای رااوردندوانداختندتوچاه ،چوپان گفت به زنم گفتم زنم گفت توکاری به این چیزانداشته باش گفت خوب این چوپان اونهاروشناسایی هم کرد گفت فکرمی کنم هذیان میگه به چیزهایی یادش میاد اماکامل یادش نمیادیه دوساله که حواسش پرته ازموقعی که دامادش غیبش زده حواس چوپان هم پرته خلاصه علی به کارگرمیگه هروقت کسری وکمبودی داشتی به مسوول تدارکات بگه تا مدیراجرایی به من اعلام کنه وکارگرخداحافظی کردورفت . ادامه دارد........... کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
💖کانال مشاوره خانواده نور💖
باسلام وصبح بخیر،عزیزان ،این شماواین حل جدول پیش روی شما
باسلام واحترام ،یکی ازعزیزان زحمت پاسخ به جدول راکشیدند وگفتندبرام تجربه خوبی بود بخشی ازوقت خودم درهفته به حل جدول اختصاص میدم که هم باعث افزایش اطلاعات من میشه وهم سرگرمی خوبیه، وخودشونو ،ع_ف_ک معرفی کردند به هرحال ازایشون تشکرمی کنیم
.
نیایش صبحگاهی 🌺🍃
🌺خدایا
به ما بیاموز هر صبح
فرصت دوباره دوست به ما
برای آموختن و بالیدن
و آغازی برای تکاندن غبار از دل
و نشاندن غنچه های عشق و محبت در دل
🌺بارالها
پس یاریمان کن
تا شروع دوباره زندگی
پر باشد از عبودیت و بندگی و رضایت تو
کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
هر زمان فکر کردید
مشکلتان آنقدر بزرگ است
که حتما شما را خواهد کشت
سر برگردانید
و نگاهی به مشکلات پشت سرتان کنید.
تمام مشکلاتی که از سر گذرانده اید
هیچ یک از آنها، شما را نکشت
اما تک تک آنها، باعث شدند
امروز یک آدم قوی تری باشید
پس نترسید
یا پیروزید، یا قوی تر
حالا با این طرز تفکر
می توان گفت پیروز نخواهید شد؟!
کانال مشاوره حانواده نور https://eitaa.com/mech53442
🔴 #پیامبر_صلی_الله_علیه_و_آله:
💠 بدترین مردم کسى است که بر خانوادهاش #سخت_گیر باشد. گفتند اى رسول خدا! سختگیرى بر خانواده چگونه است؟ فرمودند: مرد وقتى وارد خانه شود، همسرش از او #هراسان و فرزندان از او گریزان شده، فرار کنند و چون بیرون رود همسرش #شاد گردد و خانوادهاش با یکدیگر انس گیرند.
📙مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج ۸، ص ۲۵
کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
روش مقابله با دعوای بچه ها در مدرسه (قسمت اول)
✅گفتگو و پذیرش
قبل از هرچیز باید بتوانید با فرزندتان گفتگوی موثر داشته باشید و به خوبی حرفها و دغدغههای آنها را بشنوید. این کار تا حد زیادی در پیدا کردن ریشه مشکلات به شما کمک میکند. وقتی فرزندتان جریان دعوای مدرسه را تعریف میکند به دقت به جزییات توجه کنید از سرزنش او خودداری کنید تا بتواند تمام حرفهایش را با شما در میان بگذارد. از طرفی شاید درگیری او بدلیل نیاز به توجه یا بیان نیازهایش باشد که با صحبت کردن تا حدودی برطرف خواهد شد و میتواند در آرامش او موثر باشد.
✅اصلاح سبک تربیتی
درباره سبکهای فرزندپروری مطالعه کنید یا در این مورد با یک مشاور مشورت داشته باشید. رفتارهای آسیبزا که استرس و اضطراب فرزندتان را بیشتر میکنند، به اعتماد به نفس او آسیب میزنند یا باعث حس ناامنی در او میشوند میتوانند در نهایت باعث بروزنریزی احساسات، تحریکپذیری بالا و خشم و عصبانیت شوند.
✅توضیح درباره عواقب دعوا در مدرسه
هر عمل نادرستی باید با عواقب متناسبی همراه باشد که بازدارنگی کافی را برای جلوگیری از رفتارهای نادرستی مانند دعوا ایجاد کنند. تنبیه و سرزنش شدید یا هر برخورد شدیدی در این زمینه آسیب بیشتری به شخصیت و رفتار بچهها میزند. درباره اثرات دعوا کردن با فرزندتان صحبت کنید، با همدیگر درباره نوع و میزان تنبیه در صورت دعوا کردن به توافق برسید.
✅آموزش کنترل خشم
کنترل خشم یکی از مهارتهای مهم زندگی است که نیاز به آموزش و تمرین دارد. هرچند نمیتوان صرفا با سرکوب کردن جلوی تکرار دعوای بچه ها در مدرسه و خانه را گرفت. اما در کنار شناسایی ریشه مشکل و تلاش برای رفع آن، ضرورت دارد درباره تکنیکهای مدیریت خشم با فرزندتان صحبت کنید و حتی اگر خودتان در این زمینه ضعف دارید، روی آن کار کنید.اصلاح الگوی خواب و تغذیه
همانطور که گفتیم، برای اینکه بتوان روی رفتار و تکانههای هیجانی کنترل بهتری داشت، خواب و تغذیه مناسب ضرورت دارند. ساعت خواب و بیداری را تنظیم کنید، خواب شبانه بچهها باید بین ۷ تا ۹ ساعت باشد و خواب روز جای آن را نمیگیرد. از گرسنه ماندن به مدت طولانی یا کمبود ویتامین و املاح نیز پیشگیری کنید.
✅ورزش و فعالیت فیزیکی
تحقیقات زیادی نشان میدهند که بین فعالیت بدنی و ورزش و توانایی کنترل خشم همبستگی وجود دارد. ورزش و فعالیت بدنی ضمن تخلیه انرژی کودک و نوجوان، در او توانمندی و احساس ارزشمندی ایجاد میکنند که مانع از رفتارهای آسیبزایی همچون دعوای بچه ها در مدرسه میشوند.
✨✨✨✨✨✨✨
کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
#همسرانه❤️💋
"شریک هم باشید!"
🍃 ازدواج یعنی شریک شدن یک زندگی با هم. یعنی به دوش کشیدن دشواریهای زندگی همدیگر.
👈 یعنی گریه کردن با هم، خندیدن با هم. یعنی حمایت کردن از همدیگر در مواقع سختی. ازدواج یعنی دوست، پشتیبان و عاشق هم بودن.
✅ شما فقط دو انسان که با هم زندگی میکنند نیستید، شما یک اتحاد زیبا از دو انسانی هستید که میخواهند تا آخر عمر همدیگر را دوست داشته باشند.
کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
#ده_ویژگی_شخصیت_سالم
#ویژگی_نخست: تجارب رشد انگیز
🔸متخصصان بهداشت روان برای بررسی ویژگیهای شخصیت سالم چندین معیار را در نظر میگیرند: نخست اینکه شخص سالم، بیماری روانی خاصی نداشته باشد. در این مورد شخصیت سالم را مساوی با «فقدان بیماری» تعریف میکنند. برای مثال شخص از اضطرابی مزمن یا حالتهای خلقی غمگین و شدید شکایت نداشته باشد.
ملاک دوم از نظر متخصصان بهنجار بودن است، یعنی رفتار شخص به میانگین رفتاری افراد جامعه خویش نزدیک است. عدهای دیگر ملاک خودشکوفایی و تحقق استعدادها و تواناییهای ویژه خود فرد را مطرح میکنند. بر این اساس شخص سالم از نظر روانی، علاوه بر نداشتن مشکل روانی و بهنجار بودن، بایستی در راستای تحقق خویشتن و شکوفایی ظرفیتها و تواناییهای ناب انسانی خویش قدم بردارد. این ملاک یعنی قابلیت خودشکوفایی بیشتر مورد استقبال روانشناسان مثبت نگر و انسانگراست. بر این اساس وقتی از انسان کامل حرف می زنیم بر دو بعد «انسان بودن» که وجه تمایز وی با دیگر موجودات زنده، تأکید میکنیم و بعد «کامل» به معنای گام برداشتن در جهت ظرفیتها و استعدادهایی است که هر فرد را به شخصی خاص تبدیل میکند که با دیگر انسانها و همنوعان تفاوت دارد و این همان تعالی شخصی یا تفرد است.
در این مجموعه تلاش می شود ده ویژگیهای #شخصیت_سالم را که نشاندهنده انسجام و تحول روانی مثبت است، انتخاب کردیم:
.۱ #یادگیری_هدفمند #تجارب_رشد_انگیز
تفاوتی که ما انسانها با دیگر موجودات زنده داریم، توانایی تغییر وضعیت خویش در طی زمان عمر است. تقریباً تمامی موجودات زنده، زندگی یکنواخت آنها از یک الگوی عمومی و تعیبه شده و غریزی پیروی میکند. یک مورچه یا یک اردک یا خرس قطبی قرنهاست که یک شیوه زیستی ثابتی دارد که با پدر و عموی آنها تفاوتی ندارد. یک خرس الگوی تغدیهای ثابتی دارد که از خرسی به خرسی دیگر تغییر نمیکند. سالهای سال است ماهیان قرمز برای بقای نسل خویش مسیر اقیانوس به آبهای شیرین را بدون کمترین تغییری طی می کنند.
اما در مورد انسانها بسیار متفاوت است. تنوع رفتاری و قدرت یادگیریهای مداوم، تفاوتهای فاحشی را در زندگی نسلهای انسانی بوجود می آورد.
🔹بعضی از مردم، تحصیلاتی خاص ادامه داده و یا شغلی را انتخاب کردهاند و سالها فرایندیادگیری خود را کنار گذاشته اند و یا در قالب یک تکلیف و نقش اجتماعی مثلاً زن خانهدار، از یادگیری هدفمند و تجارب رشددهنده جدید، دست شستهاند. اما یک شخصیت سالم و سرزنده مدام در پی یادگیریهای جدید و هدفمند است. در کلاسهای آموزشی جدید شرکت میکند، مهارتهای زندگی و شغلی تازهتری میآموزد، مطالعه منظم دارد با شرکت در سمینارها، سخنرانیها، تحصیلات بالاتر، خود را با نیازها و مقتضیات زمانه خود سازگار میکند.
تجارب رشد انگیز ممکن است دوستان جدید، یادگیری شنا در ۵۰سالگی، مطالعه دینی مذاهب دیگر، خواندن هدفمند مجموعه کتابهای موضوعی خاص را شامل شود. شخصیت سالم هیچوقت خود را مانند یک جمله خبری که آخرش نقطه پایان میگذارند، تعریف نمیکند بلکه همواره با پرسشگری و نقد منصفانه خود و شرایط به دنبال تغییرات تازهتر و تجارب رشدانگیزی است که ممکن است زندگی خود و دیگران را در جهت تعالی روانی و انسانی تغییر دهد.
آیا شما با ده سال پیش خویش از نظر شناختی، اجتماعی، مهارتی، خودآگاهی و شیوه زندگی تفاوتی کردهاید؟ در یکسال آینده خویش، چه برنامههای هدفمندی برای تغییر و رشد دارید.
ادامه دارد ... کانال مشاوره خانواده نور https://eitaa.com/mech53442
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح هست ....
خورشید یک یادآور روزمره است
که ما هم میتوانیم از تاریکی برخیزیم
و طلوع کنیم،
که ما هم میتوانیم
نور خود را بتابانیم
࿐ᭂ⸙♥️⸙ᭂ࿐سلام
صبحتون بخیر
روزتون قشنگ
💖کانال مشاوره خانواده نور 💖
https://eitaa.com/mech53442