eitaa logo
💖کانال مشاوره خانواده نور💖
196 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
604 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 💠 معمولاً زنان برای بيان مشكلاتشان منطقی ندارند و پس از بیان يك مشكل، بلافاصله به سراغ مشكل بعدی می‌روند. و اگر حس کنند مردشان، حرفهايشان را نمی‌فهمد بيش از پيش می‌شوند. 💠اگر‌ مرد به بودن بی‌نظمی در کلام زن آگاه نباشد بی‌جهت شده و زندگی تلخ می‌گردد. 🍃🌸کانال مشاوره وروان شناسی 👈منتظران نور
✍اگر مردی از سمت همسرش شود، نسبت به او احساس شدیدی پیدا می‌کند... 💞به نحوی که دیگر نمی‌تواند نبودن او را در ذهن خود مجسم نماید. ✅برایش جشن تولد بگیرید، در جمع از او تمجید کنید. ✅برای خانواده‌اش احترام قائل شوید ✅ غذای مورد علاقه‌اش را بپزید ✅خلاصه به هر ترفندی که شده خوشحالش کنید. 🧡"خوشحال کردن او مساوی است با ❤️‍🩹وابـسته کـردنش نسـبت به خـودتان " 🍃🌸کانال مشاوره وروان شناسی 👈منتظران نور
قسمت یازدهم چوب خداصدانداره ‌با چرب زبانی وسیاست وهماهنگی باعلی ،سیماواردخونه علی شد وخونه ای که به نامش کرده بودندرااجاره دادوپول ان‌ رادربانک پس اندازمی کرد،کارگرای خونه هم باتوجه به شناختی که .پیداکردند زیرنظرسیماکارمی کردندکارگری که توخونه کارمی کردو خبرچین شیوابودرابه کارخانه منتقل کردتازیرنظرعلی درکارخانه باشه که بااعتراض شیوامواجه شداما سیماگفت خانم جان ،دقیقا ،بخاطرشما ایشان رابه کارخانه منتقل کردم تازنی قوی تروبهتروزرنگ تر،درخدمت شماباشه ودرکارهای خانه ومراقبت ازشما،بیشترکمکتان کند .سیمابابرنامه ریزی دقیق برامورنظارت می کرد زرنگ بودپس ازمشورت باعلی وبازدیدی که ازکارخانه داشت زن جوانتروزرنگ تری راانتخاب کردوبه اودرجلسه مصاحبه نکات لازم راگوشزدکردو اسمش سودابه بودوبه اوگفت اگرمی می خواهی ازهمه جااخراجت نکنم کاملا به حرف من گوش کن وازمن اطاعت کن ،سودابه که دید همه کاره خونه سیماهست وپول خوبی هم،بهش میده کاملا قبول کردومیزان پولی که ازسیمامی گرفت خیلی بیشترازپولی بودکه ازکارخانه می گرفت سعی می کردهم منظم باشه وهم دقیق، خیلی به شیوارسیدگی می کرد. بعدازچندهفته سیمابا ۴خدمتکارمنزل دراتاق خدمت شیوایک جلسه برگزارکرد وبه شیواگفت خانم جان اگرهرکدامشان کوتاهی می کنند وکارشان راخوب انجام نمیدن یاازشون راضی نیستی به من بگوتااخراجشون کنم یا تنبیه اشان کنم. شیواخیلی راضی بودوکارگراومستخدمین خیلی بهش رسیدگی می کردند. انتهای جلسه بودکه علی وارداتاق شدوشیواباروحیه شاد گفت علی واقعا ازسیماراضی هستم ،علی چشمکی به سیمازد‌وگفت ،شیوااگرازهرکدام حتی سیماهم راضی نیستی بگوتا اخراجشون کنم و حتی سیماروهم،طلاق بدم شیوابمحض شنیدن چنین حرفی ازعلی ،چنان دادی سرعلی زدکه علی ترسید که فکرنمی کردکه سیمااینهمه روی شیواتاثیرگذاشته باشه ،شیواروپارک می بردن،جنگل می بردن،حمام بموقع ،غداطبق برنامه دکترداده می شد همیشه لباسهای تمییزوشیک تن شیوابودو گاهی خودش اونوتوحیاط وزیردرختان وکنارحوض می برد براش کیک وشکلات وقهوه می اوردخلاصه کارهابه روالردقیف انجام می گرفت . یک روزشیواوسیماکه باهم نشسته بودن شیوابرای علی زنگ زدوبه اوگفت زودتربیادخونه و کارت دارم دکترهم اومده بوددکترپس تزمعاینه دقیق وصحبتهای تخصصی باشیوا، گفت وضعیت روحی وحتی جسمی شیواهم بهترشده وانگارمعجزه اتفاق افتاده ،علی که پس ازدکترواردمنزل شده بود ازدکتردرموردوضعیت جسمی وروحی شیواسوال کردکه دکترکاملا رضایت داشت وشیواوعلی اظهاررضایت وشادمانی کردند.وعلی ازدکترتشکرکردوپس ازرفتن دکترشیوابه علی گفت من ازتویک خداهشی دارم احساس می کنم دراین خانه وجودسیما باعث شد من زندگی رابااینهمه مشکلات زیباببینم ولازم است به پاس قدردانی ازسیما و حمایت همه جانبه ازاو،ونداشتن دغدغه برای بچه های خودش ،برای سیماتونیشابوردودستگاه خانه باوسایل بنام سیما بخرکه خیالش ازبابت بچه هاراحت باشه ،سیماهم هرگزمدت زیادی تونیشابورنمی موند به اونارسیدگی می کردپول ووسایل برای اونامی بردوسریع برای رسیدگی به خانه سیمابرمی گشت علی به اتفاق سیماوشیواویک کارگر،به نیشابوررفتندتا شیواهم یک آب وهوایی عوض کندوهم دودستگاه خونه بنام سیما باوسایل کامل خریدند وسندراهم دست سیمادادندهم مادرسیماوهم بچه هاخوشحال شدند توخانه جدیدرفتندوخانه قبلی راسیمافروخت وپول آنرادربانک به حساب خودش گذاشت وپولی هم که علی به سیمادادیک ماشین شخصی معمولی بنام خودش گرفت تابرادرش هم به کارخودش برسد وهم به مادرشان وهم به بچه های سیمارسیدگی کند‌زندگی روی خوبشوبه آنهانشان داد درامدوسودسرمایه علی روزبه روزبیشترمی شد علی دیدکه سودزیاد نصیبش شده بنام سیما زمین خرید ودستوردادیک خونه ۵طبقه درست کنندوماشین سیماروهم عوض کردسیماهرچقدربیشتربهش می دادندسعی می کردمحبتشوبه،شیواومریم،بیشترکنه طوری شد که تمام اسنادومدارک وتمام کارهای شرکت وکارخانه وزمینها کاملا،دراختیارسیماقرارمی گرفت حتی سهام وپول وسرمایه،شیواهم دراختیارسیمابودومرتب به حسابهارسیدگی می کرداما مریم تمام کارهای مربوط به سهام وزمین و...خودراخودش نظارت کامل داشت درعین اینکه به سیمااحترام می کردبه دستش نمی دادوحس خوبی به او نداشت. شیوا هرچند تک فرزندبوداما برادروخواهرناتنی هم داشت بااونارابطه اش بدنبودوبه اونارسیدگی می کردوانهاهم به شیواسرمی زدندامابرادروخواهرناتنی حس خوبی به سیمانداشتندعلی که متوجه شد اومدن برادروخواهرهای ناتنی شیواروبه خونه خودش ممنوع کرد ............. ‌قسمت ۱۱چوب خداصدانداره ‌کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور ،،، ‌https://eitaa.com/mech53442
نصیحت زناشویی طلایی ❤️✨ 1. زندگی زناشویی خود را با دیگران مقایسه نکنید 2. از زندگی زناشویی خود انتظارات خیالی نداشته باشید 3. اجازه ندهید دیگران در حریم خصوصی ازدواج شما دخالت کنند 4. فکر نکنید که ازدواج رابطه عشقی یا عاشقی است، بلکه آرامش و محبت است 5. احساسات منفی خود را نسبت به شریک زندگی خود سرکوب نکنید، آنها را رها کنید تا محبت پیدا کنید 6. اگر ازدواجتان شکست خورد، ناراحت نشوید 7. از شریک زندگی صادق و درستکار غافل نشوید 8. اگر شریک زندگی تان تغییر کرد نگران نباشید، شاید او وارد مرحله سنی جدیدی شده است 9. به شریک زندگی خود نگویید: «به تو نیازی ندارم». 10. دروغ نگویید و با شریک زندگی خود رو راست باشید 11. اسرار زناشویی خود را به دوست حسود نگویید 12. در مقابل افراد ناراضی به خوشبختی زناشویی خود مباهات نکنید 13. مدام از شریک زندگی خود انتقاد نکنید 14. به تغییر شریک زندگی خود فکر نکنید، او را همانطور که هست بپذیرید، فقط از او حمایت کنید و او را تشویق کنید تا خودش را توسعه دهد. 15. وقتی شریک زندگی تان عصبانی هستید انگشت خود را طوری نشانه نگیرید که انگار او را متهم می کنند 16. مناسبت هایی را که شریک زندگی تان را شاد می کند فراموش نکنید 17. در مقابل شریک زندگی خود از شخص خاصی به قصد حسادت او تعریف نکنید. 18. در مورد خانواده شریک زندگی خود چیز بدی را ذکر نکنید و او را آزار ندهید 19. با شریک زندگی خود از اشکال دستوری استفاده نکنید و از عبارات مؤدبانه استفاده کنید 20. اگر شریک زندگی تان بعد از عصبانیت و اختلاف می خواهد با شما آشتی کند ردنکنید. ‌ ‌کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور ‌ ،‌ ‌ ‌https://eitaa.com/mech53442
یه بار یه خواستگار داشتم که جلسه اول قرار گذاشتیم و بیرون همدیگه رو دیدیم . و تو این دیدار دوتا آبمیوه سفارش دادیم... خوب تفاوتهای فرهنگیمون زیاد بود منم نمیخواستم زود جواب منفی بدم گفتم فکرامو میکنم بعد جواب میدم دقیقا صبح روز بعد پیام داد نظر اولیه اتون چیه خوب منم گفتم منفیه ایشون هم زود شماره کارت فرستادن و گفتن پول آبمیوه دیشب رو براشون بریزم😱 ،منم گفتم هزینه اش چقد شد😅 جالب که هزینه دوتا آبمیوه رو فرستاد ،منم گفتم قرار نیس پول آبمیوه شمارو بدم و پول آبمیوه خودمو دادم 😂
□•••۶توصیه به مردان برای عمق بخشیدن به رابطه•••□ ۱.اگه فکر میکنی همسرت ناراحته،منتظر نمون اون حرف زدنو آغاز کنه.جالبه بدونی وقتی تو باب گفت و گو رو باز کنی درصد زیادی از بارِ ناراحتی و مسائلش با این توجه تو کمتر میشه ۲.وقتی همسرت خیلی تند و تیز داره ازت انتقاد میکنه،آشفته شدن و مقابله به مثل کردن تو هیچ کمکی به اون نمیکنه و اونو به جنجال یا سکوتِ بیشتر وا میداره!پس صبور تر باش ۳.بدون اینکه کار رو به رابطه جنسی بکشونید همسرتون رو لمس یا نوازش کنید یا حتی ماساژ بدید،این کار محبت شما رو درقلب همسرتون چندین برابر میکنه ۴.احساسات همسرتو قضاوت نکن و یا اونها رو اصلاح نکن،فقط سعی کن احساسات و نیازهاشو با کمک خودش کشف کنی ۵.گاهی همسرت نیاز به همدلی و و شنیده شدن نداره. در این موقع فقط کمکش من، خوب و سخاوتمندانه کمکش کن ۶.پیوسته و در زمان های مشخص بهش یادآوری کن که آدم منحصر بفرد و مهم زندگی توه،بزار با دونستنش امن و سرمست بشه کانال مشاوره روان شناسی منتظران نور ‌https://eitaa.com/mech53442
قسمت ۱۲چوب خداصداندارد ‌ ‌قبلا دکترهابه اون گفته بودن که احتمال بهترشدنش درحدصفرهست باپیگیریهای سیماوبامشورت دکترهای متخصص ،سیماآدرس پزشک متخصصی رادرتهران ازیکی ازدوستان علی می گیرد وخودش ویکی ازکارگرها،شیوارابه تهران می برند ودکترپس ازمطالعه کافی پرونده هاومشورت باهمکاران خودبه سیمامیگه هم خرج جراحی بالاست وهم ریسکش بالاست پس ازمشورت باعلی وخودشیوا،آنهااعتقادله عمل جراحی نداشتند وحاضرنبودندچنین پول مفتی بدهند .سیماباهمه این تفاسیرونظرات ،خانه ۵طبقه خوددرشهرو۵۰سکه ای که شیوابه اوداده بودرا به دکترپیشنهادمی دهدودکترپذیرامی شود که پولش را بعدازپایانجراحی موفقیت آمیزبگیردوپس ازآن، شرایط برای بستری شدن شیواآماده می شود وبه شیوانمی گویندکه می خواهندجراحیش بکنند جراحی باموفقیت توسط دکترمعروف انجام شد بعدازبیست وپنج روز پیگیری مداوم ونظارت شبانه روزی سیما ،شیوا حالش بهترمیشه وتوان حرکت محدودرا پیدامی کند و ارام ارام توانست به مقدارچندقدم باواکرراه بره که باعث خوشحالی همه شده بود وسیماهم چون قول داده بوداگرعمل جراحی باموفقیت انجام شد پول راپرداخت کندبه دکترپول موردنظرراپس ازفروش خانه ۵طبقه و۵۰ سکه، پول جراحی رامی دهد پس ازآرام شدن شرایط وسلامتی نسبی شیوا،همه متوجه شدند پول جراحی باسرمایه شخصی سیماوفروش ساحتمان ۵طبقه و۵۰سکه انجام شده ،وچون عمل جراحی باموفقیت وریسک پذیری سیماباموفقیت انجام،شد باعث شادی کل خانواده وبرگزاری جشن کوچک خانوادگی چندنفره شد .حتی مریم هم خیلی خوشحال می شود وسیماپیش شیوااحترام بیشتری پیداکردودوبرابرهزینه ای که کرده بود علی وشیوابه سیمادادند وسیما یک ۵طبقه دیگه تونیشابورخریدواجاره دادوتوشهرخودش هم یک ۵طبقه به اودادند وانهاراهم اجاره داد.شرایط جسمی وروحی شیوابهترشده بود و کم کم بعضی کارهای خودشوانجام می داد یواش یواش رفتارشیواتغییرکرددخالتهایش نظارتهایش درمنرل بیشترشد وبه مرور اختیارات سیماروکم کرد.علی به ظاهر هم باشیواداشت هماهنگ می شد وازیک طرف برای جلب مظرشیوا، باشیواارتباطات زن وشوهری داشت وهم باسیما ،ووضع به گونه ای جلورفت که ۴شب پیش شیوابودو۳شب پیش سیما، سیماسعی می کردخودشوکنترل کنه وحرفی نمی زد .کلیه خانه واملاک وزمین وسکه هاوسهامی که داشت رافروخت ودراصفهان شروع به خرید ملک وساختمان ومغازه کردواین قضیه رابه هیچکس نگفت وهمچنان باسیاست برخوردمی کردوبه شیواخیلی احترام می گذاشت وقتی اوضاع بهترشد امورکارخانه به سیماسپرده شد وعلی وشیوابه مسافرت کشوراروپایی رفتند وحدود۲۵ ر‌وزنیامدندبعدار۲۵ روزواردشدند ‌استقبال گرمی ازدونفربعمل امدمدیروکارگردان طبق معمول سیمابود واین کارسیماموردرضایت هردوقرارگرفت وهدایای گرانقیمتی به سیمادادند .کارهارابه نحواحسنت پیش می بردشیواکه دید حالش بهترشده وازکارهای کارخانه هم سیمابیشترسردرمیاره ،مسافرتهاوتفریحات خودشونوبیشترکردندعلی چون آدم هوس بازوفرصت طلب بود هم باشبواارتباطش خوب بودوهم باسیما ،درخلوت به سیماپول می دادوسودسهام رابه اومی دادومی گفت برای خودت سرمایه جمع کن سیمااصلا به روی خودش نیاوردکه دارندازش بیگاری می کشند .اختیارات پولهاوسهام واملاک شیواهم دست سیمابودبامشاوران اقتصادی که داشت برای انجام امورمشورت می کرد شیوادرمسافرت اصفهان بودکه سیمابه شیوااطلاع دادکه سودبسیارهنگفتی کردند چون سودشان بسیاربالابود شیوابابت سودی که کرده بودوهرگزاین مقداربهش استفاده نرسیده بود۷۰دستگاه خونه برای خودش خرید و ۹دستگاه روهم به سیمادادوسیماهم بلافاصله انهارافروخت ودراصفهان سرمایه گذاری کرددفعه بعد با ساخت وپاختی که با سهام داران کردمقدارقابل توجهی باحضورخودشیوا به گونه ای تدارک دیده شدکه مسوول اصلی معامله شیواباشدبه حسب طاهر، ضررکردنداماسیماواون طرف مقابل هرکدام به اندازه ۱۵دستگاه خانه چاپیدند وسیمااین ساختمانهاراهم فروخت ودراصفهان سرمایه گذاری کرد سیماکاملا سکوت کردوشیوا خیلی ناراحت بود وحالش بهم خورد اونوبه بیمارستان منتقل کردندودوباره سیماازش مراقبت کامل کردوحالش بهترشد ومتوجه شد که کارهابایددست سیماسپرده بشه ................. ادامه دارد ‌ ‌کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور ‌ ‌https://eitaa.com/mech53442
🔥هفت رفتاری که فرزندت را با آن فلج میکنی.... 💥دستش نباشید از همون بچگی عادتش بدین که چیزی رو دستش ندین و روی میز یا جای دیگه ای بزارین تا خودش بیاد برداره اگر نمیاد نزدیکش بذارید تا اینجوری مسئولیت‌پذیر بشه. 💥زبانش نباشید به جاش سلام نکنید،خداحافظی نکنید،شعرنخونید و اجبار ش نکنید که این کارا رو انجام بده و اگه دوست نداشت انجام بده سرزنشش نکنید. 💥حامی افراطی نباشید درسته که بعضی مواقع باید از کودکان حمایت کنیم ولی اگه همیشه و همه جا بخواهیم این کار رو بکنیم خیلی اشتباهه؛ برای این که یاد بگیره از حقش دفاع کنه با بازی و نمایش بهش یاد بدین. 💥بلندش نکن وقتی زمین میخوره یا یه آسیب خیلی کوچیک میبینه فوراً بلندش نکنید و بذارید خودش تلاش کنه و از جا بلند شه ولی باهاش همدردی کنید. (البته اگه به شدت زمین نخوره) 💥کنترل گر نباش اگه همه کارا و رفتارهای کودک‌ مثل بازی کردن، تمیزی اتاقش، رفت و آمدش و.... رو بیشتر از حد کنترل کنید از خودش ناامید میشه. 💥پاهاش نباش بچه بالای دوسال رو نباید مرتب حمل کنید و اینطرف و اونطرف ببرید بلکه باید به راه رفتن تشویقش کنید. 💥به جاش تصمیم نگیر در نیمی از تصمیم گیری ها اجازه بدین کودک انتخاب گر باشه مخصوصاً کودک بالای ۳ سال؛ مثلاً میتونی تو انتخاب غذا و رنگ لباس و.... از کودک نظرخواهی کنید. کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور https://eitaa.com/mech53442
⛔️ خانم های عزیز هربار که با همسرتان می‌کنید نه تنها بیشتر این مساله برایش می‌شود بلکه کم کم به شما عادت می‌کند! ✅ راه کار: بهتر است بجای قهر کردن، کنید و سنگین رفتار کنید. یعنی جواب سلام بدهید، سفره پهن بکنید، صدا زد بدهید ولی با سرسنگینی در رفتارتان، ناراحتیتان از موضوع را نشان بدهید. اگر هم پرسید چرا هستی شانه بالا نیندازید و پشت چشم نازک کنید بلکه و واضح صحبت کنید. 👇 سعی کنید فردی و سرحال باشید و در خانه شیطنت کنید که اگر از موضوعی ناراحت شدید، سکوتتان و کم حرف شدنتان پیدا کند و برای همسرتان سخت باشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور‌ ‌‌‌
🌟امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند: 💎مَن رَأى أخاهُ عَلى أمرٍ يَكرَهُهُ ، فَلَم يَرُدَّهُ عَنهُ ـ و هُو يَقدِرُ عَلَيهِ ـ فَقَد خانَهُ 💎هر كه برادرش را در كارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند ، به او خيانت كرده است . 📚کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور https://eitaa.com/mech5344
زنبور نادان زنبوری موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار میدید و حرصی تمام میزد . او را گفت:ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد،آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم! این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست.قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد! مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید زنبور گفت : مرا به کجا میبری؟ مور گفت : هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد،به جاییش کشند که نخواهد ... و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند از موعظه واعظان بی نیاز گردد کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور ‌https://eitaa.com/mech5344
‌ حیف نون رفت ماشینشو بیمه کرد. کارمند بيمه: امیدوارم هیچ وقت از این بیمه استفاده نکنی. حیف نون گفت : انشاالله تو هم از پولش خیر نبینی 😐😂 ‌ ‌ کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور ‌https://eitaa.com/mech5344
قسمت ۱۳ چوب خداصدانداره ‌ ‌سیماکه تمام کارهاشوباسیاست پیش می برد.اماکاملا حواسش جمع بودوذره ای ازخودش ردپایی بجانمی گذاشت. کسی ازش نقطه ضعفی نمی تونست بگیره .علی شیواو مریم بارهاوبارها پیگیری وتحقیق شکردندتاببینندسیمادرکارخانه ویادربحث سهام ویادرخانه وپولهایی که بهش میدن تخلفی داره یانه اصلا مدرکی پیدانکردند.بعدازمدتی علی وشیواکاملا به سیمااطمینان پیداکردند.تمام کارکنان وکارگران وکارمندان کارخانه ازسیاست وزرنگی وتیزهوشی ومدیریت ودلسوزی سیماصحبت می کردندعلی وشیواخیالشان راحت شده بودکه کسی هست کارهاشوبرای پیگیری امورکارخانه صادقانه انجام میده سیماچندبارگفته بود این حسابدارکارشوخوب بلدنیست وبدرداین قسمت نمی خوره وتعویضش کن اماهم شیواوهم علی معتقدبودندامین ترین وسالم ترین فرددرکارخانه هست وچندسال هست که ماریالی ازاون خیانت ندیدیم اماسبمابانظرآنهاموافق نبودومی گفت شماحتمابه حرفم خواهیدرسید. اماسیماتوسط یکی اززنهاارام ارام بهش نزدیک میشه این حسابدارکه اسمش مرادبودیک زن مریض داشت که مرتب پول دواودرمانش رومی داداین موضوع روعلی وشیوامی دانستندوبرای سیماهم گفتند، مرادکه پس ازچندسال دادن پول دواودرمان نتیجه لازم رونگرفته بود وزنی داشت که درزندگی نیازاشوبراورده نمی کردو خسته شده بود وجوداین زن زیباکه اتفاقا مطلقه ونازاهم بودباعث شد کمی به خودش فکرکنه یواش یواش بهش علاقه پیدامی کنه وسیماازایناعکس وفیلم می گرفت وحتی کاربجایی کشید که ازویلای یکی ازدوستانش برای بردن این زن که اسمش عاطفه بود استفاده کردسیمازیرکانه بدون اینکه حتی عاطفه هم بدونه ازتمام صحنه های آنهافیلمبرداری کردندوبه سیمادادند روزبه روزرفاقت مرادوعاطفه بیشترمی شد ومراد باآمدن عاطفه درزندگیش ،کارهای خودشو بهترانجام می داد عاطفه هم احساس کردکه به مرادعلاقه پیداکرده وهمین احساس درمرادهم پیداشده یکی که نماینده سیمابود وماموربودتاحسابدارروبه بندبکشه به مرادمیگه بدبخت تاکی می خواهی یک ریال دوریال ازعلی وشیواپول بگیری ،بعنوان خرید وسایل پول کلان بگیر بپربروخارج ،مراداوایل عذاب وجدان داشت نماینده سیمابهش گفت هم زنتومعالجه می کنی هم ازکشورفرارمی کنی ،خلاصه بعدازمدتی وسوسه میشه و به هوای خریدوسایل پول زیادی روازعلی می گیره اول زنشو معالجه می کنه بعد باپول می خوادفرارکنه، هفتاددرصد پولشو ازطرف سیماازش می گیرن وپول به سیمامی رسه ومرادمتوجه میشه رودست خورده برنامه هایه جورچیده شدکه مرادبی تقصیربوده وپولهارارقبادزدیدندومرادکاری نمی تونست بکنه ،یک شب که مرادخانه خودش بود وحال زنش هم خوب شده بود ومادرخانمش زنش روبرده بود مسافرت،زنگ می زنند ومراددم درکه میره می بینه یه بسته بیرونه اماکسی نیست بسته روبازمی کنه می بینه یه فیلمه شروع به نگاه کردن می کنه می بینه تمام ارتباطات اون وعاطفه رونشون میده و مات ومبهوت می مونه به عاطفه زنگ می زنه وماجرارومیگه ،وعاطفه هم کیش ومات میشه ،بعدازنیم ساعت زنگ می زنند اون فکرکردعاطفه هست گوشی روبرمی داره ازاون طرف بهش میگن آقای مرادخان برداشتن پولهاوارتباطات ترو مامدرک داریم پس ازاین ببعد طبق دستورماعمل می کنی والا تمام مدارک تحویل پلیس،داده میشه وعلی هم درجریان قرارمی گیره وخودت بقیه داستان روحدس بزن .مرادآدم زرنگی بودبلافاصله گفت چشم حتما،گوشی بوق آزادمی خوره وقطع میشه دوباره باعاطفه تماس می گیره ومیگه این مشکلات پیش امده حالا چیکارکنیم مراد ،عاطفه روصیغه کرده بودواین موضوع روبه علی وشیوا گفته بودوهردو هم کاملا درجریان بودن،علی هم بهش کمک مالی کردباهزارجان کندنی بودمرادقضیه پولهاوومعالجه خانمش روبه علی گفت وعلی حدودیک ماه ناراحت بودومرادسرکارنرفت امامیزان سودی که مرادنصیب علی کرده بودصدبرابرپولی بودکه ازمرادگرفته بودند،بعدازیک ماه مرادروبخشید واونواوردسرکاروبهش گفت ازاین ببعدمواظب باشه ...........‌....................................قسمت ۱۳ چوب خداصدانداره ‌ ‌کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور ‌ ‌ https://eitaa.com/mech5344
لینک کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور ‌https://eitaa.com/mech53442
خطاهایی که در زندگی با آن روبرو هستیم و باعث افسردگی و اضطراب ما میشوند کدامند؟👇 1) ذهن خواني شما فرض را بر اين مي گذاريد كه مي دانيد آدم ها چه فكر مي كنند بي آن كه شواهد كافي در مورد افكارشان داشته باشيد. مثلاً، "او فكر مي كند من يك بازنده ام".پیامد رفتاری اش میشود سوتفاهم.. 2) پيش گويي منفی آينده را پيش گویی مي كنيد. که با پیش بینی فرق میکند. كه اوضاع بدتر خواهد شد يا خطري در پيش است. مثلاً "در امتحان قبول نخواهم شد" يا "اين شغل را به دست نخواهم آورد". بدون شواهد پیامد رفتاری اش نا امیدی که میشود افسردگی و ترس میشود اضطراب.. 3) فاجعه سازي شما بر اين باوريد كه آنچه كه اتفاق افتاده است يا اتفاق خواهد افتاد آنچنان دردناك وغيرقابل تحمل خواهد بود كه شما نمي توانيد آن را تحمل كنيد مثلاً: "اگر در امتحان رد شوم، وحشتناك است".از کاه کوه ساختن منجر به تشدید اضطراب میشود و تشدید اضطراب منجر به تشدید اجتناب میشود.. 4) برچسب زدن يك ويژگي منفي خيلي كلي را به خود و ديگران نسبت مي دهيد. مثلاً: "من دوست داشتني نيستم" يا "او بي لياقت است".مثل اینکه تو خنگی یا من خنگم .منجر به کاهش عزت نفس می شود اگر به خود برچسب بزنی عزت نفس خود را پایین می آورید و اگر به دیگران برچسب بزنید عزت نفس دیگران را پایین میآورید. افسردها به خود برچسب میزنند. و خودشیفته ها به دیگران برچسب میزنند.. 5) دست كم گرفتن جنبه هاي مثبت مدعي هستي كه دستاوردهاي مثبت شما يا ديگران ناچيز و جزئي هستند. یعنی داشته های خود را بی ارزش و نداشته ها را با ارزش می شمرد. چیز جزئی را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک می شمرد. مثلاً: "اين وظيفه زن خانه است، بنابراين وقتي به من توجه مي كند كه شق القمر نكرده است. اين موفقيت ها كه مهم نيستند، خيلي آسان به دست آمدند".منجر به غم و ناامیدی و افسردگی میشود. https://eitaa.com/mech53442
ماندن مرد می‌خواهد. می‌شود زن بود و مرد بود، می‌شود مرد بود و مرد نبود. مردانگی به عاقل بودن نیست. پشتِ کسی که آمده‌ای و اهلی‌اش کرده‌‌ای را دم به دقیقه خالی نکردن مرد می‌خواهد. مردانگی به منطقی بودن نیست. عشق و عاشقی کردن مرد می‌خواهد. احساس امنیت مرد می‌خواهد. شانه شدن برای بهانه‌ها و دلشوره‌ها و دلتنگی‌های...، آخ دلتنگی‌هایش... دلتنگی... شانه شدن برای دلتنگی‌های زنی که دوستت دارد مرد می‌خواهد. مردانگی به موهای سفید کنار شقیقه‌ها نیست. مردانگی اصلاً به به مرد بودن نیست! ماندن مرد می‌خواهد. ساختن مرد می‌خواهد. بودن مرد می‌خواهد... بدبختانه تمام خوشبختی‌های کوچک و ساده‌ی دنیا مرد می‌خواهد، و از همین رو کار جهان رو به خوشبختی نیست! 🍃🌸کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور https://eitaa.com/mech53442
زندگی در دو حالت قشنگ میشه: اول پیدا کردن شباهت‌ها دوم احترام گذاشتن به تفاوتها کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور https://eitaa.com/mech53442
💕معجزه زندگی دیگران باش … بیقرار باش برای شادی ساختن در زندگی انسان ها… دست های خدا باش ، برای برآوردن رویای انسان دیگری … خنثی نباش ! بی تفاوت نباش ! اگر دیدی کسی گره ای دارد و تو راهش را می دانی سکوت نکن ! اگر دستت به جایی می رسید دریغ نکن … معجزه زندگی دیگران باش ! این قانون کائنات است !!! معجزه زندگی دیگران که باشی ، بی شک کسی معجزه زندگی تو خواهد بود ….! لطفا کمی آهسته تر از کنار هم عبور کنیم https://eitaa.com/mech53442
قسمت ۱۴ چوب خداصدانداره علی هم فوق العاده زرنگ بودوبرای اینکه بتونه اون فرداصلی روکه مخل امنیت اقتصادی وروانی کارخانه هست روپیداکنه یک روز درمیان کارگرامیگه مرادوعاطفه صیغه هستندوخانمش مریضه خواستم اینوبدونیدکه یک وقت اگرمتوجه ارتباطاتی بین این دونفرشدید بدونید هم خانم مراددرجریانه وهم من ،اینوکه گفت مرادوعاطفه هم خوشحال شدن وهم تعجب کردند اماعلی نگاه کردکه ببینه چه کسی حالش خراب شد بعدازچندروزسه نفرروپیدامی کنه که همه یک نفررومسوول این کارمی دونند علی دنبال سرنخ بود سیماانقدرزرنگ بودکه دم به تله نده ،کسی که مرتب توکارخانه علی، دنبال ایجادمشکل ودزدی بود شخصی بودبه نام ستارکه هم قوی هیکل وهم بزن بهادروهم به ظاهرخیلی علی رودوست داشت اماکینه علی روبدل داشت ستارمهندس توانایی هم بودعلی وستارباهم هم مدرسه ای بودنداینوستارمی دونست اما علی نمی دونست ستارپدرش توخیابانی که منزل علی بودمغازه داشت علی طی چندفقره سر پدرستارکلاه می ذاره وپدرش ورشکست میشه دق می کنه می میره .اماستاربه طرزماهرانه ای برخوردمی کردکه کسی متوجه نشه یه تصمیم جدید توسط علی با همکاری مرادودوستان علی درکارخانه گرفته میشه تافزدموردنظرراروبدام بیندازندسیماهم دست بکارمیشه تا به هدفش بدام انداختن ستاروگرفتن پول ورسواکردن مرادبودبرسه .مرادهم چون زرنگ بودبه خیال خودش علی گول می خوره ومراد می تونه پولاروبگیره وباخانمش وعاطفه برن ترکیه ،غافل ازاینکه سیماکاملا توسط عمالش اونورصد می کنه این کارمثلا بانظارت علی بود،چون ستارهم بزن بهادربودوهم تحصیلکرده، ازطریق نفوذیهاش می فهمه وخودشو کنارمی کشه مرادمی بینه تمام شرایط برای فرارش آماده هست ازقبل هردوروبه ترکیه می فرسته اما سیما حتی جایی که زنهای مرادهم بودندراشناسایی کرده ودریک خانه توی ترکیه حبسشون کردندعلی بخاطرکاری که براش پیش امده بود وپای میلیاردهاتومان پول وسط بوداین پروژه روول می کنه وبه سراغ معامله میلیاردی میره که موفق هم شد امامرادفکرمی کردبراحتی می تونه خارج بشه که توسط دارودسته سیمادستگیرمیشه اماوقتی دید هردوخانمش توسط یک گروهی تحت نظرهستندپولهاروتحویل میده وزنهاش به ایران،برمی گردن ومراد دوباره کل داستان روبه دلخواه خودش میگه ایندفعه دیگه مراداخراج میشه وپولهاهم بدست سیمامی افته اما شک علی لثبه ستارهمچنان باقی هست پول زیادی سیمالثبه جیب می زنه وقتی علی به خونه اومدبه سیماگفت حق باتوبودمراد آدم درستکاری نبودوبایدزودتراخراج می شد وچندین میلیاردبهرمن ضررزد شیواهم به هوش سیماآفرین گفت سیماشرایط رابه گونه ای رقم زد کسی مسوول حسابداری بشه که مورداعتماد سیماومخالف سرسخت علی وشیواوستاربود اما اون ادم فرصت،طلب بودکه دوست داشت بک شبه ره،صدساله روطی کنه زبان بلدبودودکترای برق روهم داشت ولیسانس حسابداری هم بوداوایل کمی نازکردتاحقوقشوبالاببرندکه موفق به این کارشد عماد که ۳۶سال سن داشت پدرش توامریکابود ومادرشو طلاق داده بود مادرش بادوتا بچه اش توانگلستان زندگی می کردنداماعمادتوایران بود.ازنظرمالی وضعش بدنبودعالی هم نبوددرمدت دوماه خیلی زودبچشم آمد.................ادامه دارد ‌کانال مشاوره وروان شناسی نور https://eitaa.com/mech53442 ‌ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینـــکه صـــــبح رو چـــــه جـــوری شـــــروع کــــنیم خــــیلی مهـــــمه پــس با لــــبخند به تمــام دنیا بـخـــــ😄ــــــند ... سلام روزتون پر انــــــــــرژی کانال مشاوره وروانشناسی منتظران نور https://eitaa.com/mech53442