داستان زندگی من مدیران کانال منتظران نور سلام من توواتساپ عضوبودم ازمطالب شمااستفاده می کردم وبه توصیه های شماعمل می کردم ،پدرشوهرم پس ازتصادف ما،خونه ای که به ماداده بودتابنشینیم ازمااجاره می گرفت وشوهرم بعلت تصادف شدید وخانه نشینی پول نداشت تاپول مخارج خونه روبدیم امابرادرشوهرم نه تنهاپول نمی دادازاونهاپول هم می گرفت وپدرشوهرم مغازه داربودوتوخرید طلاهاهم علاقه زیادی داشت ،من بعلت مشکل همسرم مجبورشدم کارکنم صبح ساعت ۶صبح سرکارمی رفتم وساعت ۵غروب برمی گشتم،غذاروبراش آماده می کردم وکارهای اولیه روباکمک من انجام می دادودوباره هرروزاین کاررومی کردم ،یه باراومدم خونه دیدم دوروبرخونه مامردم زیادی هستندوشعله های اتش زبانه می کشه وماشین اتش نشانی مشغول خاموش کردن آتش هست ،گریه امونم نمی دادجلورفتم گفتم شوهرم راه نمی تونست بره اون چی شد گفتن فقط ۳نفرتوخونه بودن که آتیش گرفتن وهر۳نفر مردن ،ناراحتی من بیشترشد پس ازچندساعت گریه کردن ،دیدم همسرم به اتفاق پدربزرگش باماشین آمدند بادیدن اون، اشک شوق امانم نمی داد پدربزرگ همسرم بادیدن ان صحنه ،بشدت ناراحت شد ودیگرکارازکارگذشته بود،پدربزرگ همسرم ،همسرم راخیلی دوست داشت صبح که اومد به پدرشوهرم سربزنه ،پدربزرگم ، همسرموبراهواخوری بردن روستای خودش تایه تنوعی براش بشه،وقتی برگشت بااین صحنه مواجه شد البته دونفردزدکه ازهمسابه هابودندبخاطرطلاهایی که پیرمردجمعرمیرکردودلارهاوسکه هایی که پیرمردجمع می کردواین دوجوان مطلع شده بودندتصمیم به دزدی می گیرند که ،۵۰تاسکه ومقداری دلاروتعدادی النگوودستبند و روهم برده بودنداماسارقین طلاهای زیادی که سراغ داشتند پیدانکردنددرحال رفتن بودندکه متوجه حضورعروس خانواده شدندوعروس رامصدوم ومجروح کردند وچون انهارامی شناخت اونوانقدرزدندتابیهوش شد وسپس خانه رابه اتش کشیدندومتواری شدند وهر۳نفر اتیش گرفتند (البته ،هردونفربعدازمدت کوتاهی دستگیرشدند وبه جرم اعتراف کردنداین دونفرازوضعیت مالی خوبی برخورداربودن اماچون جوان بودند هم دیه سه نفررادادند وهم هزینه بسیارزیادی برای رضایت همسرم ومادرشوهرم دادمد وهم دودستگاه خانه درمشهدبرای همسرم خریدندتا همسرم راضی بشه،همسرم راضی نمی سد علی رغم اینکه برادرش وپدرش اذیتش کردند امابازم اونهارودوست داشت ومی گفت باید قصاص بشه ،اما باوساطت من و مادرش باگرفتن همه چیزهایی که وعده داده بودند رضایت داداماهمه روبه نام مادرش زد ) ،مادرشوهرم که رفته بودخونه خواهرش غروب برگشت بااین صحنه مواجه شد ومدت ۵ماه مریض بود تاحالش بهترشدمی خواهم بگویم من ۱سال به همین منوال کارمی کردم،بخاطراینکه همسرم اشک منونبینه یادرکارخانه صاحب شرکت گریه می کردم یاشب تودستشویی گریه می کردم پدرومادرم که اهل تربت جام،بودن بعداز۱سال وقتی فهمیدن،به خانه ماامدندومادرم خیلی گریه کردوگفت توچطوراینهمه زجردیدی وحرفی نزدی ،داشتم خونه رانگاه می کردم رفتم زیرزمین دیدم یه سری طلاتوکیسه کوچیک هست به همسرم نشان دادم دیدم یه نامه هم هست دیدم باخط مادرشوهرم هست خطاب به همسرم نوشت اینهامال توست ان شاالله خدابه تومی رسونه البته اون طلاکه پدرشوهرم پنهان کرده بود پیدانشد امامادرشوهرم بعداز۵ماه پیداکردوبه،شوهرم داد به کسی چیزی نگفتم بعددوروزباشوهرم درمیان گذاشتم گفت مادرم ازپدرم،بشدت می ترسید مادرم اینهاروبه مروربرایم کنارگذاشت همیشه به من می گفت پسرم ازپدرتومی ترسم پیش اونهاالکی به شوهرم حرف بدمی زدالبته پدرم بشدت ازبرادرشوهرم وجاریم حساب می بردوبه اونهاحق حساب می دادبرادرشوهرم معتادبود وهمسرش هم بسیاربی رحم وسنگدل ،من بعدافهمیدم که مادرشوهرم به شوهرم کمک می کردوشوهرم چیزی نمی گفت وحتی براش غذامی بردوبهش رسیدگی می کرد موقعی که اونهاخونه نبودن ، مادرم گفت چرااین یک سال کلمه ای نگفتی وچرابه مااجازه نمی دادی که به خونه توبیاییم گفتم چون اینهانمی گذاشتندبه شمااطلاع بدم همسرم روخیلی دوست دارم الان شش ماه هست همسرم خوب شده مغازه پایین خونه که پدرشوهرم بیمه کرده بود تعمیرکردیم مغازه روراه اندازی کردیم خونه هم تعمیرشد ومن وشوهر ومادرشوهرم الان باخوشی داریم زندگی می کنیم ،می خواستم بگم هرکسی بدی کنه خدابدی روبهش برمی گردونه ازشماخواهش می کنم اینوتوکانالتون بذاربد تا اگرپدرشوهرهامادرشوهرهاوپدرومادرهاهستندبخونندکه بین بچه هاتبعیض قایل نشن دوم اینکه عروسهاهم صبوری کنندوبرخوردمعقولانه داشته باشند ، م_ه ،خانم ۲۸ساله ازمشهد
همراهان گرامی باسلام ، لطفادرصورت تمایل ،تجربیات و نظرات خودرابانام ویابدون نام وهرروشی که دوست دارید دراین کانال برای افزایش دانش وبصیرت وبینش وآگاهی وکسب تجربه عزیزان برای ماارسال کنید تا به اشتراک گذاشته شود _مدیران کانال
🍃🌸معجزه ها همیشه دور نیستن
🍃🌸یه وقت هایی انقدر بهمون نزدیکند
🍃🌸که متوجه شون نمیشیم.
🍃🌸مثل سلامتی🧡
🍃🌸داشتن خانواده خوب
🍃🌸داشتن پدر و مادر
🍃🌸و خیلی چیزایی که معمولی شدن
🍃🌸برای ما اما خیلی با ارزش هستند.
🍃🌸 سلام صبح زیباتون بخیر 😍
🍃🌸کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
https://eitaa.com/mech53442
لجبازی يک كلمه نيست.
يك اشتباهست.
اشتباهی ويران كننده،
كه ميتواند هر دو نفر را در رابطه به زمين بزند و جايی برای بلند شدن نماند.
لجبازی ميتواند آنقدر قوی باشد كه يادت برود روزی عاشق كسی بودی كه به او ميگفتی نميخواهی ناراحتی اش را ببينی.
اما حالا خودت عامل اصلی اش شده ای.
با روابط و عاشقانه های خود لجبازی نكنيد
گاهی جايی برای جبران نميماند.
🍃🌸کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
https://eitaa.com/mech53442
حسین هرروزقشنگ تروبزرگتروخونه اونهاهم یواش یواش تکمیل شده بود وهم پدرسهراب وهم پدررعنا هردودرساخت وسازبه سهراب ورعناکمک می کردند نظارت آنهابه گونه ای بودکه یاپدرسهراب سرساختمان بودیاپدررعنا،خلاصه باقدرت به کارساخت وسازاشراف داشتندواگرکمبودی بودبه سهراب می گفتندوسهراب آماده می کرد سهراب هم توبانکی که کارمی کرد بایکی ازمشتریهای بانک دوست،شده بود ووضعش هم خیلی خوب بود زمین وخونه می خریدندومی فروختند یواش یواش سهراب ماشین لوکسی خرید رعناهم یه ماشین پژو ۲۰۶ خریدتاخودش کاراشوانجام بده گاهی اوقات باید به سرپرستی می رفت یاب سایربانکهاباهماهنگی سرپرستی استان نظارت می کرد بعضی وقتهارعنا بچه رومی بردخونه پدرسهراب یاپدرخودش وبعضی وقتهاهم سهراب این کاررومی کردیواش یواش خونشون درست شد ،یه طبقه روتمام کارکردندو۱۵۰مترهم زیربناداشت وسایل جدیدخریدندوسکونت کردند ،چون طبقه اول خونشون تکمیل شد حسین روتوخونه خودشون پدرومادرسهراب و رعنا نگهداری می کردندوغذاهاشونم درست می کردندبعضی وقتهازن وشوهرساعت ۵یا۴می اومدن خونه ،بعضی روزاحسین روپارک می بردن باهاش بازی می می کردن ،اکثریت قریب به اتفاق جمعه ها،زن وشوهروحسین بیرون می رفتندیاکوه یا پارک ویاخلاصه بیرون شهربرای دلخوشی حسین ورفع خستگی خودشون می رفتن گاهی خودشون گاهی باپدرومادرشون ،زندگیشون خیلی خوب شده بود واززندگی راضی بودن ،سهراب سابقه کارش ،۲سال بیشتربود ورعنا به علت اینکه هم فوق لیسانس بودوهم زرنگ وهم امین وپاک و منظم ،ازش خواستندشعبه روول کنه وبیادسرپرستی استان،باسهراب درمیان گذاشت ،سهراب اول قبول نکردوگفت حجم کارت زیادمیشه نمی تونی به بچه برسی ویابه خونه برسی ،مامان بابای رعناکه فهمبدن گفتن مابیشتربهش کمک می کنیم ماکارکه نداریم،یه،بچه بیشترکه نداریم حسین روبیشترمواظبیم ،بعدخودش گفت برواشکالی نداره یواش یواش ،وضعشون خیلی خیلی خوب شد هردودرامدشون زیادشد ،هم مسافرت می رفتندوهم تفریح می کردندوهم پدرومادرهردوشون هوای بچه واوناروداشتن هم رعناتک فرزندبودوهم سهراب ،خلاصه دوتاخانواده هم اکثراباهم بودن غذاشونومی اوردن ویادرست می کردن ،باحسین بازی می کردن ،حسین روربروزقشنگ تروسرحال تروبانشاط ترمی شد وکلاس ورزشی ژیمناستیک هم می فرستادنش ،رعنا دوباره براکنکوردکتراماده شد وکتراقبول شد وسه سال ونیم طول کشیدتادکتراشوبگیره درکارشم بسیارپیشرفت کردسهراب بزور فوق لیسانس گرفت بیشترپول درمی اورد ۵طبقه روبامغازه هاروتکمیل گرد ومغازه هاو۴دستگاه روداداجاره دوباره،شروع کردبه خریدن چندتازمین وساخت وسازانجام میداد،،..........ادامه دارد پایان قسمت دوم چوب خداصداندارد
✨﷽✨
✍معمولا مشکلات بزرگ کم کم شکل می گیرند... مثلا طلاق هم این طور نیست که یهو شکل بگیره! کم کم...
گاهی بی احترامی هایی که در محیط خانواده و نسبت به خانواده همسر وجود دارد کم کم طرف مقابل را برای ادامه زندگی سرد می کند
گاهی قدرنشناسی هایی که مرد نسبت به وظایف سنگین همسرش در خانه بروز می دهد یا کنایه زدن های زن به شوهرش در مورد جایگاه شغلی و درآمدش کم کم او را سرد می کند
گاهی یک رابطه به ظاهر کوچکِ مرد یا زن با جنس مخالف در محل کارش، به عنوانِ رابطه ی کاری یا اینکه ما مثل خواهر و برادریم و از این موارد، کم کم رابطه همسران را سرد می کند
گاهی کم توجهی همسران نسبت به هم و درک نکردنِ همدیگر و اینکه سرشون فقط تو گوشی باشه و حتی موقع صحبت هم به هم توجه نکنند کم کم رابطه ها را سرد می کند
گاهی اختلافات کوچک بی اهمیتی که هیچ کس حاضر به کوتاه آمدن نمی شود کم کم بزرگ می شود و زندگی سرد می شود
مواظب این کم کم ها باشید تا زندگی زیبای خودتون رو حفظ کنید تا همیشه خوشبخت و شاد باشید
با مطالعه این متن فوری یاد رفتارهای نامناسب همسرتان نیاُفتید! بلکه سعی کنید خودتون رو اصلاح کنید تا ایشون هم از شما تاثیر گیرد 🌺
https://eitaa.com/mech53442
🌺
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
لطفا،باروزی،ده دقیقه فکرکردن،به رفتارهای خودتان متمرکزشوید وبه تصحیح اشتباهات خوددرقبال همسرتان اقدام عملی نمایید،ازدواج وزندگی زناشویی ،خرید لباس نیست که باپس دادن آن لباس،لباس دیگری راجایگزین کنیم پس هرروزدقت کنیم ومتوجه رفتارهای خودباشیم . کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
دوستان همراهان گرامی سلام،سلامی به زیبایی آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس،ودریای زیبای مازندران،وبه پاکی،دلهای مهربان شما،عزیران ،مخصوصارمادران خوب سرزمینم دراین گروه ازشمامی خوام خودتان یه دفتربرای خودتون تهیه کنید نکات مثبت ومنفی خودتونو درطول روزکه برای شمااتفاق می افته یادداشت کنید،مثبت هاروافزایش بدید منفی هاروکاهش بدید بامقدارکم شروع کنید دوم هرروز پنج دقیقه نرمش ،حداقلزنیم ساعت مطالعه کنید وحداقل یک ایه قران بخوانید وحفظ کنید ویک لطیفه رویادبگیرید
✅ اهمیت رفع اختلاف مذهبی در ازدواج
🍂ازدواج میان دختران و پسران با وجود اختلافات مذهبی بسیار فراگیر شده است.
🔺 :ر این ازدواج ها طرفین تصور می کنند هیچ اختلافی نمی تواند مانع عشق بین آنها شود و هر یک به خیال خود امید به تغییر همسر بعد از ازدواج دارند.
❌ طبق اصول روانشناسی شما هرگز نمی توانید کسی را که چندین سال با اعتقادات خود بزرگ شده و با آنها خو گرفته تغییر دهید.
👈🏻 زمانی که با وجود اختلافات مذهبی وارد زندگی مشترک شوید مشکلات خود را در قالب تربیت_فرزندان، نوع پوشش، مراسم مذهبی و خیلی موارد دیگر نشان می دهند.
🍃🌸کانال مشاوره وروانشناسی منتظران نور
#روانشناسی
در حالی که مردان مشتاق ارتباط جنسی خوب هستند, زنان مشتاق رفتاری عاشقانه هستند.
رفتارهای عاشقانه در هر جایی تأثیری جادویی بر زنان دارد.
هر سال, زنان پولهای زیادی برای خرید رمان های عاشقانه صرف می کنند. برای ارضای نیاز زن به ماجراهای عاشقانه, مرد باید ابتدا درک کند که احساس عاشقانه چیست.
دریافت کارت, شاخه ای گل و هدایای کوچک؛ شب های مهتابی؛ تصمیماتی فی البداهه؛ و بیرون غذا خوردن, همگی معنای احساس عاشقانه می دهد.
🍃🌸کانال مشاوره وروانشناسی منتظران نور
#صدقه_فقیر
🌟حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روزی فرمودند که:
💎«یک درهم صدقه میتواند افضل باشد از صد هزار درهم. شخصی عرض کرد که: این چگونه میشود؟
فرمود:
شخصی از منافع مال خود و زیادتی آن صد هزار درهم تصدق میکند و مردی دو درهم دارد و به غیر از این هیچ چیز دیگر را مالک نیست و یکی از آن دو درهم را با طیب نفس در راه خدا میدهد، صاحب یک درهم افضل است از صاحب صد هزار درهم.
📚فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج۷، ص۳۳۱.
📚 غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم العلوم، ج۴، ص۱۷۸
کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور ،،،،
👌راه های مقابله با خجالت
خود را در موقعیتی قرار دهید که از آن می ترسید و خجالت می کشید.
سعی کنید به جای چت کردن در فضای مجازی، با دیگران تماس بگیرید.
در مدرسه، دانشگاه و محیط کار و خانواده برای نظر دادن داوطلب شوید و نظر خود را بیان کنید.
روی توانایی های گفتاریتان کار کنید.
رو به آینه ایستاده و با نگاه کردن به چشمان خود سعی کنید در مورد موضوع مشخصی صحبت نمایید.
صدای خود را هنگام صحبت در تنهایی ضبط کرده،آن را پخش نمایید و گوش دهید تا به پخش صدای خود عادت کنید.
کتاب را با صدای بلند بخوانید و سعی کنید در این زمان حداقل یک نفر صدایتان را بشنود.
کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
خلاصه فصل سوم کتاب " جایگزین های تنبیه "
چگونه با نوجوانان صحبت کنیم تا گوش دهند و چگونه گوش دهیم تا نوجوانان صحبت کنند؟ نویسنده آدل فابر و الین مازلیش
🌱🌱🌱🌱🌱
جایگزینهای تنبیه
۱. احساسات خود را بیان کنید.
۲. انتظاراتتان را بیان کنید.
۳. به نوجوانتان نشان دهید روش اصلاح چیست؟
۴. فرصت انتخاب بدهید.
۵. عمل کنید.
✨✨✨✨✨
مثال در مورد دختری است که بنام لورا
که دیرتر از زمان مورد نظر به مهمانی تولد دوستش جیل میرسد و مادر دوستش جیل
به مادر لورا تلفن میزند و به او میگوید که دخترش لورا هنوز نرسیده است و مادر لورا از رفتار دخترش عصبانی و نگران می شود .کارهایی که مادر لورا وقتی لورا به خانه برمیگردد انجام میدهد به جای اینکه عصبانی شود و او را تنبیه کند ابتدا با بیان احساساتش شروع میکند.
۱. بیان احساسات
مادر لورا : وقتی مادر جیل به من تلفن کرد و گفت هنوز به مهمانی نرسیدهای عصبانی شدم
لورا : مادر من فقط کمی دیر کردم
مادر: برای تو کم بود ، برای دیگران که بایست منتظر تو میشدند خیلی هم زیاد بود.
لورا: جای هیچگونه نگرانی نبود.
۲. بیان انتظارات
لورا: یکی از همکلاسیهایم را دیدم و مشغول صحبت شدیم و به نظرم زمان از دستم رفت
مادر: من توقع دارم وقتی میگویی در ساعت معینی باید جایی بروی خیلی خوب است که روی حرفت باشی.
۳. نشان دادن روش اصلاحی
مادر لورا: مادر جیل عصبانی به نظر میرسید جیل هم همینطور ، باید از آنها عذرخواهی کنی!
لورا: به جیل گفتم، متاسفم! او دیگر از دست من ناراحت نیست.چه کار دیگری باید انجام دهم زانو بزنم و طلب بخشش کنم
مادر لورا: نه اما اگر یادداشتی برای مادر جیل بفرستی ممکن است احساس بهتری کند.
و در مرحله بعد مادر میتواند به لورا فرصت دهد.
۴. دادن فرصت انتخاب
لورا : نمیخواهم یادداشتی برای او بنویسم.
مادر لورا: آیا ترجیح میدهی تلفن کنی؟
لورا: نه ، این کار خیلی دستپاچه ام میکند. بسیار خوب مینویسم اما به من کمک میکنی؟مادر : تو شروع کن اگر گیر کردی ، من کمکت میکنم.
اما فرض کنید لورا رفتار نادرستش را تکرار کند، فرض کنید کسی از جایی که قرار بود لورا باشد تلفن میکند و سراغ او را میگیرد دفعه بعد که لورا میخواهد دوستی را ملاقات کند مادر میتواند اقدام کند.
لورا : مامان، جیل تلفن کرده و از من خواسته به خانهشان بروم.
مادر: امشب نمیشود
لورا : چرا نمیشود؟ این خیلی بدجنسی است فقط به علت دفعه قبل! درست است
مادر: امشب نمیشود امشب نمیخواهم نگران شوم
لورا : باشه پس حالا میتوانم بروم؟تو به من اعتماد نداری؟
مادر : اعتماد من نسبت به تو متزلزل شده است تو باید اون را برگردانی!
🌱🌱🌱🌱🌱
در این روش شما آنچه را احساس میکنید و آنچه را که توقع دارید بیان میکنید و فرصتی به نوجوان میدهید که برای رفتارش مسئولیت بپذیرد.
شما این پیام را به نوجوانان انتقال نمیدهید که او را تحت کنترل خودتان دارید و اجازه چنین کاری را به او نمیدهید در عوض شما قدرت را به نوجوانتان برمیگردانید در این مثال توپ در زمین لورا است. این بستگی به او دارد که به درستی درک کند چه باید بکند تا نگرانی را از ذهن مادرش دور کند.
به عنوان مثال اگر تاخیر دارد تلفن کند و وقتی به مقصدی میرسد تلفن کند و مطمئن شود دوباره قبل از اینکه به سوی خانه حرکت کند تلفن میکند.
✨✨✨✨✨✨
کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
← اکثراً زمانی که خواب هستیم در کنار همسرمان هستیم در حالی که داشتن رابطه جنسی با کیفیت نیازمند برقراری ارتباط عاطفی در زمان بیداری است.
❓اما راه حل چیست:
← هر شب قبل از بستن چشمانتان 30 دقیقه وقت برای صحبت کردن با شریک زندگیتان صرف کنید.
همه لامپ ها را خاموش کرده و هیچ حرف، بحث یا پیشنهادی در مورد مسائل روزمره نزنید. درسته که علاقه زیادی به فرزندانتان دارید ولی مسائل آنها را هم از این زمان ارزشمند دور نگه دارید.
❣فقط حرف های عاشقانه بزنید تا هر دویتان سرشار از عشق شوید، درست مثل روزهای قبل از ازدواج
♥️♥️♥️♥️♥️
⭕️
۱. به مردان قدرت دهید تا صمیمیت فوران کند.
شوهر خود را حلال مشکلات بدانید. مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند و تایید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است.
۲.به مردان اندرز ندهید.
مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی حل کنند و اگر به شما چیزی نمیگویند یعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند و در صورت لزوم با شما در میان میگذارند. با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه کنید.
۳. سکوت مردان را نشکنید.
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشد اما در مردها این طور نیست.
❤قابل توجه خانمهای محترم❤
یه معلم ریاضی داشتیم
یه روز وسط کلاس گفت این علیرضارو میبینید نهایتا یه دلقک بشه تو سیرک
یه روز تو اطاق عمل رفتم بالا سرش منو دید جا خورد گفت علیرضا منو حلال کن
گفتم این حرفا چیه آدما زود قضاوت میکنن
گفت الان دکتر شدی ؟
گفتم لطفا پاتون و بلند کنید جارو رو بردارم توضیح میدم😂😂
کانال مشاوره وروان شناسی منتظر ان نور
باسلام خدمت همه عزیزان ازعقدکنون سوتی گفتیدیادخودم افتادم
عقدپسرخاله شوهرم بودرفتیم محضرقندودادن من بسابم 😁😁😁منم باافاده وایستادم بالاسرعروس ودامادقشنگ قندومیسابم بعدعروس که بله روگفت من قنداروول کردم دست بزنم قندافتادسردامادبدبخت😂😂😂دیگه من همون آدم سابق نشدم ضایع شدم رفت😁😁😂
کانال مشاوره وروان شناسی
❤️🔥┈┈••✾❀👩❤️💋👨❀✾••┈┈❤️🔥
.💠تست قدردانی مدیر برای استخدام کارمند
🪴یک شخص جوان با تحصیلـات عالی برای شغل مدیریتی در یک شرکت بزرگ درخواست داد.
در اولین مصاحبه پذیرفته شد؛ رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام داد.
🪴رئیس شرکت از شرح سوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهای پس از لیسانس همه بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد.
🪴رئیس پرسید: آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟
جوان پاسخ داد: هیچ.
🪴رئیس پرسید: آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟
جوان پاسخ داد: پدرم فوت کرد زمانی که یک سال داشتم، مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد.
🪴رئیس پرسید: مادرتان کجا کار می کرد؟
جوان پاسخ داد: مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد.
رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد.
🪴جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد.
رئیس پرسید: آیا قبلن هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟
🪴جوان پاسخ داد: هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و کتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلـاوه، مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید.
🪴رئیس گفت: درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید، و سپس فردا صبح پیش من بیایید.
جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است.
وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند.
🪴مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جوان نشان داد.
جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش سرازیر شد...
🪴اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده، و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است.
بعضی کبودی ها خیلی دردناک بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز میشد.
این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تا او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند.
کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود برای پایان تحصیلـاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند.بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش یواشکی شست.
آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولـانی گفتگو کردند.
🪴صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت و رییس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید:آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید و چه چیزی یاد گرفتید؟
جوان پاسخ داد: دستهای مادرم را تمیز کردم، و شستشوی همه باقیمانده رخت ها را نیز تمام کردم.
رئیس پرسید: لطفن احساس تان را به من بگویید.
جوان گفت:
🪴اکنون می دانم که قدردانی چیست. بدون مادرم، من موفق امروز وجود نداشت.
از طریق با هم کار کردن و کمک به مادرم، فقط اینک می فهمم که چقدر سخت و دشوار است برای اینکه یک چیزی انجام شود.
به نتیجه رسیده ام که اهمیت و ارزش روابط خانوادگی را درک کنم.
🪴رئیس شرکت گفت: این چیزیست که دنبالش می گشتم که مدیرم شود...
می خواهم کسی را به کار بگیرم که بتواند قدر کمک دیگران را بداند، کسی که زحمات دیگران را برای انجام کارها بفهمد، و کسی که پول را بعنوان تنها هدفش در زندگی قرار ندهد. شما استخدام شدید.
🪴بعدها، این شخص جوان خیلی سخت کار می کرد، و احترام زیردستانش را بدست آورد.
هر کارمندی با کوشش و بصورت گروهی کار می کرد. عملکرد شرکت به طور فوق العاده ای بهبود یافت.
🪴یک بچه، که حمایت شده و هر آنچه که خواسته است از روی عادت به او داده اند، (ذهنیت مقرری) را پرورش داده و همیشه خودش را مقدم می داند.
🪴او از زحمات والدین خود بی خبر است و وقتی که کار را شروع می کند، می پندارد که هر کسی باید حرف او را گوش دهد، زمانی که مدیر می شود، هر گز زحمات کارمندانش را نمی فهمد و همیشه دیگران را سرزنش می کند.
برای این جور شخصی، که ممکن است از نظر آموزشی خوب باشد، ممکن است یک مدتی موفق باشد، اما عاقبت احساس کامیابی نمی کند.
🪴او غر خواهد زد و آکنده از تنفر می شود و برای بیشتر بدست آوردن می جنگند.
اگر این جور والدین حامی هستیم، آیا ما داریم واقعن عشق را نشان می دهیم یا در عوض داریم بچه هایمان را خراب می کنیم؟
🪴شما می توانید بگذارید بچه هایتان در خانه بزرگ زندگی کنند، غذای خوب بخورند، پیانو بیاموزند، تلویزیون صفحه بزرگ تماشا کنند. اما هنگامی که دارید چمن ها را می زنید، لطفن اجازه دهید آن را تجربه کنند. بعد از غذا، بگذارید بشقاب و کاسه های خود را همراه با خواهر و برادر هایشان بشویند. کانال مشاوره وروان شناسی
🌱♥️
💫
💠💠چگونه شوهرم را عاشق خودم کنم؟
🔸به احساسات یکدیگر توجه کنید.
🔹نیازها و عواطفتان را با یکدیگر در میان بگذارید.
🔹در تمامی لحظات حامی یکدیگر باشید.
🔸محبت فیزیکی را از همسرتان دریغ نکنید.
🔸از معجزه عشق ورزی کلامی غافل نشوید.
🔹بیشتر با یکدیگر وقت بگذرانید.
🔸به حریم شخصی یکدیگر احترام بگذارید.
🔹اختلافات را با حرف زدن حل کنید.
🔹تلاش نکنید که همسرتان را تغییر دهید.
🔸خود واقعی تان باشید.
🔸قدردانی روزانه را فراموش نکنید.
🔹به نیازهای جنسی یکدیگر اهمیت دهید
🔹مهارت عذر خواهی کردن را فرا گیرد.
کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
❤️🔥┈┈••✾❀👩❤️💋👨❀✾••┈┈❤️🔥
چوب خداصدانداره هرچندسهراب توکاربسازوبفروش بود اماهیچوقت کا رخلاف نمی کردونان حلال درمی اوردوخانمش رعناهم بهش گفته بودمن حرام نمی خورم،هم کارگراوهم همکاراش دربسازوبفروش وبانک ازش راضی بودند رعناهم به همین صورت،درکارش عمل می کرد.هردو پیشرفت زیادی کردندهم سهراب وهم رعنادربانک ادمهای خوشنام وخوش برخورد وپیگیرکارمردم بودند.رعناتقریباتوسرپرستی بانک استان نفردوم بود بااین حال سعی می کرد اعتقاداتشوازدست نده وبه نیازمندان کمک کنه ومجالس روزه،ودعا،نذرابوالفضل درمنزلشون برپابودوازمجالس عزاداری ومسجدوتکیه هم غافل نبودندیه روزازطرف باشگاه زنگ می زنندبراسهراب که،چه،بچه خوبی،دارید هم نمازخونه،وهم،دروغ نمیگه هم،جوانمردهست خواستیم،مسابقه،قهرمانی بذاریم پسرت حسین داشت می اومدسمت باشگاه که دید دوستش تصادف کردسریع دوستشوبرد بیمارستان اگربموقع نمی رسید،براثرتصادفی که کرده،بوددوستش می مرد واقعا چه پسرخوبی دارید ،درسش هم،خیلی خوب بود،تومدرسه همه بهش می گفتن حسین پهلوان ،بموقع کارهاش روانجام می،دادبخشی ازکارهای خونه روهم انجام می دادبه پدربز گ،ومادربزرگشم رسیدگی می کرد براهمین پیش همه عزیزبود،هم ورزش وهم اخلاق وهم،درسش عالی بود معلم ورزشش به،سهراب پیشنهادکردحسینوبفرست،بره،باشگاه فوتبال بازیش خوبه ،لذاحسین،ازکلاس سوم راهنمایی رفت کلاس فوتبال،توخط حمله،بازی می کردامابشنوید ازپسردایی رعنا،علی خیلی خاطر رعنارومی خواست ودوستش داشت،ودلش می خواست،بارعناازدواج کنه امارعنا می دونست،علی ازنظراخلاقی سالم،نیست ودوستش نداشت پدرومادررعناهم چون علی رومی شناختندوازکارهاش مطلع بودندراضی به ازدواج نبودند وبین خانواده هادعوای سختی میشه وازهم،قهرمی کنند پدرعلی بیماری قندداشت زودمی میره ومادرعلی هم دراثرسکته قلبی فوت می کنه ،علی توکارعتیقه وزیرخاکی هم،بودوضع مالیشم خیلی خیلی خوب بود وتومحل خودشو موجه جلوه می دادوتواداره،برق استان مسوولیت بالایی داشت البته اینم بگم،چندسال کارداشت پدرومادرعلی بمیرن دوخانواده باهم اشتی می کنندبعدازدواج علی باهم،ارتباط معمولی داشتنداماعلی کینه سهراب و رعناوپدرومادررعناروبدل،داشت امااینوبروزنمی،داد ظاهرشو خیلی خوب حفظ می کردوحتی،دعوتشون می کرد واحترام زیادی هم براشون،به حسب ظاهرقایل می شد ،پدرومادررعناهم هرکاری ازدستشون،برمیامدبرا علی وزن وبچه اش کمال انجام می دادن........ پایان قسمت سوم چوب خداصدانداره کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور
،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸کلیپی پر انرژی و شاد
🎙 مجید اخشابی
🍃🌸 سلام صبح بخير دوستان
اولین روز هفته رابا شادی شروع كنيد😍
🍃🌸کانال مشاوره وروان شناسی منتظران نور 👉
🔶دلزدگی زناشویی چیست؛ علائم و عوامل مؤثر بر آن کدام است؟
▪مشاوران، دلزدگی را به عنوان یك حالت خستگی جسمی، عاطفی و ذهنی در شرایط درگیری طولانی مدت تعریف میکنند.در واقع، دلزدگی زناشویی در یك رابطه زوجی، به معنای نگرش منفی و غیر لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی خود دارند.
➖مراحل مختلف دلزدگی کدامند؟
در 👈مرحله نخست دلزدگی یک ناهمخوانی میان خواستههای فردی، انتظارات وی با پدیدههای موجود در زندگی رخ میدهد. فرد کلا در مورد شریک زندگی و همچنین خود، روند زندگی، افکار رویایی و زیبایی داشته است، اما آنچه میبیند فرسنگها از تفکراتش دور است. همین موجب میشود که استرس در فرد و زندگی فردی او رخ دهد که در نهایت منجر به تشویش در رابطه خواهد شد.
در👈 مرحله دوم استرس فردی شدیدتر شده و فشار عاطفی، افسردگی و خستگی بدون کوچکترین دلیلی در فرد پدید خواهد آمد. در مرحله سوم تغییراتی در تفکر و نگرش فرد نسبت به زندگی زناشویی و شریک زندگی وی اتفاق میافتد که منجر به کمی فاصله از وی میگردد.
در 👈مرحله آخر دلزدگی رخ خواهد داد. فرد به هیچ وجه نمیتواند ارتباط با همسر خود برقرار کند. تمامی رفتار همسرش از نظر وی سرشار ازخودخواهی و نخواستن است. زندگی برای او سخت میشود و فاصله خود را با شریک زندگی زیاد میکند که در این زمان طلاق عاطفی شروع میشود. در واقع دلزدگی یکباره رخ نمیدهد فرآیندی کاملاً تدریجی است که
👈 اگر در همان ابتدا فرد به آن توجه کند و آگاهانه جهت رفع آن قدم بردارد، میتواند زندگی خود را حفظ کند....
🍃🌸کانال مشاوره وروانشناسی منتظران نور 👉
❤️🔥💔 نگذارید قهــرتان طولانی شـود!
🔸قهر کردن، سمّ مهلکی است که روابط #همسران را به شدّت سرد میکند. و توصیه میشود سریع پیش قدم شوید و نگذارید فضای #زندگی مسموم شود.
🔸یکی از سوالات زیاد #زن و #شوهرها این است که اگر همسرم قهر کرد چگونه پیشقدم شوم و با چه شیوهای #قهر او را تبدیل به آشتی کنم.
🔸فرمول های زیادی برای این کار وجود دارد اما یکی از راه های پیشنهادی این است که شما باید با یک رفتار یا گفتاری شیرین و جذاب که باب میل همسرتان است او را بخندانید. البته دقت کنید شرایط این کار وجود داشته باشد.
🔸در این کار حتما قلق همسرتان را در نظر بگیرید و با توجه به قلق او، کاری کنید که او بخندد حتی گاهی با قلقک کردن همسر و یا تعریف یک چیز بامزه، میتوانید او را بخندانید و فضای آشتی را برای او آماده کنید.
🔸زمان را از دست ندهید چرا که در فضای قهر، شیطان حجم ناراحتی را بیشتر کرده، تبدیل به #کینه میشود و راه برگشت را برای فرد سخت میکند.
#همسرداری
#خانواده
🍃🌸کانال مشاوره وروانشناسی منتظران نور 👉