روایت قتل غزل از زبان پدرش
🔹حادثه قتل زنی ۱۷ ساله در اهواز به دست همسرش و انتشار فیلم آن امنیت روانی جامعه را نشانه گرفت. پس از پیگیری مستمر، پدر مقتول (غزل) با وجود اینکه حال مساعدی نداشت جزئیات جدیدی را در اختیار فارس گذاشت.
🔹هدف از مصاحبه با خانواده قاتل و مقتول روشن شدن برخی از زوایای تاریک این جریان و پایان دادن به برخی شایعات و گمانهزنیها پیرامون این حادثه تلخ است.
گفتوگو با پدر غزل را اینجا بخوانید
https://www.farsnews.ir/news/14001118000979/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%BA%D8%B2%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%AF%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2
@Farsna
دو تا مسئله اینجا مطرح هست
1_ رفتن غزل به ترکیه و پیامدهای ناخوشایند آن
2_ رفتار دیوانه وار همسر او
البته ما در جایگاه تحلیل و بررسی نیستیم ولی جا دارد کارشناسان روی این دومسئله و حواشی آن متمرکز شده و آن را ریشه یابی کرده و هشدازهای لازم را بدهند و از تکرار آن جلوگیری کنند....
*هر چه هست باید جلوی فساد و فحشا و مقدمات آن را گرفت، و نیز افکار و اندیشه ها را رشد داد تا به اسم غیرت این گونه رفتار هولناک را نداشته باشند*🖤
@media_secrets
تو این روزایی که هشتگ حقوق زنان و غیرت زیاد میزنن خوبه یادی بکنیم از جوونای خوش غیرتی که پای دفاع از ناموس ایرانی،برای نجات دخترای این مملکت خون دادن....
شهید علی خلیلی که مانع تعرض به 2 دختر شد و شهیدش کردن
و شهید محمد محمدی که وقتی به یک خانم فحش رکیک میدادن اومد جلو امر به معروف کرد و شهیدش کردن...
اره... جوونای غیرتی و مدافع حقوق زنان اینان! رو هرکسی اسم غیرت نذارین❌
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸
این ماجرای توبه از کانال ترک گناه را که خوندم به قول دوستان پشمام ریخت... برگام هم ریخت اصلا خالی شدم
با هم بخونیم 👇💚❤️💙
هدایت شده از 🦋تـرک گـنـاه🦋
سلام
من زهرام ۱۶ سالمه صب کن شاید الان بگی این سنش کمه بچس به همین خاطر بقیه حرفامو نخونی ولی بخون ضرر نمیکنی
همچی از یه خواب عجیب شروع شد من خواب بودم یه خوابی دیدم که دارم میمیرم و دارم جون میدم خواب بدی بود به افتضاح ترین شکل داشتم جون میدادم خلاصه بعد از اون خواب زهرا تازه متولد شد
من دختری نبودم که زیاد به اصول دینی اینا پایبند باشم هیچی نمیدونستم کلا با پیامبرو اماما اینا کاری نداشتم چون نمیشناختم فقط یکم خدارو میشناختم که اکثر اطلاعاتی که به من داده بودن اشتباه بود
من قبل اون خواب نماز میخوندم هفته یه روز یا هرروز که اگه نمیخوندم به صلاح تر بود چون خیلی بد میخوندم الان از خدام خجالت میکشم بخاطر اون مدل نماز خوندم
خلاصه من اصلا پوششو حجاب برام اهمیت نداشت از نظر ظاهری ازاد بودم هرجور که دلم میخواست لباس میپوشیدم شلوارای کوتاه ۸۰یا۹۰ خلاصه تیپم بد بود با پسرا راحت بودم با همه پسرا پسردایی بقیه خلاصه با همه گرم میگرفتم تو اون رباتای دوس یابی کانال گروه هرچی که فکرشو میکنی داشتم یعنی من تهش بودم خیلی وضعم داغون بود متاسفانه به یه کاری عادت کردم بودم که نمیدونم بگم یا نه مربوط به مسایل جنسیه خلاصه دیگه ته گناهای کبیره بودم ولی تنها کاری که نکردم اینه که با پسرا بیرون نرفتم رفتما پسردایی اینا رفتم ولی دوست پسر رل اینا نه
من تو سال ۹۹ یه خواب دیدم که زندگیمو عوض کرد خواب ترسناکی بود من وقتی صبح پاشدم اول به مامانم تعریف کردم و بعد نشستم تصمیم گرفتم اون کانالا رباتا گروها از همشون در اومدم پسرا رو حذف کردم خلاصه گوشیمو پاکسازی کردم
اون روز من نشستم گریه کردم تازه یادم افتاد خدایی هم هست اون دنیایی هم هست و شروع به گریه زاری کردم
مامانمم با هرکی تلفنی حرف میزد میگفت زهرا خواب دیده داره میمیره الانم نشسته گریه میکنه پشت خطی هم میگفت خواب مرگ دیدن یعنی عمرت دراز شده گریه نداره که از این حرفا
من کم کم استرس اومده بود به سراغم خدا منو نمیبخشه خدا دوسم نداره خدا عذابم میده میزدم گوگل شب اول قبر میخوندم گریه میکردم چن مدتی اینجوری بود که همش کارم گریه بود شبا بخاطر استرس نمیتونستم بخوابم همش میترسیدم خیلییی حسای بدی بود
من مشکلمو به همکلاسیم گفتم اونم مشاوره میداد خدا تورو میبخشه چرا نبخشه تو میتونی جبران کنی بعد یه روز وقتی خونه اونیکی دوستم بودیم در مورد داداش رضا با من صحبت کرد چنبار با من در مورد داداش رضا پشت گوشی حرف زده بود
وقتی اون روز برگشتم خونه ازش لینک کانال داداش رضارو خواستم اونم داد بعد من رفتم کانال از کانالم سایت مطالب داداش رضا ماجرای توبه داداش رو میخوندم گریه میکردم به خودم امیدوار شدم حجابمو درس کردم نمازامو میخوندم اکثر گناهارو ترک کردم
ولییی یه مشکل داشتم اونم این بود که میترسیدم مذهبی شم چون فک میکردم مذهبیا خیلییی خشکن نمیخندن اخه اینجور ادمی هم دیدم فک میکردم همه یجورین منم که دختر شادیم برام این خیلییی بد بود ولی کم کم فهمیدم نه بابا مذهبی بودن خیلی خوبه
هدایت شده از 🦋تـرک گـنـاه🦋
کم کم حرفای مردم شروع شد من تصمیم گرفتم با نامحرما دست ندم ولی مامانم میگف زشته ابروی منو نبر اینا منم مجبور میشدم بدم ولیی یه روز یه تصمیم گرفتم وقتی نامحرم میومد میرفتم قایم میشدم😂میرفتم دستشویی منتظر بودم سروصداها بخوابه بعد برم بیرون وقتی حسم میگف نشستن از دستشویی میومدم بیرون از دور بهشون سلام میکردم خودم دیگه نزدیک نمیرفتم یا مثلا وقتی یکی میومد میرفتم دستامو الکی میشستم میگفتم دستام خیسه😂بعدش کنار همسراشون ماماناشون من هی میگفتم من دیگه با نامحرما دست نمیدم بعد کم کم عادت کردن و دیگه نیاز به قایم شدنو دست شستن ندارم
هدایت شده از 🦋تـرک گـنـاه🦋
یه روز به سرم زد زیرشالی بگیرم همونایی که هم سروگردن رو باهم میپوشونن بهم وصلن
به یکی گفتم خرید
بعدش حرفا شروع شد
بابا بچس نمیفهمه
الان ادم باید روشنفکر باشه اینا دیگه چیه
یکم بزرگ شه تغییر میکنه
و خلااصه حرفا شنیدمااا
بعد یه مدت من چادر میخواستم ولی مگ میگرفتن ولی یه روز خاله بابام برام پول فرستاد بابامو قسم داد باید با این پول برا زهرا چادر بخری خیلی خوشحال بودم زنگ زدم ازش تشکر کردم ولی بابام از چادر خوشش نمیومد ولی مجبور شد بخره
خلاصه من از پیامبر یا اماما هیچی نمیدونستم نمیدونستم تو عاشورا چه اتفاقی افتاده کلا هیچی نمیدونستم شروع کردم به خوندن زندگی نامشون
من از یه دختری که پیش نامحرما میرقصید رسیدم به کسی که دیگه کلااا نمیرقصه البته من اصلا فک نمیکردم رقص گناه باشه یعنی از وقتی چشممو باز کردم دیدم خانواده فامیل باهم میرقصن خودشم زنو مرد
مرجع تقلید نداشتم خانوادم خوشش نمیومد گوشم پر بود از حرفای خانوادم فک میکردم حرفاشون درسته
ولی با تحقیق اینا مرجع تقلید انتخاب کردم
من کلا مسیرمو تغییر دادم دختری که اگه یه روز با پسر چت نمیکرد روزش شب نمیشد رسیده به دختر چادری که همه مخالف کاراشن حالا من خیلی چیزا دیدم شنیدم فحش خوردم اووهو خلاصه میگم کم نیار خدا میبخشتت کمکتم میکنه کمکشو من خیلی جاها دیدم فقط کافیه توبه کنی
این دسته گل 💐 برای زهرا خانم عزیز
توبه کردن هم یک قدرتی می خواد.
ما که اون اراده را نداریم😔
خدایا به ما هم این توفیق را عنایت کن🤲
💐💐💐💐💐
یه آسمونه، اما زمانای مختلف، رنگ و نقش جدید داره😍
ای جااانم به این آفرینش🌱
#صبح_بخیر✨
#عکاس_باشی
#ماهم_داریم
°•@takrang1