ز تمام بودنیها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد ...
#حسین_منزوی
با غمت صبر سپردم
به قراری که اگر..!
هم به دادم نرسی،
جان بسپارم بی تو
#حسین_منزوی🐝
کجاست بالش امنی
که با تو سر بنهم که
معنیِ سر و سامان که
گفته اند ، این است!
#حسین_منزوی
#شعر
تو تازیانه میزنی
به زخمهی خیالِ من
من آب و دانه میدهم
به خوش خیالِ باورم
تو مثلِ ماهِ برکهای
و من، غریقِ مستِ شب
دوباره تو دوباره من
شناوری شناورم
شنیدهام زپنجره
سراغِ من گرفتهای؟
هنوز مثلِ قاصدک
میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی،
کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریدهام
برای این کبوترم
#حسین_منزوی