Part09_مسئله حجاب.mp3
9.97M
🧕#حجاب از دیدگاه #شهید_مطهری
🎤 حدود نگاه مرد به زن
#مسئله_حجاب9
#احکام_اسلام
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
#بســـــم_ربِّ_العشــــــــــــــــــــق #رمــــــــــان #طـــــعم_سیبــــ قسمٺـــــ بیستـ و دوم
#بســـــم_ربِّ_العشــــــــــــــــــــق
#رمــــــــــان
#طـــــعم_سیبــــ
قسمٺـــــ بیستـ و دوم:
#بخش دوم:
❣❣❣❣❣❣❣❣
❣❣❣❣❣❣❣❣
دستشو از روی دهنم پس زدم چشمامو ریز کردم و گفتم:
-این چرت و پرتا چیه میگی؟؟؟
با بغض روبه من گفت:
-چرت و پرت نیست...وقتی مامان با مامان جون حرف میزد حرفاشونو شنیدم...
چشمام داشت از کاسه در میومد با تعجب دستمو گذاشتم دو طرف شونه هاش و تکونش دادم و گفتم:
-زود باش هرچی شنیدی بگو...
-مامان جون یه هفته پیش زنگ زد به مامان من بیرون داشتم بازی میکردم خواستم برم خونه که شنیدم مامان داره تلفنی صحبت میکنه صدارو آیفون بود شنیدم که میگفت تو حالت بده...انگار یه پسری به اسم علی اذیتت کرده...
حرفشو قطع کردم و گفتم:
-نه...نه...ایناچیه میگی...اذیت چیه!!!!
چشمامو بستم اما دیگه صدایی از امیر حسین نمی اومد...چشمامو باز کردم و دیدم یه گوشه مظلوم ایستاده بهش گفتم:
-چرا اینجوری میکنی...
یک دفعه برگشتم و دیدم مامان جلوی در اتاق دست به سینه ایستاده...
از روی تخت بلند شدم مامان با ناراحتی و عصبانیت به امیرحسین گفت:
-از اتاق برو بیرون...
امیرحسین هم از ترسش دووید و رفت...آب دهنمو قورت دادم و مامان نزدیک تر شد...روکرد بهم گفت:
-بشین کارت دارم...
یواش و با نگرانی نشستم روی تخت...
مامان برعکس افکار من دستمو گرفت و با مهربونی گفت:
-من همه چیز رو میدونم...پس بدون هیچ ترسی حستو برام بیان کن...
نفس عمیقی کشیدم با ناخن هام چنگ زدم بین موهام به یه گوشه خیره شدم و بعد از چند لحظه سکوت گفتم:
-علی اصلا قصد اذیت کردن من رو نداشت و نداره...دوستم داشت مثل بچگیامون...
مامان حرفمو قطع کرد و گفت:
-توام دوستش داشتی؟؟
سرمو انداختم پایین و گفتم:
-داشتم و دارم...
سرمو آوردم بالا دستاشو گرفتم و گفتم:
-مامان مقصر همه چیز من بودم...علی داشت ازم خواستگاری میکرد علی منو میخواست همه چیز جور بود من همه چیز رو خراب کردم حالا هم که رفتن و دیگه هیچوقت نمیبینمش...
-حالا میخوای چیکار کنی...
-چیکار میتونم کنم...باید فراموش کنم...
-پس از همین حالا شروع کن...
چشمامو بستم و گفتم :
-چشم...
بعد هم آغوش گرم مامانو حس کردم...
ادامه دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نویسنده:📝
🌹 #مریم_سرخه_ای 🌹
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
ماه رجب ۱.mp3
10.41M
🌸ویژه ماه رجب
#استاد_فاطمی_نیا(ره)
#استاد_شجاعی
▪️• ورود به ماه رجب
•▪️ درک ماه رجب
▪️• شستشو در #نهر_رجب
یک شرط دارد ....
بدون متعهد بودن به این شرط، ورود موفق به #ماه_رجب، و خروج نورانی از ماه رجب، ممکن نیست👌
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
🌸🍃🌸🍃🌸 📌#زن_و_شوهر_از_نگاه_قرآن #قسمتاوّل انسان در زندگی، به چهار چیز نیاز داره👇 1⃣اکسیژن 2⃣آ
🌸🍃🌸🍃🌸
📌#زن_و_شوهر_از_نگاه_قرآن
#قسمتدوّم
همونطور که گفتیم👇
طبق فرمودهی خدای متعال،
زن و شوهر برای همدیگه لباس هستن.
گفتیم که برای فهم این آیه شریفه، باید ویژگی های لباس رو بدونیم👌
🔷دو ویژگی رو گفتیم
و اما
#ویژگیسومچهارموپنجملباس👇
3⃣لباس، انسان رو از گرما و سرما حفظ میکنه.🧕
زنها هم، #کانون_خانواده رو حفظ میکنن👨👩👧👦
بنابراین 👌 تا #مادر هست؛ پسرا ،دخترا ،دامادا و عروسا،
دور هم جمع میشن ولی وقتی مادر از دنیا رفت، گاهی برادر و خواهر همدیگه رو تا چند سال نمی بینن👀 و گاهی برای چند سال با همدیگه قهر میکنن.😒
این بلا و مصیبت«جدایی و قهر بودن برادر و خواهر با همدیگه»😢
از نبود یک زن«مادر خانواده» پدید میاد😢
4⃣لباس، به انسان آرامش میده.😊
زن و شوهر هم، باعث آرامش همدیگه هستن❤️
#قرآنکریم👇
از نشانههای(قدرت)او«خداوند» این
است كه برای شما از جنس خودتان
همسرانی آفرید تا در كنارشان #آرامش
یابید و در میان شما دوستی و مهربانی
قرار داد؛ یقیناً در این(كار شگفتانگیز)
نشانههایی است برای مردمی كه
میاندیشند.👌
5⃣ما باید خودمونو با لباس تطبیق بدیم یعنی:👇
هوا که سرد شد،لباس باید ضخیم بشه💂♂
و زمانیکه هوا گرم شد، لباس باید نازک بشه👕
#یعنی وقتی خانم عصبانیه😠
آقا باید با شرایط فعلی«عصبانیّت خانم»کنار بیاد ✅ و زمانیکه مرد عصبانیه 😡، خانم کنار بیاد✅
به قول قدیمیا اگر یکی "من "شد اون یکی نیممن بشه😊
🔷زن و شوهر برای حفظ بنیان و آرامش خانواده، باید خودشونو با همدیگه تطبیق بِدن و با هم بسازن😍
👈هیچ عاقلی نمیگه :
چرا من خودمو با سرما و گرما تطبیق بدم؛🤔
سرما و گرما باید خودشونو با من تطبیق بدن😂😂😂🤣🤣🤣
#مشاوره
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸