eitaa logo
🔊 اشعار و مدایح مهدی حسین آبادی"صادق" دعا کنید دعایی که حاجت است مرا دعا کنید که میل ..... است مرا
141 دنبال‌کننده
97 عکس
82 ویدیو
30 فایل
ارتباط و اعلام نظرات و پیشنهادات @Mh_14_sadegh ۰۹۱۵۹۷۲۲۳۷۵ مهدی_حسین_آبادی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولا یا صاحب الزمان ع اغثنا بسم رب الکعبه در باغ سخن گل زده نام تو بر طاق سخن السلام ای یوسف زهرای ما آخرین ذُریه از مولای ما آرزوی آل احمد ای امام قائم آل محمد ای امام بهترین سرمایه ی دین خدا عالمی در انتظارت مبتلا ای قناریها برایت بیقرار عاشقانت قرنها در انتظار دوریت برما ملال آور شده رنج حرمانت عذاب آور شده یخ زده احساس خورشیدم بیا مِهر عالمتاب ،امیدم بیا باز کن دستان پر نورت بیا تا بنوشم شهد انگورت بیا از شراب عسکری جامم بده از گل رویت سرانجامم بده نور تو پیدا ولاتخفی بُود حیف تاریکی حجاب ما بود غافل از توغرق در دنیا شدیم دور از تو یوسف زهرا شدیم چون بیایی باز پیدا می شویم جمع می گردیم دریا می شویم تا بیایی باز باران می رسد در زمستان هم بهاران می رسد با تو گلها در خزان گل می کند پیر هم از عشق کاکل می کند تکیه کن مولود شهر سامرا مُهر پایانی بزن بر ماجرا بر جدار کعبه از گلها بخوان در میان باغ و بلبلها بخوان با انا المهدی جهان پر شور کن قلبهای شیعه را مسرور کن شعر:مهدی حسین آبادی
می نشینم مثل یک چشم انتظار بر سر راه تو اما بیقرار ای قرار دل انیس و دلبرم سایه ات بر سر مرا لیل و النهار خسته ام من دل پریشم از گناه ابر رحمت بر تن زارم ببار روزگار هجر را پایان بده پای بر چشمان بیمارم گذار نیستم من لایق وصلت اگر بی نصیب از عشق تب دارم مدار العجل یا حضرت صاحب زمان العجل ای منتقم ای تک سوار
🌹مثنوی انتظار حالا که انتظار شده افتخار ما حالا که در غبار شده روی یار ما حالا که انتظارِ رخش دلربا شده کار خلایقی همه دست دعا شده من بیقرارِ یوسف زهرا نشسته ام چشم انتظار آن گل رعنا نشسته ام گاهی ز اشتیاق رخش کور می شوم یا در ره وصالِ به او جور می شوم در را ه یوسفم که زلیخا شدن رواست این عاشقی کم است که جان کمترین بهاست آری بهشت را به بها می دهند وبس در انتظار عشق مجزاست از هوس گاهی برای دیدن رویش دعا کنم در بین باغِ ندبه گلم را صدا کنم مجنونِ یک کرشمه ی لیلی اش شوم بازارِ یوسف است و زلیخائی اش شوم * ای میوه ی رسالت وجان امامها از من به تو سلام زمانِ امامها تو قائمی وقیامت نمونه است پاسخ نداده سلامت نمونه است نام تو می برم که تو آرامه ی منی یا قائم السلام: تو سر نامه منی ای حضرت نگار بیاو ظهور کن ماه ستاره دار زمین پر زنور کن ای تک سوار ؛ غربت ما را نظاره کن باری برای آمدنت استخاره کن نی استخاره گیرو بیا فکر وچاره کن فکری به آسمانِ دلِ بی ستاره کن شاید ستارگان تو اینجا نیامدند بعضی رسیده بعضی به دنیا نیامدند
می آید از دور مردی لبریز  جام بهاران مردی پر از سبزه و گل مردی پر از چشمه ساران مردی که خیلی لطیف است مثل زلالی نظیف است دارد عبای محمد دارد از او ارث باران می آید از راه ماهی در دست  او تکیه گاهی عین  عصای کلیم است باطل کند سحر ماران حتما خلیل زمان است بت‌ها از او بی امان است آتش به اذنش نسوزد دارد نشانها فراوان گاهی همانند عیسی دارد شمیم مسیحا هم درد و غم می زداید هم از جهان شرک و کفران با رمز نصرُ مِن الله با او که فتحش قریب است پایان ظلم یهود است پایان صهیون به قرآن