eitaa logo
کانال مهدی نظارتی زاده
162 دنبال‌کننده
5 عکس
14 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ثم ستقامو یعنی سوریه اگر مقاومت کرده بود حتی می توانست تپه های جولانش را پس بگیرد نه اینکه حالا جولانی جوان بیایدو تمام سوریه را تپه های جولان کند. این ها درس و عبرت های روزگاری ست که در تاریخ شیعه بسیار همیت دارد تا آنجا که بوی آخرالزمان گویا بلند شده است. و تک تک شیعیان امروز شباهتی مهم و حیاتی دارند با تک تک شیعیان ظهر عاشورا. وظیفه روی حرف با وسع های ماست.روی حرف با شعر یک شاعر شیعه ست که چطور در میدانی بزرگ می جنگد و مقاومت می کند.حرف از وسع های خواب آلوده ی ماست. بجنبیم که شامیان دوباره هلهله کردند.. مهدی نظارتی زاده جهاد ترجمه https://eitaa.com/mehdinezarati
این شعر تقدیم می شود به صدیقه ی زهرا نوزاد دست هایش را در هوا تکان می دادو با جهان مکالمه می کرد چند رئیس جمهور چند بمب ساعتی روی ساعت مشخصی قرار گذاشتند و عقربه ی کراوات هایشان تایمرها روی مچ هایشان تکان می خورد ساعت سه و نیم شب است که بمب ها رها شدند دنبال آخرین قطره ی شیر می گردم که گوشه ی لب تو را زیبا کرده بود آن تکه از مغزم که پاشیده آن طرف دیوار به کوتاه کردن ناخن های تو فکر می کرد سر شبی و آن تکه از سرم که روی میز شام افتاده هنوز منتظر است بچه ها بیایند... تا رئیس جمهورها صبحانه شان تمام نشده تا لایک خوردن بلاگرهای پلاستیکی رقصیدن دلقک های بین المللی تمام نشده روستای ما از نقشه حدف شده است و من صبح روزی هستم که روستای ما از نقشه حذف شده است من پیچیدن صدای نوزادی هستم در شکم کوه و گردنه ای ساکت در آسمان ها پیچیده ام آدم ها خون نوزاد ریخته اند... مهدی نظارتی زاده شعر مقاومت جهاد ترجمه https://eitaa.com/mehdinezarati
عاشورا اگر در شام امروز بود می خواستند حسین را نرسیده به کربلا بکشند توی مسیر بکشند توی مدینه بکشند بگردند عقب حسین را در شکم مادرش بکشند برگردند عقب یک تیر بزنند به آمنه... مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
آقای حسین دارابی سلام می فرمایند اتقوالله و تقوا برای هر کسی در موقعیت خودش تعریف می شود.و اما اگر جایی را بگیریم و صلاحیت نداشته باشیم اسراف کرده ایم.و اگر توانی داشته باشیم و خرج نکنیم اهتکار. بنده حدود دو سال است مطالب شما را دنبال می کنم. به نظر می رسد حدود نیمی از مطالب شما سوخته ی درجه اول است.یعنی مطالبی که با یکی دو ساعت پس و پیش می توان جای دیگری هم دید.پیج شما از نظر تولید محتوا با در نظر گرفتن این تعداد مخاطب،نمره ی قبولی نمی گیرد. در پیج شما همت خاصی دیده نمی شود.و به خدا پناه ببریم از سوزاندن یک امکان خوب برای مردم. پیشنهاد می شود برای تولید محتوا یک تیم حرفه ای بچینید و هزینه ی پیج را از طریق تبلیغ و معرفی محصولات فرهنگی و هنری تامین کنید و این تنها جانی دوباره می دهد به اقتصاد فرهنگی هنری کشور. امکان مطلب گذاشتن برای این تعداد مخاطب،بسیار مسئولیت سنگینی ست که هر کسی وسعی دارد. ببینید می شود یک چرخی را بچرخانید و چیزی را حرکت دهید؟ ببینید می شود یدالله مع الجماعت باشیم؟ مهدی نظارتی زاده ۲۴ آذر ۱۴۰۳ https://eitaa.com/mehdinezarati
هر چه فکر می کنم سر من لای این شکاف بتنی جا نمی شد بمب ها محیط ها را کشته بودند حتی دمای محیط ها را کشته بودند و از لای چادرهای اردوگاه سوز جنازه های یخ زده می آمد محیط تنها غزه نبود این کلوپ گرم شبانه و این آمبولانس با یک آتش می سوزند نگاه کن به این بلاگر! به این کارخانه های وقت کشی! کارخانه های تولید فراموشی نگاه کن به صورتی که سال ها نشسته روبه روی آیینه ای تا ده دقیقه پیش را فراموش کند نگاه کن به تبلیغ ناخن های مصنوعی و این مرد که چقدر خوشحال است دست دخترش را از لای آوارها پیدا کرده است نه! نگاه کن به این مرد! که مجبور است سرش را از لای بتون ها بیرون بکشد و جنازه اش حتی وقت ندارد با دمای محیط یکی شود... عکس بگیرید از این گور دسته جمعی ما از سر این بچه برای تبلیغ شامپویی که در حمام مرگ کف های سرخی دارد... مهدی نظارتی زاده شعر مقاومت جهاد ترجمه https://eitaa.com/mehdinezarati
بلند شو که برای تروریست ها و ماتریالیست ها پایه های میز از پاهای تو مهم تر است بلند شو و تکه هایت را پیدا کن ‌. . کسی به تکه پرنده های له شده روبه روی ابراهیم گفت برخیزید! و قسمت شیرین معجزه پیدا شد کسی تکه تکه انسان را پیدا کرده پیش هم کسی صدا می زند مسیح برادرم! موهای لخت مسیح تکان خوردند شاخه های زیتون تکان خوردند و پرنده های پشت پنجره پرنده های هر روز نبودند مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
سلام بر دوستان بنده در این فصل حضور دارم https://eitaa.com/mehdinezarati
تنها قدیسه نیستی شما صدیقه ای... روز مادر مبارک https://eitaa.com/mehdinezarati
کارخانه ی اسلحه سازی دکارت مسلسلی آورد که می توانست لزوم یک نسل کشی را توضیح دهد می گفت آنها را نمی بینیم پس نیستند داروین ستاره ی شش پری انداخت روی میزو گفت کار را تمام کنید و اره برقی هایی که در کلبه های چوبی در کتاب خانه های چوبی فلسفه ی غرب خوانده بودند هر چه می بریدند امید انسان قطع نمی شد هر چه جمجمه ها را تمیز روی هم چیدند باز تپه ای می ریخت ما حرف می زنیم آن جمجمه امشب شعر می خواندو به سوراخ پیشانی اش اشاره می کرد و آن که سرش درد می کند همیشه یک سرخ پوست است آن جمجمه ای که دستو پا می زند هنوز به جای مدرسه با مادرش رفته بودند روی مین و او که روی سرش جای شنی تانک مانده لابد حسین فهمیده است سرم را از روی دیوار کلبه ی شکار برمیدارم از توی دوربین شکار برمیدارم دلم برای پیشانی ام روی ضریح تنگ است مهدی نظارتی زاده شعر مقاومت پلاکاردها جهاد ترجمه https://eitaa.com/mehdinezarati
سلام گرگ از روی حرص بودو به چنگال های بیشتری نیاز داشت نیاز داشت به لشگر هیتلرها و جولانی ها برای خاک کردن انسان ها به بیل های مکانیکی بیشتری نیاز بود جسد ها را گربه های خیابانی می خورند جسد ها را رقاصه ها و بلاگرها با لایک هایشان می خورند جسدها تمام نمی شوند به اسید قوی تری نیاز بود به شعبه های مک دونالد بیشتری نیاز بود چگونه تو را کشتند وقتی آفرینش حواسش بود فلان ساعت دندان شیری تو از لثه بیرون بزند گریه تلاش می کرد گوش های مادرت را لای آوارها پیدا کند یا تلاش می کرد غروب را که وقت لالایی تو بود از سر این خانه بیاندازد خدا کوه را آفرید تا صدای تو بپیچد صدای نوزادی که تازه تلاش کرده بود حرف بزند در شکم کوه بپیچد... مهدی نظارتی زاده شعر مقاومت جهاد ترجمه https://eitaa.com/mehdinezarati
سیگار برگی روی لبش گذاشتندو گفتند همینطور که دود را بیرون می دهی جلوی دوربین با وینچستری به ایران شلیک کن صدام از خواب انجمادی بیدار شدو در جیب هاش دنبال فندک می گشت پرونده ی هیتلر را گذاشتند روی میزو گفتند باید بیدار شود پرونده ای را گذاشتند روی میز بن لادن از تابوت انجمادی اش بیرون آمد در جیب هایش دنبال سوئیچ یک هواپیمای بی سرنشین بود روی میز دنبال پوستر برج های دوقلو لشگری از بازی گران را برای جنگ های هالیوود بیدار کردند لشگر زامبی ها حمله کرده بود و داشتند فکر انسان را می خوردند در همه ی فیلم ها قرار است پرچمی ما را نجات دهد که افغانستانی ها آن را شکل مزرعه های زنگ زده ی مین می بینند ژاپنی ها شکل یک قارچ سمی و هنوز می ترسند به شکل ابرها دقت کنند و یک سرخ پوست پرچم آمریکا را شکل چاقویی می‌بیند که می‌دود دنبال کودکی تا پوست سرش را بفروشد ملخ هایی که حمله می کردند به شالیزارهای ویتنام کانتینرهایی شده اند که خراج انسان ها را ببرند نفت سوریه را ببرند اورانیوم افغانستان را ببرند درشکه هایی که پوست سر جابه جا می کنند ستاره را انتخاب کردند نه برای نور تا شش چاقوی نوک تیز دم دست باشد این یک فیلم سیاه و سفید وسترن است با کلانتری که سینه اش یک ستاره ی تاریک دارد مهدی نظارتی زاده شعر مقاومت جهاد ترجمه https://eitaa.com/mehdinezarati