یک آیه
إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَابًا
نبأ - ٤٠
و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمیشدم)!»
**********
پیام ها:
- براى افراد غافل، هشدار و انذار مهمتر از بشارت است. «انّا انذرناكم»
- دلیل غفلت آن است كه مردم، قیامت را دور مى پندارند. «عذاباً قریباً»
- پشیمانى، دلیل بر اختیار انسان است. «یا لیتنى كنت تراباً»
- در قیامت، انسان ناظر بر عملكرد خویش است. «ینظر المرء ما قدّمت یداه»
- سرنوشت اخروى هر كس به دست خود اوست. «ینظر المرء ما قدّمت یداه»
- خاك یك دانه مى گیرد، یك خوشه مى دهد، ولى كفّار صدها دلیل و برهان مى شنوند ولى یكى را نمى پذیرند. پس خاك بر كافر برترى دارد. «كنت تراباً»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
حجرات - ١٠
مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!
**********
نکته ها:
این آیه، رابطه ى مؤمنان با یكدیگر را همچون رابطه ى دو برادر دانسته كه در این تعبیر نكاتى نهفته است، از جمله:
الف) دوستى دو برادر، عمیق و پایدار است.
ب) دوستى دو برادر، متقابل است، نه یك سویه.
ج) دوستى دو برادر، بر اساس فطرت و طبیعت است، نه جاذبه هاى مادى و دنیوى.
د) دو برادر در برابر بیگانه، یگانه اند وبازوى یكدیگر.
ه) اصل و ریشه دو برادر یكى است.
و) توجّه به برادرى مایه ى گذشت و چشم پوشى است.
ز) در شادى او شاد و در غم او غمگین است.
امروزه براى اظهار علاقه، كلمات رفیق، دوست، هم شهرى و هم وطن بكار مى رود، امّا اسلام كلمه برادر را بكار برده كه عمیق ترین واژه هاست.
در حدیث، دو برادر دینى به دو دست تشبیه شده اند كه یكدیگر را شستشو مى دهند.(74)
در این آیه و آیه ى قبل، سه بار فرمان «اصلحوا» تكرار شده كه نشانه ى توجّه اسلام به برقرارى صلح و دوستى میان افراد جامعه است.
در آیه قبل فرمود: «فاصلحوا... و اقسطوا» به عدالت، صلح برقرار كنید و این آیه مى فرماید: «فاصلحوا... و اتّقوا» در برقرارى صلح، از خدا بترسید. اگر شما را به عنوان میانجى پذیرفتند، خدا را در نظر بگیرید و حكم دهید، نه آنكه اصلاح شما، مایه ى ظلم و ستم به یكى از طرفین گردد.
اخوّت و برادرى
از امتیازات اسلام آن است كه اصلاحات را از ریشه شروع مى كند. مثلا مى فرماید: «اِنّ العِزّة لِلّه جَمیعاً»(75) تمام عزّت براى خداست، چرا به خاطر كسب عزّت به سراغ این و آن مى روید؟ یا مى فرماید: «انّ القوّة لِلّه جَمیعاً»(76) تمام قدرت ها از اوست، چرا هر ساعتى دور یك نفر مى چرخید!؟ در این آیه نیز مى فرماید: همه ى مؤمنان با یكدیگر برادرند، بعد مى فرماید: اكنون كه همه برادر هستید، قهر و جدال چرا؟ همه با هم دوست باشید.
بنابراین براى اصلاح رفتار فرد و جامعه باید مبناى فكرى و اعتقادى آنان را اصلاح كرد.
طرح برادرى واُخوّت وبكارگیرى این واژه، از ابتكارات اسلام است.
در صدر اسلام پیامبرصلى الله علیه وآله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه ى «نخیله» حضور داشتند كه جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادرى بسته است، حضرت نیز میان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر كس با كسى برادر مى شد. مثلاً:
ابوبكر با عمر، عثمان با عبدالرّحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابوایّوب انصارى، حمزه با
**********
پیام ها:
- رابطه برادرى، در گرو ایمان است. (مسائل اقتصادى، سیاسى، نژادى، جغرافیایى، تاریخى و... نمى تواند در مردم روح برادرى به وجود آورد.) «انّما المؤمنون اخوة»
جانِ گرگان و سگان از هم جداست
متّحد، جان هاى شیران خداست
- برادرى بر اساس ایمان، مشروط به سنّ، شغل، سواد و درآمد نیست. «انما المؤمنون اخوة»
- هیچ كس، خود را برتر از دیگران نداند. «اخوة» (آرى، میان والدین و فرزند برترى است، ولى میان برادران، برابرى است.)
- براى برقرارى صلح وآشتى، از كلمات محبّت آمیز و انگیزه آور استفاده كنیم. «اخوة فاصلحوا»
- جلوگیرى از نزاع و اقدام براى اصلاح و برقرارى صلح، وظیفه ى همه است، نه گروهى خاص. «فاصلحوا»
- اصلاح كننده نیز خود را برادر طرفین درگیر بداند. «فاصلحوا بین أخویكم»
- اصلاح و آشتى دادن، آفاتى دارد كه باید مراقب بود. «فاصلحوا... و اتقوا اللّه»
- صلح و صفا، مقدّمه ى نزول رحمت الهى است. «فاصلحوا... ترحمون»
- جامعه بى تقوا، از دریافت رحمت الهى محروم است. «اتقوا اللّه لعلّكم ترحمون»
*********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
توبه - ١٠٤
آیا نمیدانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش میپذیرد، و صدقات را میگیرد، و خداوند توبهپذیر و مهربان است؟!
**********
نکته ها:
برخى از آنان كه در جنگ تبوك شركت نكردند، نزد پیامبر آمده و درخواست مى كردند كه توبه ى آنان را بپذیرد. این آیه مى فرماید: توبه پذیر خداست، نه دیگرى، و صدقات و زكاتى كه به پیامبر و امام داده مى شود، در حقیقت گیرنده اش خداوند است.
چون پیامبر به فرمان خدا زكات مى گیرد، در حقیقت خدا زكات گیرنده است. نظیر آیه ى بیعت: «انّ الذین یبایعونك انّما یبایعون اللَّه» [150] هر كس با تو اى پیامبر بیعت كند، گویا با خدا بیعت كرده است.
امام صادق علیه السلام فرمود: صدقه در دست فقیر قرار نمى گیرد، مگر آنكه در دست خدا قرار گیرد. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود. [151]
از امام صادق علیه السلام سؤال شد كه آیا گرفتن زكات مخصوص پیامبر است یا بعد از آن حضرت نیز ادامه دارد؟ حضرت فرمودند: آرى، ادامه دارد. [152]
-----
150) فتح، 10.
151) تفسیر برهان.
152) تفسیر نورالثقلین.
**********
پیام ها:
- پیامبر خدا نیز حقّ توبه پذیرى ندارد، تا چه رسد به كشیش ها و مقامات كلیسا. این مقام، خاصّ خداست. «هو یقبل التوبة»
- پرداخت زكات، لازمه ى توبه ى واقعى است. «یقبل التوبة... ویأخذالصدقات»
- انقلاب درونى، مقدّم بر كمك هاى مادّى است. «یقبل التوبة...یأخذالصدقات»
- توبه تنها پشیمانى نیست، به دنبال آن اصلاح و عمل لازم است. «یقبل التوبه، یأخذ الصدقات»
- چون گیرنده ى صدقات خداست، پس با دلگرمى بدهیم و بهترین جنس را با بهترین شیوه بپردازیم. «انّ اللّه... یأخذ الصدقات»
- زكات، مالیاتى اسلامى است كه از قداست برخوردار است، زیرا گیرنده ى آن خداوند است. «یأخذ الصدقات»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ
مؤمنون - ١١٥
آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بسوی ما باز نمیگردید؟
**********
نکته ها:
قرآن براى آفرینش انسان اهدافى را بیان كرده است از جمله:
- عبادت. «و ما خلقت الجنّ والانس الاّ لیعبدون» [120] من جن و انس را نیافریدم جز براى این كه عبادتم كنند (و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند).
- آزمایش. «خَلَق الموت والحیاة لیَبلوكم ایّكم احسن عملاً» [121] (خداوند) مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید، كه كدام یك از شما بهتر عمل مى كنید.
- براى دریافت رحمت الهى. «الاّ مَن رحم ربّك و لذلك خلقهم» [122] مگر كسى كه پروردگارت به او رحم كند و(خداوند) براى همین (رحمت) مردم را آفرید.
حضرت على علیه السلام فرمود: «رحم اللّه امرء عرف قدره» خداوند رحمت كند كسى را كه ارزش و اعتبار خود را بشناسد. [123] و بداند از كجا آمده، اكنون در كجاست وسپس به كجا مى رود.
امام حسین علیه السلام فرمود: «انّ اللّه ما خلق العباد الاّ لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه» خداوند متعال بندگانش را نیافریده است مگر براى این كه او را بشناسند، آن گاه كه او را شناختند، عبادتش كنند و چون خدا را عبادت كردند، با پرستش و عبادت او از پرستش غیر او بى نیاز شوند. [124]
حضرت على علیه السلام فرمود: «الدّنیا خُلقت لغیرها ولم تخلق لنفسها» [125] دنیا براى دیگرى آفریده شده و براى خود آفریده نشده است. (دنیا وسیله اى است براى رسیدن به آخرت)
آرى، كسانى كه همه ى هدف هاى خود را در درون دنیا جستجو مى كنند، زمین گرا و زمین گیر مى شوند. چنانكه در آیه ى 176 سوره اعراف آمده است: «اخلد الى الارض»
هر دم از عمر گرامى هست گنج بى بدل مى رود گنجى چنین هرلحظه بر باد آه آه
-----
120) ذاریات، 56 .
121) ملك، 2 .
122) هود، 119.
123) غررالحكم.
124) بحار، ج 5، ص 312.
125) نهج البلاغه، حكمت 463.
**********
پیام ها:
- آفرینش انسان، هدفدار است. «أفحسبتم انّما خلقناكم عبثا»
- همه ى محاسبات انسان، واقع بینانه نیست. «أفحَسِبتم»
- در كار خداوند عبث و بیهودگى راه ندارد. «أفحَسِبتم... عَبَثا»
- زندگى دنیا بدون آخرت، بیهوده ولغو است. «عَبَثا»
- انسان مسئول و متعهّد است. (باید خود را براى پاسخ گویى در قیامت آماده كنیم). «أفحسبتم ... لا ترجعون»
- هدف آفرینش انسان، در این جهان خلاصه نمى شود. «أفحسبتم...لاترجعون»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
آل عمران - ١٣٤
همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق میکنند؛ و خشم خود را فرو میبرند؛ و از خطای مردم درمیگذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
**********
نکته ها:
این آیه، بدنبال محكوم كردن ربا در آیات قبل، از انفاق و عفو و گذشت و تعاون تمجید مى كند.
یك واقعه ى تاریخى
آورده اند: روزى یكى از خدمتكاران امام سجاد علیه السلام در موقع شستشوى سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام علیه السلام را زخمى كرد. امام به او نگاهى كرد. او دریافت كه امام ناراحت شده است. بلافاصله گفت: «والكاظمین الغیظ»، امام فرمود: من خشم خود را فرو بردم. او دوباره گفت: «والعافین عن الناس»، امام فرمود: ترا عفو كردم. او گفت: «واللّه یحبّ المحسنین» امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستى.[149]
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ بنده اى نیست كه خشم خود را فرو ببرد، مگر آنكه خداوند عزّت او را در دنیا و آخرت فزونى بخشد. خداوند فرمود: «و الكاظمین الغیظ... و اللّه یحبّ المحسنین» این پاداش فروبردن آن خشم است.[150]
-----
149) تفسیر مجمع البیان و روح البیان.
150) كافى، ج 2، ص 110.
**********
پیام ها:
- تقوا، از انفاق جدا نیست. «اُعدّت للمتّقین الّذین ینفقون...»
- انفاق، سخاوت مى خواهد نه ثروت. «فى السرّاء والضرّاء»
- نه در حال رفاه از محرومان غافل باشیم، و نه در تنگدستى بگوییم كه ما خود گرفتاریم. «فى السرّاء والضرّاء»
- متّقین محكوم غرایز نیستند، آنان حاكم ومالك خویشتن اند. «الكاظمین الغیظ»
- تقوا، از سعه ى صدر جدا نیست. «والعافین عن الناس»
- متّقى، منزوى نیست، بلكه با مال و اخلاق خوب خود، با مردم معاشرت مى كند. «ینفقون، كاظمین، عافین»
- در عفو خطاكار، ایمان او شرط نیست. «والعافین عن الناس»
- كسى كه مى خواهد محبوب خدا شود باید از مال بگذرد و خشم وغضب را فرو برد. «واللّه یحبّ المحسنین»
- انفاق به محرومان و گذشت از خطاى مردم، از مصادیق احسان و نیكوكارى است. «ینفقون، كاظمین، عافین، محسنین»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ
توبه - ١٢٨
به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
**********
نکته ها:
خداوند جز بر پیامبر اسلام، بر هیچ یك از پیامبران دو نام از نام هاى خویش را اطلاق نكرده است. «رؤف، رحیم»
توجّه به صفات رهبران آسمانى كه در این آیه مطرح است و مقایسه ى آنها با صفات دیگر رهبرانِ بشرى، لطف خدا را به بشر و لزوم اطاعت مطلق از این گونه رهبران را نشان مى دهد.
**********
پیام ها:
- رسول خدا برخاسته از میان خود مردم است. «من انفسكم»
- رسول خداصلى الله علیه وآله غم خوار امّت است. «عزیز علیه ماعنتم»
- رهبران اسلامى باید در سختى ها و گرفتارى ها با مردم همدل و همراه باشند. «عزیز علیه ماعنتم»
- پیامبر خداصلى الله علیه وآله در هدایت و ارشاد مردم، سر از پا نمى شناسد. «حریص علیكم»
- از عوامل تأثیر كلام در دیگران، خیرخواهى، دلسوزى، مهربانى، بى توقّعى و تواضع است. «عزیز علیه، حریص علیكم، رؤف رحیم»
- رهبر اسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحیم است، نه بر همه كس، بلكه بر دشمن شدید و غلیظ است. «بالمؤمنین رؤف رحیم»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىَ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
کهف - ١١٠
بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!
**********
نکته ها:
در این آیه هم توحید، «الهٌ واحد» هم نبوّت، «یُوحى الىّ» و هم معاد، «لقاء ربّه» هم امید به رحمت الهى، «یرجوا» هم تلاش در رسیدن به آن، «فلیَعمل» و هم اخلاص در عمل «لایُشرك» آمده است. از این جهت پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: اگر تنها آیه ى آخر سوره ى كهف بر امّت من نازل مى شد، براى آنان كافى بود.(120)
در روایات بسیارى در ذیل این آیه، از اهمیّت اخلاص و خطر ریا و شرك خفىّ، سخن به میان آمده است.
امام رضا علیه السلام مأمون را در حال وضو گرفتن دید كه غلامش روى دست او آب مى ریزد، امام با تلاوت جمله ى «ولا یشرك بعبادة ربّه احداً» به او فهماند كه در وضو و كارهاى عبادى، كمك گرفتن شرك، و موجب بطلان عمل است.(121)
در حدیث آمده است: هر كس هنگام خوابیدن این آیه را بخواند، هر ساعتى كه بخواهد از خواب بیدار مى شود.(122)
-----
120) تفسیر درّالمنثور.
121) تفسیر مجمع البیان؛ البتّه در كتاب اصول كافى (ج 3، ص 69) مسئله ى كمك در وضو درباره خود حضرت رضاعلیه السلام مطرح شده كه امام اجازه نداد كسى آب روى دست مباركشان بریزد.
122) تفسیر نورالثقلین.
**********
پیام ها:
- نباید خود را بیش از آنچه هستیم معرّفى كنیم، پیامبران خود را بشر مى دانستند. «أنا بشر مثلكم»
- شرط نبوّت، انسان بودن است تا پیامبر در عمل نیز الگوى دیگر انسان ها باشد. «أنا بشر مثلكم»
- رهبران الهى باید جلو غُلوّ و مبالغه ها را بگیرند. «أنا بشر مثلكم»
- براى كار خدایى كردن، حتّى امید به پاداش الهى كافى است گرچه یقین نباشد. «فمن كان یرجوا... فلیعمل»
- امید در انسان باید به صورت یك حالت دائمى و پیوسته باشد، نه لحظه اى. «فمن كان یرجوا»
- امید بدون عمل، كارساز نیست. «یرجوا، فلیعمل»
- مرگ براى همه حتمى است، امّا ارزشمندتر آن است كه انسان آرزوى ملاقات با خدا را داشته باشد. «یرجوا لقاء ربّه»
- شرك، به هر نحوى باشد ممنوع است. «لایشرك بعبادة ربّه احداً»
- ارزش كارها در سه جهت است: اصل كار، انجام دهنده ى كار ونیّت و هدف آن. در این آیه هر سه جهت آمده است. «عملاً صالحاً، من كان یرجوا، و لایشرك بعبادة ربّه»
- این آیه، هم توحید در الوهیّت را بیان مى كند، «الهكم اله واحد» هم توحید در ربوبیّت و عبادت را. «لا یشرك بعبادة ربّه احداً»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
تَتَجَافَىَ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
سجدة - ١٦
پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور میشود (و بپا میخیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند، و از آنچه به آنان روزی دادهایم انفاق میکنند!
**********
پیام ها:
- سحر خیزى و دل كندن از رختخواب، یكى دیگر از نشانه هاى مؤمنان است. «تتجافى جنوبهم...»
- عبادت هایى كه با نوعى ریاضت و خفا همراه باشد ارزش بیشترى دارد. «تتجافى »
- مؤمن، نه مأیوس است، نه مغرور، هم بیم دارد، هم امید. «یدعون ربّهم خوفاً و طمعاً»
- تواضع، سحرخیزى و انفاق، خصلت دایمى مؤمنان است. «لایستكبرون - یدعون - ینفقون» (همه با صیغه ى مضارع آمده است.)
- رابطه ى شبانه با خداوند، باید با رسیدگى به محرومان همراه باشد. «یدعون - ینفقون»
- مورد انفاق، تنها مال نیست، بلكه شامل علم و آبرو و دیگر سرمایه هاى انسان نیز مى شود. «ممّا رزقناهم ینفقون»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
انفال - ٢٤
ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید!
**********
نکته ها:
حیات، اقسام مختلفى دارد:
- حیات گیاهى. «انّ اللّه یحیى الارض بعد موتها» (464) خداوند زمین را زنده مى كند.
- حیات حیوانى. «لمحیى الموتى» (465) خداوند مردگان را زنده مى كند.
- حیات فكرى. «مَن كان میّتاً فأحییناه» (466) آن كه مرده بود و زنده اش كردیم.
- حیات ابدى. «قدّمت لحیاتى» (467) كاش براى زندگیم چیزى از پیش فرستاده بودم.
مقصود از حیاتى كه با دعوت انبیا فراهم مى آید، حیات حیوانى نیست، چون بدون دعوت انبیا نیز این نوع حیات وجود دارد، بلكه مقصود حیات فكرى، عقلى ومعنوى، اخلاقى و اجتماعى و بالاخره حیات و زندگى در تمام زمینه ها مى باشد. البتّه ممكن است مراد از دعوت به حیات در اینجا (به دلیل آن كه آیه در كنار آیات جنگ بدر آمده است)، دعوت به جهاد باشد.
حیات انسان، در ایمان و عمل صالح است و خداوند و انبیا هم مردم را به همان دعوت كرده اند. «دعاكم لما یحییكم» اطاعت از فرامین آنان رمز رسیدن به زندگى پاك و طیّب است، چنانكه در جاى دیگر مى خوانیم: «مَن عمل صالحاً من ذكر أو أنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیّبة» (468) و طبق روایات شیعه وسنّى، یكى از مصادیق حیات طیّبه، پذیرش نداى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله در مسأله ى ولایت علىّ بن أبى طالب علیهما السلام و اهل بیت اوست. (469)
حایل و فاصله شدن خدا میان انسان و قلبش، نشان دهنده ى حاضر و ناظر بودن خداوند در همه جا و احاطه ى او بر تمام موجودات است و اینكه قدرت و توفیق از اوست. از رگ گردن به ما نزدیك تر است، فعالیّت عقل و روح نیز به دست اوست و اگر لطف او نبود، هرگز انسان به حقّانیّت حقّ و بطلان باطل پى نمى برد.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه یكى از مصادیق حایل بودن خدا بین انسان و دل او، مسأله ى محو و اثبات است؛ محو كفر و اثبات ایمان، محو غفلت و شك و تثبیت تذكّر و یقین. (470) در جاى دیگر فرمودند: خداوند نمى گذارد انسان، باطل را حقّ ببیند. (471) همچنین فرمودند: گاهى انسان با گوش، چشم، زبان و دست خود به چیزى علاقه دارد، ولى اگر آن را انجام دهد، قلبش با آن همراه نیست و مى داند آنچه میل به آن داشته حقّ نیست. (472) و ممكن است حائل شدن، كنایه از مرگ باشد.
-----
464) حدید، 17
465) فصّلت، 39
466) انعام، 122
467) فجر، 24
468) نحل، 97
469) تفسیر فرقان
470) تفسیر فرقان
471) بحار، ج
**********
پیام ها:
- شرط ایمان واقعى، اجابت كردن دعوت خدا و رسول است. «یا ایها الّذین آمنوا استجیبوا للّه و للرّسول»
- دعوت خدا و رسول، داراى حقیقت و هویّتى واحد مى باشد. «دعاكم» و نفرمود: «دعواكم»
- حركت در مسیر خدا و انبیا، حیات واقعى است و كناره گیرى از آن، مرگ انسانیّت است. «دعاكم لما یحییكم»
- تمام دستورات دینى و فرامین انبیا، حتّى فرمان جنگ و جهاد، مایه ى حیات فرد و جامعه مى باشد. «دعاكم لما یحییكم»
- كسى كه به حضور و احاطه خداوند ایمان داشته باشد، از دعوت پیامبران سرپیچى نمى كند. «استجیبوا... یحول بین المرء و قلبه»
- تا از دنیا نرفته و فرصت داریم، حقّ را بپذیریم. (بنابراین كه حائل شدن خدا بین انسان و قلبش، كنایه از مرگ باشد). «استجیبوا... یحول بین المرء و قلبه»
- نه مؤمن مغرور شود ونه از كافر مأیوس گردید، چون دلها به دست خداست و او مقلّب القلوب است. «یحول بین المرء و قلبه»
- جاى هیچ عذرى براى نپذیرفتن توحید و یگانگى خداوند نیست. «یحول بین المرء و قلبه» زیرا توحید، امرى فطرى است. (473)
- هر فكر و اندیشه اى كه بر دل انسان بگذرد، خداوند بدان آگاه است. «یحول بین المرء و قلبه»
- خداوند از هر چیزى به انسان نزدیك تر است، حتّى از قلب او به خودش. «یحول بین المرء و قلبه»
- همه ى ما خواسته یا ناخواسته در قیامت محشور خواهیم شد، پس به رسولان الهى پاسخ مثبت دهیم. «استجیبوا للّه وللرّسول... الیه تحشرون»
-----
473) تفسیر المیزان
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ
آل عمران - ٢٧
شب را در روز داخل میکنی، و روز را در شب؛ و زنده را از مرده بیرون میآوری، و مرده را زنده؛ و به هر کس بخواهی، بدون حساب، روزی میبخشی.»
**********
نکته ها:
این آیه وآیه، قبل دوازده مرتبه نشانه هاى قدرت خدا را نام برده است تا روح توحید را در انسان شكوفا كند.
مراد از داخل كردن شب در روز ویا روز در شب، یا كم وزیاد شدن طول ساعات شب وروز در فصل هاى مختلف است ویا غروب وطلوع تدریجى. البتّه معناى اوّل روشن تر است.
نمونه قدرت نمایى خداوند در بیرون آوردن زنده از مرده، آفریدن سلّول زنده از مواد غذایى بى جان است.
گاهى از كافران مرده دل، فرزندان مؤمن و زنده دل، و از مؤمنان زنده دل، فرزندانى كافر و مرده دل ظاهر مى شود[33] كه این یكى از مصادیق آیه است.
مراد از رزق بى حساب، رزق فراوان وبى شمار است، نه آنكه حسابش از دست او خارج باشد. و ممكن است مراد آن باشد كه رزق او خارج از محاسبات شماست، و او از راهى كه گمان نمى برید رزق مى دهد.
تفاوت مردم در رزق، یكى از حكمت هاى الهى است، تا مردم به یكدیگر نیازمند بوده و تشكیل زندگى اجتماعى دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شكوفا شود. زیرا در صورت یكسان بودن، این صفات شكوفا نمى شود. امّا اگر یكى نعمتى داشت و دیگرى كمتر داشت یا نعمتى دیگر داشت، مردم براى جبران كمبودها دور هم جمع مى شوند و صفات تعاون و سخاوت از طرف دارنده نعمت، و صفات قناعت و عفّت و صبر از سوى نادار شكوفا مى شود.
-----
33) تفسیر مجمع البیان، ج 2، ص 728.
**********
پیام ها:
- تغییرات شب و روز و پیدایش فصل ها یكى از بركات و الطاف الهى است. «بیدك الخیر... تولج اللیل فى النهار»
- علاوه بر آفرینش، هرگونه تغییر وتدبیر به دست اوست. «تولج اللیل فى النهار»
- قدرت خداوند محدود نیست. او از مرده، زنده و از زنده، مرده خارج مى سازد. «تخرج الحىّ من المیّت و تخرج المیّت من الحىّ»
- سرچشمه لطف الهى بى انتهاست. رزق بى حساب، یعنى براى سرچشمه رزق محدودیّتى نیست. «ترزق من تشاء بغیر حساب»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ
مؤمنون - ١٠٣
و آنان که وزنه اعمالشان سبک باشد، کسانی هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند!
**********
نکته ها:
سؤال: در بعضى آیات آمده است كه در قیامت مردم از یكدیگر سؤال مى كنند، «واَقبل بعضهم على بعض یَتسائلون» [107] و یا اهل بهشت از دوزخیان مى پرسند: چه چیز باعث شد كه شما به دوزخ در آیید؟ «ما سَلكَكم فى سقر» [108] پس چرا در آیه ى مورد بحث مى فرماید: مردم از یكدیگر سؤال نمى كنند «و لا یتسائلون» دلیل این تفاوت چیست؟
پاسخ: این دو مطلب با هم منافاتى ندارند؛ در مورد اوّل كه مى فرماید: «مردم از همدیگر سؤال مى كنند» این مربوط به پس از رسیدگى به حساب و كتاب است و درباره ى اهل بهشت و دوزخ است كه مطالبى از یكدیگر مى پرسند، ولى آیه ى مورد بحث درباره ى آغاز قیامت و زمان حساب و مرحله ى پیش از ورود مردم به بهشت یا دوزخ است كه مى فرماید: از یكدیگر سؤال نمى كنند. [109]
-----
107) صافات، 27 ؛ طور، 25.
108) مدثّر، 42 .
109) المیزان، ج 15، ص 69 .
**********
پیام ها:
- آغاز رستاخیز با نفخ صور است. «فاذا نفخ... فلا انساب»
- در قیامت، اسناد افتخار دنیوى محو مى شود. «فلا انساب بینهم»
- همه ى عمل هاى دنیوى حساب و كتاب دارند. «فمَن ثَقُلت - و مَن خَفّت»
- براى هر كارى میزانى است. «مَوازینه»
- بزرگ ترین خسارت انسان، هدر دادن عمر و استعدادهاى خویش است. «خسروا انفسهم»
- رستگاران، كسانى هستند كه براى قیامت ذخایرى داشته باشند. «هم المفلحون»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران
یک آیه
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىَ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
توبه - ٣٣
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
**********
نکته ها:
این آیه به همین صورت، علاوه بر این سوره در دو سوره ى دیگر نیز آمده است: سوره ى فتح، آیه ى 28 و سوره ى صفّ، آیه ى 9.
گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال همیشه پیروز بوده است، امّا این آیه، غلبه ى ظاهرى و وعده ى حاكمیّت اسلام بر جهان را بیان مى كند. چنانكه در آیات دیگرى نیز «ظَهَر» به معناى استیلا یافتن آمده است، مثل: «اِن یظهروا علیكم یرجموكم» [49] اگر بر شما غالب شوند، سنگسارتان مى كنند. ودرباره ى كفّار آمده است: «اِن یظهروا علیكم لایرقبوا فیكم اِلاًّ و لاذمّةً» [50] اگر بر شما غالب شوند، هیچ عهد و پیمانى را مراعات نمى كنند.
از یك سو این آیه تاكنون تحقّق نیافته است و از سویى دیگر خداوند وعده ى حاكمیّت كلّى اسلام را داده و وعده اش دروغ نیست، در نتیجه همان گونه كه در روایات بسیارى آمده است، این آیه به ظهور حضرت مهدى علیه السلام اشاره دارد.
مسأله ى حضرت مهدى علیه السلام و قیام جهانى او، در روایات بسیارى از طریق شیعه و اهل سنّت آمده و در اغلب كتب حدیثى عامّه نیز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى مسلمانان است. هرچند برخى از جمله وهابیّت به دروغ این عقیده را مخصوص شیعه دانسته اند. [51]
امام باقرعلیه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هیچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اینكه به رسالت حضرت محمّدصلى الله علیه وآله اقرار خواهد كرد. [52]
در مورد حاكمیّت دین در سراسر گیتى، احادیث بسیارى است؛ از جمله از حضرت على علیه السلام روایت شده است كه در زمان ظهور امام زمان علیه السلام، هیچ خانه اى و هیچ قریه اى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قریه اى شنیده خواهد شد. [53]
-----
49) كهف، 20.
50) توبه، 8.
51) منتخب الأثر.
52) تفسیر نورالثقلین.
53) تفسیر صافى.
**********
پیام ها:
- محور وپایه ى دین اسلام، حقّ است. «دین الحقّ» (همه ى ادیان آسمانى حقّند، ولى به خاطر پیدایش تحریف در آنها، حقّانیت آنها مخدوش شده است)
- حقّ بر باطل پیروز است. «لیظهره»
- اراده و حركت خود را با اراده ى الهى هماهنگ سازیم، وگرنه محو و نابود خواهیم شد. «لیظهره، ولو كره المشركون»
**********
#ضیاءالصالحین
#مهدی_یاوران