🏮 #روایت_الف
۱/ بعد از سالها فعالیت رسانهای، فرهنگی، تربیتی و جهادی در فضای مجازی و حقیقی تصمیم گرفتیم با ایجاد یک تیم قوی و منسجم اتفاق تازهای رقم بزنیم حالا باید یک پایگاه ثابت و حداقلی برای خودمون ایجاد میکردیم تا بتونیم فعالیتمون رو منسجمتر ادامه بدیم.
+ با وجود پیشنهادات مختلف در شهرهای مرکزی تصمیم گرفتیم توی شهر و منطقهی خودمون یعنی کرمانشاه بمونیم تا بخشی از عقب موندگیهای موجود رو برطرف کنیم.
● ۲/ سراغ محلههای حاشیه نشین رفتیم؛ مدتی در یکی از مساجد مستقر شدیم اما متاسفانه داستان تکراری حضور پیرمردها در راس مساجد و کارشکنی هایی که داشتند باعث شد خیلی دوام نیاریم و با وجود خدمات مختلف مارو بیرون کردن و شبانه وسایلمون رو جمع کردیم و از اونجا رفتیم ...!
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از خاطرات غمانگیز
اون شب که مجبور شدیم
شبونه همهی وسایلمون
رو جمع کنیم ... 💔
بخشی از فعالیت های فرهنگی
انجام شده طی یک ماه حضور
در مسجد قبل ...
بخشی از فعالیت های جهادی و خیریه
زمانی که در مسجد قبل بودیم ...
● ۳/ دلشکسته بودیم اما پا پس نکشیدیم میدونستیم اینجا تنها مسجدی نیست که کارکرد تربیتی خودش رو از دست داده؛ و توی تمام کشور مساجد زیادی تبدیل به پاتوق پیرمردها شدند ...💔
بخاطر این اتفاق مصمم شدیم تا فعالیتمون رو حتما توی مسجد ادامه بدیم تا یک نمونهی مناسب برای بقیه مجموعه ها ارائه کنیم ...!
🏮 #روایت_ب
● ۱/ میتونستیم دوباره به مسجد دیگهای نقل مکان کنیم اما برای اینکه با اتفاقات قبلی مواجه نشیم تصمیم ویژهای گرفتیم!
"باید مدیریت مسجد
کاملا تحت نظارت و
فعالیت ما باشه ...! "
یا به روایت دیگر؛ باید خودمون هیئت امنا مسجد باشیم. 🤷♂
● ۲/ با توجه به شروطی که داشتیم و با همکاری و تلاش امام جماعت، مسجد حضرت قائم(عج) به ما سپرده شد.
اما این مسجد با مساحت کلی نیم هکتاری نیمه کاره بود و ساختمان اون توی ۱۲ سال پیشرفت خاصی نداشت.