eitaa logo
بادستان کوچکمان به ارزوهای بزرگمان می رسیم به امید خدا 🤝🤴💥💥💫💫💪
209 دنبال‌کننده
910 عکس
298 ویدیو
1 فایل
#موفقیت، ،کاردر منزل فقط باگوشی مناسب برای همه ی اقشار کشور با هر مقدار تحصیلات از سن ۱۸ سال تا ...... با انگیزه ها و کسانی که حقشون از دنیا رو می خوان با من همراه بشن تا بهترین ها را بسازیم @mheri1349 راههای ارتباط با من. 09150479846
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 جهت استعلام و تایید دانش بنیان بودن شرکت می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. ➡️ http://pub.daneshbonyan.ir/
اعتیاد به رنج چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم.  همیشه دوست داشتم در تخت های بالا کوپه قطار جا بگیرم اما اون روز دیرتر وارد ایستگاه شدم و وقتی رفتم داخل کوپه، دو تا خانم جوان در تخت های بالا جا گرفته بودن. قسمت پایین یه خانم با پسر حدوداً ۹ ساله، و یک آقای میانسال نشسته بودن. من نیز به ناچار همون پایین نشستم و از همون ابتدا مشغول کتاب خواندن شدم. بعد از گذشت یکی دو ساعت متوجه شدم ، خانمی که پسر بچه همراهش بود داره گریه میکنه. و آقای میان سال روبه‌روش باهاش صحبت می‌کنه. بی اراده به سخنان این دو نفر گوش کردم. گویا مادر شوهر و خواهر شوهر آن خانم، در کوپه بغلی بودند، و او فرزندش را به کوپه بغل فرستاده بود و به او گفته بود: برو ببین در مورد من چی می‌گن. پسر بچه وقتی برگشته بود، هر چه را که شنیده بود، از سیر تا پیاز برای مادرش تعریف کرده بود... ظاهرا حرف‌های خوشایندی نزده بودند! آقای میان‌سال، که فردی پخته بود، به این مادر گفت: تا زمانی که *اعتیاد به رنج کشیدنت* را ترک نکنی، اوضاع همین است. برایم جالب بود. مگر ما انسان‌ها معتاد به رنج کشیدن هم می‌شويم؟! من آموختن را دوست دارم ، به نظرم جامعه، بزرگ‌ترین دانشگاهی است که هر انسانی، بدون پرداخت شهریه، می‌تواند در کلاس‌های آن، شرکت کند و انتخاب کند چه بخواند. اون روز من هم در کوپه، در یک کارگاه عملی شرکت کرده بودم ... مادری "معتاد به رنج" و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند. من هم سر تا پا شوقِ آموختن. استاد( آقای میان‌سال) رو به خانم گریان کرد و گفت: از کی معتاد شدی؟! ▪ *خانم گریان گفت:* من اصلاً معتاد نیستم! به خدا من هیچی مصرف نمی کنم. ▪︎استاد گفت: چرا !  رنج کشیدن عادت روزانه ات شده. مگر تو امروز مسافر نیستی؟ ▪︎گریان خانم گفت: چرا، داریم می‌ریم سفر. ▪︎استاد گفت: تو امروز به‌خاطر آماده شدن برای سفر ، رنج مصرف نکرده بودی. اما تا در کوپه نشستی، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری، برایت مواد تهیه کند، و او هم سخنان زهرآگین را برایت آورد، و تو هم مصرف کردی، و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه کردن هستی! دیدگاه این استاد برایم بسیار جالب بود. خانم گریان هم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبه‌رو شده بود گریه‌اش متوقف شد و گفت: ولی اونا خیلی بد هستن، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟! استاد گفت: شغل مواد فروش، فروش مواده. تو چرا مواد آن‌ها را می‌خری؟ تا زمانی که تو بهایی نپردازی، هیچ‌کس به زور به تو هیچ موادی نمی‌دهد. و ادامه داد: در این دنیا همه فروشنده هستند؛ تو مشخص کن، خریدار چه چیزی هستی: خریدار آرامشی، خریدار شادی، یا خریدار رنج و اندوه! من هرگز به دنیا این‌گونه نگاه نکرده بودم. برایم زیباترین تعبیری بود که تاکنون شنیده بودم. استاد ادامه داد: اگر در طول روز از خودت بپرسی، که امروز می‌خوام چه چیزی را بخرم، که برای زندگی ام مفید باشد بابت اجناس بنجل، بهایی نمی‌پردازی! بحث آن‌روز دیدگاه جدیدی را در من به‌وجود آورد. واقعا امروز شما خریدار چه چیزی هستید: تنبلی و بطالت، رنج و اندوه، یا شادی و آرامش، و رشد و ... !؟ یادمان باشد، ما انسان‌ها دارای حق انتخاب هستیم، پس در اختیار خودمان است که کدام زمینه یا موضوع را انتخاب کنیم . 🌴🌴⚓🌴🌴