eitaa logo
محمد ابراهیم کفیل
2هزار دنبال‌کننده
653 عکس
621 ویدیو
363 فایل
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون انعام/127 ارتباط با ادمین @mekafil1348 @mojtabakafil
مشاهده در ایتا
دانلود
*شهادت یک بسیجی دیگر در تهران* 🔹بسیجی مدافع امنیت حسن مختارزاده طلبه مدرسه علمیه عترت قم و عضو گردان بسیجیان امام علی سعادت‌آباد که به‌دلیل مجروحیت توسط اشرار اغتشاشگر از ۲۲ روز پیش در بیمارستان در حالت کما بستری بود، به شهادت رسید. 🔹مراسم وداع فردا بعد از نماز مغرب در معراج شهدای تهران برگزار خواهد شد. @Farsna
سعید جلیلی دیروز در جمع دانشگاهیان سخنرانی داشته یه پاراگرافش جالب‌تر از بقیه بود؛ حتما بخونید: ... شما ببینید نخست وزیر استرالیا از شرقی ترین نقطه دنیا تا نخست وزیر کانادا در غربی ترین نقطه دنیا می‌رود و در تظاهرات علیه ایران شرکت می کند! رئیس جمهور فرانسه با یک دلقک عکس می‌گیرد. رئیس جمهور آمریکا مدام صحبت می‌کند که میخواهیم ایران را آزاد کنیم. صدراعظم آلمان ۵ دقیقه ویدیو پر می‌کند که ما نگرانیم. اینها برای چیست؟ کار و زندگی ندارند؟ مثلاً نگران مسائل ایرانند؟ روزی که سردشت با سلاح شیمیایی بمباران شد اینها یاد کردستان عزیز ایران نبودند؟ هزاران زن و مرد شهید شیمیایی شدند و حاضر به دادن یک قطعنامه نبودند حالا چطور امروز نگرانند؟ اگر می گویند ایران ضعیف است که خب این همه سر و صدا ندارد. اگر می گویند با به کارگیری تمام توان شکست فاحش خوردیم دلیلش چیست؟ من می‌گویم این بحث تمدنی است. آنها پنج قرن تمدنی را شروع کردند، جلوتر بودند به شکل حکومت و به شکل جامعه درآوردند. امروز دشمنان به نقطه ای رسیده‌اند که یک رقیب و هماورد جدید تمدنی پیدا کرده‌اند. دشمن می فهمد. در ۴۰ سال اخیر، در ۵۰ سال اخیر، هر حرکتی جلوی او ایستاده آن را برداشته اند. در همین مصر را دیدید. اما میداند قدرت حرکت ما از جنس دیگری است. حرف داریم؛ برای حجاب, برای زن, برای کرامت زن, برای حقوق زن. کتابی هست به اسم امپراتوری توهم که یک آمریکایی نوشته. فصلی دارد به نام زن در جامعه آمریکا. بخوانید چه بن بست هایی را تعریف می‌کند. که فجایعی را تعریف می‌کند. او می‌داند در تمدن خودش پایان زن این شده است. و حالا یک اندیشه و فکر آمده عملیاتی شده و و با موانع نتوانسته کنارش بزند و حتی قوی تر شده و حالا این حرکت میخواهد الگوسازی کند. می خواهد از زن یک الگوی جدید ارائه دهد. من زمانی که معاون اروپایی وزارت خارجه بودم، رفتم نروژ. یک خانومی مسئول میز ملاقاتهای ایران بود. میگفت شما چرا مباحث مربوط به زن را کمتر مطرح می کنید؟ گفت من چهار سال ماموریت در تهران بودنم و دوره ارشد کارشناسی فقه حقوق خواندم. متوجه شدم چقدر شما حرف های قابل توجه در مورد زن دارید. این خانم دیپلمات نروژی می گفت اینها اگر مطرح شود خیلی ارزشمند است. بحث من این است که دشمن می فهمد. اگر شما الگو نشان دادید که کرامت زن باید به بهترین شکل حفظ شود و جایگاه خودش را پیدا کند آن وقت آن تمدن مقابل فرو می پاشد که در زن به ابتذال رسیده است و بدترین شکل نگاه به زن را دارد. این مطالب در کتاب ها و مقالات خودشان آمده است.... ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🔻واقعیّت‌های کمّی و کیفیِ جامعه 1️⃣ فرض کنید تعداد اغتشاش‌گران، بسیار بیشتر از صد هزار نفر باشد؛ حتّی یک میلیون نفر. اما این نسبت را با جمعیّت ایران بسنجید؛ نگران‌کننده و غیرعادی نیست. در جامعه‌شناسیِ سیاسی، بحث جالبی وجود دارد دربارۀ «حد طبیعیِ تعدادِ مخالفان یک حکومت». عددها و درصدهایی که بیان می‌شود، برای ما که تصوّر می‌کنیم حتّی یک میلیون نفر زیاد است، مایۀ شگفتی است. درصدهایی که برای وجود مخالفان یک حکومت اعلام می‌شود، بسیار بیش از اینهاست. همچنین وجود و حضور مخالفان سیاسی، خاصِ حکومت دینی و نظام جمهوری اسلامی نیز نیست، بلکه همۀ حکومت دارای حجم درخور توجّهی از مخالفان سیاسی هستند که اصل و اساس حکومت را برنمی‌تابند یا نسبت به سیاست‌های بنیادین آن، مخالفت دارند. اما وقتی می‌خواهند دربارۀ نظام جمهوری اسلامی قضاوت کنند، از همان «رقم‌های طبیعی» و «درصدهای عادی»، وجود «بحران» را نتیجه می‌گیرند و حکم به زوال و فروپاشی نظام می‌کنند، درحالی‌که در دولت‌های خود، می‌کوشند با «سازوکارهای بازدارنده» و به صورت رسمی، این جمع را مهار کنند. 2️⃣ این مخالفان، «نوپدید» نیز نیستند. شهید بهشتی در یک سخنرانی در سال‌های آغازین انقلاب می‌گفت از میان «بیست‌ویک‌ میلیون نفر» که واجد شرایط رأی‌دادن هستند، «شانزده میلیون نفر» به قانون اساسی رأی دادند و «پنج میلیون نفر» با آن مخالفت دارند. این رقم در آن سال‌ها که سرشار از شور و حرارت انقلابی بود و امام خمینی نیز مقبولیّت اجتماعیِ آنچنانی داشت، جالب است. شهید بهشتی در مقابل این تعداد، تصریح می‌کند که چون اینان در این جامعه زندگی می‌کنند و اکثریّت افراد این جامعه نیز این قانون اساسی را پذیرفته‌اند، باید به «قانون» گردن بنهند و «سرکشی» نکنند. انقلاب از همان «آغاز» نیز مخالفانی داشته است و این‌گونه نبوده است که «سیاست‌های نظام»، دشمن‎‌تراش و مخالف‌ساز باشد. در همان زمان نیز وقتی امام خمینی از مردم سخن می‌گفت، مقصودش «اکثریّت مردم» بود، نه «همۀ مردم». بنابراین، حتّی «مخالفان چند میلیونی» نیز نباید ما را نگران کنند. اینان چهل‌وچند سال است که بودند و کاری از پیش نبردند. 3️⃣ نکتۀ دیگر این‌که نباید «هیجان‌زدگان» و «فریب‌خوردگان» را جزو مخالفان قلمداد کرد؛ چون اینان پس از مدّتی که حقایق آشکار شدند، «ریزش» خواهند کرد و از دایرۀ جریان اغتشاش، «خارج» خواهند شد. این قبیل جریان‌ها که در مقابل انقلاب شکل گرفته‌اند، همواره با گذر زمان، «افولِ کمّی» و «سقوط عددی» پیدا می‌کنند، بدون آن‌که این امر ناشی از سرکوب باشد. در دورۀ اخیر که قدرت «کج‌روایت» و «تحریف» و «دروغ‌پراکنی» به‌شدّت افزایش یافته است، این وضعیّت برجسته‌تر و عمومی‌تر هم شده است. ازاین‌رو، باید بر روی «ریزش‌ها» و «جداشدن‌ها»ی برخاسته از «روشنگری‌ها» و «تبیین‌ها»، حساب جدّی باز کرد. 4️⃣ از این گذشته، نباید همۀ اعتراض‌ها را «یکسان» و «مشابه» انگاشت و تصوّر کرد که نظام با یک «جماعت به‌هم‌پیوسته» و «جبهۀ همگون» روبرو است و همه، «یک سخن» و «یک مطالبه» دارند. آنان که در پی شعار «زن، زندگی، آزادی» هستند، اقلیّت بسیار اندکی هستند و بدنۀ اجتماعی ندارند. مسأله‌ای که عمومی و توده‌ای و اعتراضِ جدّی و مطالبۀ فراگیر است، «وضع معیشتی» است. اکثریّت مردم، نگران وضع اقتصایِ خویش هستند و به‌سختی زندگی می‌گذارند. سیاست‌های دولت اعتدال‌‌گرا، آتش سوزنده‌ای بود که به جان سفرۀ مردم افتاد و نان‌شان را ربود. البتّه این امر نیز مبتنی بر مردم‌سالاری بود و نتایج انتخاب اشتباه بخشی از مردم، به همۀ مردم بازگشت. این عدّۀ انبوه، معترض هستند، ولی «مخالف سیاسی» و «برانداز» و «دگراندیش» نیست، بلکه مردمی هستند که فارغ از جریان‌های سیاسی، فقط خواهانِ اصلاحِ وضع معیشت هستند. اگر هم «فریاد» می‌زنند، فریادشان «ماهیّت اقتصادی» دارد و به محض این‌که گره‌های معیشتی‌شان گشوده شود، «خاموش» می‌شوند. پس نارضایتی‌شان، «عمیق» و «ریشه‌ای» نیست. ما وارث تلخ‌ترین دوران انقلاب هستیم که به دست نیروهای تکنوکرات در دولت اعتدال‌گرا رقم خورد و با آمدن دولت جدید نیز، به‌ سرعت وضع تغییر نخواهد کرد. 5️⃣ درعین‌حال، این عدّه به دولت کنونی، «امید» بسته‌اند و «در انتظارِ» به‌ثمرنشستن سیاست‌های جدید آن هستند؛ یعنی احساس نمی‌کنند که در تعلیق‌اند و آینده‌ای ندارند و نظام، تحرّکی ندارد. این امر، تکلیف «دولت انقلابی» را بسیار سنگین و تاریخی می‌کند. این دولت می‌تواند با «چرخش‌های شتابانِ» خویش، در نقش «ساختارِ مولّدِ پیچ تاریخی» عمل کند و جامعه را از این چالش عبور دهد و «موقعیّت اجتماعیِ انقلاب» را برای همیشه در گسترۀ جامعه، تثبیت کند. تمام انتخاب‌ها و جهت‌گیری‌های این دولت، تعیین‌کننده هستند و نسبت مستقیم با وضع تمدّنی ما دارند.
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️ انا لله و إنا إلیه راجعون ◾️ روح پر فتوح عبد صالح خدا، مرحوم‌ حاج حبیب الله کفیل به ملکوت اعلی پیوست و جسم پاکش در آرامستان شهرضا در جوار امامزاده جعفر بن موسی (شاهرضا) علیه السلام سر به تیره تراب فرو برد. با عرض تشکر و سپاس از همه عزیزانی که با حضور در مراسم آن مرحوم، تماس و ارسال پیام اظهار همدردی نمودند، به اطلاع می رساند مجلس بزرگداشتی به پاس احترام ایشان و اجابت دعوت مومنین، در تاریخ شام یکشنبه ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۱ بعد از نماز مغرب و عشاء در محل عبادتگاه حضرت معصومه سلام الله علیها (بیت النور) برگزار می گردد. شرکت سروران عزیز موجب شادی روح آن مرحوم و تسلی خاطر بازماندگان خواهد بود. 🔸 در ضمن از همه بزرگواران تقاضامندیم از ارسال هرگونه پلاکارد، بنر و تاج گل خودداری نمایند.
- مدینه غرق ماتم بود و دلها خانه غم بود فضا تاریک و بر رخسار گردون گَرد مات بود سکوت آفرینش با قیام حشر توأم بود سراسر مسلمین را قامت از بار الم خم بود خلایق با دلی بشکسته می‌گفتند پیوسته محمد در سرای جاودانی رخت بر بسته در آن روزی که خون جاری ز چشم هر مسلمان بود گلوی آفرینش پاره از فریاد و افغان بود سپهر نیلگون را در درون سینه طوفان بود علی مشغول غسل آن سفیر پاک یزدان بود به نقش دوستی دشمن سرکین آفریدن داشت ز جسم زنده ی قرآن هوای خون مکیدن داشت سقیفه مرز شورای افرادی ستمگر بود سقیفه پایگاه خصم سرسخت پیمبر بود جنایت، حق کشی غارت ستم، در حق حیدر بود نه بلکه جنگ با قرآن و اسلام و پیمبر بود در آنجا با حضور چند تن اوباش شورا شد جنایاتی که در او تا قیامت رفته امضاء شد اگر برپا نمی‌گردید این شورای ننگ آور نمیگردید ره گم کرده‌ای اسلام را رهبر نمی‌شد غصب حق بن عم و داماد پیغمبر نمیزد بر سرای فاطمه دست خسی آذر یزید و ظلمهایش بود محصول همین شورا که خون‌ها ریخت از آزادگان لعنت بر این شورا چه شورایی که باب فتنه از آغاز آن وا شد چه شورایی که با آن قامت عدل و شرف، تا شد چه شورایی که با آن رخنه در اسلام پیدا شد چه شورایی که استحکام آن با خون زهرا شد نفاق و فتنه و آشوب و طغیان بود این شورا ستم در حقّ اهل بیت و قرآن بود این شورا دو روز اسلام را رخت غم و اندوه شد در بر یکی در روز شورا و یکی در مرگ پیغمبر به مرگ مصطفی شد عالم اسلام بی رهبر به شورا گشت کوته دست خلق از دامن حیدر کسیکه قائل قول سلونی بود تنها شد خسی که از اقیلونی سخن میگفت، مولا شد سیه ماری که عمری لانه در آغوش قرآن داشت به قصد پیکر دین در دهان پر زهر دندان داشت به باطن کفر و در ظاهر هزاران رنگ ایمان داشت صمد گوی و صنم‌ها در درون سینه پنهان داشت پس از مرگ نبی اسلام را پنداشت بی رهبر به مسجد آمد و زد حلقه در محراب پیغمبر شده چوپان مردم گرگ خون آشام از یکسو گشوده چنگ بر نابودی اسلام از یکسو مسلمانان بسان مردگان آرام از یکسو امیرالمؤمنین تنها در آن ایّام از یکسو به چشم نازبیننش بود از رنج و الم خاری نبود او را بغیر از فاطمه یار وفاداری همه این رنج‌ها محصول آن شورای ننگین بود که اصلش جنگ با قرآن و نامش یاری دین بود علی را جاری از چشم خدا بین اشک خونین بود عدو مست خلافت بود و کامش سخت شیرین بود چنان مست ریاست شد که بر احکام دین پزد شرر افروخت در بیت خدا سیلی به زهرا زد هنوز از مرگ پیغمبر فغان خلق بر پا بود سرشک بی کسی بر چهره ی اسلام پیدا بود که در موج فضا آتش بلند از بیت زهرا بود امیر مؤمنان هم در سکوت خلق تنها بود کجا یک تن تواند غصب کردن حق مولا را سکوت خلق و همراهیّ دشمن، کشت زهرا را برون شد ز آستین حق کشی‌ها دست بیدادی شرر افروخت در بیت ولایت سست بنیادی که سرزد شعله‌اش از قلب هر انسان آزادی تو گویی در درون شعله‌هایش بود فریادی که آن فریاد از عمق دل دخت پیمبر بود ولی افسوس گوش امّت از بشنیدنش کر بود هنوز آن آتش سوزنده در دلها شرر دارد هنوز از دیده جاری شیعه خوناب جگر دارد به هر صبح و مسا، فریاد و اشک بیشتر دارد مگر روزی که فرزندش نقاب از چهره بردارد نماید همو خورشید فلک رخسار دلجو را بگیرد انتقام مادر بشکسته پهلو را امام منتظر ای مهدی موعود ادرکنی ولی الله اعظم حجّت معبود ادرکنی فروزان روی حق را شاهد و مشهود ادرکنی الا ای کعبه دل قبلة مقصود ادرکنی مپوش از خلق ای پشت حقایق روی زیبا را اجابت کن دعای «میثم» افتاده از پا را
ایام فاطمیه تبلیغ برم یا نه؟؟؟ . . . آیت‌الله حائری شیرازی: شما طلاب حتماً قضیۀ مرحوم کربلایی کاظم ساروقی خوانده اید. قبر ایشان در قبرستان حاج شیخ، نزدیک حرم مطهر است. مرحوم آیت الله العظمی نجفی جزء ادله ای که برای عدم تحریف کتاب الله می آورد این است که کربلایی کاظم که به طریق غیر عادی قرآن حفظش شده بود، همین قرآن فعلی را می خواند! آنقدر هم همراه این قضیه، قرائن وجود داشت مبنی بر اینکه این مسأله غیر عادی است، که حدی ندارد. آیت الله مکارم شیرازی می گوید هر قرآنی به دست کربلایی کاظم می دادیم و می گفتیم فلان آیه، ایشان قرآن را باز می کرد و همان آیه آمده بود! این یعنی یک خبری است دیگر. هر وقت دعوتش می کردند و یک لقمۀ مشتبه ای خورده بود، می گفت که جلویم را پرده گرفت، سیاه شد. بعد می گفت تو که پولت مشتبه بود، چرا کربلایی کاظم را دعوت کردی؟ می رفت جایی و غذا را استفراغ می کرد! کربلایی کاظم می گوید ماه رمضانی بود و مبلّغی آمد توی روستای ما. گفت: کسی که زکات ندهد، لباسش اشکال دارد. من به بابایم گفتم: «بابا زکات بده»، گفت: «من ندارم بدهم». گفتم: پس زمین سهم من را جدا کن. قبول کرد. سهم من را جدا کرد و من شروع کردم زکاتم را می دادم. بعد این جریان برایم پیش آمد! ببینید؛ یک طلبه ای می رود تبلیغ می کند که معلوم نیست این طلبه، اصلاً حتی تا کتاب لمعه خوانده بود یا نه؟! یک طلبه رفته آن حرف را زده، او هم گیرنده اش قوی بوده و آن را گرفته. یعنی به این علم، عمل کرد. پس انسان وقتی می رود برای تبلیغ. از یک کلمۀ او ممکن است کربلایی کاظم پیدا بشود! همین برایش بس است! هزار تا مسخره هم که بکنند اشکالی ندارد. این زخم زبان ها، این زحمت ها، این ناراحتی ها، اینها را می دانید که خدا میبیند. شما وقتی فهمیدید این کار لازم است، باید انجامش داد. گاهی با یک کلام شما، یک نفر کربلایی کاظم پیدا می شود. 💠 @mohtava_tab
بسم الله الرحمن الرحیم تشییع آیینه نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف احمد به استقبال او ظاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی امشب ای مَه، مهر ورزو، خوش بتاب تا ببیند پیش پایش آفتاب دو عزیز فاطمه همراه‌شان مشعل سوزان‌شان از آه‌شان ابرها گریند بر حال علی می‌رود در خاک آمال علی چشم، نور از دست داده، پا، رمق اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت مُرده‌ای تابوت، روی دوش داشت آه، سرد و بغض، پنهان در گلوی بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی آه آه ای همرهان، آهسته‌تر می‌برید اسرار را، سر بسته‌تر این تنِ آزرده باشد جان من جان فدایش، او شده قربان من همرهان، این لیله‌ی قدر من است من هلال از داغ و این بدر من است اشک من زین گل، شده گلفام‌تر هستی‌ام را می‌برید، آرام‌تر وسعت اشکم به چشم ابر نیست چاره‌ای غیر از نماز صبر نیست چشم من از چرخ، پُر کوکب‌ترست بعد از امشب روزم از شب، شب‌ترست زین گل من باغ رضوان نفحه داشت مصحف من بود و هجده صفحه داشت مرهمی خرج دل چاکم کنید همرهان، همراه او خاکم کنید علی انسانی