eitaa logo
محمد ابراهیم کفیل
2هزار دنبال‌کننده
653 عکس
621 ویدیو
363 فایل
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون انعام/127 ارتباط با ادمین @mekafil1348 @mojtabakafil
مشاهده در ایتا
دانلود
خطر جدی کم‌اهمیت‌شدن مظاهر دینداری در چشم نخبگان! فرض کنید اگر ۱۰۰ نفر در یکی از پارکهای تهران قرار می‌گذاشتند برای برگزاری یک پارتی عمومی، یا مثلا ۵ نفر با هم قرار می‌گذاشتند که هر کدام در گوشه‌ای از تهران روی سکویی بروند برای کشف حجاب، یا ۱۰۰۰ نفر در مراسم تشییع یک خواننده جمع شوند، یکدفعه چطور اهالی رسانه همگی جامعه‌شناس می‌شوند و تمام صفحات مجازی پر می‌شود از تحلیلهای فوق تخصصی!! که ببینید جامعه به کدامین سو در حرکت است و مسیر گذشته و حال و آینده کشور را بر اساس همان یک رویداد چند نفره تحلیل می‌کردند... اما حالا فرض کنید که چند هزار نفر از مردم خودشان را به سختی بیاندازند و سحرگاه برای مراسم شبهای قدر راهی قطعه شهدا شوند؛ آن هم مراسمی که بدون هرگونه تبلیغ و اطلاع‌رسانی‌ای برگزار شده. آیا درباره این پدیده و پدیده‌های مشابه بسیار هم اهالی رسانه و جامعه شناسانِ افتخاری و تحلیلگرانِ متخصصِ در همه امور چند خط می‌نویسند؟! یا وقتی نتایج نظرسنجی یک مرکز معتبر درباره علاقه اکثریت مردم برای حضور در مراسم شبهای قدر منتشر می‌شود، این موضوع هم محور تحلیل‌مان می‌شود یا بی توجه از کنارش رد می‌شویم؟! نمی‌دانم این چه مرضی است که همه‌مان را دچار کرده... که آن ۵ نفر و ۱۰۰ و ۱۰۰۰ نفر به سرعت به چشم‌مان می‌آید و تبدیل می‌شود به مبنای تحلیل ما درباره همه اتفاقات جامعه، اما اینگونه اتفاقات معنادار بزرگ که کم هم نیستند را نمی‌بینیم و از کنارش به سادگی گذر می‌کنیم! نویسنده: صدری نیا @nafahat_graphic
گفته بودی مردم ایران ز دین برگشته اند؟!! . . @nafahat_graphic . . گوشه هایی از ماه رمضان پر شور ایران عزیز؛ سال 1402
💠 خاطره ویژه | امانت 🔸️تقریباً چهل‌وپنج دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. حاج‌آقا داشتند پاهایشان را چرب می‌کردند. سال‌ها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغن‌هایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب می‌کردند. 🔸️احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم. 🔸️سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. 🔸️ این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر می‌کردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظه‌به‌لحظه تشدید می‌شد. 🔸️نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مات و مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوب‌لباسی‌. عطرهای دم‌دستی‌شان را آنجا می‌گذاشتند. صدای اذانشان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغض صدایشان ترکید. به پهنای صورت اشک می‌ریختند. گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر می‌کنم این «علی علی» گفتن‌های ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتن‌ها ما را رها نمی‌کند. ما را ول نمی‌کنند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش می‌آیند و جواب این «علی علی» گفتن‌ها را می‌دهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری می‌کنند.» 🔸️بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمان‌مان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم، بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید می‌دانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمان‌مان را امانت دهیم. این علی علی گفتن‌ها آنجا کار خودش را می‌کند.» 🔸️مشغول نماز مغرب شدیم. نماز عجیبی شد. ادعا ندارم همیشه با ایشان بوده‌ام و حالاتشان را دیده‌ام، اما در سن‌وسال خودم و در موقعیت‌هایی که با حاج‌آقا ارتباط داشتم، کمتر چنین نمازی از ایشان دیده بودم. با حال و پر اشک. بین هر آیه سوره حمدشان گریه می‌کردند. 🔸️بین دو نماز بحث را ادامه دادند و تأکید کردند روی اینکه آدم ایمانش را بسپارد به دست آن‌ها، آن‌ها شب اول قبر بر‌گردانند. 🔺️خاطره ای از نوه آیت الله مصباح یزدی(قدس سره) 🌸🌸🌸🌸🌸
Darse eshgh 26-1-1402@ostadayoobi.mp3
14.2M
🌺 🔸 مراقبت بر اعمال روزهای پایانی ماه مبارک رمضان 🖊 برخی ادعیه را حتی شده برای یکبار بخوانیم. 📆 ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ 🕋 @ostadayoobi
امام صادق علیه السلام: این آیه مربوط به کسانی است که روحیه مقاومت در برابر گناه را ندارند. اعمال بسیار درخشان این افراد نابود می شود.
السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان تحبس الدعا این روزها که زمزمه ی یار می کنم خیلی هوای دیدن دلدار می کنم در ماه مغفرت نشد آقا ببینمت بر بی لیاقتی خود اقرار می کنم یک بار هم نشد بنشینم کنار تو از بس که بر معاصی ام اصرار می کنم بار خطا کمیت مرا لنگ می کند طیّ طریق را ز چه دشوار می کنم؟! این «تحبس الدّعا» شدنم بی سبب که نیست از بس که رو به سفره ی اغیار می کنم گفتم به خود که حداقل ای کریم شهر یک شب کنار سفره ات افطار می کنم … فهمیده ای به درد تو آقا نمی خورم زیرا خلاف امر تو رفتار می کنم من نوکر تو هستم و محتاج لطف تو خود را به تو همیشه بدهکار می کنم دل را که حجم معصیت آن را گرفته است با اشک های روضه سبک بار می کنم خون جگر ز دیده سرازیر می شود وقتی که یاد کوچه و دیوار می کنم سیلی ز روی پوشیه دردش چگونه است؟! این درد را به جان خود اظهار می کنم.
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه ساده این رمضان هم گذشت و جاماندیم... استاد میرزا محمدی