🌷🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌷
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُک
میلاد شفیعه محشر ، صدیقه شهیده حضرت فاطمه زهرا ام ابیها سلام الله علیها ومیلاد بزرگ پرچمدار ولایت احیاگر شعائر محمدی، حسینی ، فاطمی و مهدوی ، حضرت روح الله مبارک باد.🌷
🌷🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور.
سکاندار بیدار انقلاب، مطمئن، راسخ و آرام است، متن کلامش را ببینید:
علی خوش لفظ، جانباز دفاع مقدّس و راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» ۱۶ دی ماه ۱۳۹۵ وقتی با رهبر انقلاب دیدار کرد، دردمندانه گفت «من بسیجی آقای متوسّلیان بودم در دزلی و درگیریهای اوّل جنگ، میدانم اگر الان آقای متوسّلیان اینجا بودند، یک نکته میگفتند: اینکه آقا! شما خیلی دارید درد میکشید، زجر میکشید؛ این بحث اختلاسها و حقوقهای نجومی را میگویید، اینها گوش نمیدهند. یک چیزی بگویید که ما آرام بشویم؛ ما همچنان فدائی شما هستیم؛ دوست داریم شما بیشتر از این درد نکشید و این همه آزار نبینید؛ واقعاً گوش (نمیکنند)، نمیدانم؛ یعنی ما حاضریم فدائی بشویم و به هرحال بیفتیم جلو. یک نکته که آراممان کند (بگویید)».
4- آیتالله خامنهای در پاسخ فرمودند «آرام باشید. این چیزهایی که شما میبینید، حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قلّه است... اگر این حوادث نبود، باید تعجّب میکردید... یک جبهه فرهنگی، حمله کرده به انقلاب و نظام؛ یک عدّه هم جانانه دارند از آن دفاع میکنند... اینکه شما میگویید آرامش، من آرامش دارم. بعضیها میآیند میگویند ما دلمان به حالتان خون است؛ میگویم بیخود! من راحتم، من دارم حرکت میکنم، برای من روشن است که دارد چه اتّفاقی در کشور میافتد؛ بله البتّه دشمنی هست، مخالفت هست، اگر نبود باید تعجب میکردیم، گروههایی هستند سازمان یافته، برای ضربه زدن... با هم ارتباط دارند، پول خرج میکنند، پول میگیرند، خیانت میکنند، خباثت میکنند، پست فطرتی نشان میدهند برای اینکه یک جوری نگذارند انقلاب حرکت بکند؛ انقلاب هم دارد حرکت میکند، سینهاش را سپر کرده؛ آمریکایی ها و صهیونیستها اقرار میکنند به شکست... خانوادههای شهدا گاهی میآیند اینجا پیش من؛ زبان انسان قاصر است از اینکه این حالتی را که اینها دارند، توصیف کند... این انقلاب یک چیز عجیبی است؛ حتّی شماها هم که رفتهاید در دلش و آن جور کار کردهاید، هنوز به آن اعماق و ریزهکاریهایش نرسیدهاید؛ ما که بیشتر از شما نرسیدهایم. این برای اربابهای دنیا، حالا حالاها دردسرها خواهد داشت؛ این اوّل کار است الان».
بسم الله الرحمن الرحیم
می خواستم جملاتی را در واکنش به نتیجه انتخابات شهرستان شهرضا بنویسم.... ولی به جای هر کلامی دعای امیر المومنین علیه السلام در نهج البلاغه را مناسب دیدم.
و من دعاء له (علیه السلام) کان یَدعُو به کثیراً:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَمْ یُصْبحْ بی مَیِّتاً وَ لَا سَقِیماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَی عُرُوقِی بسُوءٍ؛ وَ لَا مَأْخُوذاً بأَسْوَإِ عَمَلِی وَ لَا مَقْطُوعاً دَابرِی وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دینِی وَ لَا مُنْکِراً لِرَبِّی وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِیمَانِی وَ لَا مُلْتَبساً عَقْلِی وَ لَا مُعَذَّباً بعَذَاب الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِی.
أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوکاً ظَالِماً لِنَفْسی، لَکَ الْحُجَّةُ عَلَیَّ وَ لَا حُجَّةَ لِی، وَ لَا أَسْتَطِیعُ أَنْ آخُذَ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَنِی وَ لَا أَتَّقِیَ إِلَّا مَا وَقَیْتَنِی.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بکَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِی غِنَاکَ، أَوْ أَضِلَّ فِی هُدَاکَ، أَوْ أُضَامَ فِی سُلْطَانِکَ، أَوْ أُضْطَهَدَ وَ الْأَمْرُ لَکَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسی أَوَّلَ کَرِیمَةٍ تَنْتَزعُهَا مِنْ کَرَائِمِی وَ أَوَّلَ وَدیعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِکَ عِنْدی.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بکَ أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِکَ، أَوْ أَنْ نُفْتَتَنَ عَنْ دینِکَ، أَوْ تَتَابَعَ [تَتَتَابَعَ] بنَا أَهْوَاؤُنَا دُونَ الْهُدَی الَّذی جَاءَ مِنْ عِنْدکَ.
خطبه ۲۱۵ نهج البلاغه
امیر مؤمنان علیه السلام همواره خداوند متعال را با این جملات می خواندند:
ستایش خداوندی را سزاست که شبم را به صبح آورد بی آن که مرده یا بیمار باشم، نه دردی بر رگ های تنم باقی گذارد، و نه به کیفر بدترین کردارم گرفتار کرد، نه بی فرزند و خاندان مانده، و نه از دین خدا روی گردانم، نه منکر پروردگار، نه ایمانم دگرگون، و نه عقلم آشفته، و نه به عذاب امّت های گذشته گرفتارم.
در حالی صبح کردم که بنده ای بی اختیار و بر نفس خود ستمکارم.
خدایا بر تو است که مرا محکوم فرمایی در حالی که عذری ندارم، و توان فراهم آوردن چیزی جز آنچه که تو می بخشایی ندارم، و قدرت حفظ خویش ندارم جز آن که تو مرا حفظ کنی.
خدایا به تو پناه می برم از آن که در سایه بی نیازی تو، تهیدست باشم، یا در پرتو روشنایی هدایت تو گمراه گردم، یا در پناه قدرت تو بر من ستم روا دارند، یا خوار و ذلیل باشم در حالی که کار در دست تو باشد.
خدایا جانم را نخستین نعمت گرانبهایی قرار ده که می ستانی، و نخستین سپرده ای قرار ده که از من باز پس می گیری.
خدایا ما به تو پناه می بریم از آن که از فرموده تو بیرون شویم، یا از دین تو خارج گردیم، یا هواهای نفسانی پیاپی بر ما فرود آید، که از هدایت ارزانی شده از جانب تو سرباز زنیم.
بسم الله
📢 تاریخ پهلوی به روایت اسناد
🛑 پهلوی به روایت عَلَم : مشارکت ۲ درصدی!!
📢 «اسدالله علم» نخستوزیر و وزیر دربار رژیم پهلوی، در خاطرات خود درباره میزان شرکت مردم در انتخابات گفت: “در سرتاسر مملکت، انتخابات انجمن شهر برگزار شد. به رغم اینکه بیش از حدشان به آنها آزادی داده شده بود، ظاهراً مردم تهران کاملاً نسبت به این جریان بیتفاوتند. از پنج میلیون جمعیت تهران، فقط هفتاد هزار نفر زحمت رأی دادن به خود دادند. عجیب است! فقط کمتر از دو درصد در انتخابات شرکت کردند”
📚منبع: کتاب «اسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه»، ج۲، ص۸۲۸