eitaa logo
اِنزِوا
60 دنبال‌کننده
150 عکس
19 ویدیو
5 فایل
هیچ تر از هیچ در انتظار هیچ احیانا اگر سخنی بود اینجام https://daigo.ir/secret/2194153936
مشاهده در ایتا
دانلود
و کاش کسی بود که با من در اعماق سیاه ترین افکارم قدم می زد و سپس خانه اش را در آبی ترین بخش ذهن من می ساخت و ماندگار می شد در تمام رنگ های من
از حال دلت چخبر =|
من از کسی... من با کسی... من به کسی‌..‌. بهش که فکر می کنم می بینم من خیلی وقت است که کسی را در زندگیم فکرم ذهنم دنیایم راه نداده ام من خیلی وقت است که آنقدر به معنی ها فکر کرده ام که چیزی جز چند لغت بی معنی در گوشه خاک خورده ذهنم باقی نمانده من خیلی وقت است که فقط از خودم بدم می آید با خودم حرف می زنم به خودم زخم می زنم و همه اینها نتیجه طرد شدنم هستند انگار خودم خودم را از دنیای بیرون طرد کردم و انگار چیزی غیر از من، مرا از دنیای من طرد کرد و انگار تنها ده ثانیه طول کشید که در کوچه ای بن‌بست درون خیابان گوشه گیری گم شوم و انگار و شاید و احتمالا فقط باید بی اهمیت به اگر ها و باید ها و علت ها با صدایی فرا تر از فریاد قهقهه می زدم و شاید باید بی معنی در دنیای آدم های بی معنی زندگی خود خوشحال می بودم و شاید پیدا کردن خود از کوچه بن‌بست تنها معنای زندگی بود و چه کسی جز خود من میداند که آیا هنوز ده ثانیه از من درون من برای پیدا شدن من باقی مانده است؟
و گاهی چیزی جز عصبانیت باقی نمی ماند. عصبانی از دیگران از خود از زندگی از خود از نرسیدن از خود از نفهمیدن از خود از جا ماندن از خود از جا نشدن از خود از عادت نکردن از خود از عادت کردن از خود از احساسات از خود از صداها از خود از نگاه ها از خود از تمام نشدن ها از خود از خود از خود و گاهی همه چیز بر جسم نحیفی که صاحبش خود است آوار می شود ادامه...
شاید گوشت تلخ باشم ولی عقلم شیرینه
نمی‌دونم شاید واقعا دارم میمیرم این حد از تحلیل جسمی و روحی عادی نیست
شخصیت آدما رو از رفتارشون با بچه ها میشه شناخت
اصلا به این جمله اعتقاد ندارم ولی صرفا محض اینکه حرف نزنم میگن لالم
من بیشتر از هر چیزی به میمیک صورت و اکت آدمای اطرافم دقت می کنم و وقتی تنها میشم میگم عا حالا وقتشه که بشینی همه رو تحلیل کنی و علت یابی کنی و نتیجه بگیری تهش خودتو بخاطر تک تکش شکنجه کنی
ولی انصافاً خیلی زوده عروسایی که می بینم از خودم کوچیکتر باشن
انگار هشتاد سالم است و ساعت هاست که بی وقفه در انتظار هیچ از پنجره به بیرون خیره شده ام انگار سالهاست که خسته ام و فقط دلم چند ساعت خواب راحت می خواهد ولی چشمانم توانی برای روی هم ماندن ندارند انگار کنج یک سلول در خودم جمع شده ام و در ذهنم دنبال معنای کلمه ابد می گردم انگار تنها روی نیمکت نشسته ام و تند تند چشمانم را دور تیمارستان می چرخانم و تلاش می کنم پوست سمج و خونی گوشه ناخنم را بکنم و زیر لب به بغل دستیم میگویم که وقتش است پرواز کنیم انگار کسی را آنقدر عاشق بوده ام که بعد از برداشتن قدم هایش از روی خاک به ضربان هایم فرمان ایستادن میدهم انگار روزی یا روزهایی چیزی یا کسی ترسی را در دلم کاشت و حالا سالهاست که بخاطر ترس از ترسیدن از هر چیز می ترسم انگار تنها چند ثانیه طول کشید تا ساکن ابدی ویلچر شوم انگار هیچ وقت تلاش هایم کفایت نکرد تا کافی شم برای تحقیر نشدن انگار نامرئی هستم و مهم نیست که چقدر فریاد بزنم به هر حال کسی پیدا نمیشود که صدایم را بشنود و نمی دانم چرا انگار همه را زندگی کرده ام و نمی دانم چرا انگار دیگر پوچ تر از آنم که وقتی برای زندگی کردن خودم داشته باشم و انگار هیچ کس مرا نخواهد فهمید
مرسی که چاقی و ریختن مو و جوش زدن و بالارفتن سن و رتبه پایین و عدم موفقیت و فقر و بیماری و بدبختیمون رو بهمون اطلاع میدی ما خودمون در جریان نبودیم
میدونم خیلی بیشعور و خودسر و یاغی و وحشی و بد غذام ولی بازم چرا منو با خودتون نبردید سفر؟
و از من چه مانده جز ناتوانیم...
و سخت تر از گمراهی؛ خیره شدن به جاده و ناتوانی در قدم برداشتن است
و ما لطیفه ای بودیم که جز خودمان کسی ما را جدی نگرفت
خلاصه ای هستیم از علامت سوال های آخر جمله
شکننده تر از آنیم که از رفتارمان بشود؛ شکستنی احتیاط کنید را خواند
بعداً؟ از کجا معلوم تا بعداً زنده ایم
چمیدونم والا فعلا ادای بچه زرنگا رو در میارم تا کسی نفهمه چقدر خرم تا ببینیم بعداً چی پیش میاد
من از اون آدمام که نه بچه خوبین نه همسر خوبی نه مادر خوبی نه کارمند خوبی نه آدم خوبی نه بنده خوبی من کلا خوب نیستم سوال اینجاست که چرا تموم نمیشم
اینکه تو تجربش نکردی چیزی از دردناک بودنش کم نمی‌کنه
بهترین سریالی که دیدم دقیقا همون سریالیه که نمیتونم گردن بگیرم که دیدم🚶
برای اینکه به چیزایی که ناراحتم کردن فکر نکنم می خوابم و خواب چیزایی که می تونن ناراحتم کننو می بینم
تغییر و پیشرفت؟ رسماً ترکیدم که