من از سرما متنفرم.
ولی فقط بخاطر اینکه،کنارِ تو ماه و تماشا کنم و باهات از هر دری حرف بزنم تو سرما بیرون نشستم:)
تو از ابتدا نبودی،
ولی از وقتِ آمدنت همه چیز عوض شد
تو اول برای من آشنا شدی
سپس دوست شدی
سپس رفیق شدی
سپس فکر و ذکر شدی
و در نهایت هم امید شدی:)
و کسی که همهی این راه را آمده بود،
حسرت شدن را هم خوب بلد است.