eitaa logo
ملت دانا
2.3هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
34 فایل
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ابتدا فکر میکردم که مملکت وزیر دانا می‌خواهد، بعد فکر کردم شاید شاه دانا میخواهد، اما اکنون میفهمم" ملت دانا " می‌خواهد امیر کبیر ارتباط با ادمین : @OneLikeYou
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ توسل 🇮🇷 *شاهد *شهدا *انقلاب‌اسلامی *جمهوری‌اسلامی 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
🌷امام على عليه السلام: نتیجه عقلانیت و خردمندی ، رهانيدن جان از زَرق و برق دنيا است . 📗 غررالحكم حدیث ۵۳‌۹۹
💌 اگر خدا کسی را دوست داشته باشد
‏دیدید زمین گرده! لحظۀ الحاق ماهوارۀ ‎ به مدار ۵۵۰KM زمین
🔺اگه کانال تلگرامی یا اکانت توییتری داری امیدوار باش که یه روز بتونی یه پست خوب بگیری
سوابق درخشان جهت پست گرفتن در دولت
💢حضور فرمانده سنتکام تو اتاق جنگ اسرائیل این یعنی تمام حملات، در هماهنگی با آمریکا انجام میشه. بعد اصلاح طلبِ ایرانی میگه بریم با آمریکا ببندیم، که نقشه های اسرائیل رو نقش بر آب کنیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ شور عاشقی ☑️ این نماهنگ به بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در قالب خودباوری، اقتدارو امنیت پایدار می پردازد.
💚 🌱من ز خود هیچ ندارم ڪہ بدان فخر ڪنم هر چہ دارم همہ از نوڪرے خانہ توست 🌱جز در خانہ تو هیچ ڪجا خیرے نیست هرچہ خیر است آقاجان بہ در خانہ توست. ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
و خداوند نیرنگ خائنان را به نتیجه نمیرساند 👈سوره یوسف آیه 52 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🌹 یاد خدا آرامبخش دلهاست — 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
 فرصت‌ها چون ابرها مى‌گذرند. امام علی (ع) 💠💠💠 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
🕌 همین اندازه نفسم یاری کرد.. وخواستم پیاده شوم که دلواپس حالم صدا زد _میتونید پیاده شید؟ صورتم را نمیدیدم اما از سفیدی دستانم میفهمیدم صورتم مثل مرده شده و دیگر خجالت می کشیدم کسی نگرانم باشد.. که بی هیچ حرفی در ماشین را باز کردم و پیاده شدم... خانوادههای زیادی گوشه و کنار صحن نشسته و من تنها از تصور حال مادر و خواهر سیدحسن میسوختم.. که گنبد و گلدسته های بلند حرم حضرت سکینه(س) در گریه چشمانم پیدا بود و در دلم خون میخوردم..💚😭 کمر مادرش را به دیوار سیمانی صحن تکیه دادم.. و خودم مثل جنازه روی زمین افتادم تا مصطفی برگشت... چشمانش از شدت گریه.. مثل دو لاله پر از خون شده بود و دلش دریای درد بود که کنارمان روی سر زانو نشست.. و با پریشانی از مادرش پرسید _مامان جاییت دردمیکنه؟😥 و همه دل نگرانی این مادر، بود که سرش را به نشانه منفی تکان داد و به من اشاره کرد _این دختر رنگ به روش نمونده، براش یه آبی چیزی بیار از حال نره! چشمانم از این همه به زیر افتاد.. و مصطفی فرصت تعارف نداد که دوباره از جا پرید و پس از چند لحظه با بطری آب برگشت... در شیشه را برایم باز کرد و حس کردم از سرانگشتانش محبت می چکد که بی اراده پیشش درددل کردم _من باعث شدم...😓😢 طعم تلخ اشکهایم را با نگاهش میچشید و دل او برای من بیشتر لرزیده بود که میان کلامم عطر عشقش پاشید سیده سکینه شما رو به من برگردوند! نفهمیدم چه میگوید، نیمرخش به طرف حرم بود.. و حس میکردم تمام دلش به سمت حرم میتپد که رو به من... 🕌 رو به من و به هوای حضرت سکینه(س) عاشقانه زمزمه کرد _یک ساله با بچه ها از میکنیم، تو این یکسال هیچی ازشون نخواستم... از شدت تپش قلب، قفسه سینه اش میلرزید و صدایش از سدّ بغض رد میشد _وقتی سیدحسن گوشی رو قطع کرد، فهمیدم گیر افتادین. دستم به هیچ جا نمی رسید، نمیدونستم کجایید. برگشتم رو به حرم گفتم 😭"سیده! من این یکسال هیچی ازتون نخواستم، ولی الان میخوام. این دختر دست من ، این دختر رو کردم! رو جلو شیعه هاتون بخر!😞😢 و دیگر نشد ادامه دهد که مقابل چشمانم به گریه افتاد،.. 😭 خجالت میکشید اشکهایش را ببینم که کامل به سمت حرم چرخید و همچنان با اشک هایش با حضرت درددل میکرد... شاید حالا از مصیبت سیدحسن میگفت که دوباره ناله اش در گلو شکست و باران اشک از آسمان چشمانش میبارید...😭😞 نگاهم از اشک مصطفی تا گنبد حرم پر کشید و تازه میفهمیدم که خنجرشان را از تن و بدن لرزانم دور کرد، (س)💚😢 بوده است،.. اما نام ابوجعده🔥😥 را از زبانشان شنیده و دیگر میدانستم عکس مرا😧 هم دارند که آهسته شروع کردم _اونا از رو یه عکس منو شناختن!😥😨 و همین یک جمله کافی بود تا تنش را بلرزاند.. که به سمتم چرخید وسراسیمه پرسید _چه عکسی؟ وحشت آن لحظات دوباره روی سرم خراب شد.. و نمیدانستم این عکس همان بین مصطفی و ابوالفضل است... 😑 که به سرعت از جا بلند شد،.. موبایلش📱 را از جیبش در آورد و از من فاصله گرفت تا صدایش را نشنوم، اما انگار با ابوالفضل تماس گرفته بود😥 که بلافاصله... 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
⭕️ شهادت، حیات ابدی است 🇮🇷 *شاهد *شهدا *انقلاب‌اسلامی *جمهوری‌اسلامی 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
🌷پیامبر صلی الله علیه آله: هر كس خريد و فروش مى‌كند، بايد از پنج خصلت دور باشد وگرنه، هرگز نبايد بخرد و بفروشد: رباخوارى، سوگند خورى، عيب پوشى، بازارگرمى به هنگام فروش، و بر سرِ مال زدن به هنگام خريد 📗الكافی ج۵ ص۱۵۰
💌 خانه‌داری، نیازمند پیچیده‌ترین دانش‌ها
وقتی عقل جامعه در هاونگ فضای مجازی در دسترس و اختیار کلاهبرداران سیاسی باشد ، نتیجه همین میشود که سرمایه دارها طمع میکنند به کسب قدرت و ثروت کشور ... هر وقت کسی غیر خودشان بر مسند ریاست بنشیند، جو جامعه را با فضا سازی مجازی متشنج میکنند و هر وقت خودشان قدرت بگیرند یواشکی و بی سروصدا شروع میکنند به دزدی از بیت المال و همزمان ماله کشی بر گندکاری هاشان ، هر چند بعدها گند کارشان بالا میزند و گیر میوفتند اما مردمی که عقلشان را داده اند دست این جماعت برای خودشان متاسف باشند زیرا حماقتی که میکنند برای کشور هزینه های غیر فابل جبرانی بر جای گذاشته است 👈 قابل توجه مجلس به مدیریت آقای قالیباف که قانون صیانت از فضای مجازی را زمین گذاشته اند و با عدم تصویب این قانون در واقع فرصت کلاهبرداری سیاسی را چه برای مافیا و چه نفوذ دشمنان رها و در دسترس قرار داده اند ✍ یکی مثل خودت 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
🌸آغاز هفته وحدت مبارک باد🎉 🌹امام خمینی(ره): اگر کسی کلامی بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمان‌ها بشود، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانی هستند که می خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند.
🌷امام خامنه‌ای: ️بعضی از اهل معرفت و سلوک معنوی معتقدند که ماه ربیع الاول ، ربیع حیات و زندگی است؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابی‌عبدالله جعفربن‌محمدالصّادق ولادت یافته‌اند و ولادت پیغمبر سرآغاز همه‌ی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است.
💚 ای کاش قلب های همه ی ما بخاطر التهاب نیامدنت تندتر میزد، ای کاش چشم های همه ما به راه دوخته می شد، ای کاش جان های همه ما از بی قراری انتظار تو گُر میگرفت، آن وقت ظهور تو پیش تر از این اتفاق می افتاد مهدی جان...🤚🏼😔 ‌💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
فقط خداست که از بندگانش توبه را می‌پذیرد 👈سوره توبه آیه 104 __ ‏‎🌹أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🌹 یاد خدا آرامبخش دلهاست — 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
 هركس فروش‌وخريد مى‌كند، بايد از پنج خصلت دور باشد ـ وگرنه، هرگز نبايد بفروشد و بخرد ـ : رباخوارى، سوگندخورى، عيب‌پوشى، بازارگرمى هنگام فروش، و بر سرِ مال زدن هنگام خريد حضرت محمد (ص) 💠💠💠 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
🕌 🕌 که بلافاصله به من زنگ زد... به گلویم التماس میکردم تحمل کند تا بوی خون دل زخمی ام در گوشش نپیچد😭🤐 و او برایم جان به لب شده بود.. که اکثر محله های شهر به دست تکفیری ها افتاده بود، راه ورود و خروج داریا بسته شده..😑😧و خبر مصطفی کارش دلش را ساخته بود... مصطفی چندقدم دورتر ایستاده و زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود.. و همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل میشنیدم در چشمان نگران او میدیدم.😥 هنوز نمیدانستم... چه عکسی در موبایل آن تکفیری📱 بوده و آنها به خوبی میدانستند که ابوالفضل التماسم میکرد _زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید 💚زینبیه💚پیش خودم! من نذاشتم بری تهران، مجبور شدم 6 ماه تو داریا قایمت کنم،😥ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد!امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت داریا. و همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را میگرفت.. که ابوالفضل مرتب تماس میگرفت و مصطفی تا صبح نخوابید.. و فقط دورم میچرخید. مادرش همین گوشه صحن، روی زمین دراز کشیده.. و از درد و ترس خوابش نمیبرد.😥😣😣 رگبار گلوله همچنان شنیده میشد... و فقط دعا میکردیم این صدا از این نزدیکتر نشود😥😑 که اگر میشد.. صحن این حرم قتلگاه خانواده هایی میشد که وحشتزده خود را از خانه تا حرم کشانده و حضرت سکینه (س) شده بودند...😶😥 آب و غذای زیادی در کار نبود.. و از نیمه های شب، زمزمه در حرم بلند شد...😥😢 نزدیک سحر🌃 صدای تیراندازی کمتر شده بود،.. تکیه به دیوار حرم،... تمام بدنم درد میکرد و دلم میخواست خوابم ببرد بلکه... 🕌 🕌 بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود.😣😥 چشمم به پرچم سبز حرم😍💚😢 در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده و انگار حضرت برایم لالایی میخواند... که خواب سبکی چشمان خسته ام را در آغوش کشید..😴تا لحظه ای که از ✨آوای اذان حرم✨ پلکم گشوده شد... هنوز میترسیدم... که با نگاهم دورم گشتم و دیدم مصطفی کنارم نماز میخواند. نماز خواندنش را زیاد دیده و ندیده بودم بعد از نماز گریه کند.. که انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود.😞 خواست به سمتم بچرخد... و نمیخواستم خلوتش را خراب کنم که دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم.. صدایش را بلندتر کرد _خواهرم! نمیتوانستم چشمانم را به رویش بگشایم که گرمای عشقش ندیده دلم را آتش میزد و او دوباره با مهربانی صدایم زد _خواهرم، نمازه! مژگانم را از روی هم بلند کردم و در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند... از همان ، بارش عشقش را میدیدم و این خلوت حالش را به هم ریخته بود.. که آشفته از کنارم بلند شد.. و مادرش را برای نماز صدا زد. تا وضوخانه دنبالمان آمد،.. با چشمانش دورم میگشت.. مبادا غریبه ای تعقیبم کند و تحمل این چشمها دیگر برایم سخت شده بود که نگاهم را از هر طرف میکشیدم مبادا.. 💫اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا
⭕️ شرط شهید شدن، شهید بودن است! 🇮🇷 *شاهد *شهدا *انقلاب‌اسلامی *جمهوری‌اسلامی 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔@MellatDana ملت دانا