eitaa logo
داستان دلنشین منبر
11.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
34 فایل
✍بیان داستان جذّاب درمنبر،موجب انگیزه سازی،اقناع اندیشه،تحریک احساس ورفتارسازی در مخاطب میشود روبیکا👇 https://rubika.ir/halkoobmanavi313 😍#تبلیغات_ارزان😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2208759919C9cd79a5ea3 تبلیغات نه تایید و نه رد می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
مهم‌ترین مجرای حساب و کتاب.mp3
1.24M
👆مهم‌ترین مجرای حساب و کتاب. 🔸روایتی از امام موسی کاظم علیه‌السلام حجه الاسلام ماندگاری داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
حکایتی زیبا∶ در حکایت ها آمده است که فرد عابدی نشسته بود و "ياربّ" ميگفت. 🌹شيطان براو ظاهر ميشود وميگويد: تابه حال اين همه "ياربّ" گفته اي، چه فايده داشته است!؟ 🌹مرد دلش شکست و از دعا کردن منصرف شد و خوابيد. 🌹شب كسي به خواب او آمد و گفت چرا ديگر "ياربّ" نمي گويي!؟ 🌹جواب داد : چون جوابي نمي شنوم و ميترسم ازدرگاه خدا مردود باشم ، پس چرا دعا بكنم!؟ 🌹گفت خدا مرا فرستاده است تا به تو بگويم اين "ياربّ" گفتن هایت همان لبّيك و جواب ماست! 🌹يعني اگر خداوند نخواهد صداي ما به درگاهش بلندشود ، اصلا توفیق نمی دهد "يا ربّ" بگوییم. 👈🏻خدایا به محمد و آل محمد هر می خواهی از ما بگر شیرینی ذکرت را نگیر. داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
✨﷽✨ 🔰برای دو لقمه بیشتر؛ علی فروش نشویم ! 💠 حضرت علی (ع) بعد از درگذشت غفاری نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی به حال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید. دوم، بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. ✖️مولا گریه کردند و فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. 🔺مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان..دین فروش، وطن فروش و علی فروش نشویم.. داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
♥️ (ع) فرمودند: 🌴 النّاسُ فِي الدّنيا بِالأموالِ، و في الآخِرَةِ بِالأعمالِ 🍃 میزان ارزیابی مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان است. 📖 اعلام الدین، ص۳۱۱ داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
@Farsna(10)(1).mp3
4.34M
حجت الاسلام‌والمسلمین دکتر رفیعی داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
✨﷽✨ 🌼همراهی در سفر ✍امیرالمؤمنین، علي(عليه السلام) در زمان حكومت خود در خارج از شهر كوفه با مرد غير مسلماني رفيق شد. آن حضرت را نمي شناخت ، پرسيد: «قصد كجا داري؟» فرمود: «كوفه مي روم.» سر دوراهي كه رسيدند، مرد ذمّي از آن حضرت جدا شده و به راه خود رفت. چند قدمي نرفته بود كه برخلاف انتظار مشاهده كرد مسافر كوفه راه خود را ترك گفته و به راه او مي آيد. پرسيد: مگر قصد كوفه نداري ؟ فرمود: چرا! گفت : راه كوفه آن طرف است . فرمود: مي دانم ! سوال كرد: پس چرا از راه خود منحرف شده اي؟ علي(عليه السلام) فرمود: «براي اين كه مصاحبت و رفاقت به خوبي پايان پذيرد، لازم است در موقع جدا شدن از رفيق راه خود چند قدم او را بدرقه نمايد. اين دستوري است كه پيامبر گرامي ما(عليه السلام) به ما آموخته است.» مرد غيرمسلمان كه تحت تاثير اين تكريم و احترام صادقانه و غيرمنتظره ، قرار گرفته بود، با تعجب پرسيد: «آيا پيامبر شما به شما چنين دستوري داده است؟» فرمود: «بلي !» گفت : «آنان كه به پيروي پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) قيام كردند و قدم به جاي قدم او گذاردند، مجذوب همين تعاليم اخلاقي و افعال كريمه او شدند.» سپس از راهي كه ميخواست برود، منصرف شود و با علي(عليه السلام) راه كوفه را در پيش گرفت و درباره اسلام با آن حضرت گفت و گو كرد و سرانجام مسلمان شد. 📚سفينة البحار، واژه «خلق»، ص 416 داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
🚨 سگی‌ که مامور خدا شد و بمب‌گذاری زیر بیت امام خمینی (ره) را لو داد! 🔻 احمد کریم پور مسئول کمیته چک و خنثی سپاه در دهه ۶۰ نقل می‌کند یکی از همسایه‌های امام خمینی برای فرزندش مراسم تولد گرفته بود سگی داشتند که داخل سالن ادرار می‌کند او را شلاق می‌زنند و این حیوان از روی دیوار می‌پرد داخل خانه‌ی همسایه که خالی بوده است. بعد از مراسم، صاحب سگ به بچه‌های کمیته می‌گوید سگ ما وارد این خانه شده آنها نیز وارد خانه می‌شوند ولی او را نمی‌بینند صاحب‌خانه می‌گوید یک قناتی از زیر منزل امام رد می‌شود شاید آنجا رفته، بچه‌های کمیته می‌روند و می‌بینند این سگ روی جعبه‌های زیاد تی‌ان‌تی و مواد منفجره نشسته است. که بعدها مشخص شد می‌خواستند اگر نتوانستند جماران را بمب‌باران کنند این مواد منفجره را زیر بیت امام جاسازی کنند. بعدها امام خطاب به دشمن گفته بودند شما تمام امکانات خود را بیاورید اما یک حیوان مامور خدا می‌شود تا طرح عملیات شما لو برود. 🌍 پایگاه اطلاع رسانی تسنیم داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
🖤 خلاصه‌ای از شهادت میثم تمار 🖤 ✍میثم در سال 60 ق. آخرین سفر را به مدینه رفت. و با رسول خدا وداع نمود. پس از بازگشت به کوفه به دستور ابن زیاد دستگیر و زندانی شد. او را بر همان درختی دار زدند که حضرت علی(ع) خبرش را به او داده بود و نحوه شهادتش را گفته بود، میثم همراه نه نفر دیگر در یک روز به دار کشیده شد ولی محل دارهای آنان متفاوت بود و چنانکه علی(ع) بدو فرموده بود، چوبه دار میثم از دیگران کوتاهتر و نزدیک منزلش بود، سه روز پس از شهادت میثم، دوستانش جسد مبارکش را دفن و بعدها برایش مقبره ای بنا کردند که امروز در نزدیکی کوفه مشهور است. 👈 از شش فرزند به نام های محمد، صالح، علی، عمران و حمزه باقی ماند که از اصحاب امام سجاد، امام باقر، و امام جعفر صادق بودند و نوه های میثم نیز از یاران ائمه اطهار بوده و خدمات فراوانی به اسلام و تشیع نمودند. ✅ گرایش ایرانیان به اسلام تاثیر بسیار عمیقی در فرهنگ و تمدن ایران و اسلام به جای گذاشت و بنیاد فرهنگ و تمدن اسلامی ـ ایرانی را پی ریزی نمود، ایرانیان وقتی ندای عدالت طلبانه اسلام و پیام رسول اعظم (ص)را شنیدند در نهان، دل به جهان بینی غنی اسلامی سپردند و اسلام را با دل و جان پذیرا گشتند و از بهترین یاران پیامبر(ص)و ائمه اطهار(ع) گشتند و پس از عصر غیبت از بزرگترین عالمان دین محسوب شدند. داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
♥️ (ع) فرمودند: 🌴 لاَ مُصِيبَةَ كَاسْتِهَانَتِكَ بِالذَّنْبِ وَ رِضَاكَ بِالْحَالَةِ اَلَّتِي أَنْتَ عَلَيْهَا 🍃 مصیبتی چون ناچیز شمردن گناهت و خشنودی‌ات از حالی که داری نیست. 📖تحف العقول ص۲۸۴ داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
21_344633534_09.mp3
6.99M
🔻 🎤حجت الاسلام 🔊فراموشی و انکار اهل بیت داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
✨﷽✨ 🔴 داستان سید مهدی قوام و زن فاسد ✍️در زمان طاغوت که فسق و فجور و فساد همه جا را فرا گرفته بود، یک شب آقا سیدمهدی قوام منبری میرود در همان بالاشهر تهران؛ به ایشان پاکتی پر از پول میدهند. در حال رفتن به منزل، در مسیر یک زنی را میبیند، وضعیت نامناسبی داشته و معلوم بوده اهل فساد و فحشا است! آقا سیدمهدی به یک پیر مردی میگوید: برو آن زن را صدا کن بیاید! آن مرد تعلل میکند و میگوید: وضعیت آن زن و بی حجابی اش مناسب نیست او را صدا بزنم. خلاصه با اصرار سید و با کراهت می رود و او را صدا می زند که آن آقا سید با شما کار دارند! زن می آید، آقا سیدمهدی از آن زن می پرسد: این موقع شب اینجا چه می کنی؟! زن می گوید: احتیاج دارم، مجبورم! سید آن پاکت پر از پول را از جیبش در می آورد و به زن می دهد و می گوید: این پول، مال امام حسین - ع - است، من هم نمی دانم چقدر است؛ تا این پول را داری، از خانه بیرون نیا! مدتی از این قضیه می گذرد، سید مشرف می شود کربلا. (در آنجا) زنی بسیار مجبه را می بیند با شوهرش ایستاده اند. شوهر می آید جلو و دست سید را می بوسد و می گوید: زنم می خواهد سلامی به شما عرض کند! زن جلو می آید و سلام می کند و می گوید: آقا سید! من همان زنی هستم که آن پاکت را در آن شب به من دادید؛ ایشان هم شوهر من است که با هم مشرف شده ایم زیارت؛ من آدم شدم! سید مهدی قوام ـ از روحانی های اخلاقی دهه ۴۰ تهران ـ یکی تعریف می‌کرد: روزی که پیکر سید مهدی قوام را آوردند قم که دفن کنند، به اندازه‌ی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده بودند و صحن را پر کرده بودند. زار زار گریه می‌کردند و سرشان را می‌کوبیدند به تابوت… داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
94-1-5-aali.mp3
25.6M
🔉 | سخنرانی 🔺 حجة الاسلام والمسلمین عالی 👈 موضوع: الگوی فاطمی(۱) 🔹 جلسه اول 🔸🔸🔸 🎤 ✅ داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
✨﷽✨ 🌼خسارت بزرگ ✍مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(علیه السّلام) که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد امام از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد: یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل به خدمت شمارسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم و به من خوش گذشت. امام صادق(علیه السّلام) تبسمی کرد و به او فرمود: (در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟ عرض کرد آری . حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد. ۱ قال امیر المومنین علیه السلام: لَا یَخْرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ مِنْهُ عَلَى دِینِهِ وَ صَلَاتِهِ انسان نباید به سفری برود که ترس آن دارد به دین یا نمازش لطمه وارد شود.۲ 📚۱-جهاد با نفس، جلد ۱ صفحه ۶۶ 📚۲-وسائل الشیعه جلد ۱۱ صفحه ۳۴۴ ‌‌‌‌داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
🔆يكي از كارهايي كه خيلي تأثير دارد، بيان شرح حال بزرگان اهل تهذيب و اهل اخلاق است. درباره اين‌ها كتاب بنويسيد و همين‌ها را بين طلبه‌ها پخش كنيد... مقام معظم رهبري(مدظله العالي) 🔆همانطور که حضرت آقا مي فرمايند رفتار اين‌ها، شناخت زندگي اين‌ها، حرف‌هاي اين‌ها، خودش يكي از شفابخش‌ترين چيزهايي است كه مي‌تواند انسان را آرام كند؛ به انسان آرامش بدهد، روشنايي بدهد، دل‌ها را نوراني كند... 💛کانال سیمای فرزانگان منبع زندگی نامه علمای ربانی. 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d
نهاد عضویت
امام‌ صادق علیه السلام در دنيا صبور باشيد ، دنيا يک لحظه است. آنچه از آن گذشته است ، رنج يا لذت آن باقی نيست. آينده نيز که معلوم نيست چگونه خواهد بود. بنابراين دنيا تنها همين لحظه است که در آن قرار داری. پس در اين لحظه ، بر طاعت الهی مقاومت کن و در اين لحظه از معصيت الهی پرهيز کن..... 📕 اصول کافی ، ج‏۴ص۲۷۰ داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
مباهله 🔰پيامبر در روز مباهله چكاركردند؟ به نجران نصرانی گفتند كه من اين قدر به اعتقادات خودم معتقد هستم كه حاضرم جان خود، دختر، داماد و دو نور چشمم را درطبق بگذارم و بيايم. و ما بگوييم كه خدايا اگر ما بر حق هستيم آنها را نابود كن و اگر آنها برحق هستند ما را نابود كن. وقتی اُسقف نجران اين وضعيت را ديد گفت: اين انسانهايی را كه من می بينم دست به دعا بلند كنند زمين و زمان بهم می ريزد. ما هنوز حاضر نشده ايم كه برای اعتقادات مان از جان مان مايه بگذاريم. همه ی مردم از ارتباط دختر و پسر ناراحت هستند. همه ی مردم از اين گناهان كه براحتی انجام می شود و قبح آن هم ريخته است ناراحت هستند. از اين چشم چرانی ها، روابط آزاد و شوخی كردن‌ها ناراحت هستند. همه ی اين‌ها نياز است. اين قدر روابط باز زن ومرد در فيلم‌ها ادارات بخاطر نياز است. همه می بينيم ولی حاضر نيستيم كه يك خرجی بكنيم. پس بيخود نگوييم كه ما مسلمان هستيم. همه ی ما داريم به معصيت الهی رضايت می دهيم. وقتی بچه ی من غذا می خواهد، از همه زودتر پدر و مادر می فهمد ولی وقتی فرزندانتان همسر می خواهند چرا شما متوجه نمی شويد؟ چه چيزی مانع ما شده است؟ اين يك حجاب‌های بيخود است. بفرض اين واقعيت جامعه است ما بايد هر واقعيتی را بپذيريم؟ يكی از واقعيت‌های انگلستان همجنس بازی است. آيا اين پدر ميپذيرد؟ ما واقعيت‌ها را با عقل خودمان می سنجيم. يكی از واقعيت‌های اروپا بی حجابی است. آيا اين پدر می گذارد؟ داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
monazere alavi.mp3
7.74M
🎧 : ❇️ خداوند او را دوست میدارد 👤بر اساس گفتاری از داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
🔴بالاخره‌ کانال # استادرفیعی وارد ایتا شد. 👈از همه ی دوستان عزیزمیخوام تادر کانال《 استاد رفیعی》عضو شوند تا از سخنرانی های ایشان لذت ببرنند 🙏 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3021668375Cd3b461d860 🔻با ما همراه باشید؛حمایت کنید👇 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 💬 کانال # دکتر رفیعی https://eitaa.com/joinchat/3021668375Cd3b461d860
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بودن روز مباهله دراهمیت ابلاغ حقیقت ونقش آن درتمایز جبهه ی حق وباطل 🎙مقام معظم رهبری داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
✨﷽✨ 💢شرمندگی آدم ها ، دیدن ندارد ✍مسافری غریب، در مجلسی، خدمت امام رضا علیه‌السلام رسید و گفت: «از حج باز گشته‌ام و خرجی راه، تمام کرده‌ام؛ مبلغی به من بدهید تا خود را به وطنم برسانم. در آنجا از جانب شما صدقه خواهم داد، زیرا من در شهر خویش، فقیر نیستم.» امام رضا به او فرمودند: «بنشین تا مجلس خلوت شود» همه رفتند و فقط "سلیمان بن جعفر" و "خیثمه" باقی ماندند. امام رضا برخاستند و به اتاقی دیگر رفتند. پس از مدتی ، در حالی که پشت در ایستاده بودند، دست خویش را از کنار در بیرون آوردند و آن مسافر را صدا زدند و فرمودند: «این دویست دینار را بگیر و توشه‌ی راه کن، و لازم نیست که از جانب من صدقه بدهی.» مسافر غریب، سکه ها را گرفت و شادمان رفت. وقتی مسافر رفت، امام رضا علیه‌السلام از پشت در بیرون آمدند. "سلیمان بن جعفر" از ایشان پرسید: «چرا اجازه ندادید آن مسافر، شما را هنگام گرفتن دینارها ببیند؟» امام رضا علیه السلام فرمودند: «نمی‌خواستم شرمندگی را در چهره او ببینم.» 📚بحارالانوار ،جلد ۴۹ ، صفحه ۱۰۱ داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
حضرت حجه الاسلام و المسلمین هاشمی نژاد می فرمودند: یک پیرمرد مسنّی ماه مبارک رمضان « مسجد لاله زار» می آمد خیلی آدم موفقی بود همیشه قبل از اذان توی مسجد بود. به او گفتم حاج آقا شما خیلی موفّق هستید من هر روز که مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید. گفت: نه آقا من هر چه دارم از نماز اول وقت دارم. بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم. مرحوم « حاج شیخ حسن علی نخودکی» باغچه ای در نجودک داشت به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم و به ایشان گفتم: من سه حاجت مهم دارم دلم می خواهد هر سه تا را خدا توی جوانی به من بدهد. یک چیزی یادم بدهید. فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرّف شوم. چون حج در جوانی یک لذّت دیگری دارد. فرمودند: نماز اوّل وقت به جماعت بخوان. گفتم: دوّمین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. سوم اینکه خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و توی فاصله ی سه سال هم به حج مشرّف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد. [ داستانهایی از مردان خدا صفحه۵] داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081
🌹امام صادق عليه السلام: 💎مَن لَم يَملِك غَضَبَهُ لَم يَملِك عَقلَهُ 🔻آنكه مالك خشم خود نباشد، مالك عقل خود نيست 📚تحف العقول صفحه371 داستان دلنشین منبر https://eitaa.com/joinchat/3852271660Cc684dd4081