🟡نکته دوم:
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «سوره بقره، آیه ۲۱۶»
جهاد بر شما مقرّر شد، در حالى كه براى شما ناخوشايند است و چه بسا چيزى را ناخوش داريد، در حالى كه خير شما در آن است و چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند(صلاح شما را) مىداند و شما نمىدانيد.
🔹انسان ها معمولا خوشی و راحتی را دوست دارند و از سختی ها فراری اند . اکثر دانش آموزان از تعطیلی مدرسه خوشحال می شوند و از زنگ ورزش لذت می برند ولی درس و امتحان براشون جز سختی و حال گیری نیست در حالی که می دانند همین درس و امتحان هست که باعث پیشرفت و ارتقا هست ولی باز هم تعطبلی و فراغت را بیشتر دوست دارندـ.
بیمار از خوردن داروی تلخ بیزار است در حالی که بازگشت سلامتیش در گرو مصرف بموقع و درست داروست
خیلی از امور زندگی که بشر از آن متنفر و بیزار است، برایش مفید و ضروری است.
از جمله این امور جنگ و جهاد با دشمن است که در نگاه ابتدایی زجر آور و ناخوشایند است.
🔸اكراه از جنگ، يا به خاطر روحيّهى رفاهطلبى است و يا به جهت انسان دوستى و رحم به ديگران و يا به خاطر عدم توازن قوا و برترى دشمن است. قرآن مىفرمايد: شما آثار و نتايج جهاد را نمىدانيد و فقط به زيانهاى مادّى و ظاهرى آن توجّه مىكنيد، در حالى كه خداوند از اسرار و آثار امروز و فرداى كارها در ابعاد مختلفش آگاه است.
جنگ با همهى سختىهايى كه دارد، آثار مثبت و فوايدى نيز دارد. از جمله توان رزمى را بالا مىبرد، دشمن جسور نمىشود، روح تعهّد و ايثار در افراد جامعه بوجود مىآيد، قدرت و عزت اسلام و مسلمانان در دنيا مطرح مىشود. امدادهاى غيبى سرازير مىگردد، روحيّهى استمداد از خدا پيدا مىشود، اجر و پاداش الهى بدست مىآيد و روحيّهى ابداع، اختراع و ابتكار به وجود مىآيد.
این برکات را ملت غیور و شجاع ایران در جنگ هشت ساله با دنیای استکبار تجربه کرد و به برکت جنگ تحمیلی امروز ایران یکی از قدرت های نظامی و تسلیحاتی جهان است و دشمن به خود اجازه حمله و دخالت نمی دهد چرا که می داند دوران بزن درّرو تمام شده است و به خوبی فهمیده که اگر بزند بدجوری می خورد.
امروزه دشمن ناتوانی نظامی خود را می خواهد این گونه جبران کند که وانمود کند اسلام دین خشونت است. دروغ هایی شایع می کنند مبنی بر اینکه اسلام دین خشونت و کشتار است و مسیحیت دین صلح و مهربانی.
دروغ بودن این ادعا را می توان در تاریخ و جنگ های جهانی اول و دوم جستجو کرد که آنان چقدر اهل صلح و صفا بودند و چقدر اهل کشتار بیرحمانه.
ناگفته نماند آنان جهاد مقدس را با کشورگشایی جا بجا کردند و بر اهل علم و دانش مخفی نیست که جهاد الهی و مقدس در همه ادیان به صورت جدی مطرح شده است.
به موارد زیر توجه کنید.
در انجيل متّى آمده است:
گمان مبريد كه آمدهام تا سلامتى بر زمين بگذارم، نيامدهام تا سلامتى بگذارم، بلكه آمده ام تا شمشير را در میان شما بگذارم.
«انجیل متّی، باب ۱٠ جمله ۷»
هركه جان خود را دريابد (و به جنگ نيايد) آنرا هلاك سازد و هركه جان خود را به خاطر من هلاك كرد آنرا خواهد يافت.
«انجيل متى، باب ۱٠، جمله ۳۹»
در انجيل لوقا مىخوانيم:
دشمنان را كه نخواستند من بر ايشان حكمرانى كنم، در اينجا حاضر ساخته، پيش من به قتل رسانيد.
هركس شمشير ندارد، جامه خود را فروخته آن را بخرد.
در قرآن نيز در سورههاى بقره، آل عمران و مائده از وجود جنگ و جهاد در اديان گذشته، سخن به ميان آمده است.
⚪️پیام ها
۱- ملاك خير و شر، آسانى و سختى و يا تمايلات شخصى نيست، بلكه مصالح واقعى ملاك است و نبايد به پيش داورى خود تكيه كنيم. «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»
۲- جنگ و جهاد در راه دين، مايهى خير است. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ ... وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»ه
۳- تسليم فرمان خدايى باشيم كه بر اساس علم بىنهايت به ما دستور مىدهد، گرچه ما دليل آنرا ندانيم. «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
*اگر امروز دشمن از جنگ نظامی نا امید است آیا دست از دشمنی بر داشته؟ راستی جنگ، در کدام جبهه است؟
بر کسی پوشیده نیست که جنگ امروز جنگ فرهنگی و اقتصادی است.
دشمن می خواهد مغزهای ما را شستشو کند و ما را نسبت به کشور و پیشرفت هایمان دلسرد و بدبین کند تا خودمان با دست خودمان کشورمان را به تباهی بکشیم که نمونه های کوچک آن اغتشاشات اخیر بود که بعضی فریب خوردند و برای محقق شدن اهداف دشمن به میدان آمدند و تمام تلاش خود را به کار گرفتند ولی موفق نشدند.
دشمن می خواهد با انواع بازی ها و سرگرمی ها ما را از پیشرفت باز دارد و با ترویج فرهنگ بدحجابی و بی بند و باری به اسم آزادی جوانان ما را به انحطاط بکشاند.
🟠نکته سوم: داستان زکریا(ع) و مریم(س)
حضرت زکریا (ع) یکی از پیامبران الهی است که نامش هفت بار در قرآن آمده است. سلسله نسبش به حضرت داود (ع) میرسد، او رئیس راهبان و خدّام بیت المقدس بود و مردم را به شریعت حضرت موسی (ع) دعوت میکرد.
در میان بنیاسرائیل دو خواهر بزرگ زاده و نجیب به نام «حَنّانه» و «حنّه» زندگی می کردند. حضرت زکریا (ع) با حنّانه و حضرت عمران(ع) با «حَنّه» ازدواج و با هم باجناق شدند و علاوه بر رابطه دینی، رابطه خویشاوندی نیز پیدا کردند.
سالها از زندگی عمران و همسرش حَنّه گذشت ولی آن ها دارای فرزند نشدند و منتظر برآورده شدن این آرزو بودند تا این که روزی حنّه زیر سایه درختی نشسته بود و پرندهای را دید که به جوجههایش غذا میدهد، مشاهده این محبّت مادرانه آتش عشق به فرزند را در دل او شعلهور ساخت و از صمیم قلب از خدا تقاضای فرزند کرد، چیزی نگذشت که دعای خالصانه او اجابت شد و او باردار گردید.
طبق بعضی از روایات، از سوی خدا به عمران وحی شد که به زودی خداوند پسر پربرکتی(حضرت عیسی) که میتواند بیماران غیرقابل درمان را درمان کند و مردگان را به فرمان خدا زنده نماید به تو عنایت خواهد کرد. عمران این مطلب را به همسرش حَنّه خبر داد. حَنّه حدس زد که فرزند مذکور، همان است که در رحم دارد لذا نذر کرد که فرزند پسر خود را وقتی که بزرگ شد خدمتگذار مسجد بیتالمقدس قرار دهد.
ولی وقتی که فرزندش متولد شد دید دختر است، نگران شد که چه کند گفت: خدایا من نام دخترم را مریم میگذارم و او و فرزندانش را از وسوسههای شیطان رجیم در پناه تو قرار میدهم.
عمران قبل از تولد فرزندش (مریم) از دنیا رفت و زمانی که مریم خواست خدمتگذار مسجد شود نیاز به سرپرست داشت. مادرش، مریم را که کودک بود به بیت المقدس نزد علمای یهود آورد و گفت: «این کودک هدیه به بیت المقدس است، سرپرستی او را یک نفر از شما برعهده بگیرد.»
چون آثار عظمت از چهره مریم(ع) دیده میشد گفتگو در میان دانشمندان بنیاسرائیل در گرفت و هر کدام از آنها میخواست این افتخار نصیب او شود. سرانجام تصمیم گرفتند قرعه کشی کنند به کنار نهری آمدند قلمها و چوب هایی را که به وسیله آن ها قرعه میزدند حاضر کردند نام هر یک از داوطلبان سرپرستی مریم (س) را روی آن چوب ها نوشتند و آن قلمها را در میان آب انداختند هر قلمی که در آب فرو میرفت بازنده بود و تنها قلمی که روی آب ماند قلمی بود که نام زکریا روی آن نوشته شده بود
به این ترتیب سرپرستی زکریا (ع) نسبت به مریم (س) قطعی شد، و در واقع حضرت زکریا (ع) از همه شایستهتر به سرپرستی مریم(س) بود، زیرا علاوه بر مقام نبوت، شوهر خاله مریم (س) نیز بود.
حضرت زکریا (ع) هم چنان سرپرستی حضرت مریم (س) را بر عهده داشت تا مریم (س) بزرگ شد و خداوند او را برای خدمتگزاری پذیرفت. به گفته بعضی نشانه پذیرش خداوند این بود که مریم (س) بعد از بلوغ در دوران خدمتگذاری بیت المقدس هرگز عادت ماهانه ندید تا مجبور به دور شدن از آن مرکز روحانی گردد.
مریم (س) علاوه بر خدمتگزاری، ازعبادت غافل نبود. روزها روزه میگرفت و شب ها به راز و نیاز با خدا میپرداخت، او آن چنان در پرهیزکاری و معرفت و شناسایی پروردگار پیش رفت، که از احبار و دانشمندان پارسای آن زمان نیز پیشی گرفت.
هنگامی که زکریا (ع) برای دیدار او کنار محراب عبادتش میآمد غذاهای مخصوصی را مشاهده میکرد که شگفت زده میشد. روزی به او گفت: «یا مَرْیمُ اَنَّی لَکِ هذا؛ ای مریم! این غذاها و میوههای غیر فصل را از کجا آوردی؟»
مریم (س) در جواب گفت: «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِساب
این از طرف خدا است و او هر کس را بخواهد بیحساب روزی میدهد.» آری به این ترتیب خداوند غذاهای بهشتی غیر فصل را به مریم میرسانید.
هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ
در اين هنگام زكريّا كه اين همه كرامت و مائده آسمانى را ديد، پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا! از جانب خود نسلى پاك و پسنديده به من عطا كن كه همانا تو شنونده دعائى.
نکته ها
۱- حالات انسان وساعات دعا، در استجابت آن مؤثّر است. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا»
۲- غبطه خوردن كمال، ولى حسد ورزيدن نقص است. زكريّا (ع) با ديدن مقام مريم (س) شيفته شد و غبطه خورد و دست به دعا برداشت. «هُنالِكَ دَعا»
۳- زن مىتواند پيامبر خدا را تحت تأثير قرار دهد. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا»
۴- مشاهدهى كمالات ديگران، زمينهى درخواست كمالات و توجّه انسان به خداوند است. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا»
۵- درخواست فرزند ونسل پاك، سنّت و روش انبياست. «هَبْ لِي ... ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً»
۶- ارزش ذريّه و فرزندان، به پاكى آنهاست. «ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً»
۷- در دعا بايد از خداوند تجليل كرد. «إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ»
🔵نکته چهارم: مسابقه در مسیر سعادت
انسان ها برای نظم، جدیت و سرعت بخشیدن به کارها و کسب نتایج بهتر از راهکاری بنام مسابقه استفاده می کنند تا افراد، تیم ها، باشگاه ها و ... با تلاش بیشتر به نتایج بهتری دست پیدا کنند و غالبا اهداف آنان دنیوی و جهت بهره مندی بیشتر از متاع دنیاست و لازمه این کار شکست حریفان و محروم کردن رقیبان است ولی خداوند برای پیشرفت و ارتقاء انسان و رسیدن به بزرگ ترین پاداش ها که همان مغفرت الهی و بهره مندی از نعمت های بهشت ابدی است مسابقه ای طراحی کرده است بسیار جالب و امتیازاتی قائل شده است فراتر از چهارچوب قوانین مادی و این تفاوت نگاه زمینی و آسمانی قابل محاسبه و اندازه گیری نیست.
این مسابقه به گونه ای است که همه می توانند برنده باشند و بهره مند از پاداش ولی در مسابقات دنیوی یک نفر برنده و یک نفر بازنده است با این که هر دو تا حدّ جان کندن زحمت کشیده اند.
سیماى پرهیزکاران
از آنجا که در آیه (۱۳۳ آل عمران) وعده بهشت به پرهیزکاران داده شده، در آیات (۱۳۴و ۱۳۵) پرهیزکاران را معرفى و پنج صفت از اوصاف امتیاز آور آن ها را بیان می کند.
۱- «آنها در همه حال انفاق مىکنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیت» (الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ).
جالب توجه این که در اینجا نخستین صفت برجسته پرهیزکاران «انفاق» ذکر شده، زیرا این آیات نقطه مقابل صفاتى را که در باره رباخواران و استثمارگران در آیات قبل ذکر شد، بیان مىکند، به علاوه گذشت از مال و ثروت آن هم در حال خوشى و تنگدستى روشن ترین نشانه مقام تقواست.
۲- «آنها بر خشم خود مسلّطند» (وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ).
۳- «آنها از خطاى مردم مىگذرند» (وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ).
فرو بردن خشم بسیار خوب است اما به تنهایى کافى نیست زیرا ممکن است کینه و عداوت را از قلب انسان ریشه کن نکند، در این حال براى پایان دادن به حالت عداوت باید «کظم غیظ» با «عفو و بخشش» توأم گردد.
۴- آنها نیکوکارند «و خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ).
در اینجا اشاره به مرحله عالی تر از عفو شده، که انسان با نیکى کردن در برابر بدى (آنجا که شایسته است) ریشه دشمنى را در دل طرف مقابل بسوزاند و قلب او را نسبت به خویش مهربان گرداند.
۵- و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند یا به خود ستم کنند به یاد خدا مىافتند و براى گناهان خود طلب آمرزش مىکنند (وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ).
انسان تا به یاد خداست مرتکب گناه نمىشود و وقتی انسان مرتکب گناه می شود که غافل می شود اما این فراموش کارى و غفلت در افراد پرهیزکار دیرى نمىپاید و خیلی زود به یاد خدا مىافتند و گذشته را جبران مىکنند «و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد»؟ (وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ).
در پایان آیه براى تأکید مىگوید: «آنها هرگز با علم و آگاهى بر گناه خویش اصرار نمىورزند و تکرار گناه نمىکنند» (وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ).
آیه ۱۳۶- در این آیه پاداش پرهیزکارانی که اوصافشان گذشت بیان می شود: « پاداش آن ها آمرزش پروردگار و بهشت هایى است که از زیر درختانش نهرها جارى است (و لحظهاى آب از آنها قطع نمىشود) بهشتى که بطور جاودان در آن خواهند بود» (أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها).
و در پایان آیه مىگوید: «این چه پاداش نیکى است براى آنها که اهل عمل هستند» (وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ).
نه افراد واداده و تنبل که همیشه از تعهدات و مسؤولیت هاى خویش مىگریزند.
نکات:
۱- گاهى از افراد متّقى نيز گناه صادر مىشود. «لِلْمُتَّقِينَ ... الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً»
۲- خطرناكتر از انجام گناه، غفلت از گناه و بىتوجّهى به زشتى آن است. متّقين اگر هم گناه كنند، بلافاصله استغفار مىكنند. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً ... ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
۳- نشانهى تقوا، توبه از گناه است. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً ... ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
۴- ياد خدا، رمز توبه است. «ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
۵- تا ياد خدا در دل گناه كار زنده است، مىتواند در مدار متقين وارد شود. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً ... ذَكَرُوا اللَّهَ»
6- گناه، ظلم به خويشتن است. «ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»
۷- تنها خداوند است كه می تواند گناهان را ببخشد. «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ»
۸- متّقى كسى است كه اصرار بر گناه نداشته باشد. زيرا اصرار بر گناه، نشانهى سبك شمردن آن و غفلت از ياد خداست. «وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا»
۹- اصرار آگاهانه بر گناه، سبب محروميّت از مغفرت الهى است. «و لم یُصـِرّوا
هدایت شده از کانون امام موسی بن جعفر علیه السلام
📸گزارش تصویری
❇️حلقه های آموزشی و تربیتی
ویژه برنامه ماه مبارک رمضان
🕌مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام
📆مورخ ۶ فروردین ۱۴۰۲
📢📢جلسه سیار تلاوت و تفسیر قرآن
📆 دوشنبه هفتم فروردین ماه
🕗 ساعت ۲۰:۰۰ الی ۲۱:۰۰
🕌شهرک شهدا مسجد امام موسی بن جعفر علیهماالسلام
@qoranzeynabiye
نکته پنجم
مردى زن خويش را کتک زده بود، زن شكايت نزد رسول خدا (ص) برد و درخواست قصاص نمود سپس اين آيه نازل گرديد
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً «سوره نساء، آیه۳۴»
مردان بر زنان ولايت دارند از آن جهت كه خدا بعضى از ايشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، توليدى واراده بيشترى دارند) و از آن جهت كه از اموال خود نفقه مىدهند، پس زنانِ شايسته، فرمان بردارند و نگهدار آنچه خدا حفظش را در غیاب شوهر واجب كرده (حقوق و اسرار شوهر) . و زنانى كه از سرپيچى آنان بيم داريد، پس نخست آنان را موعظه كنيد و (اگر مؤثّر نشد) در خوابگاه از آنان دورى كنيد و (اگر پند و قهر اثر نكرد) آنان را بزنيد (و تنبيه بدنى كنيد)، پس اگر اطاعت شما را كردند، بهانهاى بر آنان (براى ستم و آزار) مجوييد. همانا خداوند بزرگوار و بزرگ مرتبه است.
تفسیر:
در دنیای گیاهان و درختان، بعضی از گیاهان و درختان در رشد و نمو احتیاجی به پایه، داربست و ... ندارند و روی ساقه خود محکم مستقر می شوند ولی بعضی احتیاج به کمک دارند مثلا درخت انجیر مستقل است ولی درخت انگور به داربست نیاز دارد.
مثل زن و مرد در آفرینش خداوند این گونه است که زنان احتیاج به حمایت مردان دارند و مردان قوام دهنده و نگهدارنده زنان هستند و خداوند مردان را سرپرست زنان قرار داده است. البته زنان را هم مایه آرامش و دلخوشی مردان قرار داده است و برای هر کدام وظایفی را مشخص کرده است.
شرط سرپرستى و مديريّت مردان، تأمين و اداره زندگى است و به اين منظور مردان نه تنها در امور خانواده، بلكه در امور اجتماعى، قضاوت و جنگ نيز بر زنان مقدّمند، بِما فَضَّلَ الله ... وَ بِما أَنْفَقُوا و به اين خاطر نفرمود: «قوّامون على ازواجهم» زيرا كه مسئله ی زوجيّت مخصوص زن و شوهر است و خدا برترى مرد را فراتر از خانه و خانواده قرار داده است
گرچه برخى زنان، در توان بدنى يا درآمد مالى برترند، ولى در قانون و برنامه، بايد عموم را مراعات كرد، نه افراد نادر را.
در مقابل خدمات مردان، زنان هم وظایفی از جمله خضوع، خشوع و اطاعت از شوهر و نظم در امور اجتماعی دارند و در تفسیر جمله «حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ» معانى متعددی بیان شده است
۱- زنان، آنچه را خدا خواهان حفظ آن است، حفظ نمايند.
۲-زنان، حقوق شوهران را حفظ كنند همانگونه كه خدا حقوق زنان را در سايه تكاليفى كه بر مرد نهاده، حفظ كرده است.
۳- زنان حافظ هستند، ولى اين توفيق را از حفظ الهى دارند.
اگر زنی در انجام وظایفش کوتاهی کرد و سرکش شد چه باید کرد؟
خداوند می فرماید ابتدا آنان را موعظه کنید و در صورت عدم تأثیر، در بستر با آنان قهر کنید و در نهایت کمی توانایی خرج دهید. به گفتهى روانشناسان، بعضى افراد، حالت مازوشيسم (آزاد طلبى) پيدا مىكنند كه تنبيه مختصر بدنى، برايشان همچون مرهم است. در تنبيهات بدنى هم، اسلام سفارش كرده كه نبايد به مرحلهى كبودى جسم يا زخمى شدن بدن برسد. به علاوه مردان متخلّف هم توسط قاضى تنبيه بدنى مىشوند.
رسول خدا (ص) فرمود: كتك زدن شما نبايد به نحوى باشد كه اثر آن در جسم زن نمودى داشته باشد، يا كتك نشانه خودنمايى و اظهار قدرت مرد باشد كه زهره چشمى بگيرد.
امام صادق (ع) فرمودند: نشوز زن آن است كه در فراش (هم بستر شدن) از شوهر تبعيت نكند و مقصود از «اضْرِبُوهُنَّ»، زدن با چوب مسواك و شبيه آن است، زدنى كه از روى رفق و دوستى باشد.
نکات:
۱- در اداره امور زندگى، بايد تعقّل و تدبير، بر احساسات و عواطف حاكم باشد. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»
۲- نظام حقوقى اسلام با نظام تكوين و آفرينش هماهنگ است. حقّ مديريّت مرد، به خاطر ساختار جسمى و روحى اوست. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»
۳- برترىهاى طبيعى فضل الهى است. «بِما فَضَّلَ اللَّهُ»
۴- هزينه زندگى، بر عهده مرد است. «بِما أَنْفَقُوا»
۵- قانون گذار بايد در وضع قانون، به تفاوتهاى طبيعىِ زن و مرد در آفرينش، توجه داشته باشد. الرِّجالُ قَوَّامُونَ ... بِما فَضَّلَ اللَّهُ
نشانهى شايستگى زن، اطاعت و تواضع او نسبت به شوهر است. «قانِتات»
۶- نشانهى همسر شايسته، حفظ خود در غياب شوهر است. «حافِظات لِلْغَيْبِ»
۷- اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد است. بِما أَنْفَقُوا ... فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظات
۷- علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد. پيش از آنكه زن ناشزه شود، چارهاى بينديشيد. «تَخافُونَ نُشُوزَهُن»
❇️❇️👆👆👆👌گزارش تصویری از جلسه قرآن کریم که شبهای زوج در مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام برگزار می گردد🌹🌹