16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#واعظ_درونی
آیت الله جاودان
عوامل مرگ و حیات واعظ درون
کانال منبرهای عددی🌾
https://eitaa.com/menbaradady
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقام معظم رهبری(حفظه الله):
فعال سازی واعظ درونی با نماز
ان الصلاه تنهی عن الفحشا و المنکر یعنی چه؟
کانال منبرهای عددی🌾
https://eitaa.com/menbaradady
امام جواد عليه السلام:
اَلْمُؤْمِنُ يَحْتاجُ اِلى ثَلاثِ خِصالٍ:
مؤمن، به سه چيز، نيازمند است:
۳.وَ قَبولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ؛
و پذيرشى از نصيحت كنندگان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
یک راه مهم برای رسیدن به عاقبت بخیری، روحیه ی پند پذیری و نصیحت پذیری است.
طبق روایات، دشمن سعادت و رستگاری ما انسانها نفس خودبین ماست که این بزرگترین مانع برای راه هدایت ما انسانهاست.
مهمترین توقفگاه نصیحت پذیری
امیرالمومنین علیه اسلام می فرمایند:
«ان الله سبحانه لم یعظ احدا بمثل هذا القرآن؛
قطعی است که خداوند سبحان هیچ کسی را پندی مانند مواعظی که در قرآن آورده نداده است».
اولین جایی که برای نصیحت پذیری باید توقف کنیم در مقابل پندهای خداوند متعال در قرآن کریم است.
همانطور که امام علی (علیه السلام) هم این نکته را تایید می فرمایند: از موعظه ها و اندرزهای خدا پند بگیرید و نصیحت های او را قبول کنید... و بدانید که این قرآن پند دهنده ای است که انسان را نمی فریبد... خویشتن را با آن اندرز دهید و هرگاه نظر و کردار شما بر خلاف قرآن بود خود را متهم سازید وخواسته های خویش را در برابر قرآن نادرست بشمارید. (نهج البلاغه: خطبه 176)
قرآن کریم با این که برای هدایت و راهنمایی همگان فرود آمده است، ولی طبق آیات شریفه اش تنها پرهیزگاران، مؤمنان، نیکوکاران و مسلمانان از آن بهره می برند و آنان که چراغ فطرت خود را در خود، خاموش کرده و به تعصّب و لجاجت گرفتار شده اند نه تنها آن را نمی پذیرند بلکه از این کتاب پند آمیز فرار می کنند و به این ترتیب، خسران و زیان می یابند و خود را از سعادت دنیا و آخرت محروم می سازند. قرآن کریم حالِ چنین افرادی را به حال خرانی رمنده تشبیه می کند که از ترس شیر می گریزند: (مدثر ـ آیات 49 تا 51)
فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ
کانال منبرهای عددی🌾
https://eitaa.com/menbaradady
انواع مردم در پذیرش حرف حق و نصیحت
یک عالمی با بعضی از شاگردانش مسافرت رفته بودند. به یک قبرستان کهنه ای رسیدند. به شاگردان گفت: بروید از این قبرستان کهنه یک جمجمه ای پیدا کنید. رفتند پیدا کردند، آوردند. عالم از جیبش یک دُر قیمتی در آورد، تو گوش این جمجمه کرد، دید فرو نمی رود گفت این به درد نمی خورد، بروید یک جمجمه دیگر پیدا کنید.
رفتند یک جمجمه دیگری پیدا کردند، آوردند. آقا آن دُر قیمتی را در گوشش فرو کرد رفت و از آن طرف بیرون افتاد. گفت: این جمجمه هم به درد نمی خورد. بروید یکی دیگر پیدا کنید.
رفتند گشتند، یک جمجمه دیگر پیدا کردند. این دُر قیمتی را در گوشش فرو کرد،رفت گیر کرد. گفت: این یکی به درد می خورد.
گفتند: منظور شما چی هست؟
فرمود: همه اهل عالم سه دسته بیشتر نیستند.
۱.دسته اول: حرف حق تو گوششان فرو نمی رود.
از پیامبر اکرم که بهتر موعظه کننده نیست. یا به گوششان پنبه می کردند یا فرار می کردند که حرف حق را نشنوند. این ها بدترین خلق ها هستند. این ها قصی القلب ترین آدم ها هستند.
«إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»
روز عاشورا آقا امام حسین و یارانشان ده، پانزده خطبه خواندند؛ و در آخر فرمودند:
می دانید چرا حرف ما در شما اثر نمی کند؟
«فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ»
چون شکم هایتان از حرام پر شده است.
۲.دسته دوم: کسانی هستند که حرف تو گوششان فرو می رود ولی از آن طرف بیرون می اندازند. یعنی حرف حق را قبول می کنند. ولی به دستورات حق عمل نمی کنند.
«شیخ ابوسعید» یک بار به طوس رفت. مردم زیادی دور او جمع شدند و از او خواستند مجلس نصیحتی را برای آن ها برگزار کند شیخ ابو سعید پذیرفت صبح روز بعد مجلسی برگزار کردند. مردم بسیاری به آن جا آمدند منبری برای شیخ گذاشتند شخصی قرآن تلاوت می کرد هر لحظه برتعداد جمعیت افزوده می شد تا اندازه ای که جایی برای نشستن نبود صاحب مجلس ایستاد گفت: خدا بیامرزد کسی را که یک قدم جلوتر برود شیخ با شنیدن این جمله صلواتی فرستاد و دستانش را به صورتش کشید و گفت : هر چه من می خواستم بگویم و پیغمبران گفته اند او گفت: « یعنی خدا بیامرزد کسی را که از جایی که هست، یک قدم جلوتر بیاید » و شیخ از منبر پایین آمد.
۳.دسته سوم: کسانی هستند که حرف حق را قبول می کنند و دستورات حق هم عمل می کنند و این ها به درد می خورند.
«فضیل» که در کتب رجال، به عنوان یکى از راویان موثق، از امام صادق(علیهالسلام) و از زهاد معروف، معرفى شده است، در پایان عمر، در جوار «کعبه» مىزیست و همان جا در «روز عاشورا» از دنیا رفت. او ابتدا راهزن خطرناکى بود که همه مردم از او وحشت داشتند.
روزی از نزدیکى یک آبادى مىگذشت، زنی را دید و نسبت به او علاقهمند شد. همین موضوع باعث شد شبهنگام از دیوار خانه او بالا رود تا او را مورد آزار و اذیت قرار دهد. در این هنگام مردی در حال تلاوت قرآن بود که به آیه16 سوره حدید رسید. آیه این است:
«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ
آیا براى کسانى که ایمان آوردهاند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده نرم [و فروتن] شود و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت شد و بسیارى از آنها فاسق بودند.» در این هنگام فضیل تحت تأثیر این آیه قرار گرفت تا جایی که مدام میگفت: «بَلى وَ اللّهِ قَدْ آنَ، بَلى وَ اللّهِ قَدْ آن؛ بله، وقت آن رسیده است. الان موقعى است که قلبها خاشع و نرم شوند»
بنابراین از دیوار بام پایین آمد و به خرابهاى رسید که جمعى از کاروانیان آنجا بودند و براى حرکت به سوى مقصدى، با یکدیگر مشورت مىکردند. آنها با همدیگر مىگفتند: فضیل، و دارودسته او در راهند، اگر برویم راه را بر ما مىبندند و ثروت ما را به غارت خواهند برد! فضیل، تکانى خورد و خود را سخت ملامت کرد. گفت: چه بد مردى هستم! این چه شقاوت است که به من رو آورده است؟
روى به سوى آسمان کرد و با حالت توبه گفت: «اللّهُمَّ اِنِّى تُبْتُ اِلَیْکَ وَ جَعَلْتُ تَوبَتِى اِلَیْکَ جِوارَ بَیْتِکَ الْحَرامِ...» (خداوندا من به سوى تو بازگشتم و توبه خود را این قرار مىدهم که پیوسته در جوار خانه تو باشم. خدایا از بدکارى خود در رنجم، و از ناکسى در فغانم، درد مرا درمان کن، اى درمانکننده همه دردها! و اى پاک و منزه از همه عیبها! اى بىنیاز از خدمت من! و اى بى نقصان از خیانت من! مرا به رحمتت ببخشاى، و مرا که اسیر بند هواى خویشم از این بند رهائى بخش»
کانال منبرهای عددی🌾
https://eitaa.com/menbaradady
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹نصیحتی بسیار قابل تامل از امام خمینی رحمةالله علیه
کانال منبرهای عددی🌾
https://eitaa.com/menbaradady
🍃حکایت ملاحسینقلى همدانى و قهوهخوانه
آخوند ملاحسینقلى همدانى (رحمهالله) یک مجتهد، عارف و واعظ حقیقى بود. در یکى از سفرهاى خود که با جمعى از شاگردان به عتبات عالیات میرفت، در بین راه به قهوهخانهای رسیدند که جمعى از اهل هوا و هوس در آنجا میخواندند و پایکوبی میکردند. آخوند به شاگردانش فرمود: «یکى برود و آنان را نهى از منکر کند». بعضى از شاگردان گفتند: «اینها به نهى از منکر توجه نخواهند کرد». آخوند فرمود: «من خودم میروم». آن بزرگوار نزدیک آنان رفت و به رئیسشان گفت: «اجازه میفرمایید من هم بخوانم و شما بنوازید»؟ رئیس گفت: «مگر شما بلدى بخوانى»؟ فرمود: «آرى». گفت: «بخوان». آخوند شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام کرد:
لا اِلَهَ اِلاّ اللّه حقاً حقاً صِدقاً صِدقاً
(معبودى بهحق و شایسته پرستش، جز خدا نیست. این را بهحق و راستى مىگویم).
اِنَّ الدُّنْیا قَد غَرَّتْنا واستهوتنا واستغوتنا
(بهراستیکه دنیا ما را فریفت و ما را به خود سرگرم نمود وریب داد).
یابْنَ الدُّنْیَا مَهْلاً مَهْلاً یَابْنَ الدُّنْیَا دَقّاً دَقّاً
(اى فرزند دنیا! آرام باش! آرام! اى فرزند دنیا [در کار خود] دقیق شو! دقیق!).
یَابْنَ الدُّنْیَا جَمْعاً جَمْعاً تَفْنى الدُّنْیَا قَرْناً قَرْناً
(اى فرزند دنیا [کردار نیک] گردآورى کن! گردآوردنى! دنیا سپرى مىشود، قرن به قرن).
ما مِنْ یَومٍ یُمْضى عَنَّا اَوْهى رُکْناً مِنَّا
(هیچ روزى از عمر ما نمیگذرد، جز اینکه پایه و رکنى از ما را سست میگرداند).
قَدْ ضَیَّعْنا داراً تَبْقى وَاسْتَوطَنّا دَاراً تَفْنى
(ما سراى باقى را ضایع و سراى فانى را وطن و جایگاه خویش ساختیم).
لَسْنا نَدرى ما فَرَّطْنا فِیها اِلاَّ لَوْ قَدْ مِتْنا
(ما آنچه را که در آن کوتاهى کردهایم، نمیدانیم؛ مگر روزى که مرگ به سراغ ما بیاید)
آن جمعِ سرمست از لذتهای زودگذر دنیوى، وقتى این اشعار را از زبان کیمیا اثر آن عارف هدایتگر شنیدند، به گریه درآمدند و به دست ایشان توبه کردند.یکی از شاگردان می گفت: وقتی که ما از آن جا دور می شدیم هنوز صدای گریه به گوش می رسید.
کانال منبرهای عددی🌾
https://eitaa.com/menbaradady