گوهرناب
داستان ها و حکایات حسن بصری و جنگ جمل
تاریخ انتشار : 1396/7/22 بازدید : 777 منبع : الإحتجاج ترجمه جعفری، ج 1، ص: 369
از ابن عبّاس نقل است که چون حضرت أمیر علیه السّلام از جنگ جمل فراغت یافت چند جهاز شتر بر هم نهاده به صورت منبری در آوردند و آن حضرت علیه السّلام بر بالای آن رفته و پس از حمد و ثنای خداوند فرمود:
ای اهل بصره، ای گروه منحرف و منقلب، ای دردمندان بی درمان، ای پیروان چهارپای، ای لشکر زن، شما به صدای چهارپایی جمع شدید و چون کشته شد پراکنده گشتید! آب آشامیدنی شما تلخ و ناگوار است و آئین شما نفاق است و افراد حلیم و بردبارتان ضعیف و سستند!.
سپس از منبر به پایین آمده و ما بهمراه آن حضرت راه افتادیم، و در میان راه به حسن بصری که در حال وضو گرفتن بود رسیده و بدو فرمود: ای حسن در وضوی خود دقّت کن و آداب آن را بجای آور. او گفت: ای أمیر المؤمنین دیروز افرادی را کشتی که همگی شهادت به توحید و رسالت داده و نمازهای پنجگانه را اقامه می کردند و با تمام آداب وضو می گرفتند!. حضرت در پاسخش فرمود: اگر این گونه بوده و تو شاهد آن بودی پس برای چه به یاری دشمنان ما نشتافتی؟
حسن بصری گفت: بخدا که راست فرمودی، و من آن را تصدیق می کنم، ماجرا از این قرار بود که در روز أوّل جنگ بود که از خانه بیرون آمده غسل کردم و حنوط به بدنم مالیدم و شمشیر را با خود برداشتم، و من هیچ شک و تردیدی نداشتم که تخلّف از امّ المؤمنین عائشه کفر است، ولی وقتی به «خریبه» (نام محلّی است در بصره) رسیدم آوازی مرا ندا ساخت که: «ای حسن کجا می روی؟ برگرد، که قاتل و مقتول هر دو (در این کارزار) جهنّمی هستند»، پس با حالتی ترسان بازگشته و در خانه ام نشستم، پس چون روز دوم رسید هیچ شک نکردم که تخلّف از امّ المؤمنین عائشه کفر است، پس همچون روز گذشته حنوط به بدن مالیده و سلاح بر کمر بسته و قصد رفتن به کارزار را نمودم، تا به «خریبه» رسیدم ندایی از پشت سرم گفت: «ای حسن دوباره کجا می روی، که قاتل و مقتول هر دو اهل آتشند».
حضرت أمیر علیه السّلام فرمود: راست گفتی، آیا هیچ فهمیدی که آن منادی که بود؟
گفت: نه. فرمود: او برادرت ابلیس بود، و راست گفت که قاتل و مقتول از آنان هر دو اهل آتشند. حسن بصری گفت: ای أمیر المؤمنین اکنون دریافتم که این قوم در هلاکت و گمراهی هستند.
روزی پیامبر خدا از شیطان پرسید : از امت من چند دشمن داری؟
جواب داد : ۱۶ نفر از امتان تو دشمن من هستند.
اول خود شما( یا رسول الله)
دوم عالمی که به علمش عمل می کند.
سوم کسانی که قرآن می خوانند و به آن عمل می کنن.
چهارم کسانیکه اذانهای پنجگانه را برای نماز می گویند.
پنجم دوستدار فقیر و یتیم و مسکین
ششم انسان مهربان
هفتم انسان متواضع در برابر پذیرش حقیقت
هشتم جوانی که در راه اطاعت خدا رشد و نمو پیدا کرده است.( مانند جوانی که نماز شب می خواند در حالیکه پدر و مادرش خوابند)
نهم کسی که خود را از ارتکاب به حرام نگه می دارد.
دهم کسی که در راه خدا نصیحت می کند.
یازدهم کسی که دائم الوضو باشد.
دوازدهم انسان خوش اخلاق
سیزدهم راضی به قضا و قدر الهی
چهاردهم زنان پاکدامن
پانزدهم کسانی که آمادگی برای مردن دارند
شانزدهم اهل سخاوت و بخشش تا حد ایثار
امام رضا (علیه السلام)
وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلاَ تَرْجُوهُ لِشَيْءٍ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ مَنْ لَمْ تَعْرِفِ اَلْوَثَاقَةَ فِي أَرُومَتِهِ وَ اَلْكَرَمَ فِي طِبَاعِهِ وَ اَلرَّصَانَةَ فِي خُلُقِهِ وَ اَلنُّبْلَ فِي نَفْسِهِ وَ اَلْمَخَافَةَ لِرَبِّهِ.
هر كه فاقد پنج صفت است،اميدى به دنيا و آخرت او مبند:1- عارى بودن او از ريشه و اصلى محكم،2-و طبعى كريم،3-و خوى و خلقى متين4-و نجابت نفس،5-و ترس و هراس از پروردگارش است.
عواقب «اعتماد به امریکا» از سرنوشت مصدق تا مرسی - مشرق نیوز
https://www.mashreghnews.ir/news/764388/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82-%D8%AA%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%B3%DB%8C
عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد الهادی:
لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَان:…
قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّى الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی
عبدالعظیم حسنی از امام هادی علیه السلام نقل می کند که:
حضرت موسی به خدا عرضه داشت…
خدایا! پاداش کسى که نمازها را اول وقت بخواند چیست؟
خداوند فرمود: [در دنیا] هرچه بخواهد به او می دهم و [ در آخرت] بهشتم را بر او مباح کنم.
[امالی شیخ صدوق/ ترجمه کمرهاى ؛ متن ؛ صفحه ۲۰۹]
داستانک:
آیت الله بهجت می فرمایند:
از آقا سید عبدالهادی شیرازی رحمه الله که عالم واقعی بود، نقل کردهاند که در کودکی بعد از فوت پدرم، میرزای بزرگ، تکفل خانواده به عهده من بود.
ایشان میگوید: پدرم را در خواب دیدم. از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی! حال شما چطور است؟ در جواب گفتم: خوب نیست.
فرمود: «به بچه ها و اهل خانه سفارش کنید که نماز اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع میشود»
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ،
لَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا أبوألقاسِمِ مُحَمَّدٍ ، الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم. وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ، سِیَّمَا بَقیَّهِ الله فِی الأرَضین فَااللَّعْنَهُ اللَّهِ ْعَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِین.
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.
در آغاز ماه رجب قرار داریم ،حلول این ماه با میلاد با سعادت امام باقر علیه السلام بود وامشب هم شب شهادت دهمین امام ،امام هادی علیه السلام است.یکی از اموری که در ماه رجب خیلی روی آن تاکید شده، بحث ذکر ویاد خداست،که من چند جمله ای راجع به این موضوع که از موضوعات مهم قرآنی است ،صحبت می کنم خدمت شما،می دانید در سوره احزاب خداوند می فرماید آیه 41، يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراًً كَثِيرا، این َ ذِكْراً كَثِيراً که راجع به نماز این را نداریم ،راجع به روزه نداریم،راجع به جهاد وحج نداریم،فقط راجع به ذکراست، ذِكْراً كَثِيراً .وآیه دیگر که قرآن می فرماید:تمام زندگی هایی که بدون نام خداست،زندگی تنگ وسخت است، وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا،حالا این ذکر چه است که این قدر اهمیت دارد؟ که خود امام باقر که دیروز سالروز میلادشان بود،فرزندشان امام صادق می فرماید:ما با پدرم راه می رفتیم، كُنْتُ أَمْشِي مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ،پدرم ذکر می گفت،غذا می خوردیم ذکر می گفت،با مردم حرف می زد ،ذکر می گفت،یعنی چه،یعنی سبحان الله،لا اله الا الله ،که حالا من دوسه تا روایت می خوانم تا برسم به این موضوع.
💠رسول خدا کسی از ایشان سوال کرد، أَيُّ اَلْعِبَادَةِ أَفْضَلُ دَرَجةٌ عِندَ اللّه يَومَ القِيامَةِ ؟کدام بنده ها روز قیامت خیلی مقامشان عالیست؟فرمود : الذاکرون اللَّه کثیرا،کسانی که ذکر کثیر می گویند،پس ببینید نه فقط در قرآن،در روایت هم به این موضوع تاکید شده، اباذر می گوید رفتم خدمت رسول خدا در مسجد گفتم آقا نصیحتی بفرمایید،حضرت این جمله را فرمودند: عَلَیکَ بِتَلاوَة القُرآن، عَلَیکَ بِتَلاوَة کتاب الله، وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا.ببینید باز حضرت رفتند روی ذکرالله کثیر،زیاد داریم از این دست روایات ،ازجمله آن روایتی که می گوید سه عمل که خیلی مشکل است،کمتر کسی موفق می شود،ببینیدحدیث را، این را زيد شحّام از امام صادق نقل کرده، مِنْ أَشَدِّ مَا عَمِلَ الْعِبَادُ از سخت ترین کارها که بنده ها به آن عمل می کنند،سه تا عمل هست که اشد اعمال است،
♦️۱- إِنْصَافُ الْمُؤْمِنِ مِنْ نَفْسِه ِآدم انصاف داشته باشد،خیلی سخت است،یک جایی آدم ببیند حق با طرف است یک اشتباه می کند قبول کند،منظور از انصاف این است،انصاف از نصف می آید،غیر از عدالت است،یعنی کاملا نگاه تساوی به حقوق،صد رقم ما توجیح می کنیم که زیر بار اشتباهمان نرویم،که راحت آدم یک اشتباهی را بپذیرد این سخت است.
♦️۲- مُوَاسَاةُ الْمَرْءِ أَخَاهُ ،این که انسان مواسات داشته باشد با مردم،همین دوسه روز قبل در برنامه سمت خدا گفتم ،گفتم الان یک کفش نو می خرید یک کفش کهنه هم دارید،از شما می آید که نو را به فقیر بدهید؟ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ،آخر ما خوب حرف می زنیم، يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ،بینی وبین الله غذاهایمان را که خوردیم ،تهش که ماند ونمی توانیم بخوریم می دهیم به فقیر،اما امام رضا قبل از غذا ،از گل غذای سفره جدا می کرد می داد به فقیر،چندتا آدم الان در جامعه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ،هستند؟مواسات این است،خوب حرف می زنیم ،کمک کنید ،رسیدگی کنید بررسی کنید،من درآن برنامه گفتم اگر هر خانواده ای یک نفر را پوشش دهد،فقر ریشه کن می شود،پس انصاف مشکل است،مواسات هم مشکل است ،مواسات یعنی نگاه تساوی داشتن در اموال وکمک به مردم.
♦️۳-حضرت فرمودند:و ذِکْرُ اللهِ عَلی کُلِ حالٍ ،اینکه آدم در همه حال ذاکر باشد،آقا ما شب خواب هستیم چگونه ذاکر باشیم؟من الان دارم سخنرانی می کنم وسط سخنرانی بگویم سبحان الله؟نمی شود که سخنرانی خراب می شود،یا شما سر کلاس معلم دارید درس گوش می دهید،او دارد فقه درس می دهد شما بگویید لااله الاالله،لااله الاالله،اگر این است که کل حال یعنی این دیگر،لذا راوی حدیث سومی را متوجه نشد،آن دوتا را متوجه شد،گفت: قُلْتُ أَصْلَحَكَ اَللَّهُ وَ مَا وَ