eitaa logo
منبرطلاب
20.4هزار دنبال‌کننده
214 عکس
67 ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم #منبر در فضای #مجازی #ویژه_طلاب_و_مبلغین اخبار استخدامی ادمین @talabe_admin کانال شخصی است کانون تبلیغاتی پربازده منبر http://eitaa.com/joinchat/1201668109Cc875229ef3
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ به اطلاع طلاب گرامی ساکن می رساند، نهاد رهبری دانشگاه پیام نور استان تهران، جهت فعال‌سازی مجدد ظرفیت اقامه نماز و امور فرهنگی دانشگاه در ۷ مرکز دانشگاهی تهران، از میان روحانیون دغدغه‌مند و جهادی، برای برگزاری نماز دانشگاه دعوت می نماید: 💠 : 1. حداقل سطح ۲ 2. تلبس دائم 3. سکونت در محدوده دانشگاه جهت برگزاری نماز در وقت اول و اول وقت 4. فرصت کافی برای شرکت در جلسات فرهنگی ماهانه 5. وقت گذاشتن کافی قبل یا بعد از نماز در مرکز 6. طلبه فاضل با روحیه جهادی و دانشگاهی 💠 : 1. پیام نور تهران شرق 2. پیام نور لواسان 3. پیام نور حسن آباد 4. پیام نور پاکدشت 5. پیام نور پیشوا 6. پیام نور اسلامشهر 💠 جهت ارتباط و ارسال رزومه به آیدی زیر پیام دهید 🆔 @Pnu_Namaz کپی ممنوع 🇮🇷🇮🇷مهمترین و بروز ترین اخبار حوزه را در کانال اطلاع رسانی طلاب پیگیری کنید 🇮🇷🇮🇷 🔊🔊 به ما بپیوندید . 🆔 @ettelaresani_tollab
منبر بلند مناسبتی 🌸 ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 🌸 فضایل و مناقب حضرت زینب (س) طلیعه سخن: زینب علیها السلام دختر على و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج‏سالگى مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت‏با مصیبت آشنا گردید . در دوران عمر با رکت‏خویش، مشکلات و رنج‏هاى زیادى را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخى چون اسارت و . . . را تحمل کرد . این سختى‏ها از او فردى صبور و بردبار ساخته بود (۱) . او را ام کلثوم کبرى، و صدیقه صغرى مى‏نامیدند . از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود . او زنى عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه بود . نسب نبوى، تربیت علوى، و لطف خداوندى از او فردى با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طورى که او را «عقیله بنى هاشم‏» مى‏گفتند . با پسر عموى خود «عبد الله بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره این ازدواج فرزندانى بود که دو تن از آن‏ها (محمد و عون) در کربلا، در رکاب ابا عبد الله الحسین علیه السلام شربت‏شهادت نوشیدند (۲) . آن بانوى بزرگوار سر انجام در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجرت، با کوله بارى از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانى را وداع گفت . گوشه هایى از مناقب و فضائل آن حضرت را بررسى و بیان کنیم . 1⃣ ۱- زینت پدر معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب مى‏کنند، ولى در جریان ولادت حضرت زینب علیها السلام والدین او این کار را به پیامبر اسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند . پیامبر صلى الله علیه و آله که در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه على علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معناى «زینت پدر» است‏براى این دختر انتخاب نمود (۳) . 2⃣ ۲- علم الهى مهمترین امتیاز انسان نسبت ‏به سایر موجودات - حتى ملائکه - دانش و بینش اوست . «وعلم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم على الملائکه فقال انبئونى باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین . قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم‏» (۴) ; «سپس علم اسماء [ علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت . بعد آن‏ها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مى‏گویید، اسامى این‏ها را به من خبر دهید . عرض کردند: تو منزهى . ما چیزى جز آن چه به ما تعلیم داده‏اى نمى‏دانیم; تو دانا و حکیمى .» و برترین علم‏ها، علمى است که مستقیما از ذات الهى به شخصى افاضه شود، یعنى داراى علم «لدنى‏» باشد . خداوند متعال در مورد حضرت خضر علیه السلام مى‏فرماید: «وعلمناه من لدنا علما» (۵) ; «علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بودیم .» زینب علیها السلام به شهادت امام سجاد علیه السلام داراى چنین علمى است، آن جا که به عمه‏اش خطاب کرد و فرمود: «انت عالمه غیر معلمه وفهمه غیر مفهمه (۶) ; تو دانشمند معلم ندیده و فهمیده‏اى فهم نیاموخته هستى .» 🌸 ادامه 👇
🌸 ادامه 👇 3⃣ ۳- عبادت و بندگى زینب علیها السلام به خوبى از قرآن آموخته بود، که هدف از آفرینش و خلقت انسان رسیدن به قله کمال بندگى است . «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون‏» (۷) ; «من جن و انس را نیافریدم جز براى این که عبادت کنند .» او عبادت‏ها و نماز شب‏هاى پدر و مادر را از نزدیک دیده بود . او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به عباس فرمود: «ارجع الیهم واستمهلهم هذه المشیه الى غد لقد نصلى لربنا اللیله وندعوه ونستغفره فهو یعلم انى احب الصلوه له وتلاوه کتابه وکثره الدعاء والاستغفار (۸) ; به سوى آنان باز گرد و این شب را تا فردا مهلت‏بگیر شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم . خدا خود مى‏داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم .» در این جملات صحبت از اداى تکلیف نیست، بلکه سخن از عشق به عبادت و نماز است . شب خیز که عاشقان به شب راز کنند   *  گرد در بام دوست پرواز کنند هر جا که درى بود به شب در بندند   *  الا در دوست را که شب باز کنند حضرت زینب علیها السلام نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتى او را از عبادت باز نداشت . امام سجاد علیه السلام فرمود: «ان عمتى زینب کانت تؤدى صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفه الى الشام وفى بعض منازل کانت تصلى من جلوس لشده الجوع والضعف (۹) ; عمه ‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مى‏نمود و در بعضى منازل به خاطر شدت گرسنگى و ضعف، نشسته اداى تکلیف مى‏کرد .» آن حضرت حتى در حساس‏ترین شب زندگى; شب هجران از حسین علیه السلام و برادران، تهجد و شب زنده داریش را ترک نکرد . از فاطمه بنت الحسین علیه السلام نقل شده است که فرمود: «واما عمتى زینب فانها لم تزل قائمه فى تلک اللیله اى عاشره من المحرم فى محرابها تستغیث الى ربها وماهدات لناعین ولا سکنت لنا زمره (۱۰) ; عمه ‏ام زینب در تمام شب عاشورا در محراب خویش ایستاده و به پروردگارش استغاثه مى‏کرد . در آن شب هیچ یک از ما نخوابید و صداى ناله ما قطع نشد .» امام حسین علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهى است هنگام وداع به خواهر عابده‏اش مى‏فرماید: «یا اختاه لا تنسینى فى نافله اللیل (۱۱) ; خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن!» این نشان از آن داردکه این خواهر، به قله رفیع بندگى و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست‏یازیده است . 4⃣ ۴- عفت و پاکدامنى عفت و پاکدامنى، برازنده ‏ترین زینت زنان، و گران قیمت‏ترین گوهر براى آنان است . زینب علیها السلام درس عفت را به خوبى در مکتب پدر آموخت، آن جا که فرمود: «ما المجاهد الشهید فى سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف یکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه (۱۲) ; مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسى نیست که قدرت دارد اما عفت مى‏ورزد، نزدیک است که انسان عفیف فرشته‏اى از فرشتگان باشد .» زینب کبرى عفت‏ خویش را حتى در سخت‏ ترین شرایط به نمایش گذاشت . او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت‏بر عفت‏خویش پاى مى‏فشرد . مورخین نوشته ‏اند: «وهى تستر وجه ها بکفها، لان قناعها قد اخذ منها (۱۳) ; او صورت خود را با دستش مى‏پوشاند چون روسریش از او گرفته شده بود .» شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و مى‏گوید: ورثت زینب من امها   کل الذى جرى علیها وصار زادت ابنه على امها   *   تستر بالیمنى وجوها فان تهدى من دارها الى شر دار   ***  اعوزها الستر تمد الیسار «زینب تمامى آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهى دختر سهم اضافه‏اى برداشت که از خانه‏اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را [در اسارت] با دست راست مى‏پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند مى‏کرد، از دست چپ هم بهره مى‏برد .» و آن بانوى بزرگوار بود که براى پاسدارى از مرزهاى حیا و عفاف بر سر یزید فریاد مى‏آورد که «ا من العدل یا بن الطلقاء تحذیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت‏ستورهن و ابدیت وجوههن (۱۴) ; اى پسر آزاد شده‏هاى [جدمان پیامبر اسلام] آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانى، و دختران رسول خدا صلى الله علیه و آله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانى؟ نقاب آنان را دریدى و صورت‏هاى آنان را آشکار ساختى .» 🌸 ادامه 👇
🌸 ادامه 👇 5⃣ ۵- ولایت مدارى قرآن بدون هیچ قید و شرطى در کنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر صلى الله علیه و آله و صاحبان امر، یعنى، ائمه اطهار علیهم السلام مى‏دهد . «اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولى الامر منکم‏» (۱۵) ; «از خداوند و رسول و اولو الامر اطاعت کنید .» زینب علیها السلام که حضور هفت معصوم (۱۶) را درک کرده، در تمامى ابعاد ولایت مدارى (معرفت امام، تسلیم بى چون و چرا بودن، معرفى و شناساندن ولایت، فداکارى در راه آن و) . . . سر آمد است . او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلاى امام خویش قرار داد و خطاب به ولى خود گفت: «روحى لروحک الفداء ونفسى لنفسک الوقاء (۱۷) ; [اى ابالحسن] روحم فداى روح تو و جانم سپر بلاى جان تو باد .» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از على علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید . زینب علیها السلام به خوبى درس ولایت مدارى را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایى در کربلا به عرصه ظهور رساند . از یک سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتهامات و یاد آورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد . از جمله در خطبه شهر کوفه فرمود: «وانى ترحضون قتل سلیل خاتم النبوه ومعدن الرساله وسید شباب اهل الجنه (۱۸) ; لکه ننگ کشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقاى جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟» و همچنین در مجلس ابن زیاد (۱۹) ، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبى معرفى نمود . از سوى دیگر سر تا پا تسلیم امامت‏بود; چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتى در لحظه‏اى که خیمه گاه را آتش زدند، یعنى در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: اى یادگار گذشتگان . . . خیمه ‏ها را آتش زدند ما چه کنیم؟ فرمود: «علیکن بالفرار; فرار کنید . (۲۰) » از این مهمتر در چند مورد، زینب علیها السلام از جان امام سجاد علیها السلام دفاع کرد و تا پاى جان از او حمایت نمود . ۱- در روز عاشورا; هنگامى که امام حسین علیه السلام براى اتمام حجت، درخواست‏یارى نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد . زینب با سرعت‏حرکت کرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او کشته شود نسل پیامبر در روى زمین قطع مى‏گردد (۲۱) . ۲- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه‏ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولى زینب علیه السلام فریاد زد: تا من زنده هستم نمى‏گذارم جان زین العابدین در خطر افتد . اگر مى‏خواهید او را بکشید، اول مرا بکشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر کرد (۲۲) . ۳- زمانى که ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر کرد، زینب علیها السلام آن حضرت را در آغوش کشید و با خشم فریاد زد: اى پسر زیاد! خون ریزى بس است . دست از کشتن خاندان ما بردار . و ادامه داد: «والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنى معه; به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم کرد . اگر مى‏خواهى او را بکشى مرا نیز با او بکش .» ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندى، که دوست دارد من او را با على بن الحسین بکشم . او را واگذارید . البته ابن زیاد کوچکتر از آن است که بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندى نیست، بلکه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است . اگر فقط مساله فامیلى و خویشاوندى بود، باید زینب علیها السلام جان فرزندان خویش را حفظ و آن‏ها را به میدان جنگ اعزام نمى‏کرد . آنکه قلبش از بلا سرشار بود * دخت زهرا زینب غمخوار بود او ولایت را به دوشش مى‏ کشید * چون امام عصر او بیمار بود با طنین خطبه‏ هاى حیدرى * سخت او رسواگر کفار بود 🌸 ادامه 👇
🌸 ادامه 👇 6⃣ ۶- روحیه بخشى در مسافرت‏ها و نیز در حوادث تلخ، آن چه بیش از هر چیز براى انسان لازم است، روحیه و دلگرمى است . اگر انسان براى انجام کارهاى مهم و حساس روحیه نداشته باشد، آن کار با موفقیت انجام نشده و به نتیجه نخواهد رسید و چه بسا با شکست نیز مواجه شود . یکى از بارزترین اوصاف زینب علیها السلام روحیه بخشى اوست . او بعد از شهادت مادر، روحیه بخش پدر و برادران بود، در شهادت برادرش امام حسن علیه السلام نقش مهمى را براى تسلاى بازماندگان ایفا کرد . پس از شهادت امام حسین علیه السلام و در طول دوران اسارت، این صفت نیکوى زینب بیشتر ظهور کرد . او پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود، از گودى قتلگاه تا کوچه‏هاى تنگ و تاریک کوفه، از مجلس ابن زیاد تا ستمکده یزید، در همه جا فرشته نجات اسرا بود . نه تنها زینب از دین یاورى کرد * به همت کاروان را رهبرى کرد به دوران اسارت با یتیمان * نوازش‏ها به مهر مادرى کرد او حتى تسلى بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا که مى‏گفت: «لا یجز عنک ما ترى، فو الله ان ذلک لعهد من رسول الله الى جدک وابیک وعمک (۲۳) ; [اى پسر برادر! ] آن چه مى‏بینى (شهادت پدر) تو را بى تاب نسازد . به خدا سوگند! این عهد رسول خدا از جد و پدر و عمویت مى‏باشد .» 7⃣ ۷- صبر یکى از بارزترین اوصاف انسان‏هاى کامل، صبر و بردبارى در فراز و نشیب‏هاى روزگار و تلخى‏هاى دوران است . قرآن کریم در آیات متعددى به صابران بشارت داده (۲۴) و پاداش‏ هاى فراوان آن‏ها را یادآورى نموده است . زینب علیها السلام از این جهت در اوج کمال قرار دارد . در زیارتنامه آن حضرت مى‏خوانیم: «لقد عجبت من صبرک ملائکه السماء; ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند .» مخصوصا در ماجراى کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، که صبر از روى او خجل است . خدا در مکتب صبر على پرداخت زینب را * براى کربلا با شیر زهرا ساخت زینب را بسان لیله القدرى که مخفى ماند قدر او * کسى غیر از حسین بن على نشناخت زینب را سلام بر تو اى کسى که صبر شد حقیر تو * ندیده بعد فاطمه جهان زنى نظیر تو در مجلس ابن زیاد; آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب مى‏پاشد و براى آزردن او مى‏گوید: «کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک (۲۵) ; کار خدا را با برادر و خانواده‏ات چگونه یافتى؟» او در واقع با تعریض مى‏خواهد بگوید که دیدى خدا چه بلایى به سرتان آورد؟ زینب علیها السلام در پاسخ درنگ نمى‏کند، گویى از قبل براى این شماتت‏ها اندیشه نموده و پاسخى آماده کرده است . او با آرامشى که از صبر و رضاى قلبى او حکایت داشت فرمود: «ما رایت الا جمیلا (۲۶) ; جز زیبایى چیزى ندیدم .» ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت مى‏ماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت‏ها متعجب مى‏شود و قدرت محاجه را از دست مى‏دهد . اى زینبى که محنت عالم کشیده‏اى * غیر از بلا و درد به عالم چه دیده‏اى؟ یارب زنى و این همه استوارى و علو * چون زینب صبور مگر آفریده‏اى؟ 8⃣ ۸- ایثار یکى دیگر از صفات حسنه انسان‏هاى برتر، مقدم داشتن دیگران بر خود است . امام على علیه السلام فرمود: «الایثار اعلى الایمان (۲۷) ; ایثار، بالاترین درجه ایمان است .» و فرمود: «الایثار اعلى الاحسان (۲۸) ; ایثار برترین احسان است .» زینب مجلله در این صفت نیز گوى سبقت را از دیگران ربوده است . او براى حفظ جان دیگران، خطر را به جان مى‏خرد و در تمام صحنه‏ها، دیگران را بر خود مقدم مى‏دارد . او در ماجراى کربلا حتى از سهمیه آب خویش استفاده نمى‏کرد و آن را نیز به کودکان مى‏داد . در بین راه کوفه و شام، با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت . امام زین العابدین علیه السلام مى‏فرماید: «انها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام على الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا من الخبز فى الیوم واللیله (۲۹) ; عمه‏ ام زینب [در مدت اسارت]، غذایى را که به عنوان سهمیه و جیره مى‏دادند، بین بچه‏ها تقسیم مى‏کرد، چون آن‏ها در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان مى‏دادند .» او سختى ‏ها و تازیانه ‏ها را به جان خود مى‏خرید و نمى ‏گذاشت‏ بر بازوى کودکان اصابت کند . براى حفظ جان کودکانت در بر دشمن *** به پیش تازیانه بازوى خود را سپر کردم 🌸 ادامه 👇
🌸 ادامه👇 9⃣ ۹- شجاعت و شهامت از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر مى‏باشد . امام على علیه السلام مى‏فرماید: «عظم الخالق فى انفسهم فصغر ما دونه فى اعینهم (۳۰) ; خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک مى‏باشد .» سر شجاعت اولیاى الهى نیز در همین است . زینب که خود چنین دیدى دارد، و در خانواده شجاعت تربیت‏شده است، از جاعت‏حیدرى بهره‏مند است . او به «لبوه الهاشمیه (۳۱) ; شیر زن هاشمى‏» لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فریاد مى‏زند، توبیخشان مى‏کند، تحقیرشان مى‏کند، و از کسى هراسى به دل ندارد . او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنى، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته فریاد مى‏زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟ در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهرى او گوشه‏اى مى‏نشیند و با بى اعتنایى به سؤالات او تحقیرش مى‏کند، او را «فاسق‏» و «فاجر» معرفى مى‏کند و مى‏گوید: «الحمدلله الذى اکرمنا بنبیه محمد صلى الله علیه و آله وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا (۳۲) ; سپاس خداى را که ما را با نبوت حضرت محمد صلى الله علیه و آله گرامى داشت، و از پلیدى‏ها پاک نمود . همانا فقط فاسق رسوا مى‏شود، و بدکار دروغ مى‏گوید، و او غیر ما مى‏باشد .» و همچنین در مقابل یزید خیره سر، و دهن کجى‏ها و بد زبانى‏ هاى او، شجاعت‏ حیدرى را به نمایش گذارده، چنین مى‏گوید: «لئن جرت على الدواهى مخاطبتک انى لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک (۳۳) ; اگر فشارهاى روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشته [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ مى‏دانم .» صداى زنده على به صوت دلپذیر تو *** اسیر شام بودى و یزید شد اسیر تو 🔟 ۱۰- فصاحت و بلاغت هر خطیبى بخواهد فصیح و بلیغ سخن بگوید، علاوه بر استعداد ذاتى، باید بارها تمرین عملى انجام دهد، همچنین در حین خطابه لازم است از نظر روانى و جسمانى کاملا آماده باشد تا بتواند خطبه‏اى فصیح و بلیغ ادا کند . و مستمعین باید با او هماهنگ باشند و الا یاراى سخن گفتن نخواهد داشت تا چه رسد به اینکه فصیح و بلیغ بگوید . زینب بدون آن که دوره دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد و در حال تشنگى، گرسنگى، خستگى اسارت، و از نظر روانى داغ دار، آواره و تحقیر شده با کسانى سخن مى‏گوید که نه تنها با او هماهنگ نیستند بلکه حتى سنگ و خاکروبه بر سر او ریخته‏اند، با این حال صداى زینب بلند مى‏شود که: «اى مردم کوفه! اى نیرنگ بازان و بى وفایان . . .» سخنان زینب علیها السلام چنان بود که وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صداى گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد . خزیم اسدى مى‏گوید: متوجه زینب شدم، به خدا سوگند زنى را که سر تا پا شرم و حیا باشد، سخنران‏تر از او ندیدم، گویى زینب از زبان على علیه السلام سخن مى‏گفت . و همو مى‏گوید: پیر مردى را در کنار خود دیدم که بر اثر گریه محاسنش غرق اشک شده بود و مى‏گفت: پدر و مادرم فداى شما باد، پیرمردان شما بهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوان‏ها و زنان شما نیکوترین زنان هستند . نسل شما بهترین نسلى است که نه خوار مى‏گردد و نه شکست مى‏پذیرد (۳۴) . 🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔻 پی نوشتها: ۱) شیخ ذبیح الله محلاتى، ریاحین الشریعه، (تهران، دار الکتب الاسلامیه) ج‏۳، ص‏۴۶ . ۲) همان، ج‏۳، ص‏۲۱۰ . ۳) همان، ج‏۳، ص‏۳۹ . ۴) بقره/۳۱- ۳۲ . ۵) کهف/۶۵ . ۶) شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، (تهران، علمیه اسلامیه، چاپ قدیم، ۱۳۳۱ ه . ش) ج‏۱، ص‏۲۹۸ . ۷) ذاریات/۵۶ . ۸) محمد بن جریر طبرى، تاریخ طبرى، ج‏۶، ص‏۲۳۸ . ۹) ریاحین الشریعه (پیشین)، ج‏۳، ص‏۶۲ . ۱۰) همان، ج‏۳، ص‏۶۲ . ۱۱) همان، ص ۶۱- ۶۲ . ۱۲) نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۴۶۶ . ۱۳) جزائرى، الخصائص الزینبیه، ص‏۳۴۵ . ۱۴) محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، (بیروت، دار احیاء التراث العربى)، ج‏۴۵، ص‏۱۳۴ . ۱۵) نساء/۵۹ . ۱۶) پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، على علیه السلام، فاطمه علیها السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام . ۱۷) الکوکب الدرى، ج‏۱، ص‏۱۹۶ . ۱۸) بحار الانوار (پیشین)، ج‏۴۵، ص‏۱۱۰- ۱۱۱ . ۱۹) همان، ج‏۴۵، ص‏۱۳۳ . ۲۰) همان، ج‏۴۵، ص‏۵۸، ومعالى السبطین، ج‏۲، ص‏۸۸ . ۲۱) بحار الانوار، (پیشین)، ج‏۴۵، ص‏۴۶ . ۲۲) همان، ج‏۴۵، ص‏۶۱ . ۲۳) همان، ج‏۴۵، ص‏۱۷۹ . ۲۴) مثل بقره/۱۵۵ و . . . . ۲۵) بحارالانوار، (پیشین)، ج‏۴۵، ص‏۱۱۵- ۱۱۶ . ۲۶) همان، ص‏۱۱۶ . ۲۷) میزان الحکمه، ج‏۱، ص‏۴ . ۲۸) همان . ۲۹) ریاحین الشریعه، (پیشین)، ج‏۳، ص‏۶۲ . ۳۰) نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۱۸۲ . ۳۱) زیارت نامه حضرت زینب علیها السلام . ۳۲) بحار الانوار، ج‏۴۵، ص‏۱۵۴ و ص‏۱۱۵ . ۳۳) همان، ص‏۱۳۴ . ۳۴) همان، ج‏۴۵، ص‏۱۰۸ و ص‏۱۱۰ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نصراله سیچونی یکی از خیرین و مومنین و مغازه داران کاروانسرای کلگه مسجدسلیمان ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار شوشتری ها (مسگران)، دکان رضا زاده مسگر برو خدا را زیارت خواهی کرد نصراله سیچونی از ساعت ۵ در بازار شوشتری ها (مسگران) حاضر شد و در کوچه های بازار شوشتری ها از پی دکان می گشت... می‌گوید : پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی پیرزن می گفت: نمیشه ۶ ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم ، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. نصراله سیچونی گفت : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم : عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت : من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم امد گربرسرنفس خودامیری مردی گربردگران خرده نگیری مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده ای بگیری مردی http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🌸گنجینه معارف/ قیام 19 دی قم🌸 19 دی یادآور خاطرۀ کشتاور مردم قم در سال 1356 و انتشار مقاله ای علیه امام و نهضت است. این واقعه آغازگر تحوّل نوین در نهضت اسلامی بود که با تسلسل اربعین شهدا با پیروزی انقلاب به انجام رسید، این قیام تأثیر شگرفی بر سرنوشت نهضت اسلامی داشت. این تأثیر به عوامل متعددی بستگی داشت، باتوجه به انکه اعتراضهای مردم علیه اعمال ضداسلامی حاکمان سابقۀ دیرینه دارد، قیامهای متعددی انجام گرفته است. اما هیچکدام چنین تحوّلی ایجاد نکرد. حادثۀ 17 دی و کشتار گوهرشاد و... با اینکه با اعتراض عمومی همراه بود به عللی مداومت نیافت و با فشار و ارعاب و ترفندهای مختلف تحت عناوین تساوی مرد و زن، نیل به تمدن و پرهیز از ارتجاع در طول سالیان متمادی، جلوه یافت. انتشار چنین مقاله ای در توجیه منع حجاب نیز، در سالهای پیشین اتفاق افتاده بود. این اعمال با مخالفت و اعتراضهایی از جانب روحانیون و مردم روبرو شد. امّا نتیجۀ ثمربخشی نداشت و تحوّلی در جامعه پدید نیاورد. مثلا در سال 1338 محمد جواد فومنی ضمن انتقاد از مقاله ای در روزنامۀ اطلاعات در جلسات روحانیون و در منابر، به این مسئله اشاره می کند که بی حجابی و حادثۀ 17 دی جنبۀ قانونی ندارد و نبایستی احساسات مردم شیعه را جریحه دار کرد. ذیل این گزارش مسئولین ساواک دستور می دهند که: «مصلحت است که فعلا اهمیتی بر گفتار آنان نداد زیرا ایجاد تشنج بیشتری با پیش آمدن ماه رمضان خواهد نمود»[1] لذا اصل حمله به حجاب و اتهام ارتجاعی بودن به تنهایی، عامل این جریان نبود. در سال 56 با روی کارآمدن کارتر و سیاست مسالمت آمیز وی سیستم داخلی ایران تأثیر پذیرفت. صدارت آموزگار و ندای دروغین آزادی با مسافرت شاه و کارتر به کشورهای خود، مقارت بود. ارتباط تسلیحاتی و سیاسی ویژه ای که در این ملاقاتها و مذاکرات ایجاد شد تنفّر و انزجار مردم را شدت بخشید. در این مذاکرات، دستگاه پهلوی مورد حمایت شدید امریکا قرار گرفت. لذا جسورانه وارد عمل شد. مقابله با نفوذ امام که به دنبال شهادت حاج آقا مصطفی، ذکر نام و عملکرد امام و مجاهدتهای ایشان در محافل عزاداری گسترده شده بود، در دستور کار قرار گرفت، آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران می گوید: «در اوایل ژانویه تصمیم گرفته شد که برای بی اعتبار کردن حمینی مطالبی علیه او منتشر شود.»[2] در گزارشی از برداشتهای مختلف پیرامون حادثۀ 19 دی تهیه و به ساواک ارسال شده است زمینه فکری این قیام را شرح می دهد: «پیش از حوادث قم در مجالس ترحیمی که بخاطر درگذشت سید مصطفی پسر خمینی در قم و تهران برپاشد، وعاظ و منبری ها مطالب تندی را ابراز کرده اند. و تقریبا می توان گفت که زمینۀ فکری شورش قم را همین وعاظ چیده و نطفۀ شورش در همین مجالس ترحیم پسر خمینی بسته شده است و در مجالس ترحیم قم، خلخالی، عبدوس، ربانی و در تهران در مسجد ارک روحانی به منبر رفته اند و مردم را علیه حکومت تحریک کرده اند. عبدوس که یک طلبه است در قم بسیار با حرارت سخنرانی کرده و سخت مستمعین را تحت تأثیر قرار داده است. روحانی در مسجد ارک تهران گفته است:از تمام کشورهای اسلامی و حتی اروپا و امریکا صدها و بلکه هزاران تلگرام تسلیت به روح الله خمینی مخابره شده امّا از ایران فقط سه تلگراف مخابره شده و پس از تحلیل موضوع نتیجه گرفته است که در ایران یا مردم به علت ترس از دولت تلگرام تسلیت برای خمینی نفرستاده اند و یا تلگرامهای آنها را مخابره نکرده اند. شایع است که بعد از پایان مجالس ترحیم پسر خمینی، خلخالی، ربانی، عبدوس، ناصر مکارم شیرازی، از قم و روحانی از تهران دستگیر و تبعید شده اند»[3]. جهت مقابله با رهبریت اسلام، مناسبت 17 دی انتخاب شد تا ضمن یادآوری اتهام دیرینۀ مخالفت علما با آزادی زنان، توصیۀ اسلام به حجاب عمل ارتجاعی تلقی شود کمااینکه مطبوعات خارجی و داخلی در دست رژیم در اوّلین تحلیلهای خود از واقعه، اعتراض عمومی مردم را نوعی عمل ارتجاعی معرفی کردند.[4]
ادامه 👇 تحلیل سیاستمداران رژیم از جایگاه اسلام و امام در جامعه سبب شد تا رژیم پهلوی اعتراضات و اغتشاشات مردمی و دانشجویی را که به علت مسافرت وی به امریکا انجام گرفت نبیند[5] و سرمست از غرور اتصال به کانون غرب، سیستهای از پیش تعیین شده را پی گیرد. همین جهالت و نادانی باعث شده بود تا اندیشۀ مخالفت با حوزه و روحانیت را بارها در قالب دانشگاه اسلامی بیان کند و در اندیشۀ تسلط سازمان اوقاف بر روحانیت بر هر مستمسکی دست یازد. دیگر آنکه با نمایش دمکراسی، فرصت حمله به روحانیت و امام برای رژیم مهیا می شود و آزادی قلم حربۀ نوین رژیم محسوب می گردد.[6] این عمل رژیم در اوج غفلت از اعتقادات مردمی بیش از آنکه لطمه ای بر حریم امام و نهضت اسلامی وارد سازد پایه های خود را لرزان کرد. انتشار مقاله ای در 17 دی 1356 آغازگر این واقعه بود. روزنامۀ شمارۀ 15506 اطلاعات، مقاله ای تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم احمد رشیدی مطلق انتشار داد. اهانت به امام خمینی، ارتباط بین واقعۀ 15 خرداد و عوامل خارجی، مخالفت روحانیون با اصلاحات ارضی، انقلاب سفید، تساوی حقوق زن و مرد، نقش عوامل توده ای و... از مطالب عمدۀ مقاله بود. با مطالعۀ روزنامه توسط طلاب و پخش خبر، تجمعهای کوچک اعتراض آمیزی در شهر قم، ایجاد شد. طلاب پس از تعطیلی دروس خود در 18 دی، بسوی منازل آیات عظام حرکت کردند، با سخنرانی مراجع حول حمایت از ولایت و همدردی با طلاب، حرکت طلاب آغاز شد، تظاهراتی گسترده علیه رژیم شکل گرفت و شعار درود بر خمینی، مرگ بر این حکومت یزیدی سکوت چند ساله را شکست. گزارش از وقایع 18/ 10/ 56 این واقعه را چنین شرح می دهد: «ساعت 9 صبح روز 18/ 10/ 36[1356]در مدرسۀ خان قم یک بریدۀ روزنامۀ اطلاعات را که بقلم احمد رشیدی مطلق تحت عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه و راجع به خمینی مطالبی نوشته بود به دیوار الصاق کرده بودند و طلبه ها دور بریده روزنامه جمع شده و چون جمعیت زیاد بود و همه نمی توانستند بخوانند لذا یکنفر که جلو بود شروع کرد با صدای بلند به خواندن تا رسید به نام روح الله خمینی طلبه ها بصدای بلند صلوات فرستادند و از همانجا شعار و تظاهرات شروع شد، جمعیت که حدود پانصد نفر بودند از مدرسۀ خان بیرون آمدند و قصد داشتند به صحن وارد شوند که فراشها فورا دربهای صحن را بستند و طلبه ها مقداری شعار جلوی صحن داده و گفتند بروید منزل آیت الله گلپایگانی، طلاب همگی به منزل گلپایگانی رفتند بطوریکه منزل مذکور پر از طلبه و افراد شخصی شد آیت الله گلپایگانی پشت میکروفون رفتند و 5 دقیقه سخنرانی کرده و گفت دیشب روزنامه را برایم خواندند خیلی ناراحت شدم مدتی است که به دین و روحانیت جسارت می کنند دستگاهها می گویند روحانیت با ما بودند در صورتیکه همۀ مراجع با برنامه آنها مخالف هستند و اینرا همه می دانند و حالا هم مخالف هستیم بعدا هم مخالف خواهیم بود و تلگرافاتی که ما برای آنها کردیم الآن هم رونوشتش در تلگرافخانه موجود است. بعد طلبه ها را نصیحت کرد که باید متحد باشید اختلاف را کنار بگذارند اختلاف بین ما از آمدن کارتر به ایران بدتر و زیان آورتر است، آنها از اختلافات ما استفاده می کنند. قبل از اینکه شما بیائید من داشتم نامه می نوشتم برای آیت الله خوانساری که جلو اینکارها را بگیرد چون من شخصا با دستگاه رابطه ندارم. درسها را تعطیل کردیم ولی نباید که بهمین جا اکتفا کنیم ما باید با آقایان دیگر هم صحبت کنیم تا آنها هم با ما اقدام کنند.
ادامه 👇 سخنرانی گلپایگانی که تمام شد جمعیت بطرف منزل شریعتمداری حرکت کردند و در مسیر خیابان شعار می دادند و مأمورین با اتومبیل به تظاهرکنندگان حمله کردند آنها هم به مأمورین سنگ پرتاب می کردند تا بمنزل شریعتمداری رسیدند در منزل ایشان طلبه ای بنام سید کاظم رضوی کشمیری بلند شد و گفت حضرت آیت الله الآن که ما از منزل آیت الله گلپایگانی به منزل شما می آمدیم سرهنگ جوادی دستور شلیک داد و با تراکتور بما حمله کردند شما بدرد دل طلبه ها برسید، بعد شریعتمداری سخنرانی کرد و گفت چون من مریض هستم نمی توانم صحبت کنم ولی امروز صبح روزنامه را خواندم خیلی متأثر شدم و باید این شخص که توهین کرده مجازات شود ما اقدام می کنیم حرف ما را گوش نمی دهند ولی اینرا بدانید اینها همه بضرر خودشان است چون همه مردم ایشان(خمینی)را می شناسند ولی شما آرام باشید و متحد باشید معلوم میشود شما ما را قبول دارید که به اینجا آمدید پس بگذارید ما با آقایان مشورت کنیم تا ببینیم چه باید کرد، سخنرانی شریعتمداری که تمام شد چون مقارن با ظهر بود لذا اعلام کردند عصر ساعت 3 قدیم منزل آقای نجفی جمع شوید ساعت 5/ 3 طلبه ها در منزل آیت الله نجفی جمع شدند، آیت الله نجفی سخنرانی کرده و گفت من ایشان را(خمینی را)خوب می شناسم ما هشتاد سال است با همه رفیق هستیم ایشان با ان حرفها کوچک نمی شود من اقداماتی کرده ام و نامه برای آقای نوری در تهران نوشته ام که ایشان هم اقدام کند. بعد از اتمام سخنان نجفی طلاب بمنزل سید صادق روحانی و آقا مرتضی حائری رفتند که من دیگر در این دو منزل نبودم. شب بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد اعظم گفته شد که آقای حائری سخنرانی می کند ولی حائری بطور ایستاده پای منبر چند کلمه صحبت کرده اظهار داشت صلاح نیست ما در مسجد اعظم سخنرانی کنیم چون اینجا را هم مثل مدرسۀ فیضیه می گیرند اگربنا باشد صحبت کنیم در جای دیگر صحبت خواهیم کرد و السلام. به محض اتمام سخنرانی حائری شعار درود برخمینی، مرگ بر این حکومت یزیدی، شروع شد و از مسجد بطرف خیابان موزه بیرون آمدند جلوی در مسجد مأمورین آماده بودند طلبه ها بمحض مشاهده مأمورین با دست بطرف آنها اشاره کرده و فریاد می زدند مزدور برو گمشو، در تظاهرات امشب به عنوان اعتراض حدود 100 عدد روزنامه اطلاعات را پاره کردند ضمنا به عنوان اعتراض نسبت به توهین که در روزنامه اطلاعات به خمینی شده بود کلیه درسهای حوزه تعطیل بود.[7] زمینۀ تظاهرات گسترده در فردای آن روز، فراهم شد. نوزدهم دیماه حرکت جمعی بیش از 10 هزار نفر از طلاب و روحانیون سامان گرفت و طلاب بسوی منزل آیت الله حاج میرزا حسین نوری همدانی حرکت کردند و پس از سخنرانی ایشان در ضرورت حمایت از مرجعیت و روحانیت به سمت چهارراه صفائیه(شهدا)حرکت کرده و ضمن شعارهای خود علیه رژیم و در حمایت از امام خمینی، با مأمورین شهربانی قم که از پیش آماده شده بودند، مواجه شدند.[8] مأمورین رژیم که از قبل خود را جهت ایجاد صحنه های آشوب و بی نظمی آماده کرده بودند به خردکردن شیشه های بانک ملی در کنار کلانتری پرداختند و سنگ اندازی را آغاز کردند.[9] رگبار مسلسل، پاسخ مأموران رژیم به مردم بی دفاع بود. مدرسه های خان و حجتیه صحنۀ خونین این تظاهرات شد و به شهادت صدها تن از طلاب و روحانیون منجر شد، شهرهای مشهد، آبادان، تهران، خرمشهر، اصفهان، کاشان، قزوین و... که به حالت تعطیل درآمده بودند، هماهنگ با این قیام فعالانه شرکت داشتند. شهربانی از تحویل پیکرهای شهدا به مردم ممانعت کرد و اعلام شد که به بهای هر گلوله مبلغ 700 تومان دریافت می کند[10] این اعمال که تنفر مردم را شدت می بخشید با حادثه ممانعت از عیادت آیات و مراجع از بیمارستان، صفوف تظاهرات را مستحکمتر کرد. پیام خونین واقعه بسرعت در میان شهرهای کشور پخش شد. با شهادت مظلومانۀ مردم، خیابانهای کشور مملو از جمعیت معترض به سیاست های رژیم شد، این مخالفت ها تا چهلم شهدا ادامه یافت، بیش از دیگران، مراجع و روحانیون موضع صریح خود را اعلام کردند، امام خمینی در نجف به دقت اوضاع را بررسی می کردند
ادامه 👇 و ضمن تعطیلی درس خودشان در حوزۀ علمیۀ نجف و نمازهای جماعت، پیام مهم و سرنوشت سازی ارسال کردند و وظایف امّت و روحانیون و اوضاع سیاسی رژیم و... را شرح دادند. حوزه های علمیه در داخل کشور تعطیل شد و اعلامیه هایی از سوی مردم و جمعیتهای روحانی و اشخاص مسئول و متعهد انتشار داده شد. تظاهرات و اعتراض عمومی تداوم یافت. نامۀ آیت الله گلپایگانی به آیت الله خوانساری و تقاضای رسیدگی به تخلفات رژیم در 22/ 10/ 56 انتشار یافت و به دنبال آن آیت الله مرعشی نجفی، شیرازی، گلپایگانی و... طی اعلامیه های مختلف به علمای شهرهای خرم آباد، اصفهان و... عمل رژیم را تقبیح کرده و خواستار رعایت حریم روحانیت شدند،[11] آیت الله سید محمد صادق روحانی نیز ضمن اعتراض به رویه آزادیخواهی دروغین رژیم این عمل را توطئه شکستن سد عظیم روحانیت بیان کردند[12] علمای حوزۀ علمیۀ قم، مشهد، اصفهان، کاشان و... به هدایت حرکت مردم و بیان عمق توطئه ضد اسلامی رژیم پرداختند[13] عده ی دیگر از مراجع ضمن ارسال نامه ای به آیة الله خوانساری درخواست کردند تا نسبت به این عمل اقدام شود، این آقایان؛هاشم آملی، مرتضی حائری، محمد صادق روحانی، مرعشی نجفی، محمد رضا موسوی گلپایگانی و سید کاظم شریعتمداری طی نامه ای به آیة الله خوانساری نوشتند که: «اجتماعات روز گذشتۀ قم احتیاج به توسّل به اسلحۀ گرم نداشت، متأسفانه مأمورین متوسّل به اسلحه شدند که منجر به کشته شدن عده ای بیگناه و مجروح شدن عدۀ زیادی گردید. هنوز وضع بسیار متشنج است....» جواب رئیس ساواک به این نامه چنین است: «عریضه آیات بعرض رسیده است در پاسخ به سید جعفر خوانساری ابلاغ شده است که خمینی روحانی نیست و کار سیاسی می کند بنابراین نباید او را از مراجع روحانیت بحساب آورید و خودتان هم خوب می دانید که او چه وضعی دارد چرا به سایر روحانیون حمله نمی شود»[14] پس از آنکه ساواک چنین موضعی می گیرد شریعتمداری اعلامیه ی صادر می کند، رئیس دفتر شریعتمداری در گفتگویی با یکی ار مأمورین ساواک موضع شریعتمداری را در دوران نهضت بیان می کند، وی در مورد 19 دی و موضع شریعتمداری چنین می گوید: «آنوقت که روزنامۀ اطلاعات مقاله ای بر علیه آقای خمینی نوشته بود و سربسته بر علیه سایر آقایان، طلبه ها ریختند منزل آقا که توهین شده است. آقا فرمودند شما بروید ما خودمان اعتراض می کنیم و می خواهیم که مقاله را تکذیب بکنند، گوش ندادند رفتند منزل آقای گلپایگانی اونهم جواب مشابه دادند و رفتند منزل آقای نجفی و شروع کردند به تظاهرات خیلی آرام و آنروز کسی جرأت مرگ بر شاه را نداشت و حتی درود بر خمینی، فوقش صلوات بود درست یکسال پیش، روز 17 دی این مقاله نوشته شده بود در روز 19 دی وز دوّم بود که بازار قم هم تعطیل شد و به اینها پیوستند و نزدیک خانۀ آقا مأمورین چند نفر از اینها را کشتند بدون اینکه لازم باشد، رزمی و جوادی و افاضلی و اینها و 6 نفر کشته و عده ای زخمی شدند و حتی برای عیادت هم ما را راه ندادند و ده دوازده روز بعد آقا اعلامیه ای دادند خیلی ملایم که لازم نبود اینجا کسی کشته شود چرا دولت اینکار را می کند، بعد هم چند نفری مخصوصا سناتور موسوی آمد خدمت آقا گفت من همیشه خودم می آمدم ولی این بار اعلیحضرت مرا فرستاد از حضرت عالی انتظار نداشتند اعلامیه بدهید، آقا گفت بیایند ببینید جلو چشم من چکار کردند من نمی توانم بالاخره من هم... و پنج مطلب بود که آقا خواستند بعرض اعلیحضرت برسد تا این قضیه فیصله یابد یکی اینکه این رزمی ها را بردارند. دوّم اینکه اینها را تنبیه بکنند حتی ببرند جای دیگر درجه هم بدهند چه مانعی داشت. دیگر اینکه کماندوها را از اینجا بردارید و مردم را تحریک نکنید و بنویسید که مقاله دروغ بوده و این شخص را نیز تعقیب بکنید اگر واقعیت دارد که احمد رشیدی مطلق که تنبیهش کنید اگر نیست که بنویسید اسم مستعاری بوده است و اشتباه شده و یک چیزهایی و اینکار را نکردند آن موقع و یک عذرخوهی هم از آقا بکنید که اهانت شده است بعد منجر شد به صحبت آقا و آقای گلپایگانی که گفتند ما قانون می خواهیم شما می گویید آنها مرتجع هستند، ما کجا مرتجع هستیم ما می گوییم این کشتار بدون دلیل ارتجاع است و ما ارتجاعی نیستیم و تا چهل روز منتظر شدند و هیچ رسیدگی نشد بعد مجبور شدند که یک چهلم بگیرند و...»[15]
ادامه 👇 ملاقاتی که موسوی سناتور با شریعتمداری داشته است بشرح زیر گزارش شده است: «روز 28/ 11/ 36 با جعفری که یکی از اطرافیان شریعتمداری است تماس گرفتم وی اظهار داشت دیروز شبح سناتور دکتر موسوی بقم آمده بود و با شریعتمداری تماس گرفت و به آقا گفت این اعلامیۀ شما از اعلامیۀ قبلی خیلی داغ تر است هنوز سابقه نداشته است که روحانیت عزای عمومی اعلام کند این چه وضعی است؟آقا در جواب گفتند شما چرا اینقدر بی توجه هستید چرا هیچگونه مشورتی در کارهایتان با ما نمی کنید چه می شد اگر یک تعداد از این مأمورین قم را لااقل منتقل می کردید تا التیامی حاصل می شد؟موسوی هم صحبت از اعلامیه و سخنرانی خمینی بمیان آورده شریعتمداری گفته قبول داریم او خیلی تند رفته و حرفهایی زده که اصولا نمی بایست زد و ما هم راه خود را از او جدا کردیم، گفتیم هنوز کوچکترین اقدامی بعمل نیامده و مأمورین را محاکمه نکرده اند می خواستند اقدامی ولو کوچک هم که شده انجام دهند، جعفری افزود سناتور موسوی مرتبۀ اوّل که آمده بود نزد آقا قدری تسلیم شد و راضی رفت ولی این مرتبه قانع نشده و به آقا گفته بود اعلامیۀ شما تند است و ناراحت رفت، جعفری اضافه کرد که در تهران آیة الله خوانساری با نمایندۀ دولت تماس گرفته و گفته است اگر شما روحانیت را نمی خواهید ما از مملکت می رویم در جواب ایشان گفته اند ما روحانیت را می خواهیم ولی خمینی را نمی خواهیم و به عنوان دلیل نوار سخنرانی و اعلامیۀ خمینی را به او نشان داده اند، خوانساری ناراحت شده و گفته است آخر این سید چرا این حرفها را می زند لذا سکوت کرده و دیگر اعتراض نکرده حتی درس و نماز را هم تعطیل نکرده و اعلامیه هم نداده است. جعفری سپس افزود که آقای شریعتمداری هم با روش خمینی موافق نیست زیرا اگر اقدام علماء قم احتمالا ممکن بود اثری بگذارد سخنرانی خمینی کار را خراب کرد و دیگر فایده ندارد.»[16] آیة الله خوانساری ضمن آنکه اعلامیه ای انتشار ندادند دروس و نماز خود را تعطیل نکرد لذا در نامه ای که آیة الله گلپایگانی به آیةالله خوانساری نوشته، تقاضای ابراز همدردی شد و پس از اینکه ثمری نبخشید نامه ای دیگر نوشته و از سکوت وی ابراز تأسف می کند.[17] طبق گزارشی دیگر از ساواک قم، آیة الله خوانساری برای مسافرت به عتبات خود را آماده می کند.[18] مردم نیز با تداوم تظاهرات و تعطیلی بازار و... اعتراض خود را شدت بخشیدند. تظاهرات در زنجان،[19] عدم حضور ائمۀ جماعت در اهواز[20] و اعتصاب بازاریان اصفهان و شیراز،[21] تعطیلی بازار تهران،[22] تظاهرات مردم دزفول و تعطیلی حوزه علمیۀ مشهد[23] و بسیاری دیگر از شهرهای کشور هماهنگ و یکپارچه موج عظیمی از مخالفت و اعتراض را نسبت به انتشار مقاله علیه امام و کشتار مردم و سیاستهای ضد اسلامی رژیم ایجاد کرد. دانشجویان ایرانی در داخل و خارج از کشور نیز مخالفت آشکار کردند در ایران همگام با مردم و روحانیت علیه اقدامات دولت به صحنه آمدند، مخالفتها و شورشهایی در سطح دانشکده ها انجام شد.[24] در خارج از کشور، یکصد دانشجوی ایران در شهر کانزاس آمریکا با شعار مرگ بر شاه اعتراض کردند.[25] رژیم نیز که تا آن زمان به عمق نهضت پی نبرده بود دست به اقداماتی زد. برپا ساختن میتینگها و تظاهرات ضربتی بر له رژیم در شهرهای قم،[26] تبریز و خوزستان[27] و انتشار کتاب بسوی تمدن بزرگ نوشتۀ محمد رضا پهلوی که اقدامات شاه را طرحهای انقلاب سفید بیان کرده و مخالفین آنرا با توجهی مشابه مقاله به باد انتقاد می گیرد. شکستن شیشه های بانک و... و نسبت دادن این عمل به متظاهرین، ایجاد اختلاف و تفرقه بین روحانیون و دستگیری و تبعید روحانیون و مخالفین رژیم بصورت گسترده از عمده اقدامات رژیم بود. رژیم حتی از تشکیل اجتماعات مراسم ختم[28] ممانعت می کرد. مبارزات مردم، مراسم چهلم شهدا را در شهرستانها باشکوه تر کرد. در بعضی از شهرها، برخورد خونین و کشتار تجدید شد. حادثۀ 19 بهمن در تبریز که از سوی عوامل رژیم، جمعی از مردم بی دفاع را به خاک وخون کشاند، تبلور عینی مبارزۀ 19 دی بود و چهلم شهدای تبریز در شهرستانهای دیگر برگزار شد و همین تسلسل اربعات بود که گردونۀ زمان را به سمت پیروزی چرخاند و با سازماندهی و رهبری امام خمینی خواستۀ رژیم که محو روحانیت و اسلام بود به حاکمیت اسلام و طرد طاغوت مبدّل شد.
ادامه 👇 آنچه مسلّم است مخالفت با اصول اسلام و ولایت هرگاه موجودیت یافت، به شورش و برپایی ظلم منجر شد، اصل ولایت که ریشه در اعماق روحهای خفتۀ مردم در سال 1342 داشت، بیداری و هوشیاری ایجاد کرد و با عقب نشینی رژیم پس از وقایع 15 خرداد توان نهفتۀ مردم را در 19 دی به ظهور کشاند. رهبریت در مکتب شیعه به حبّ ولایت در قلوب مشتاقان اهل بیت تکیه دارد. دشمنان ساحت مقدّس ولایت همواره محکومند و مطرود. حادثه 19 دی در کنار شهادت ثمربخش شهید مصطفی خمینی که مجال مبارزه علیه رژیم را فراهم ساخت و جایگاه شهادت و پاسداری از حریم شهدا در مراسم چهلم، بر حضور مردم در صحنه افزود، بیداری و هوشیاری مردم و حضور بموقع آنان در صحنۀ سرنوشت، مخالفان اسلام را نابود ساخت، توطئه های دیگری که در طول عمر نهضت علیه امام و مراجع روحانی در جامعه انجام گرفت، همگی با هشیاری مردم سرکوب شد. حامیان اسلام نیز در تداوم انقلاب کوشیده اند و همواره علم پیروزی بر دوش داشته و هرگونه توطئه علیه مقدّسات نظام اسلام را شناخته و با تدابیر و هشیاری به مقابله می پردازند. http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
پی نوشت ها [1] پرونده محمد جواد فومنی، شماره 96261، ج 1، شماره 1/ 104، صفحه 60، 59. [2] پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط، ترجمۀ محمود طلوعی، نشر هفته 1362، ص 98-100 [3] پروندۀ سید احمد خوانساری، ج 3، صفحه 262، شماره 3/ 175. [4] روزنامه دی وات، چاپ بن در 29/ 10/ 6 آورده است:در عصر تساوی حقوق، در چند شهر ایران صدها زن ایرانی بمناسبت چهل و دومین سال کشف حجاب، خواستار حجاب شدند. به نقل از کتاب هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، زیرنظر غلامرضا کرباسچی، بهار 71. همچنین در خبر دیگر در 17/ 10/ 56 آمده است:زنان محجبه شهر مشهد بمناسبت سالروز کشف حجاب از سوی رضاشاه در اعتراض به سیاستهای رژیم علیه زنان جامعه اسلامی، با حجاب اسلامی دست به تظاهرات زدند. [5] تظاهرات و اعتراض دانشجویان در هند و شعار مرگ بر شاه باعث شد تا دولت هند به دانشجویان هشدار دهد که در مدت دیدار شاه ایران از هند، محلهای خود را ترک نکنند و تهدید کرده است که تظاهرکنندگان ضدشاه را فورا اخراج خواهد کرد. «خبرگزاری آسوشیتد پرس 12/ 10/ 56 بنقل از کتاب هفت هزار روز صفحه 789.» [6] مدنی، جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر، ج 2، صفحه 324، 323. [7] پرونده سید احمد خوانساری، ج 3، 3/ 175، شماره 36538، صفحات 238، 237. [8] مجله پانزده خرداد، شماره صفر، صفحه، 28، دی ماه 1369. [9] دوانی، علی. نهضت روحانیون، ج 7، صفحه 29. [10] اسناد انقلاب اسلامی، جلد 4، صفحه 384، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اعلامیه روحانیون خارج از کشور. [11] مأخذ شماره 10، جلد اول، صفحات 411 الی 424. [12] مأخذ شماره 10، جلد اول، صفحات 5-171، در 21/ 10/ 56. [13] مأخذ شماره 10-جلد 3 صفحات 235 الی 262. [14] پرونده سید احمد خوانساری، ج 3، شماره 3/ 175صفحات 243، 244. [15] پرونده سید کاظم شریعتمداری، شماره 1/ 223، صفحات 138، 137. [16] پرونده سید احمد خوانساری، ج 3، صفحات 270، 269. [17] مأخذ شماره 16 صفحه 164 و مأخذ شماره 10 ج اول، صفحه 411، متن نامه آیة الله گلپایگانی به آیة الله خوانساری و صفحۀ 416 پاسخ آیة الله خوانساری به آیة الله مرعشی نجفی. [18] مأخذ شماره 16، جلد 6، صفحه 246. [19] خبرگزاری آسوشیتدپرس، به نقل از کتاب هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، صفحه 785، (26/ 10/ 56). [20] در 24/ 10/ 56، به نقل از خبرگزاری پارس در کتاب هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، صفحه 783. [21] کتاب هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، ص 783(24/ 10/ 56) [22] در(29/ 10 / 56 )، کتاب هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، صفحه 785. [23] در 3/ 11/ 56، به نقل از کتاب هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، صفحه 787. [24] در 21/ 10 / 56، خبرگزاری پارس، به نقل از هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، صفحه 781-782. [25] خبرگزاری پارس: تظاهرات دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان به درگیری با پلیس انجامید. (مأخذ شماره 24). [26] خبرگزاری آسوشیتدپرس 20/ 11/ 56 به نقل از کتاب هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، ص 791. [27] پرونده سید احمد خوانساری ج 3، ص 232 در 22/ 10/ 56. [28] روزنامه رستاخیز، در 27 / 11 / 56 به نقل از کتاب هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، ص 785.
🏴 وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 💠 نام "فاطمه" و کنیه "امُّ البنین" (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندانش عباس علیه السلام ، عبداللّه ، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفرْ در سرزمین کربلا و در رکاب امامحسین علیه السلام به شهادت رسیدند. آرام گاه وی در مدینه منوّره و قبرستان بقیع است. تاریخ گواهی می دهد که پدران و داییان حضرت ام البنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده و از آن ها به هنگام نبرد، دلیرْمردی های فراوانی نقل شده است که در عین شجاعتْ بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بوده اند، آن چنان که حاکمان زمانْ در برابرشان سرتسلیم فرود می آورند. اینان همانان هستند که عقیل نسبْ شناس بزرگ عرب و برادر علی علیه السلام به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: «در میان عرب از پدرانش شجاع تر و قهرمان تر یافت نمی شود». 💠 انتخاب ام البنین برای همسری امام علی علیه السلام ➖ بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، علی بن ابی طالب علیه السلام برادرش عقیل را که آشنا به علم نسب شناسی عرب بود فرا خواند و از او خواست که برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد. عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنی کِلاب، در شجاعت بی مانند بودند، و حضرت علی علیه السلام نیز این انتخاب را پسندید. بعد از این که عقیل شجره نامه های اَعراب را بررسی و ام البنین را انتخاب کرد، حضرت علی علیه السلام ، او را نزد پدر امالبنین فرستاد. پدرخشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت. ام البنین نیز با سربلندی و افتخارْ پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی بن ابی طالب علیه السلام برقرار شد. امام علی علیه السلام ، در همسرش عقلی سترگ، ایمانی استوار، آدابی والا و صفاتی نیکو مشاهده کرد و او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حُرمت او کوشید. 💠 از فاطمه تا ام البنین فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن ها تداعی نگردد و رنج بی مادری آن ها را آزار ندهد. 💠 ام البنین و فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها ام البنین بر آن بود که، در زندگی جای خالی حضرت زهرا علیهاالسلام را برای فرزندان ایشان پر کند؛ مادری که در اوج شکوفایی پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال زد: فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می دیدند و رنج فقدانِ مادر را کمتر احساس می کردند. ام البنین علیهاالسلام ، فرزندان دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر فرزندان خود مقدّم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می کرد و آن را فریضه ای دینی می شمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود، همگان را به محبت آنان دستور داده است. ادامه 👇
ادامه 👇 💠 فرزندان ام البنین علیهاالسلام ➖ ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه السلام ، چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او راام البنین، یعنی مادر پسران می خواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمربنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ، عبداللّه ، جعفر و عثمان. فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه السلامادامه یافت. با شهادت چهار فرزند ام البنین علیهاالسلام در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد. وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیه ای قوی در اشعاری گفت: «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی علیه السلام همه شیران بیشه شجاعتند. شنیدهام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می توانست نزد او آید و با او بجنگد؟» 💠 فرزندانم به فدای حسین علیه السلام ام البنین بَشیر را دید که فرستاده امام سجاد علیه السلام بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجرای کربلا و بازگشت کاروانامام حسین علیه السلام با خبر سازد. به او فرمود: ای بشیر! از امام حسین علیه السلام چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده! بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین علیه السلام خبر می گرفت و می گفت: فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد. چون بشیر خبر شهادت امام حسین علیه السلام را به آن حضرت داد، صیحه ای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. این علاقه او به امام حسین علیه السلام دلیل کمال معنویت اوست که آن همه ایثار را در راه مقام ولایت فراموش کرد و تنها از رهبرش سخن به میان آورد. 💠 ام البنین، پاسدار خاطره عاشورا ➖ از ویژگی های بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه خوانی و نوحه سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل های آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس علیه السلام ، عبیداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می رفت و نوحه می خواند. او با این اشعار، هم حماسه کربلا را بازگو و هم در قالب عزاداریْ به حکومت وقت نوعی اعتراض می کرد و مردم را که اطراف او جمع می شدند، از جنایات بنی امیه، آگاه می نمود. ادامه 👇
ادامه 👇 💠 ام البنین علیهاالسلام ، واسطه فیض الهی ➖ ام البنین، همسر علی علیه السلام و مادر سردار کربلا، نزد مسلمانان جایگاهی ویژه دارد، چون نزد خداوند از مقام و منزلتی والا برخودار است، و این مقامْ به واسطه تقدیم خالصانه فرزندان در راه خدا و استواری و عبودیت ایشان است. از این رو، مؤمنانِ حاجت مند و دردمند او را به درگاه حضرت باری تعالی شفیع و واسطه قرار می دهند، و غم واندوهشان را با زیارت مزار آن بانو می زدایند. اهل بیت علیهم السلام و ام البنین علیها السلام محبت بی شائبه ام البنین در حق فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و فداکاری فرزندان وی در راه سیدالشهدا، در تاریخ بی پاسخ نماند. اهل بیت علیهم السلام هم در احترام و بزرگ داشت وی کوشیدند و بسیار از او قدردانی کرده، او را سپاس گفتند. زینب کبری علیهاالسلام پس از رسیدن به مدینه، به محضرش شتافت و شهادت فرزندانش را به او تسلیت گفت. ایشان هم چنین در مناسبت های دیگر مثل عیدها، برای ادای احترام، به محضر ام البنین علیهاالسلام مشرّف می شد. 💠 سخن بزرگان در بیان فضایل ام البنین علیها السلام ➖ عالم جلیل القدر، زین الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت ام البنین علیهاالسلام می گوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتند.» هم چنین علامه سید محسن امین می گوید: «امالبنین علیهاالسلام ، شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.» علی محمد علی دُخَیِّل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می نویسد: «عظمت این زن (ام البنین) در آن جا آشکار می شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می دهند، به آن توجه نمی کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین علیه السلام می پرسد؛ گویی امام حسین علیه السلامفرزندِ اوست نه آنان». 💠 سیزدهم جمادی الثانی؛ وفات ➖ زندگی سراسر مهر و عاطفه و مبارزه ام البنین علیهاالسلام ، رو به پایان بود. او به عنوان همسر شهید، رسالت خویش را به خوبی به پایان رسانید و فرزندانی تربیت کرد که فداییِ ولایت و امامت بودند. او، بعد از زینب کبری علیهاالسلام دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخ نگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشته اند، به طوری که عده ای آن را سال 70 ق بیان کرده اند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادی الثانی سال 64 ق دانسته اند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. ام البنین را در بقیع، در جوار امام حسن مجتبی علیه السلام ، فاطمه بنت اسد علیهاالسلام و دیگر شخصیت های مدفون در آن جا به خاک سپردند. 💠 بخشی از زیارت نامه ام البنین علیهاالسلام ➖ سلام بر تو ای همسر جانشین رسول اللّه علیه السلام ؛ سلام بر تو که محبوب زهرایی؛ سلام بر تو ای مادر ماه های درخشان؛ خدا و رسولش را گواه می گیرم که تو با اهدای فرزندانت و قربانی کردن آن ها در راه آرمان های حسین علیه السلام جهاد نمودی؛ گواهی می دهم که تو یار و یاور امام علی بن ابی طالب علیه السلام در سختی ها، مشکلات و مصیبت ها بوده ای ؛ گواهی می دهم که به خوبی از عهده سرپرستی و نگه داری فرزندان زهرای اطهر علیهاالسلام و ادای امانت ایشان برآمدی؛ تو در نزد خداوند از مقام و منزلت بالایی برخورداری؛ سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت! 🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
سلام خدمت اعضای عزیز و گرامی کانال خدارو شکر میکنم که با همراهی شما دوستان خیرخواه و باصفا موفق شدیم قدمی برای شروع زندگی یک زوج نیازمند برداریم و یک دخترخانم رو جلوی خلق خدا سربلند کردید. ان شاء الله در پیشگاه خداوند سربلند خواهید بود. با همت شما و خیرین مجموعا مبلغ 4 میلیون و 700 هزار تومن جمع آوری شد که با این مبلغ یک یخچال فریزر که تصویرش و عکس فاکتورش رو می‌بینید خریداری گردید. از همه شما عزیزان بابت این همدلی و خیرخواهی سپاسگزارم. خدا به مالتون برکت و به خودتون و خانوادتون سلامتی و عاقبت بخیری عنایت کنه. 🌸❤️
🏴 « إنا لله و إنا إلیه راجعون» إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. ◼️ روح بلند مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی به ملکوت اعلی پیوست. ▪️رحلت ایشان را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ( عج )، مقام معظم رهبری ، علمای اعلام و حوزه های علمیه ، بیت شریف ایشان و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می‌کنیم.
🔰 تکمیلی| آیت الله صافی گلپایگانی در پی ایست قلبی و موفق نبودن عملیات احیا، در ساعت یک و ربع بامداد، دارفانی را وداع گفت 🔹آیت‌الله صافی چند روز قبل برای معاینات پزشکی به بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم مراجعه کرده بودند. 🔹این فقیه اهل‌بیت، از شاگردان برجسته آیات عظام بروجردی، حجت، خوانساری و گلپایگانی بودند و مدتی نیز در نجف اشرف از آیات عظام محمدکاظم شیرازی و محمدعلی کاظمی بهره برده بودند. 🔹آیت‌الله صافی گلپایگانی سالیان متمادی در حوزه علمیه قم به تدریس و تحقیق و تألیف آثار گوناگون فقهی، کلامی و حدیثی پرداخته و دبیری شورای نگهبان و عضویت در خبرگان قانون اساسی را نیز در کارنامه خود داشت. 🔹اوقات الصلوات، بیان الاصول، التعزیر احکامه و ملحقاته، منتخب الاثر و شهید آگاه از جمله آثار آن مرجع راحل است.
⚫️ مراسم رحلت شیخ‌المراجع مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی؛ 💠 امروز - سه‌شنبه / ساعت ۱۰:۰۰ صبح از مسجد مقدس امام حسن عسکری (علیه‌السلام) http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
ثبت نام برادران نخبه حوزه علمیه جهت روحانی عمره تاریخ شروع: 1400/11/11 10:00 تاریخ پایان: 1400/11/18 23:00 جذب خاص نخبگان معرفی شده توسط حوزه علمیه جهت روحانیون عمره در راستای بهره‌مندی بیشتر از ظرفیت بالای حوزه‌های علمیه سراسر کشور و استفاده از توان علمی و عملی روحانیون نخبه واجد شرایط در چرخه حج و زیارت، مدیریت جذب و سازماندهی معاونت فرهنگی حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت با هماهنگی مرکز امور نخبگان و استعدادهای برتر حوزه علمیه به منظور تکمیل نیروهای برادر روحانی عمره اقدام به جذب نیرو از میان نخبگان واجد شرایط برای كاروانهای شیعه می‌نماید. شرایط عمومی 1. اعتقاد و التزام عملی به اسلام و مذهب تشیع. 2. تابعیت جمهوری اسلامی ایران. 3. التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه. 4. برخورداری از حسن شهرت و معاشرت . 5. نداشتن سوء پیشینه و سابقه محكومیت در محاكم قضائی جمهوری اسلامی ایران. 6. توانائی جسمی و سلامت روانی. 7. تأهل. 8. نداشتن منع قانونی از نظر خدمت نظام وظیفه عمومی. شرایط متقاضیان: 1. داشتن دانشنامه سطح 3 یا سطح 4 از مراکز مدیریت حوزه‌های علمیه. 2. معمم بودن دائمی 3. داشتن حداقل سن 27 سال و حداكثر 50 یعنی 1350/1/1 تا 1373/12/29 نحوه جذب و زمان ثبت نام از ساعت 10 صبح روز دوشنبه 11 بهمن 1400 لغایت ساعت 23 روز دوشنبه 18 بهمن 1400 می باشد. 3- ثبت نام بصورت اینترنتی و از طریق سایت azmoon.hajj.ir خواهد بود. http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d