جهاد با نفس (۱۷)
منبر یک دقیقه ای🕙
[ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
❇️مقدمه
در کتابی که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند حدیث هفدهم که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛
امام زین العابدین(ع) فرمود:
«فأمّا حقُّ اللّه ِ الأكبرُ علَيكَ فأنْ تَعْبُدَهُ، لا تُشْرِكَ بهِ شَيئا ، فإذا فَعلْتَ ذلكَ بإخْلاصٍ جَعلَ لكَ على نَفسِهِ أنْ يَكْفِيَكَ أمْرَ الدُّنيا و الآخِرَةِ» .
حقّ خداوند بزرگ بر تو اين است كه او را بپرستى و شريكى برايش قائل نشوى، اگر از روى اخلاص چنين كنى ، [او خود] كار دنيا و آخرت تو را كفايت مى كند.
🔶این حدیث دو بخش دارد بخش اول حق بندگی را متذکر و در بخش دوم ثمره بندگی را بیان فرموده است.
♻️بخش اول
برای رعایت حق بندگی پنج اصل را یاد آور می شویم؛
➖اصول بندگی
۱. تفکر در آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید.
۲. شناخت خدا: امام رضا (ع) مى فرمایند: «اول عبادة الله معرفته؛ اولین مرتبه عبادت خدا، معرفت و شناخت خدا مى باشد.» بنابراین یک مسلمان اول باید در باره خدا، شناخت پیدا کند.
۳. شناخت دستورات خدا: دیگر از لوازم این راه، آشنایی با حلال و حرام الهی است. کسی که طالب رضایت محبوب است, می بایست بر اساس قوانینی که محبوب وضع می کند, زندگی کند.
۴. عمل به دستورات خدا: بسیاری از افراد ممکن است با دستورات الهی کاملا آشنا بوده و از حرام و حلال الهی مطلع باشند ولی به هنگام بروز خواهش های نفسانی و وسوسه های شیطان از فرامین الهی سرپیچی نمایند. اما افراد خدا محور دستورات خدا را بر دستورات نفس و شیطان، در عمل ترجیح می دهند .
۵. استقامت در مسیر بندگى: در مسیر عبودیت، استقامت نقش کلیدی دارد. چه بسا ابتدای راه، شیطان و لشکریانش بسیج شوند تا انسان را از بندگی حق تعالی باز دارند اما وقتی استقامت بنده را ببینند شکست خورده و مغلوب می گردند.
♻️بخش دوم
➖ آثار بندگی
برای بندگی خداوند آثار و برکاتی را بر می شمریم؛
۱.آرامش روحی: ایمان، تفویض، توکل، رضا و تسلیم و یقین، ذکر و دعا و یاد خدا و مانند آن عوامل فراوانی هستند که به انسان مومن و بنده خدا آرامش روحی می بخشند.
أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ . الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ. بدرستی که دوستاران خدا هیچ ترسی نسبت به آینده و هیچ حزنی از گذشته ندارند. کسانی که مومن و بنده خدا هستند.
۲.امداد های خاص: «ان تَنصُروا اللّهَ یَنصُرکُم» اگر خدا را یارى کنید (در راه حق گام بردارید) خداوند شما را یارى مى کند.(محمد: ۷)
۳.هدف داری و نجات از پوچی: یکی دیگر از آثار پربرکت ایمان به خدا و اطاعت از دستورات الهی، هدفمند بودن در کارها و نجات از پوچی است.
۴.توانمندی و عزت:مؤمن همیشه خود را غالب و پیروز مى داند، چون با موجودى پیوند دارد که همه عوالم وجود مسخر او هستند
امام صادق (ع) فرمودند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَخْشَعُ لَهُ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّى هَوَامُّ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُهَا وَ طَیْرُ السَّمَاء همانا همه موجودات در برابر مؤمن فروتن هستند حتى درندگان و پرندگان.(۲)
۵. اخلاق مندی : اخلاق در گرو ایمان به خدا است، بر اساس آموزه های دینی، کسانی که ایمان بالاتری دارند، در عرصه تلاش برای کسب فضیلت های اخلاقی و محو رذیلت ها، با انگیزه تر و جدی تر هستند.
۶.نشاط معنوی: لذت عبادت و پرستش خدا براى کسانى که قدر آن را مى دانند از این گونه لذات است. عابدان عارف، که عبادتشان همراه با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذت ها را از عبادت مى برند.
📎پی نوشتها
۱.وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۳۱
۲.بحار الأنوار ج ۶۴ص ۷۱
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
کمال بندگی؛ شرایط و آثار
[منبر ۲۰ دقیقه ای]
✔️روش
➖این منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🌙بیان احکام
در چند مورد مسّ آيات قرآن و نام هاى مقدس مانعى ندارد:
۱. سايه تابلويى كه روى آن بسم الله يا آيه اى از قرآن نوشته شده است.
۲. مسّ آيات قرآن در آينه.
۳. مسّ آيات قرآن در تلويزيون و موبايل.
۴. مسّ آيات قرآن و اسماء جلاله از روى سلفون، شيشه، يووى و ...
۵. مسّ كلمات مشترك قرآن در صورتى كه به عنوان كلمات قرآن نباشد، مانند ابولهب، ابليس، فرعون و ...
🔷خاطره عجیب
«هنگامی که در نجف درس میخواندم برای من از تبریز ماهیانهای میآمد و من با آن ماهیانه امرار معاش میکردم. یک وقتی که به علت اختلاف دو دولت ماهیانه ما قطع شد و پسانداز ما هم تمام شد. یک روز سر میز مطالعه نشسته بودم ناگهان همین فکر رشته افکار مرا پاره کرد که، تا کی تیرگی روابط بین ایران و عراق ادامه خواهد داشت، پولی نداریم و در غربتیم. به محض اینکه این فکر به نظرم رسید متوجه شدم که محکم درب خانه را کوبیدند. رفتم در را باز کردم، آقائی پشت در بود با محاسن حنائی و قد کشیده، عمامهاش فرم خاصی بود لباسش هم همینطور به محض اینکه در باز شد گفت سلام وعلیکم –جواب سلام را دادم- آن مرد گفت من شاه حسین ولی، خداوند تعالی میفرماید دراین هیجده سال چه وقت تو را گرسنه گذاشتهام که تو حالا مطالعه ات را رها کردی و به فکر این افتادی که روابط ایران و عراق تا کی تیره میماند و کی برای ما پول میرساند. خدا حافظ شما- من هم خدا حافظی کردم و درب را بستم آمدم تو، پشت میز نشستم آن وقت تازه سرم را از روی دستم برداشتم بعد چند سؤال برایم پیش آمد که؛
❶ آیا من با پاهام دم دررفتم یا همینطور که سرم روی دستم بوده این عالم را مشاهده کردم؟ جواب این سؤال برایم روشن نشد.
❷سؤال دیگری که برایم پیش آمد این بود که آیا خواب دیدهام یا بیداربودم؛ ولی برایم مسلم بود که بیدار بودم.
❸سؤال سوم این بود که این آقا گفت [شیخ حسین ولی] یا [شاه حسین ولی]، ولی شاه بودن به قیافه اش نمیخورد، شیخ بودنش را مطمئن نبودم. این سؤال لاینحل بود تا اینکه برایم نوشتند بیا تبریز، صبحها طبق معمول در نجف بین الطلوعین به وادی السلام نجف میرفتم. در آنجا در تبریز هم قدم زنان میرفتم سر قبرها، در همین موقع برخوردم به قبری که مشخص بود قبر محترمی است و حالی دارد، سنگ قبر را خواندم، دیدم بعد از احترامات زیادی نوشته مرحوم شاه حسین ولی، متوجه شدم که این همان آقائی است که در نجف آمده در منزل ما، تاریخ فوت را نگاه کردم دیدم حدود سیصد سال قبل است. یکی دیگر از مسائلی که روشن نشده بود این بود که شاه حسین ولی گفته بود خداوند فرموده هجده سال تو را گرسنه نگذاشتهام ولی این تاریخ کجاست. چون حدود ۹ سال بیشتر نیست که در نجفم و حدود بیست و پنج سال است که درس میخوانم. پس مبدأ این تاریخ کجاست. وقتی فکر میکردم متوجه شدم که درست هجده سال است که من معمم شدهام و به لباس سربازی امام زمان (عج) درآمدهام.(۱)
🔷برداشت
ماجرای فوق از زبان مفسر و فیلسوف عالیقدر علامه طباطبایی نقل شده است.
قصه ای بسیار عجیب و دارای پیام که جا دارد در مورد آن بحث شود.
قصه ای که مسیر کمال انسان را روشن میکند.
خدا بنده ش را فراموش نمی کند مخصوصا بنده ای که وظایف بندگی را به درستی انجام دهد.
🔸حدیث قدسی
قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَا ابْنَ آدَمَ أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ وَ لَا تُعَلِّمْنِي مَا يُصْلِحُكَ»
ای فرزند آدم تو طبق آنچه دستور داده ام بندگي خودت را بکن. نميخواهد خدايي را به من ياد بدهي.[ من ميدانم چه طور خدايي کنم.](۲)
🔹شعر
بندگی کن، تا که سلطانت کنند
تن رها کن، تا همه جانت کنند
خوی حیوانی، سزاوار تو نیست
ترک این خو کن، که انسانت کنند
چون نداری درد، درمان هم مخواه
درد پیدا کن، که درمانت کنند
بنده شیطانی و داری، امید
که ستایش، همچو یزدانت کنند
سوی حق نارفته، چون داری طمع؟
همسر موسی بن عمرانت کنند؟
از چه شهوت، قدم بیرون گذار
تا عزیز مصر و کنعانت کنند
بگذر از فرزند و جان و مال خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
سر بنه در کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
جسم لاهوتی اگر داری، بیا
تا به بزم قرب، مهمانت کنند
چون علی (ع) در عالم مردانگی
فرد شو، تا شاه مردانت کنند
همچو سلمان، در مسلمانی بکوش
ای مسلمان! تاکه سلمانت کنند
تا توانی، در گلستان جهان
خار شو، تا گل به دامانت کنند
همچو خاک افتادگی کن، پیش از آن
که به زیر خاک پنهانت کنند
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔻چنانچه اشاره کردیم اگر انسان در میسر کمال بندگی قدم بردارد، خداوند او را از لطف ویژه خود برخوردار خواهد کرد. در دو محور بحث را پی می گیریم🔺
🔶محور اول
♻️شرایط بندگی
۱. تفکر در نشانه های خداوند
انسان در زمینه ادراک حسی، با حیوان اشتراک دارد، اما از نظر بهره مندی از عقل و قدرت اندیشیدن، که او را بر نگرش و تحقیق در اشیا و حوادث توانا می کند، از حیوان متمایز می شود. به سبب وجود قدرت تفکر، انسان مکلف به انجام دادن عبادت ها و تحمل مسئولیت ها شده و در نتیجه، او را سزاوار احراز مقام جانشینی خدا در روی زمین گردانیده است.
توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید.
قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ اْلأَبْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ اْلأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ. (یونس: ۳۱)
بگو! کیست که از آسمان و زمین به شما روزی می بخشد؟ یا کیست که حاکم بر گوش ها و دیدگان است؛ و کیست که زنده را از مرده بیرون می آورد و مرده را از زنده خارج می سازد؟ و کیست که کارها را تدبیر می کند؟ خواهند گفت خدا. پس بگو: چرا تقوا پیشه نمی کنید.
۲. شناخت خدا
امام رضا (ع) مى فرمایند: «أوَّلُ عِبادَةِ اللّه ِ مَعرِفتُهُ؛ اولین مرتبه عبادت خدا، معرفت و شناخت خدا مى باشد.».(۳)
بنابراین یک مسلمان اول باید در باره خدا، شناخت و یقین پیدا کند.
➖مفسرین قرآن کریم، سه مرتبه یقین پیدا کردن به خداوند را با توجه به سه واژه قرآنی اینگونه بیان کرده اند؛
⇤علم الیقین، علمی است که از روی براهین عقلی پدید آمده باشد، بطوری که احتمال خلاف در آن نباشد. مانند اینکه انسان از دود پی به وجود آتش ببرد. و این مرتبه اول یقین است
⇤عین الیقین، یقینی است که از روی مشاهده و وجدان پدید می آید و نسبت آن با علم الیقین مثل دیدن است به شنیدن. در مثال بالا مانند دیدن خود آتش است.
⇤حق الیقین، امری است حقیقی و عینی و صرفا یک یقین ذهنی یا نفسانی نیست که خطا در آن راه نداشته باشد. در مثال مذکور مانند این است که انسان در آتش بسوزد و سوزش آن را لمس کند.
۳. شناخت دستورات خدا
شناخت دستورات خداوندکه در احادیث با عبارت« تفقه در دین» از آن تعبیر شده است یکی دیگر از لوازم این مسیر است،که همان آشنایی با حلال و حرام الهی است.
کسی که طالب رضایت محبوب است, می بایست بر اساس قوانینی که محبوب وضع می کند, زندگی کند.
۴. عمل به دستورات خدا
بسیاری از افراد ممکن است با دستورات الهی کاملا آشنا بوده و از حرام و حلال الهی مطلع باشند ولی به هنگام بروز خواهش های نفسانی و وسوسه های شیطان از فرامین الهی سرپیچی نمایند. اما افراد خدا محور دستورات خدا را بر دستورات نفس و شیطان، در عمل ترجیح می دهند.
امام سجاد (ع) مى فرمايند:«مَنْ عَمِلَ بِمَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ اَلنَّاسِ .»؛ هر كس به آنچه خدا بر او واجب كرده عمل كند از عابدترين مردم مى باشد.(۴)
تمرين عملي و عادت نمودن به ترك گناهان و انجام واجبات الهي به تدريج زمينه جلب رضاي الهي را در نفس آدمي فراهم خواهد آورد.
باید بدانیم؛ هر عمل نيك دل را نوراني تر مي كند و برعكس هر گناه صفحه دل را تيره و كدر مي سازد. بايد بكوشيم با عمل به نيكي ها، دل خود را نوراني تر كنيم و با دوري از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازيم.
۵. استقامت در مسیر بندگى
در مسیر عبودیت، استقامت نقش کلیدی دارد. چه بسا ابتدای راه، شیطان و لشکریانش بسیج شوند تا انسان را از بندگی حق تعالی باز دارند اما وقتی استقامت بنده را ببینند شکست خورده و مغلوب می گردند.
➖در قرآن چنين خطاب به پیامبر می فرماید :«فاعبده واصطبر لعبادته» او را عبادت كن و در راه پرستش او شكيبا باش»،( مريم، ۶۵).
➖در بزرگی و دشواری استقامت از پیامبراسلام روایت شده است که خطاب «فاستَقِم کَما اُمِرتَ و مَن تابَ مَعَک»آنحضرت را پیر کرده است.این سخن پیامبر را میتوان بر اثر دشواری امر استقامت برای پیروان آن حضرت دانست، زیرا در آیهای دیگرپیامبر به تنهایی دعوت به استقامت شده است و چنین سخنی از آن حضرت روایت نشده است.
➖ موانع استقامت ورزی مؤمنان، که در دو بخش عوامل بازدارندهای در بیرون و درون وجود آدمی، هستند
عبارت است از: فراموشی یاد خدا، پیروی از هوا و هوس، پیروی از راه نادانان، ممانعت شیطان از حرکت انسان در صراط مستقیم
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔶محور دوم
♻️ آثار بندگی
برای بندگی خداوند آثار و برکاتی را بر می شمریم؛
۱.آرامش روحی
انسان مؤمن توجه دارد که هیچ موجودی در عالم نمی تواند مستقل و جدای از خدای متعال منشأ اثر باشد؛ تمام عزّت از آن اوست و تمام قدرت و ملک و هستی از اوست؛ و عزّت و ذلّت بندگان نیز به دست اوست؛ و او بر همه چیز توانا است
ایمان، تفویض، توکل، رضا و تسلیم و یقین، ذکر و دعا و یاد خدا و مانند آن عوامل فراوانی هستند که به انسان مومن و بنده خدا آرامش روحی می بخشند.
أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ . الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ. بدرستی که دوستاران خدا هیچ ترسی نسبت به آینده و هیچ حزنی از گذشته ندارند. کسانی که مومن و بنده خدا هستند.
۲.امداد های خاص
امداد مؤمنین سنتی از جانب پروردگار است که به طور بر مؤمنین میرسد و هیچگاه قطع نمیگردد مگر اینکه صفت ایمان از آنان زایل شود.
خداوند در این باره میفرماید:
«إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُنْزَلِینَ»
«در آن هنگامی که تو به مؤمنان میگفتی: آیا کافی نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان ، که (از آسمان) فرود می آیند یاری کند؟»
و می فرماید: «ان تَنصُروا اللّهَ یَنصُرکُم» اگر خدا را یارى کنید (در راه حق گام بردارید) خداوند شما را یارى مى کند.(محمد: ۷)
۳.هدف داری و نجات از پوچی
مشکل انسان امروزی، غفلت و بی توجهی و روزمرگی است که به پوچی منتهی میشود و آمار خودکشی در پیشرفته ترین و رفاه مند ترین کشورها معنا دار است.
انسان بیهدف، مانند فردی سرگردان در کویری سوزان است. هیچوقت احساس آرامش و شادمانی نخواهد کرد.
«پروفسور یونگ» که از اساتید بزرگ روان کاوی غرب است، می گوید: «دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند، افراد تحصیل کرده و موفقی هستند که دردی بزرگ یعنی پوچی و نامفهومی و بی معنا بودن زندگی، آن ها را رنج می دهد.
یکی دیگر از آثار پربرکت ایمان به خدا و اطاعت از دستورات الهی، هدفمند بودن در کارها و نجات از پوچی است.
۴.توانمندی و عزت
ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى سازد كه من در برابر اين همه دشمن نيرومند در ميدان جهاد چه كنم؟ و يا در مبارزات ديگر چه مى توانم انجام دهم؟
امّا هنگامى كه به ياد خدا مى افتد و متّكى به قدرت و رحمت او مى شود، ـ قدرتى كه برترين قدرت ها است و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد، ـ قلبش آرام مى گيرد، با خود مى گويد: «آرى من تنها نيستم، من در سايه خدا، بى نهايت قدرت دارم»!
مؤمن همیشه خود را غالب و پیروز مى داند، چون با موجودى پیوند دارد که همه عوالم وجود مسخر او هستند
امام صادق (ع) فرمودند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَخْشَعُ لَهُ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّى هَوَامُّ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُهَا وَ طَیْرُ السَّمَاء همانا همه موجودات در برابر مؤمن فروتن هستند حتى درندگان و پرندگان.(۵)
۵. اخلاق مندی
اخلاق به صفات درونی انسان گفته میشود که در او به صورت عادت در آمده است. اخلاق به خُلقهای خوب و بد و اخلاق اجتماعی و فردی تقسیم میشود. قرآن هدف بعثت پیامبر(ص) را اصلاح اخلاق انسانها معرفی کرده است و در روایات از مهمترین صفات نیک اخلاقی، با عنوان مکارم الأخلاق یاد شده است.
اخلاق در گرو ایمان به خدا است، بر اساس آموزه های دینی، کسانی که ایمان بالاتری دارند، در عرصه تلاش برای کسب فضیلت های اخلاقی و محو رذیلت ها، با انگیزه تر و جدی تر هستند.
۶.نشاط معنوی
امیرالمومنین(ع) فرمود: مومن دائما نشاط دارد؛ دَائِماً نَشَاطُه»(۶)
نشاط معنوی، نشاط زیاد و ماندگار است و نشاط حرام نشاط کم هست بعلاوه غصهای که بعدش در حلقوم انسان میریزد. «لِلْمُسْتَحْلِی لَذَّةَ الدُّنْیَا غُصَّة؛ برای کسی که لذت دنیا را برای خودش جایز قرار داده غصه است»(۷)
لذت عبادت و پرستش خدا براى کسانى که قدر آن را مى دانند از این گونه لذات است. عابدان عارف، که عبادتشان همراه با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذت ها را از عبادت مى برند.
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
چند داستان مرتبط به عناوین مورد بحث جهت استفاده در منبر تقدیم می شود
💠داستان
در زمان پیامبر(ص) شخصی مسجد آمد و گفت: «ای پیامبر خدا،به من قرآن بیاموز!»
حضرت او را به یکی از یارانش سپرد. آن صحابی نیز دست تازه وارد را گرفت و به گوشهای از مسجد برد، برایش سوره «زلزال» را تلاوت نمود و آن را به او یاد داد تا به این آیه رسید: «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّة شرّاً یره»؛ هرکس ذرهای کار خیر یا شر انجام دهد، آن را خواهد دید.
تازه وارد به فکر فرورفت و از معلم خود پرسید: «ایا این جمله از جانب خداست؟!»
معلم پاسخ داد: «آری!»
مرد گفت: «بس است! من درس خود را از این آیه فرا گرفتم. اکنون که خدا ریز و درشت کارهای ما را میداند و همه اعمال ما حساب دارد، تکلیفم روشن شد. این جمله برای زندگی من کافی است». وی پس از این سخن خداحافظی کرد و از مسجد خارج شد.
صحابی نزد پیامبر(ص) بازگشت و با تعجب گفت: این شاگرد امروز خیلی کم حوصله بود و حتی نگذاشت من بیش از یک سوره کوچک برایش بخوانم و سخنی به این مضمون بر زبان آورد: «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!»پیامبر(ص) فرمود: او به مقام فقاهت و شناخت عمیقی که باید برسد، رسید.
💠داستان
حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت .
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت : " ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند . خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند ار آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم . خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد .
این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم ."
سلیمان به مورچه گفت : وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟
مورچه گفت آری او می گوید :
ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.
💠داستان
ریاضی دان معروف،بلز پاسکال ، مثل بسیاری از روشنفکرها سوالات مهمی ذهنش را مشغول کرده بود سئوالاتی فلسفی در مورد وجود آفریننده جهان.
در تاریخ ۲۳ نوامبر سال ۱۶۵۴ او در تصادفی روی پل نیلی گرفتار شد که در آن اسبهای کالسکه که کنترل خود را از دست داده بودند از دیواره پل پایین افتادند و کالسکه را به دنبال خود کشیدند. خوشبختانه در این حین میله اتصال شکسته شد و کالسکه از اسبها جدا و نیمی از آن از پل آویزان شد. پاسکال و دوستانش در این حادثه صدمهای ندیدند، اما فیلسوف ما حدود پانزده روز در کما بود وقتی بهشون آمد قلم و کاغذ خواست و نوشت:
«خدای ابراهیم، خدای اسحاق، خدای یعقوب، و نه خدای فلسفه دانان و دانشمندان و...پیغام تو را فراموش نخواهم کرد. آمین.»
آنچه پاسکال روشنفکر را تکان داده بود عبارت بود از اینکه ؛؛محاسبات عقلی و ریاضی میگفت در اون حادثه پاسکال نباید زنده میموند اما اراده ای او را حفظ کرد و انگار خدا در دل این حادثه وحشتناک خود را به پاسکال نشان داده بود و این یک تجربه شخصی و برهان محکم برای اثبات وجود خدا بود.
در ادبیات فارسی اشعاری در این خصوص داریم:
گر نگه دار من آنست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
نبرد رگی تا نخواهد خدای.
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.ترجمه تفسیر المیزان،ج اول، ص۵۴۸
۲.الخصال، ج۱،ص۴
۳.الإرشاد ،ج۱ ، ص۲
۴.الکافي، ج۲، ص۸۴
۵.بحار الأنوار ج ۶۴ص ۷۱
۶.کافی، ج۳، ص۲۳۰
۷.غرر، ص۵۴
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
منبر یک دقیقه ای🕘
موضوع: ویژگی های منتظران(۱۸)
[ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود]
بسم الله الرحمن الرحیم
أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ
✅مقدمه
برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند.
طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است.
➖پیامبر(ص) فرمود:
«لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱)
❇️خصلت هجدهم ؛وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ
هيجدهمين صفت مؤمن «واقفاً عند الشبهات» است، يعنى مؤمن كسى است كه در مقابل شبهات توقّف مى كند. شبهات دالان محرّمات است و كسى كه مرتكب شبهات مى شود در محرّمات قرار مى گيرد. شبهات مانند سراشيبى كنار درّه هاست كه بايد از آنها پرهيز كرد و در واقع شبهات حريم محرّمات است و بايد از آنها پرهيز كنند مانند برق هاى فشار قوى كه اگر از فاصله معينى به آن نزديك تر شوند انسان را به سمت خودش كشيده و مى سوزاند و به همين جهت براى اين برق ها حريم قائلند. در بعضى از روايات تعبير خوبى وجود دارد كه مى فرمايد: در حريم ملك مردم نرو تا گرفتار غصب نشوى. بسياراند اشخاصى كه گرفتار موادّ مخدر شده اند در ابتدا به بهانه تفريح كشيده ولى كار به جايى مى رسد كه شديداً به آن مبتلا مى شوند.
🔸حدیث
امام صادق(ع) فرمود:
«الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَةِ ».به درستی که توقف در هنگام برخورد با شبهه، از افتادن در هلاکت بهتر است.(۲)
✅ راه های پیشگیری از گناه
توقف در شبهات همان پیشگیری از گناه است که برای این منظور باید موارد زیر مورد توجه قرار گیرد؛
➖اجتناب از دوستی با افراد غیر قابل اعتماد
➖اجتناب از خلوت با نامحرم و چت با نا محرم
➖ کنترل نگاه
➖ پرهیز از حضور در مجلس گناه
➖ به تأخیر نیانداختن ازدواج
➖ پرهیز از برخی شوخی ها ( شوخی با نا محرم،دروغ شوخی)
➖یاد آوری مرگ و آخرت
➖ شناختن گناهان
➖ اقدامات حکومت برای از بین بردن زمینه گناهان
🔶نقش حکومت در پیشگیری از گناه
رهبر حکیم جمهوری اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب، در توضیح سر فصل اخلاق و معنویت نوشتند:
اخلاق و معنویت، البته با دستور و فرمان به دست نمیآید؛ پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، اولاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این باره میدان دهند و کمک برسانند. با کانونهای ضد معنویت و اخلاق، به شیوه معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنمیها، مردم را با زور و فریب جهنمی کنند.
🔹حدیث
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَثِيراً مَا يُوصِي أَصْحَابَهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ فَيَقُولُ أَكْثِرُوا ذِكْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ هَادِمُ اللَّذَّاتِ حَائِلٌ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الشَّهَوَات
رسول خدا(ص) اصحاب خود را درباره یادآوری مرگ بسيار سفارش مي كرد و مي فرمود: «زياد مرگ را ياد كنيد؛ زيرا ياد مرگ شكنندة لذات نفسانی و مانع ميان تو و شهوات است»(۳)
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰.
۲.الکافي، ج۱ ،ص۵۰
۳.وسائل الشیعة، ج۲، ص ۴۳۷
جهاد با نفس (۱۸)
منبر یک دقیقه ای🕙
[ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
❇️مقدمه
در کتابی که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند حدیث هجدهم که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛
امام زین العابدین(ع) فرمود:
حَقُّ اللِّسانِ إكرامُهُ عَنِ الخَنا ، و تَعويدُهُ الخَيرَ ، و تَركُ الفُضولِ التي لا فائدَةَ لَها ، و البِرُّ بالنّاسِ ، و حُسنُ القَولِ فيهِم ».
حقّ زبان، منزّه داشتن آن از زشت گويى است و عادت دادنش به خوبى و فرو گذاشتن زياده گويى هاى بيهوده و نيكى به مردم و خوب گفتن درباره آنان.
🔷نقش زبان در سعادت
بنابراين بيان و تكلّم انسان از بزرگ ترين مواهب الهى است كه قلم هم به آن متّكى است و با بيان، نوشتن را به ما آموخته اند. پس پايه تمدن ها بر بيان و زبان نهاده شده، اگر بيان نبود اين همه تمدن و آسايش نبود.
♻️توصیه ها قرآنی
در قرآن کریم در مورد سخن توصیه های وارد شده است؛
۱. مراقبت در سخن
وَ إِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ ، کِراماً کاتِبین»ّ [انفطار۱۰]
در سخن گفتن مواظب باشیدچرا که تمام سخنانتان نوشته می شود.
۲. صداقت در سخن؛
«وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثًا».چه کسی از خداوند راستگوتر است؟[ نساء/۸۷]
۳.زیبا سخن بگویید
«وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ ».چه کسی گفتارش نیکو تر است از کسی که به سوی خدا دعوت می کند[فصلت/۳۳]
«وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا» [بقره/۸۳]
۴.رعایت پاکی سخن
«وَ هُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ»[ حج/۲۴]
۵. محکم و مستدل حرف بزنید
«یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا»[احزاب/۷۰]
۶. نرم سخن بگویید
«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی»[طه/۴۴]
۷.کریمانه حرف بزنید
وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا» با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید[ اسراء/۲۳]
🔶حدیث
امام محمد باقر(ع) فرمود:
اِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفتَاحُ كُلِّ خَيرٍ وَ شَرٍّ فَيَنْبَغِى لِلْمُؤمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلَى لِسَانِهِ كَمَا يَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ» اين زبان كليد هر خير و شرى است، پس سزاوار است كه مؤمن مُهر بر زبانش زند، همچنان كه بر طلا و نقره اش مهر مى زند.(۲)
🔸دعای امام زمان
در هفتمین فراز از دعای امام عصر(عج) چنین می خوانیم: «و سدّد و السنتنا بالصّواب و الحکمة؛ خدایا! زبان های ما را به درست گویی و حکمت استوار فرما.»
💠داستان
روزی مولای لقمان به او گفت: امروز برترین غذا را برایم فراهم کن، لقمان زبان گوسفندی را تهیه نموده و پخت و نزد مولایش گذاشت. مولا در روز دیگر به او گفت: امروز بدترین غذا را برایم فراهم کن. لقمان باز زبانی تهیه نموده و پخت و نزد او نهاد. او پرسید: یک غذا چگونه هم بهترین و هم بدترین خواهد شد؟ لقمان گفت: زبان اگر به حق حرکت کند برترین عضو است و گرنه بدترین عضو خواهد بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۳۱
۲. تحف العقول،ص۲۹۸.
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
مواجهه با گنهکاران
[منبر ۲۰ دقیقه ای]
✔️روش
➖این منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🌙بیان احکام
در مورد مفطرات روزه ، باید دو مورد را تذکر دهیم
➖قی کردن (استفراغ) از روی عمد مبطل روزه است یعنی خودش معده ش را تحریک کند تا بالا بیاورد . اما اگر کسی از سر بیماری قی کند به روزه ش اشکالی نمیرسد .
➖ یکی دیگر از مفطرات فرو بردن سر در آب است ، منظور فرو بردن سر داخل حوض آب، داخل استخر، داخل آب دریا و مانند آن است.
اما با شستن سر و در زیر شیر آب یا با ریختن آب توسط کاسه روزه باطل نمی شود.
🔷ماجرای واقعی
آقا سید مهدی قوام، روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد، راننده تعجب کرد، آخر آن زمان در تهران هر کس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود آنجا می رفت.
با تعجب و حیرت به سمت لاله زار حرکت میکنند ، اما راننده هنوز از رفتار سید در تعجب است آقا سید مهدی را چه به لاله زار؟!
در خیابان، چند کاباره ، با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت دارند، جلوتر کنار خیابان دختر جوانی منتظر ایستاده بود ، سید از راننده میخواهد نزدیک دختر نگه دارد
سید از ماشین پیاده می شود به سمت دختر حرکت میکند اما سرش را پایین انداخته است ، سلام می کند، دستش را زیر عبایش برده، پاکتی از جیب عبایش بیرون می آورد، به آن دختر با لحن پدرانه ای می گوید: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، این از طرف امام حسین است، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال که می گذرد ، سید مهدی عازم کربلا میشود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را می گیرد،حاج آقا ببخشید ، میگوید حاج آقا آنجا گوشه صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید به من گفت با شما کار دارد.
سید مهدی به سمت خانم می رود و سلام می کند؛ بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم...
🔸آیه
قرآن کریم میفرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسادٍ فِی الْاَرْضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ اَحْیاها فَکَاَنَّما اَحْیَا النَّاسَ جَمیعا»؛هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته و هر کس، انسانى را حیات بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است.
امام صادق(ع) یکی از مصادیق این آیه را چنین تبیین میفرماید: اگر فردی بتواند دست کم، یک فرد را از راه گمراهی به راه هدایت بکشاند مانند آن است که تمام مردم را به راه راست هدایت کرده باشد.
🔷حدیث
پيامبر (ص) هنگامى كه على (ع) را به يمن فرستاد ـ فرمود :«يا عليُّ ، لا تُقاتِلَنَّ أحَدا حتّى تَدعُوَهُ ، و ايمُ اللّه ِ لَأن يَهدي اللّه ُ على يَدَيكَ رجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت علَيهِ الشَّمسُ و غَرَبَت ، و لَكَ وَلاؤهُ يا عليُّ».(۱)
اى على! هرگز با كسى جنگ مكن مگر اينكه قبلاً او را [به اسلام] دعوت كرده باشى كه به خدا سوگند، اگر خداوند كسى را به دست تو هدايت كند برايت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى كند ؛ و تو بر شخص هدايت شده ولايت دارى ، اى على .
🔸تاریخ
روایت شده است که داوود (ع) تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داوود! چه شده است که تو را تنها مى بینم؟ عرض کرد: معبودا! شوق دیدار تو در جانم شدّت گرفته و میان من و خلق تو حائل گشته است. خداوند به او وحى فرمود: به میان آنان برگرد؛ زیرا اگر تو یک بنده گریز پا را نزد من بیاورى نام تو را در لوح، با صفت ستوده ثبت مىکنم.
وَ رُوِیَ أَنَّ دَاوُدَ ع خَرَجَ مُصْحِراً مُنْفَرِداً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا دَاوُدُ مَا لِی أَرَاکَ وَحْدَانِیّاً فَقَالَ إِلَهِی اشْتَدَّ الشَّوْقُ مِنِّی إِلَی لِقَائِکَ فَحَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ خَلْقُکَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنَّکَ إِنْ تَأْتِنِی بِعَبْدٍ آبِقٍ أُثْبِتْکَ فِی اللَّوْحِ حَمِیداً(۲)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
♻️انواع برخورد با گناهکار
اسلام دربرخورد با گناهکاران آموزه هايي دارد که به پيروان خود دستور داده به هنگام مواجهه با گناه و گناهکار، آنها را به کارگيرند که البته برخی از انواع مواجهه ها بر عهده حکومت اسلامی است و برخی دیگر بر عهده عموم مسلمانان که در ادامه به انواع مواجهه ها اشاره میکنیم؛
🔶مرحله اول؛ گفتار نرم
خداوند فرمود: «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»به سوى فرعون برويد؛ زيرا او سركشى كرده است.پس با گفتارى نرم به او بگوييد، اميد است كه هوشيار شود و [آيين حق را بپذيرد] يا بترسد [و از سركشى باز ايستد.]
از آيه شريفه به روشنى معلوم مىشود مرحله اول مواجهه با افراد طاغى و ياغى گفتار نرم است كه شايد با وزش نسيم قول لين از طغيان و ياغيگرى آنان كاسته شود و به راه حق و حقيقت بازگردند كه اگر از ابتداى امر با خشونت با آنان برخورد شود، به طغيان آنان افزوده گردد و نتيجهاى از امر به معروف و نهى از منكر حاصل نشود.
شعر
متاب اى پارسا روى از گنهكار
به بخشايندگى در وى نظر كن
اگر من ناجوانمردم به كردار
تو بر من چون جوانمردان گذر كن
🔷تأديب اجتماعی
از نظر اسلام، گاهي برخورد با گنهكار از طريق تأديب اجتماعي و بايكوت صورت مي گيرد، به نمونه هاي زير توجه كنيد:
۱. تنبیه زناكار آن است كه از ازدواج با پاكان محروم است.
۲. كساني كه نسبت نامشروع به افراد پاك مي دهند، با اينكه شواهد كافي ندارند، آن است كه گواهي آنها بي اعتبار است و بايد شلاق بخورند.
۳- مشركان از ورود به مسجدالحرام ممنوع هستند.
۴- پیامبر(ص)با سه نفر كه در جبهه جنگ و بسيج عمومي شركت نكرده بودند سخن نگفت و مسلمانان حتي همسر و فرزندشان با آنان سخن نگفتند تا حدي كه عرصه زمين بر آنان تنگ شد. سرانجام توبه كردند و رسول اكرم (ص) به فرمان خداوند متعال توبه آنها را پذيرفت و بايكوت آنها شكسته شد.
۵.همنشيني با منكران و مسخره كنندگان آيات خدا ممنوع است.
۶.از دستورات مؤكد اسلامي است كه به شراب خواران زن ندهيد.
۷.نشستن كنار سفره اي كه در آن شراب است، ممنوع مي باشد و حتي نان خوردن در چنين سفره اي حرام است.
۸. به گنهكار مثل تارک الصلاه زكات ندهيد.
۹.زني كه شوهر دارد و يا شوهري كه زن دارد و در عين حال زنا كند، حكمش اعدام مي باشد.
۱۰.دست دزد بايد قطع گردد و به او ترحم نشود.
👈اين دستورات بيانگر انواع برخوردهاي اسلام با گنهكار است، كه هر كدام به نحوي نقش بازدارندگي و كنترل گناه را در فرد و جامعه دارند.
🔷چهره ترش کردن برای چه کسانی است؟
حضرت امیر(ع) فرمود «أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ(ص) أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ». پیامبر به ما فرمان داد كه با اهل گناه با چهره اى درهم كشيده روبه رو شويم.(۳)
«اهل معاصی» یعنی آنهایی که اصلاً خصوصیت و کار زندگیشان این است که یا ربا میخورند یا شراب میخورند یا دزدی میکنند، معروف به این عنوان هستند.
چون فرض این است که اهل معصیت دیگر دست از این معصیت شان برنمیدارند، اینها آدمهایی هستند که همیشه رباخوار خواهند بود، این وجوه مکفهّرة نسبت به آنها هیچ اثری هم ندارد ولی انسان مسلمان برای فاصله گذاری اجتماعی با چنین افرادی میخواهد از آنها متمایز باشد و بگوید من با اینها نیستم ، اهل این کارها نیستم.
🔷فاصله گذاری با برخی گناهکاران
امام صادق (ع) به يكي از اصحابش به نام حارث بن مغيره فرمودند: چه چيز مانع شده كه وقتي به شما خبر مي رسد كه فلان شخص از ميان شما كار بدي كرده كه آن را زشت میدانيد و موجب ناراحتي ما مي گردد نزد او برويد و او را متنبه و سرزنش كرده و با گفتار رسا او را از گناهش باز داريد؟!
حارث عرض كرد: اگر چنين كنيم آنها از ما نمي پذيرند.
امام صادق(ع) فرمود: «اهجروهم واجتنبوا مجالسهم، از مجالست و همنشيني با آنها دوري و اجتناب كنيد».(۴)
🔴مواجهه های نادرست
خوب است به برخی رفتار های غلط در مواجهه با گنهکاران اشاره کنیم:
۱.سرزنش ممنوع
امام سجاد(ع) فرمود: «كَانَ آخِرُ مَا أَوْصَى بِهِ اَلْخَضِرُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ أَنَّهُ قَالَ لاَ تُعَيِّرَنَّ أَحَداً بِذَنْبٍ» زنهار، هيچ كس را به گناهى سرزنش مكن.(۵)
۲.نا امید کردن ممنوع
امام علی (ع) فرمودند:
لاتُؤیِس مُذنِباً، فَکم مِن عاکفٍ عَلى ذَنبِهِ خُتِمَ لَهُ بِخَیرٍ»هیچ گنهکارى را ناامید مکن. چه بسیار گناه آلوده اى که عاقبتى نیکو یافته است.(۶)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
♻️برخی شیوه های موثر
در هدایت کردن گنهکاران
۱.موعظه های خاص
مردى عرض كرد: أنا رجُلٌ عاصٍ و لا أصبِرُ عَنِ المَعصِيَةِ ، فَعِظْني بِمَوعِظَةٍ
من مردى نا فرمانم و در برابر معصيت شكيبايى ندارم، پس مرا اندرزى فرما امام فرمود :
اِفعَلْ خَمسَةَ أشياءَ و أذنِبْ ما شِئتَ ، فأوَّلُ ذلكَ : لا تَأكُلْ رِزقَ اللّه ِ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الثّانِي : اُخرُجْ مِن وَلايَةِ اللّه ِ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الثّالِثُ : اُطلُبْ مَوضِعا لا يَراكَ اللّه ُ و أذْنِبْ ما شِئتَ ، و الرّابِعُ : إذا جاءَ مَلَكُ المَوتِ لِيَقبِضَ رُوحَكَ فادْفَعْهُ عَن نَفسِكَ و أذنِبْ ما شِئتَ ، و الخامِسُ : إذا أدخَلَكَ مالِكٌ في النّارٍ فلا تَدخُلْ في النّارِ و أذنِبْ ما شِئتَ !
پنج كار بكن و آنگاه هر چه خواستى گناه كن. اوّل اينكه روزى خدا را نخور و هر چه خواهى گناه كن. دوم اينكه از قلمرو خدا بيرون شو و هرچه خواهى گناه كن. سوم اينكه به جايى برو كه خدا تو را نبيند و هرچه خواهى گناه كن. چهارم اينكه هرگاه ملك الموت براى گرفتن جان تو آمد، او را از خودت دور گردان و هرچه خواهى گناه كن. و پنجم اينكه هرگاه مالك (مأمورِ دوزخ) تو را به آتش برد، داخل آن نشو، و [آنگاه ]هرچه خواهى گناه كن.
۲.استفاده از روحیه افراد
جوانی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! آیا اجازه انجام عمل خلاف منافی عفت به من میدهی؟
با گفتن این سخن اطرافیان پیامبر فریاد اعتراضشان بلند شد، اما پیامبر(ص) فرمود: او را نزدیك بیاورید. مرد نزدیك شد و نزد پیامبر نشست.
پیامبر فرمود: آیا دوست داری با مادر تو چنین كنند. جوان گفت: فدایت شوم، نه. پیامبر فرمود: مردم هم دوست ندارند با مادرشان چنین شود. آنگاه فرمود: آیا دوست داری با دختر تو چنین كنند؟ گفت: خدا مرا فدایت كند، نه.
پیامبر فرمود: مردم هم دوست ندارند با دخترانشان چنین شود.
جوان از حرفی که زده بود پشیمان شد و از پیامبر خواست برای هدایت او دعا کند .
آنگاه پیامبر رحمت دستان مبارك خود را بر سینه او گذاشت و این چنین دعا كرد: اللهم طَهِّر قلبه واغفر ذنبه و حَصِّن فَرْجَه؛ پروردگارا قلبش را پاك گردان، گناهش را ببخش، و دامانش را حفظ كن.
از آن به بعد منفورترین چیز نزد آن مرد، این عمل زشت بود.
آری، پیامبر با استفاده از غیرت ناموسی که روحیات جوان وجود داشت او را به زشتی گناه آگاه ساخت.
۳.تألیف قلوب با کمکهای اقتصادی
برخی منحرفان و خلافکاران هستند که تربیت آن ها نیاز به کمک های مادی دارد تا قلب آنها جلب شده، هدایت یابند. پیامبر اکرم یک بخش از بیت المال را به این امر اختصاص داده بود، چنان که امام هفتم (ع) می فرماید: «آنان گروهی بودند که خدا را به یگانگی پذیرفته بودند و عبادت غیر خدا را رها کرده بودند ولی این شناخت که محمد(ص) رسول خداست در قلوبشان وارد نشده بود. رسول خدا(ص) با آنان الفت می گرفت، تعلیمشان می داد و برای این که شناخت پیدا کنند با آنها سخن می گفت و قسمتی از صدقات
را به ایشان اختصاص داد تا شناخت و تمایل (به دین خداوند) پیدا کنند.
➖انسان بنده احسان است ممکن است انسان با احسانی مجرمی را برای همیشه هدایت کند، چنانچه حضرت امیر(ع) با صدقه دادن سه گنهکار را هدایت کردند 👈 لینک قصه
۴.ارائه جایگزین
یکی از شیوه ها اثر گذار در بازداشتن افراد از گناه ارائه جایگزین است چنانچه در نهج البلاغه میخوانیم؛
روايت شده است كه حضرت امیر(ع) ميان ياران خود نشسته بود. ناگاه زنى زيبا از كنار ايشان گذشت، آن قوم ديده بر او دوختند، فرمود:«إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ، وَ إِنَّ ذَلِكَ سَبَبُ هِبَابِهَا؛ فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ، فَلْيُلَامِسْ أَهْلَهُ، فَإِنَّمَا هِيَ امْرَأَةٌ كَامْرَأَتِهِ.» همانا ديدگان اين نرينگان به شهوت نگران است و اين سبب هيجان است، هرگاه كسى از شما به زنى نگريست كه او را خوش آمد با همسر خويش گرد آيد كه آن زن هم زنى چون زن خود اوست.(۷)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠داستان
روزی معاذبن جبل بر پیامبر (ص) وارد شد و عرض کرد که در آستانه ی درب جوانی است که به شدّت می گرید و تمنای ملاقات دارد.
پیامبر (ص) او را پذیرفت و از سبب گریه ایش پرسید؛ جوان گفت: گناهان بزرگی مرتکب شده ام و از آنها و از خشم خداوند خیلی می ترسم. حضرت وی را به رحمت و بخشایشگری خداوند امیدوار ساخت و فرمود: خداوند از گناهان بزرگ می گذرد، سپس از گناه او سوأل کرد، جوان گفت: هفت سال بود که نبش قبر می کردم و کفن می دزدیدم، تا اینکه شبی، قبر دختر جوانی از انصار را شکافتم با جنازه ی او زنا کردم. چون از آنجا برمیگشتم ندایی شنیدم که مرا از عذاب خدا بیم می داد. پیامبر(ص) چون حکایت جوان را شنید او را از نزد خود راند. جوان بالای کوهی رفت و چهل شبانه روز بر حال خود نالید و گریست تا اینکه آیه ی «والذین اذا فعلوا فاحشة...»نازل گردید، پس پیامبر نزد آن جوان رفت و به وی بشارت داد که خداوند توبه ی او را پذیرفته است
💠داستان
مرد فاسقی در بنی اسرائیل بود كه اهل شهر از معصیت او ناراحت شدند و تضرع به خدای كردند! خداوند به حضرت موسی وحی كرد: كه آن فاسق را از شهر اخراج كن، تا آنكه به آتش او اهل شهر را صدمه ای نرسد.
حضرت موسی آن جوان گناهكار را از شهر تبعید نمود؛ او به شهر دیگری رفت، امر شد از آنجا هم او را بیرون كنند، پس به غاری پناهنده شد و مریض گشت كسی نبود كه از او پرستاری نماید. پس روی در خاك و بدرگاه حق از گناه و غریبی ناله كرد كه ای خدا مرا بیامرز، اگر عیالم بچه ام حاضر بودند بر بیچارگی من گریه می كردند، ای خدا كه میان من و پدر و مادر و زوجه ام جدائی انداختی مرا به آتش خود به واسطه گناه مسوزان . خداوند پس از این مناجات ملائكه ای را به صورت پدر و مادر و زن و اولادش خلق كرده نزد وی فرستاد. چون گناهكار اقوام خود را درون غار دید، شاد شد و از دنیا رفت . خداوند به حضرت موسی وحی كرد، دوست ما در فلان جا فوت كرده او را غسل ده و دفن نما. چون موسی به آن موضع رسید خوب نگاه كرد دید همان جوان است كه او را تبعید كرد؛ عرض كرد خدایا آیا او همان جوان گناهكار است كه امر كردی او را از شهر اخراج كنم ؟! فرمود: ای موسی من به او رحم كردم و او به سبب ناله و مرضش و دوری از وطن و اقوام و اعتراف بگناه و طلب عفو او را آمرزیدم.
💠داستان
على بن ابى حمزه مىگوید:دوستى از بزرگان بنى امیه داشتم، روزى به من گفت: از امام صادق (ع) برایم اجازه بگیر تا خدمتش نائل گردم. براى او رخصت طلبیدم و با هم به محضر حضرت شرفیاب شدیم. دوستم سلام کرد و به امام گفت:قربانت گردم، من کارگزار یکى از دستگاههاى طاغوتى بنىامیه بودم و از این طریق ثروت کلانى بهدست آوردهام. اینک مىخواهم توبه کنم. با این اموال چه کنم؟ امام فرمود: اگر بنىامیه افرادى را نداشتند تا برایشان نامهنگارى کنند و بیتالمال را از هر سو براى آنها بیاورند، هرگز آنها نمىتوانستند، حق ما را پایمال کنند. اگر مردم آنها را به حال خود مىگذاشتند، جز آن چه در دستشان بود، چیزى به آنها نمىرسید. دوستم عرض کرد: قربانت گردم، من در گذشته آلوده شدم. آیا امروز راه نجاتى برایم هست؟ امام فرمود: اگر شیوه آن را بگویم، آیا عمل مىکنى؟ گفت: آرى، قول مىدهم عمل کنم.
امام فرمود: ثروتى را که از بنىامیه به دست آوردهاى، همه را به حساب آور حق مالک اموالى را که مىشناسى بده. اگر مالک اموال را نمىشناسى، آنها را از طرف صاحبش، صدقه ده، اگر چنین کنى، در پیشگاه خدا ضامن بهشت براى تو مىشوم. دوستم مدتى را به فکر فرو رفت و سپس عرض کرد: تصمیم خود را گرفتم و دستور شما را انجام مىدهم. از محضر امام بیرون آمدیم، دوستم به کوفه بازگشت و همه آن چه را به دست آورده بود حتى لباسى را که پوشیده بود، همه را به صاحبانش برگرداند و بقیه را از طرف صاحبانش که نشناخته بود، صدقه داد. کارش به جایى رسید که ما براى او لباس فرستادیم و معاش روزانهاش را تأمین مىکردیم. از این جریان چند ماه بیشتر نگذشت، تا اینکه بیمار شد. من و دوستان به عیادت او مىرفتیم تا اینکه روزى نزدش رفتیم، دیدیم در حال جان دادن است. چشمانش را گشود و گفت: اى على بن ابى حمزه، سوگند به خدا، مولاى تو به وعده خود وفا کرد. این را گفت و از دنیا رفت. جنازهاش را برداشتیم و پس از غسل و کفن و نماز، دفن کردیم، پس از مدتى به حضور امام صادق رسیدم، وقتى حضرت به من نگریست فرمود: اى على بن ابى حمزه، ما به وعده خود در مورد دوستت وفا کردیم. عرض کردم: قربانت گردم، درست مىفرمایى، سوگند به خدا! دوستم هنگام مرگش همین گونه به من گفت.
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.الكافي ،ج۴،ص۲۸.
۲.ارشاد القلوب،ص۱۷۱
۳.وسائل الشيعة،ج۱۶ص۱۴۳
۴.الکافی،ج۸،ص۱۵۸
۵.الخصال، ص۱۱۱
۶.بحارالأنوار، ج۶، ص۲۳
۷.نهج البلاغه،حکمت۴۲۰
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
جهاد با نفس (۱۹)
منبر یک دقیقه ای🕙
[ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
❇️مقدمه
در کتابی که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند حدیث نوزدهم که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛
امام زین العابدین(ع) در ضمن حدیث مفصل رساله الحقوق فرمود:
«حقُّ السَّمعِ تَنزيهُهُ عن سَماعِ الغِيبَةِ، وسَماعِ ما لايَحِلُّ سَماعُهُ ».
حق گوش اين است كه آن را از شنيدن غيبت و شنيدن هر آنچه شنيدنش روا نيست، دور نگه دارى.(۱)
🔴شنیدن غیبت
پیامبر(ص)فرمود:«السَّامِعُ لِلْغِیبَةِ أَحَدُ الْمُغْتَابَیْنِ» . گوش کننده غیبت یکی از دو نفری است که غیبت می کند(۲)
➖دلیل اینکه شنونده غیبت در گناه مانند غیبت کننده میباشد؛ این است که هر دوی آنها با رضایت در غیبت مشارکت دارند، و ذهن آنها مشغول به تصورات ناروایی است که مورد نهی است.
👌البته آنچه در این مسئله قابل توجه و دقت است؛ این است که اگر کسی که در مجلس غیبت حضور داشته باشد و با میل و رغبت گوش کند، در گناه غیبت شریک است و آنکه غیبت به طور اتفاقی به گوشش خورده و امکان بازداشتن دیگران از غیبت برای او وجود نداشته است، مشمول این احادیث نیست.
♻️انگیزه های غیبت
۱.عقده حسادت؛ فردی که دچار عقده حسادت باشد نمی تواند برتری دیگران را ببیند. در نبود او سعی می کند تا عیب های او را به دیگران بیان کند تا از این طریق آن فرد را کوچک و حقیر کند.
۲:تکبر و خود برتربینی؛ فرد متکبر از روی تکبر، خواهان آن است تا همیشه بالاتر از دیگران باشد و از کوچک کردن افراد ابایی ندارد.
۳.خشم و کینه؛ از دیگر عوامل غیبت می تواند خشم و کینه و دشمنی باشد که فرد در صدد کینه توزی بخواهد به آن طرف ضربه بزند.
🔷آسیب های اجتماعی غیبت
➖از بین رفتن حس اعتماد در جامعه و بین افراد
➖ایجاد کینه ورزی و دشمنی
➖غیبت سبب اشاعه فحشا در جامعه و گسترش فساد می شود.
➖جسور شدن گناهکاران، زمانی که به وسیله غیبت گناه ها بازگو شود فرد گناهکار دیگر ابایی از پنهان کردن گناهش ندارد و آن را علنی انجام می دهد.
➖امنیت روانی و آبروی افراد به خطر می افتد.
➖از همه مهمتر، غیبت و پیامدهای اجتماعی ناگوار آن با روح جامعه اخلاقی و توحیدی در تعارض است.
✔️کفاره غیبت
در حدیثی از پیامبر(ص) در مورد کفاره غیبت سوال شده است، حضرت فرمودند: «تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ کُلَّمَا ذَکَرْتَهُ» برای کسی که از او غیبت کرده است استغفار کند.(۳)
🔷گوش ها و گوشی ها
امروزه جنگ، جنگ رسانه ای است .
گوش ها و گوشی ها، مورد بمباران گزارش هاى غلط رسانه هاى بین المللى است. افراد ساده لوح، هر چه از آنها دریافت مى کنند، دربست مى پذیرند و درست و معتبر مى دانند، و قهراً به نوعى دچار یأس و نومیدى مى شوند، باید بدانند که هدف این گزارش ها، تضعیف معنویات ملّت هاى ناتوان و صد درصد به عنوان سود دشمن پخش مى شود.
🔶موسیقی های حرام
در روايتي از امام رضا (ع) مي خوانيم:
«اِسْتِمَاعُ اَلْأَوْتَارِ مِنَ اَلْكَبَائِرِ.»گوش دادن به سازهای موسيقي از گناهان کبيره است.(۴)
گوش دادن به موسیقی های حرام از گناهان کبیره دانسته شده است و امام خمینی در کتاب شرح چهل حدیث گوش دادن به موسیقی را موجب آسیب دیدن عزم و اراده دانسته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۳۲
۲.مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۱۳۳.
۳. مجموعة ورّام،ج۲، ص۲۰۹.
۴.مستدرک الوسائل ،ج۱۳ ،ص۲۲۰.
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
منبر یک دقیقه ای🕘
موضوع: ویژگی های منتظران(۱۹)
[ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود]
بسم الله الرحمن الرحیم
أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ
✅مقدمه
برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند.
طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است.
➖پیامبر(ص) فرمود:
«لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱)
❇️خصلت نوزدهم ؛کَثِیرَ الْعَطَاءِ
نوزدهمين صفت مؤمن «كثيرالعطاء» است يعنى مؤمن كسى است كه زياد بخشش مى كند. كثرت نسبى است، مثلا اگر براى ساختن بيمارستان مهمّى يك شخص ثروتمند صد هزار تومان بدهد اين مقدار نسبت به سرمايه او كم است ولى اگر يك مستخدم هزار تومان بدهد همه او را تشويق مى كنند پس بخشش نسبى است. در جنگ تبوك پيامبر(ص) براى تجهيز سپاه اسلام از مردم كمك خواست مردم خيلى كمك كردند در اين ميان كارگرى بود كه براى كمك كردن به لشكر اسلام شب را اضافه كارى كرده و دستمزد خود را خدمت پيامبر آورد. منافقين شروع به تمسخر كردند، آيه نازل شد:
«الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ۙ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ».
كسانى كه مسخره مى كنند مؤمنان پاكدل را كه به اندازه توانشان كمك كرده اند خدا آنها را مسخره مى كند. پيامبر فرمود ابوعقيل خرماهايت را روى اين خرماها بريز تا به واسطه خرماهاى تو اين خرماها بركت پيدا كند.
🔷سخاوت =سعادت
از امام صادق(ع) آمده است: «شَابٌّ سَخِىٌّ مَرْهَقٌ في الذُّنُوبِ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ عَزّوجلّ مِنْ شَيخٍ عَابِدٍ بَخِيلٍ»؛ جوانِ سخاوتمندِ آلوده به گناه، نزد خدا محبوبتر از پيرمرد عابد بخيل است.
به يقين اين «سخاوت» سبب امدادهاى الهى مى شود و سرانجام آن جوان آلوده را نجات مى دهد، ولى آن پير عابد بخيل به خاطر بُخلش در گناه فرو خواهد رفت.(۲)
🔶تکلیف ویژه منتظران
امام صادق (ع) فرمود:
يَأتي علَى النّاسِ زَمانٌ مَن سَألَ النّاسَ عاشَ و مَن سَكَتَ ماتَ .
زمانى بر مردم مى آيد كه هر كس دست خواهش به سوى مردم دراز كند زنده مى ماند و هر كس خاموش ماند مى ميرد.
گفته شد اگر چنین زمانی را درک کردیم تکلیف ما چیست؟
امام فرمود:
«تُعينُهُم بما عِندَكَ، فإنْ لَم تَجِدْ فبِجاهِكَ.»مردم را با مال خود يارى رسان و اگر چيزى نداشتى، با استفاده از مقام و موقعيت خود كمكشان كن.
پس انفاق جاه و هزینه کردن آبرو برای دیگران هم از مصادیق مهم خیر رسانی به دیگران به شمار میرود.(۳)
🔶بخشش مهدوی
پیامبر(ص) فرمود: «ان فی امتی المهدی... فیجیء الیه رجل فیقول یا مهدی اعطنی اعطنی قال فیحثی له فی ثوبه ما استطاع ان یحمله»
مهدی از امت من است... مردی سوی او میآید و میگوید: یامهدی به من چیزی عطاءکن به من چیزی عطاء کن، بعد پیامبر (ص) فرمودند: «مهدی» تا آنجاکه آن مرد توان حمل مال را دارد در دامن او میریزد».
منتظر حضرت مهدی(عج) باید تلاش کند در رفتار و اخلاق خود را شبیه آن حضرت نماید.(۴)
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.بحارالانوار، ج ۶۴، ص۳۱۰.
۲.الکافی،ج ۴، ص۱۴.
۳.الکافی،ج ۴، ص ۴۶.
۴.سنن الترمذی،ج ۴،ص ۴۳۹
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
ایمان و عوامل تقویت آن
[منبر ۲۰ دقیقه ای]
✔️روش
➖این منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🌙بیان احکام
پیرمرد و پیرزنی که به سبب پیری روزه گرفتن برای آنان حرج و سختی فوقالعاده دارد لازم نیست روزه بگیرند و قضای آن هم واجب نیست ولی باید برای هرروز فدیه بدهند، و اگر روزه گرفتن برای آنان اصلاً ممکن نباشد فدیه هم لازم نیست بدهند.
💰 در سایت مقام معظم رهبری فدیه برای هر روز دوازده هزار تومان اعلام شده است از این لینک قابل پرداخت است
🔷تمثیل
یـــــــــــه روز ی قزوینی رفت خالکوبی بکنه و گفت که در بدنش عكس یك شیر را خالکوبی کنند. روی زمین دراز كشید اما وقتی اولین سوزن در بدنش فرو رفت از درد داد كشید و گفت: اوهوی! داری منو میکشی؟
خالکوبی کننده گفت: خودت خواستهای, باید تحمل كنی
قزوینی پرسید: کجاشو داری میکشی ؟ گفت: دُم شیر را دارم میکشم.
قزوینی گفت, نفسم از درد بند آمد دُم نمیخواد
یارو دوباره سوزن را فروبرد قزوینی فریاد زد, الان کدوم عضوش را میكشی؟
یارو گفت: این گوش شیر است.
قزوینی گفت: این شیر گوش لازم ندارد.
عضو دیگری را نقش بزن. باز یارو سوزن در شانه مرد قزوینی فرو كرد, قزوینی ناله کرد که: این دیگر كدام عضو شیر است؟
یارو گفت: شكم شیر است
قزوینی گفت: این شیر سیر است شكم لازم ندارد.
یارو عصبانی شد, و سوزن را بر زمین زد و گفت: در كجای جهان كسی شیر بی سر و دم و شكم دیده؟ خدا هرگز چنین شیری نیافریده است.
شیر بی یال و دم و إِشكم كه دید
این چنین شیری خدا خود نافرید
➲آنچـــــــــــه گفته شد تمثیلی است از مثنوی معنوی، ملای رومی این تمثیل را برای افرادی ذکر کرده که دین داری شان مثل خالکوبی مرد قزوینی است. خود را مسلمان میدانند اما وقتی پای برخی دستورات اجتماعی خداوند مانند حجاب به میان میاد یا برخی دستورات نهی آمیز مثل حرام بودن الکل و موسیقی و رابطه با نامحرم و نجسی سگ و روزه گرفتن و مراعات حقوق دیگران و رعایت بیت المال و....پیش میاد راه دیگری را پیش میگیرند.
🔷حقیقت ایمان
حقیقت ایمان،عبارت است از تسلیم در ظاهر و باطن در برابر حق؛ بنابراین اگر کسی به چیزی یقین دارد اما تسلیم آن نیست به آن ایمان ندارد، بلکه دارای کفر جحودی است.
➖الکسیس،کارل برنده جایزه نوبل پزشکی مینویسد:«بالاترین آرزوی من و مهم ترین هدفم در زندگی، معتقد بودن و ایمان ورزیدن است، به شکلی عمیق و تسلیم محض (بی چون و چرا)، بدون آن که هرگز حاضر باشم درباره ایمانم بحث کنم یا از آن به انتقاد بپردازم.»
➖اندیشمند معروف اروپایی کئر کگارد :در مورد ایمان و اطاعت بی چون و چرا از خداوند کتاب« ترس و لرز» را نوشته است و قهرمان کتاب او حضرت ابراهیم است او با اشاره به امتحان بزرگ «دستور خداوند به ذبح فرزند» ،در یک پاراگراف از این کتاب می نویسد:
«ابراهیم از نگاه من پدر ایمان است چرا؟در حقیقت نه تنها نمی توان از ابراهیم فراتر رفت بلکه حتی نمی توان به او رسید. باید ایمان را وصف کرد اما باید دانست که هر وصفی از ایمان نارسا است، زیرا نخستین چیزی که از ایمان دانسته ایم این است که ایمان رابطه ای خصوصی با خداست . ابراهیم ایمان داشت و شک نکرد، او به محال ایمان داشت . عظمت او در این بود که به خدا چنان عشق می ورزید که مایل بود بهترین چیز خود را برای او قربانی کند. من نمی توانم ابراهیم را درک کنم؛ به یک معنا تنها چیزی که می توانم از او بیاموزم حیرانی است» .
➖ علامه مصباح: اولین مرتبه ایمان براى خروج از كفر باطنى و یافتن استعداد حضور در بارگاه الهى، یا به تعبیر دیگر، نجات از جهنم و كسب اجازه ورود به بهشت، این است كه به «الله» و «جمیع ما انزل الله» ایمان بیاوریم
نمىتوان ادعاى مؤمن و مسلمان بودن كرد، در حالى كه فقط بعضى از احكام و معارف اسلام را پذیرفتهایم و از پذیرفتن بعض دیگر آن استنكاف داریم.
حتى اگر مثلاً از هزار حكمى كه خداى متعال نازل كرده، ۹۹۹حكم را بپذیریم و فقط یك حكم را انكار كنیم، باز هم فایده ندارد و هنوز وارد اولین و نازل ترین مراتب ایمان هم نشدهایم و هم چنان بر كفر باقى هستیم!
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔷آیات قرآن
در مورد ایمان ، حقیقت و مراتب آن
➖ «إِنَّ الَّذِینَ یَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض وَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِكَ سَبِیلاً. أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا» ؛ كسانى كه به خدا و پیامبرانش كفر مىورزند و مىخواهند میان خدا و پیامبران او جدایى بیندازند و مىگویند: «ما به بعضى ایمان داریم و بعضى را انكار مىكنیم» و مىخواهند میان این [دو]، راهى را براى خود اختیار كنند، آنان در حقیقت كافرند. ﴿نسا/۱۵۰﴾
➖« أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ»؛ آیا به پارهاى از كتاب ایمان مىآورید و به پارهاى كفر مىورزید؟ پس جزاى هر كس از شما كه چنین كند جز خوارى در زندگى دنیا چیزى نخواهد بود، و روز رستاخیز ایشان را به سخت ترین عذاب ها بازبرند.﴿بقره/۸۵﴾
➖«هُوَ الَّذی أَنزَلَ السَکینَةَ فی قُلُوبِ المؤمِنِینَ لِیَزدادُوا إیمَنًا مَعَ إیمَنِهِم وَلله جُنُودُ السَمَوتِ والأرضِ وَکانَ اللهُ علیمًا حَکیمًا »او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند؛ لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است. ﴿فتح/۴﴾
➖«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ۖ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ». عربهای بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.» ﴿حجرات/۱۴﴾
➖«وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ» ﴿ انعام/٩٨﴾
او کسی است که شما را از یک نفس آفرید! و شما دو گروه هستید: بعضی پایدار (از نظر ایمان)، و بعضی ناپایدار؛ ما آیات خود را برای کسانی که میفهمند، تشریح نمودیم!
🔷احادیث
در مورد ایمان ، حقیقت و درجات
➖ پیامبر اکرم (ص) در وصیتش به علی (ع) فرمود:
«یا علی سَبعَةُ مَن کُنَّ فیهِ استَکمَلَ حَقِیقةَ الإیمانِ و أبوابُ الجَنّةِ مُفَتَّحَةُ لَهُ: مَن أَسبَغَ وُضُوءَهُ وَ أحسَنَ صَلاتَهُ وَ أدَّی زَکاةَ مالِهِ وَ کَفَّ غَضَبَهُ وَ سَجَنَ لِسانَهُ وَ استَغفَرَ لِذَنبِهِ وَ أدّی النَّصیحَةَ لأِهلِ بَیتِ نَبیهِ»؛ ای علی هفت خصلت است که در هر کس باشد حقیقت ایمان را به حدّ کمال رسانده و درهای بهشت برای او گشوده میشود: کسی که وضوی کامل بگیرد و نمازش را نیکو بجا آورد و زکات مالش را بپردازد و خشمش را نگه دارد و زبانش را زندانی کند و برای گناهش طلب آمرزش نماید و خیرخواه خاندان پیامبرش باشد».(۱)
➖پیامبر(ص) میفرمایند: «لا يُكْمِلُ عبدٌ الإيمانَ باللّه ِ حتّى يكونَ فيه خَمْسُ خِصالٍ :اَلتَّوَکُّلُ عَلَی اللهِ وَ التَّفویضُ اِلَی اللهِ و التسلیمُ لِأمرِ اللهِ و الرِّضا بِقَضَاءِ اللهِ وَ الصَّبرُ عَلی بَلاءِ اللهِ» ایمان بنده به خدا کامل نمیشود مگر اینکه در او پنج خصلت باشد توکل نمودن بر خدا، واگذار کردن کارها به خدا، تسلیم بودن در برابر فرمان خدا، راضی بودن به اراده خدا، و صبر کردن بر بلای خدا».(۲)
➖امام سجاد (ع) فرموده است: «عَلاماتُ المُوُمنِ خَمسُ: اَلوَرَعُ فِی الخَلوَةِ، وَ الصَّدَقَةُ فِی القِلَّةِ، وَ الصَّبرُ عِندَ المُصِیبةِ، وَ الحِلمُ عِندَ الغَضَبِ، و الصَّدقُ عِندَ الخَوفِ؛ مؤمن پنج نشانه دارد: پاکدامنی در خلوت و تنهایی، صدقه دادن در تنگدستی، شکیبایی در برابر مصیبت، بردباری در هنگام خشم و راستگویی با وجود بیم و ترس».(۳)
➖پيامبر خدا (ص) فرمود:
ثلاثٌ مِن الإيمانِ: الإنْفاقُ في الاقْتارِ، و بَذْلُ السَّلامِ للعالَمِ، و الإنْصافُ مِن نَفسِكَ
سه چيز از ايمان است: انفاق كردن در زمان تنگدستى، رواج دادن سلام در عالم، و انصاف داشتن.(۴)
➖پيامبر(ص) می فرماید:
لا يَحُقُّ العبدُ حقيقةَ الإيمانِ حتّى يَغْضَبَ للّه ِ و يَرضى للّه ، فإذا فَعلَ ذلكَ فَقَدِ اسْتَحَقَّ حقيقةَ الإيمانِ
بنده آنگاه به ايمان حقيقى دست مى يابد كه براى خدا به خشم آيد و براى خدا خشنود شود. پس ، هرگاه چنين باشد سزامند ايمان حقيقى گشته است.(۵)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔷تبیینعوامل تقویت ایمان
در پرتو یک حدیث نورانی
امام صادق (ع)میفرماید:
«وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ كُلَّهُ فِي أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ اَلثَّانِي أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ اَلثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ اَلرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ».همه علم مردم را در چهار چيز يافتم: اول اينكه پروردگار خود را بشناسي. دوم اينكه بداني با تو چه كرده(از خلقت زیبا، نعمت عقل و حواس و ارسال رسل و انزال كتب )سوم اينكه بداني او از تو چه خواسته است، چهارم اينكه بداني چه چيز ترا از دينت خارج كند.(۶)
🔻در حدیث فوق چهار عنوان مطرح شده است که به نظر می رسد همین چهار عنوان محورهای اصلی تقویت ایمان محسوب می شوند که توضیح مختصر این چهار عنوان می پردازیم؛🔺
۱.معرفت( شناخت)
برای معرفت خداوند، آثار زیادی مترتب است که ایمان انسان را به مراتب بالاتر ارتقا میدهد؛
➖یکی از آثاری که برای معرفت حقیقی خدا ذکر شده است «بینیازی از خلق خدا» است. اگر کسی واقعا خدا را بشناسد احساس میکند که هیچ نیازی به غیر خدا ندارد. از حضرت امیر(ع)نقل شده است: «مَنْ سَكَنَ قَلْبَهُ الْعِلْمُ بِاللَّهِ سَكَنَهُ الْغِنَى عَنْ خَلْقِ اللَّهِ در هر دلی که معرفت خدا جای گیرد، بینیازی از خلق خدا هم جای خواهد گرفت.»(۷)
➖ از آثار دیگر شناخت خدای متعال معطوف شدن بیشتر توجه انسان به حیات آخرت و کم اعتنا شدن او به زندگی دنیاست. از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است: «عَجِبْتُ لِمَنْ عَرَفَ رَبَّهُ كَیْفَ لَا یَسْعَى لِدَارِ الْبَقَاء؛تعجب میکنم از کسی که ادعای شناخت خدا را دارد، اما برای زندگی ابدی آخرت تلاشی نمیکند».(۸)
➖ تعظیم در برابر خداوند یکی دیگر از آثار معرفت است؛ امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «لَا یَنْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اللَّهِ أَنْ یَتَعَظَّمَ فَإِنَّ رِفْعَةَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ یَتَوَاضَعُوا لَه؛ برای کسی که عظمت خداوند را شناخته است شایسته نیست که بزرگی نُماید. به درستی بلندمرتبگی کسانی که عظمت او را میدانند آن است که در برابر او فروتنی کنند.»(۹)
۲.تفکر در الطاف و نعم
یکی دیگر از راههای تقویت ایمان تفکر در الطاف و نعم الهی است.
اگر ما شب تا صبح بنشينيم و فکر کنيم که خدا چهقدر نعمت به ما عطا کرده برکات بسيار فراواني براي ما خواهد داشت؛
➖اولين آنها اين است که وقتي انسان به دادههاي خدا و ارزش آنها پي ميبرد، اگر کمبودهايي هم در زندگيش وجود داشته باشد توجه او را جلب نميکند و بهخاطر آنها غصهدار نميشود.
➖دومين اثر تفکر در نعمتهاي الهي جوشش محبت خدا در دل انسان است. اين امري طبيعي است که هر کس به انسان خدمت کند انسان به او علاقهمند خواهد شد و او را دوست خواهد داشت.
۳.شناخت دستورات خداوند
پیامبر(ص) فرموده است:
«ماعُبِدَالله ُتعالى بشيءٍ أفضَلَ مِن الفِقهِ في الدِّينِ»هیچ طاعتی و عبادتی نیست پس از ایمان بهتر از آنکه فقه و شریعت بدانستن.(۱۰)
پیامبر فرمود:«مَن تَفَقَّهَ فى دينِ اللّهِ ، كَفاهُ اللّهُ هَمَّهُ ، و رَزَقَهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ» .هر كس در دين خداوند به ژرفكاوى بپردازد ، خداوند ، كار او را كفايت مى كند و از جايى كه گمان نمى بَرد ، روزى اش مى رساند .(۱۱)
امام باقر(ع) فرمود:«تَفَقَّهُوا فِی الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ إِلَّا فَأَنْتُمْ أَعْرَاب».در مورد حلال حرام الهی تحقیق کنید و دنبال آموختن آنها باشید؛ وگرنه شما هم از نظر جهل و دوری از تمدن، نظیر اعراب خواهید بود.( که خداوند اعراب را در کفر ورزی شدید دانسته؛الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً). (۱۲)
۴.شناخت موانع ایمان
انسان مؤمن باید در جهت پاسداری از ایمان خود تلاش کند و موانع ایمان و چیزهای که میتواند او را از ایمان و معنویت جدا کند را بشناسد که خداوند در قرآن به برخی از آن عوامل اشاره فرموده است که همنشین بد ، سخنان لغو و هواهای نفس، از آن جمله اند؛
➖همنشین بد؛ «وَقَيَّضْنا لَهُمْ قُرَنآءَ فَزَيَّنُوْا لَهُمْ ما بَيْنَ اَيْديهِمْ وَما خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فى اُمَم قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ اِنَّهُمْ كانُوا خاسِرينَ»؛ ما براى آنها همنشينانى قرار داديم كه زشتيها را از پيش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند؛ و فرمان الهى درباره آنان تحقّق يافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جنّ و انس كه قبل از آنها بودند گرفتار شدند؛ آنها مسلّماً زيانكار بودند!
➖ سخنان لغو ؛ وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ..
و برخی از مردم، سخنان بیهوده سرگرم کننده را می خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند.
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
➖ هواهای نفس؛ قرآن،یکی دیگر از عوامل گمراهی و خروج از ایمان را هواهای نفسانی دانسته :
➖ «فَإِن لَّمْ یسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» پس اگر اجابتت نكردند، بدان كه از پى هواى نفس خويش مىروند و كيست گمراهتر از آن كس كه بىآنكه راهنمايى از خدا خواهد، از پى هواى نفس خويش رود؟ زيرا خدا مردم ستمكاره را هدايت نمىكند» (القصص/۵۰).
➖وَلاَ تَتَّبِعِ الْهَوَی فَیضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ؛ و هوا را پیروی مکن که گمراه کند تو را از راه خدا". (ص، ۲۶)
💠داستان
[هواهای نفسانی از موانع ایمان]
روحانیون مسیحی نجران وقتی در مدینه به حضور پیامبر رسیدند و نظر آن حضرت را در مورد حضرت عیسی پرسیدند و از آن حضرت شنیدند که حضرت عیسی خدا نیست بلکه بنده و پیامبر خداست، پرسیدند: «اگر او بنده خداست، پس پدرش کیست؟!»
در همین حال به پیامبر (ص) وحی نازل شد که از آنها بپرس، درباره حضرت آدم چه می گویید؟ آیا او بنده خدا و مخلوق خدا نبود که مانند سایر بندگان می خورد و می نوشید و سخن می گفت؟!
وقتی پیامبر (ص)از آنان سؤال کرد، پاسخ دادند: آری او چنین بود . پیامبر (ص)پرسید: بسیار خوب! پدر آدم که بود؟ آنان در جواب عاجز شدند و با حالتی حیرت زده به همدیگر نگاه کردند .
در آن حال خداوند متعال این آیه را فرستاد: «ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون » مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است، که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! او موجود شد .
بنابراین ، ولادت عیسی (ع) بدون پدر، هرگز نمی تواند دلیل الوهیت او باشد، وگرنه باید حضرت آدم را به خدا بودن شایسته تر دانست که نه پدر دارد و نه مادر .
وقتی آنان از جواب فروماندند، پیامبر(ص)بار دیگر آنان را به اسلام دعوت کرد و آنها برای رهایی خویش تظاهر به اسلام کرده و گفتند: «ما مسلمان شدیم .» پیامبر (ص) فرمود: نه! دروغ می گویید و شما را علاقه به صلیب موهوم عیسی (ع) و شراب خواری و خوردن گوشت خوک مانع می شود که قلبا دین حق را بپذیرید!
💠داستان
[رفیق بد از عوامل بی ایمانی]
در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابی بود. عقبه، آدم سخی و بلند نظر بود، هر زمان از مسافرت برمی گشت، سفره مفصلی ترتیب می داد و دوستان و بستگان را به مهمانی دعوت می کرد، و در عین آنکه در صف مشرکان بود، دوست می داشت که پیامبر اسلام (ص) را نیز مهمان خود کند.
در مراجعت از یکی از مسافرت ها، سفره گسترده ای ترتیب داد و جمعی، از جمله پیامبر (ص) را دعوت کرد.
دعوت شدگان به خانه او آمدند، و کنار سفره غذا نشستند، پیامبر (ص) نیز وارد شد و کنار سفره نشست، ولی از غذا نخورد، و به عقبه فرمود: من از غذای تو نمی خورم مگر اینکه به یکتائی خداوند، و رسالت من گواهی دهی.
عقبه، به یکتائی خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهی داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد.
این خبر به گوش دوست عقبه یعنی ابی رسید، او نزد عقبه آمد و به وی اعتراض شدید کرد و حتی گفت: تو از جاده حق منحرف شده ای.
عقبه گفت: من منحرف نشده ام، ولی مردی بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد جز اینکه به یکتائی خدا و رسالت او گواهی بدهم، من از این، شرم داشتم که او سر سفره من بنشیند ولی غذا نخورده برخیزد.
ابی گفت من از تو خشنود نمی شوم مگر اینکه در برابر محمد(ص) بایستی و او را توهین کنی و...
عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف کافران شرکت نمود و در همان جنگ به هلاکت رسید.
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.الخصال،ج۲،ص۳۴۵
۲.بحار الأنوار ،ج۷۷،ص۱۷۷.
۳.بحار الأنوار ،ج۶۷،ص۲۹۳.
۴.كنز العمّال ،ص۸۸
۵.كنز العمّال،ص۹۹
۶.الکافي،ج۱،ص۵۰.
۷.غرر الحكم ،۸۸۹۶.
۸.غرر الحکم، ج۱، ص۴۶۰
۹.نهج البلاغة، خطبه ۱۴۷.
۱۰.كنز العمّال،۲۸۷۵۲.
۱۱.كنز العمّال ،۲۸۸۵۵.
۱۲. المحاسن، ج۱، ص۲۲۷.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d