انصاف و رعایت حقوق دیگران
[منبر ۲۰ دقیقه ای]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
💎 بیان احکام
#احکام_شرعی
اگر در بدن یا لباس نمازگزار، خون زخم، جراحت یا دمل باشد، چنانچه آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای بیشتر مردم یا برای شخص او سخت و مستلزم حرج و مشقت است، تا وقتی که زخم، جراحت یا دمل خوب نشده است، می تواند با آن خون نماز بخواند. همچنین چرکی که با خون بیرون می آید یا دوایی که روی زخم می گذارند و نجس می شود، همین حکم را دارد.
💠داستان
ایجاد انگیزه
يكي از علما آرزوي زيارت حضرت امام زمان(عج) را داشت و از عدم موفقيت رنج مي برد. مدتها رياضت كشيد، در ميان طلاب حوزه علميه نجف اشرف معروف است: هر كس چهل شب چهارشنبه پي درپي به مسجد سهله رفته و عبادت كند خدمت حضرت ولي عصر(ع) مي رسد.
ايشان مدتها كوشش كرد ولي به مقصود نرسيد، بنابراين به علوم غريبه و اسرار حروف و اعداد متوسل شد، چله ها نشست، رياضت ها كشيد ولي نتيجه نگرفت، در اين مدت به خاطر بيداري هاي فراوان و مناجات سحرگاهان صفاي باطني پيدا كرده بود، گاهي نوري در دلش پيدا مي شد و حال خوشي به او دست مي داد، حقايقي مي ديد و دقايقي مي شنيد. دريكي از اين حالات معنوي به او گفته شد: ديدن امام زمان(ع) براي تو ممكن نيست، مگر اينكه به فلان شهر سفر كني. هر چند مسافرت مشكل بود ولي در راه رسيدن به مقصود آسان مي نمود. به اين منظور روانه شد، بعد از چند روز به آن شهر رسيد، در آنجا نيز به رياضت مشغول شد و چله گرفت، روز سي و هفتم يا سي و هشتم به او گفتند: الان حضرت در بازار آهنگران در دكان پير مردي قفل ساز نشسته اند، هم اكنون برخيز و شرفياب شو با اشتياق از جا بلند شده روانه دكان پيرمرد شد، وقتي به آنجا رسيد، ديد حضرت آنجا نشسته اند و با پيرمرد گرم سخنان محبت آميز مي باشند، همين كه سلام كرد پاسخ فرموده و اشاره به سكوت كردند.
در اين حال پيرزني ناتوان، قد خميده و عصا زنان جلو آمد و با دست لرزان قفلي را نشان داد و گفت: ممكن است براي رضاي خدا اين قفل را به مبلغ سه شاهي بخريد زيرا من به پولش نياز دارم. پيرمرد قفل را گرفت و نگاه كرد، ديد بي عيب و سالم است، گفت: خواهرم اين قفل دو عباسي (هشت شاهي) ارزش دارد، زيرا پول كليد آن بيش از ده دينار نيست، شما اگر ده دينار (دوشاهي) به من بدهيد، من كليد اين قفل را مي سازم آن وقت ده شاهي قيمتش خواهد بود.
پيرزن گفت: من به آن نيازي ندارم، شما اين قفل را سه شاهي از من بخريد، دعايتان مي كنم.
پيرمرد در كمال سادگي گفت: خواهرم تو مسلماني، من هم مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حق او را ضايع كنم. اين قفل اكنون هشت شاهي ارزش دارد، من اگر بخواهيم منفعت ببرم، به هفت شاهي مي خرم، زيرا در معامله دوعباسي، بيش از يك شاهي منفعت بردن بي انصافي است. اگر مي خواهي بفروشي من هفت شاهي مي خرم و باز تكرار مي كنم قيمت واقعي آن دو عباسي است، چون من كاسب هستم و بايد نفعي ببرم، يك شاهي ارزانتر مي خرم.
شايد پيرزن باور نمي كرد كه اين مرد درست مي گويد، ناراحت شده بود كه من خودم مي گويم هيچ كس به اين مبلغ راضي نشده و من التماس كردم كه سه شاهي خريداري كنند، زيرا مقصود من با ده دينار (دو شاهي) انجام نمي گيرد و سه شاهي پول مورد احتياج من است. پيرمرد هفت شاهي پول به آن زن داد و قفل را خريد. همين كه پيرزن رفت، امام(ع) به من فرمود: آقاي عزيز! اين منظره را ديدي و تماشا كردي؟ اينطور شويد تا ما به سراغ شما بياييم، چله نشيني لازم نيست، به جفر متوسل شدن سودي ندارد، عمل سالم داشته باشيد و مسلمان باشيد تا من بتوانم با شما همكاري كنم، من از همه اين شهر اين پيرمرد را انتخاب كرده ام زيرا او ديدن دارد و خدا را مي شناسد، اين هم امتحاني بود كه داد. از اول بازار اين پيرزن عرض حاجت كرد و چون او را محتاج و نيازمند ديدند همه در مقام آن بودند كه ارزان بخرند و هيچ كس حتي سه شاهي نيز خريداري نكرد و اين پيرمرد به هفت شاهي خريد، هفته اي بر او نمي گذرد مگر آنكه من به سراغ او مي آيم و از او دلجويي و احوالپرسي مي كنم.
👈در دعاي ماثور از امام زمان(عج) به نام توفيق الطاعه، هنگامي كه مي خواهد بهترين صفات شخصي و اجتماعي را بيان كند، جامعه برتر اسلامي را اينگونه ترسيم مي كند: « وَ عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ.» خداوندا توفيق ده تا اميران جامعه با مردم به عدالت همراه با شفقت و مهرورزي رفتار كنند و مردم نيز انصاف و رفتار نیک را مراعات نمايند.
🔻با این مقدمه مهدوی موضوع رعایت عدل و انصاف و اجتناب از ظلم و ستم مبحثی تقدیم می داریم 🔺
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🟢بیان موضوع
[نکات مقدماتی]
➖رعایت حقوق مردم از دستورات اکید و از خطوط قرمز حرمت در دین اسلام است؛ تا آنجا که خداوند حق مردم را بر حق خویش مقدم فرموده است. امام علی (ع) می فرمایند:« جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ [عَلَى حُقُوقِهِ] فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عِبَادِ اللَّهِ کانَ ذَلِک مُؤَدِّیاً إِلَى الْقِیامِ بِحُقُوقِ اللَّه»خداوند سبحان حقوق مردم را پیش روى حقوق خود گردانید، پس هر که حقوق بندگان خدا را رعایت کند، این کار به رعایت کردن حقوق خدا بیانجامد.(۱)
➖انصافورزی در رفتارهای متقابل اجتماعی از عوامل کاهش آسیبهای اجتماعی و ایجاد محیط سالم برای زندگی است .
از این امام علی(ع) رعایت انصاف با خدا، مردم، خویشان و زیردستان را از مالک اشتر خواهان است.
🔷انصاف؛از ادعا تا عمل
ممکن است خیلی ها در مقام و شعار ،ادهاهای بزرگی داشته باشند و فرعون وار ، خود را خدای خوبی ها بدانند اما در عمل در حد قدرت و توانایی خود ستمگر تمام عیار باشد.
چنانچه خیلی ها هستند، که دم از انصاف و عدالت و رعایت حقوق دیگران میزنند اما خود در همان محلی که با مردم ارتباطات مالی دارد عدالت و انصاف را رعایت نمیکند ، در کتابی جمله ای جالب و دقیق نوشته بود که « فرعون زیاد شده است فقط وسعت مصرها فرق میکند» گاهی یک مغازه ،یک تعمیرگاه ،یک مرکز خدماتی دولتی یا آزاد که یک نفر در آن حقوق افراد را رعایت نمیکند همان یک نفر فرعونی است در مقیاس کوچک.
➖در حدیثی از امیرالمومنین (ع) تجاوز به اموال دیگران از بزرگ ترین گناهان دانسته شده است: «أعظمُ الخطایا اِقتِطاعُ مالِ امرِیءٍ مُسلِمٍ بِغَیر حَقٍّ» عظیمترین گناهان، خوردنِ به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است.(۲)
♻️مصادیق انصاف
آن چه بیشتر از حق الناس به ذهن متبادر می شود، دست درازی به اموال دیگران است؛ اما مصادیق حق الناس بسیار فراتر از این است، از جمله: هتک حرمت، گناهان زبانى نظیر غیبت، تهمت، شایعه، زخم زبان، سرزنش، اهانت و سخن چینى، و هر عمل دیگری که موجب آبروریزى و تخریب شخصیت کسی گردد، از مصادیق حق الناس به حساب می آید.
همچنین است هر عمل دیگری که دیگران را به زحمت اندازد، از جمله سدّ معبر، رعایت نکردن قوانین رانندگی، ایجاد سر و صدای زیاد، آلوده کردن آب و هوا، قطع بی منطق درختان و ریختن زباله در خیابان و... .
🟢انصاف؛ سیره معصومانه
اگر كسي بخواهد به خلق و خوي به پيامبر(ص) شباهت يابد بايد ببيند كه كدام اخلاق رسول الله(ص) از نظر خداوند و خود آن حضرت(ص) مهمتر و ارزشمندتر است تا بكوشد در اين زمينه هاي خاص خود را شبيه آن حضرت كند. براساس روايات، مراعات انصاف از مهمترين خصوصيات پيامبر و نيز اميرمؤمنان علي(ع) بوده است. اميرمؤمنان(ع) به حكم عدالت و انصاف هيچ گونه مراعات خويش و خويشاوندي نمي كرد و حتي شماري از آنان را به سبب اجراي عدالت، مجازات شديد تا حد مرگ و قتل كرد. رسول اكرم(ص) در خطابي به اميرمؤمنان علي(ع) درباره ارزش و جايگاه انصاف و مراعات آن در حق خود مي فرمايد: «اَلا اُخْبِرُكُمْ بِاَشْبَهِكُم بى؟ قَالوا: بَلى يا رَسولَ اللّه ِ! قالَ: اَحْسَنُـكُم خُلْقا وَ اَلْيَنُـكُم كَنَفا وَ اَبَرُّكُم بِقَرابَتِهِ وَ اَشَدُّكُم حُبّا لاِِخْوانِهِ فى دينِهِ وَ اَصْبَرُكُم عَلَى الْحَقِّ وَ اَكْظَمُكُم لِلْغَيْظِ وَ اَحْسَنُـكُم عَفْوا وَ اَشَدُّكُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ»
آيا شما را از شبيه ترينتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر كس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خويشانش نيكوكارتر، نسبت به برادران دينى اش دوست دارتر، بر حق شكيباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و در خرسندى و خشم، با انصاف تر باشد(۳)
🔴آثار بی انصافی و ظلم در جامعه
بسیاری از مشکلات کنونی جوامع مختلف ریشه در بی تفاوتی نسبت به حقوق دیگران دارد. مشکلات فراوان کارفرمایان و کارگران، از بین رفتن اعتماد متقابل میان خریداران و فروشندگان، ایجاد کدورت میان همسایگان، نزدیکان و حتی میان خواهران و برادران و همسران، تبدیل شدن دوستی ها به دشمنی ها و ...
تولید فقر در اجتماع از دیگر آثار عدم رعایت حق الناس است.
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔶آثار و بركات مراعات انصاف
🔸الفت انسجام اجتماعی
به همان میزان که بی انصافی و ظلم به یگدیگر در جامعه شکاف و بدبینی ایجاد میکند انصاف يكي از مهمترين عوامل الفت و انسجام اجتماعي است.
امام علي(ع) درباره تأثير مهم انصاف در الفت و انسجام اجتماعي مي فرمايد: «الإِنصافُ يَرفَعُ الخِلافَ ، ويوجِبُ الاِئتِلافَ» انصاف، اختلافات را از بين مي برد و موجب الفت و همبستگي مي شود.(۴)
➖و مي فرمايد: «الإنصافُ يُؤلِّفُ القُلوبَ» انصاف، دلها را الفت مي بخشد و به هم نزديك مي كند.(۵)
➖و میفرماید: «الِانصافُ یستَدیمُ المحَبَّة»انصاف دوستی را استمرار می بخشد.(۶)
➖از این روست که که رعایت انصاف از جمله سخت ترین و مهم ترین تکالیف انسان قلمداد شده است؛
➖پیامبر(ص) میفرماید:
«أَشَدُّ الْأَعْمالِ ثَلَاثَةٌ مُوَاسَاةُ الْإِخْوانِ فِی الْمَالِ وَإِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَذِكْرُ اللهِ عَلَی كُلِّ حَالٍ»
سخت ترین كارها سه امر است با برادران در مال و ثروت مواسات نمودن، و با مردم به انصاف رفتار كردن و در همه حال بياد خدا بودن.(۷)
🔸نزول برکات الهی
از مهمترين آثار و بركات مراعات انصاف آن است كه شخصي نه تنها خود از عذاب استيصال در دنيا رهايي مي يابد بلكه جامعه اي كه در آن زندگي مي كند به سبب وجود انسان منصف از عذاب و خشم الهي در امان خواهدبود و خداوند به سبب همين منصف بر آن ديار و جامعه رحم مي كند. رسول اكرم(ص) دراين باره مي فرمايد: با مردم منصفانه رفتار كن و نسبت به آنان خيرخواه و مهربان باش، زيرا اگر چنين بودي و خداوند بر مردم آباديي كه تو در آن به سر مي بري خشم گرفت و خواست برآنان عذاب فرو فرستد، به تو نگاه مي كند و به خاطر تو به آن مردم رحم مي كند.
➖خداي متعال مي فرمايد «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
➖پيامبر به ابن مسعود فرمود :
« يا بنَ مَسعودٍ، أنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ ، و انصَحِ الاُمَّةَ و ارحَمْهُم ، فإذا كُنتَ كذلكَ و غَضِبَ اللّه ُ على أهلِ بَلدَةٍ أنتَ فيها و أرادَ أن يُنزِلَ علَيهِمُ العَذابَ نَظَرَ إلَيكَ فرَحِمَهُم بِكَ ، يقولُ اللّه ُ تعالى : «و ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ القُرى بِظُلْمٍ و أهْلُها مُصْلِحونَ» .
اى پسر مسعود! از جانب خود به مردم حق بده و با انصاف باش و نسبت به آنان خيرخواه و مهربان باش؛ زيرا اگر چنين بودى و خداوند بر مردم آبادى اى كه تو در آن به سر مى برى خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرو فرستد، به تو نگاه مى كند و به خاطر تو به آن مردم رحم مى كند. خداى متعال مى فرمايد : «و پروردگار تو [هرگز ]بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاحگرند، به ستمى هلاك كند».(۸)
🔸افزایش رزق و روزی
مراعات انصاف عامل افزايش رزق و روزي است. بسياري از مردم از وضعيت مالي شكايت دارند، در حالي كه هركدام نسبت به ديگري انصاف نمي ورزد و كم مي گذارد.
به عنوان مثال ؛
☜پول هايي كه برخي رانندگان با بي انصافي از مسافران مي گيرند،
☜خرج اضافی که تعمیرکار بر مشتری تحمیل میکند نوعی بی انصافی است ،
☜ گران فروشی های غیر قانونی فروشندگان از مصادیق بی انصافی است.
همه اینها عامل بي بركتي در زندگي است، چرا كه آه مظلوم را هم به دنبال دارد كه راننده را به خدا واگذار كرده است. شكي نيست كه خداوند آه مظلومي كه به سبب ناتواني در احقاق حق خود و نه به سبب منظلم بودن، ظالم را به خدا واگذار مي كند، به سرعت مجازات مي كند كه يكي از آثار اين عذاب و مجازات همين بي بركتي در پولي است كه به دست آورده و به قول خودش درآمد خوب داشته است ولي خداوند نه تنها به سبب بي انصافي چاله بلكه چاهي براي او مي كند كه با آن درآمد نمي تواند آن را پر كند. جالب اين است كه غر مي زند كه زندگي اش به سبب مشكلات مالي سخت و دشوار شده است.
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ»
و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم!»(۹)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠حکایت
يكي از سخنرانان اهل منبر كه اهل علم و دانش است نقل مي كرد كه: روزي مردي نزد اميرمؤمنان علي(ع) آمد و از وضعيت خود شكايت كرد و گفت: من بنا هستم و روزي پنج درهم دستمزد مي گيرم ولي روز به روز وضعيت زندگي ام بدتر مي شود. چه كار كنم تا وضعيت زندگي ام بهبود يابد؟ آن حضرت(ع) به وي فرمود: روزي سه درهم بگير! مرد با شگفتي گفت: روزي پنج درهم مي گيرم ولي وضعيت نابسامان است، حالا چگونه با سه درهم وضع من بهبود مي يابد.
حضرت فرمود: از من مشورت و راهنمايي خواستي گفتم. اگر بدان عمل كني وضعيت تو خوب مي شود. مرد از نزد آن حضرت(ع) رفت و به توصيه آن حضرت(ع) عمل كرد. مدتي بعد بازگشت و به آن حضرت فرمود كه وضعيت من بهبود يافته است ولي مي خواهم بدانم كه چگونه چنين چيزي ممكن مي شود؟ آن حضرت(ع) فرمود: دستمزد تو سه درهم بيشتر نبود و تو انصاف نمي كردي و مزد بيشتر مي گرفتي كه ظلم بود. وقتي انصاف روا داشتي خداوند در مالت بركت قرار داد و وضعيت زندگي ات بهبود يافت.
💠داستان
مي گويند كه شيخ رجبعلي خياط، آن عارف روشن ضمير قرن حاضر، در گرفتن اجرت براي كار خياطي، بسيار با انصاف بود. به اندازه اي كه سوزن مي زد و به اندازه كاري كه مي كرد مزد مي گرفت. به هيچ وجه حاضر نبود بيش از كار خود از مشتري چيزي دريافت كند.
يكي از روحانيون نقل مي كند كه: عبا و قبا و لباده اي را بردم و به جناب شيخ دادم بدوزد، گفتم چقدر بدهم؟
گفت: «دو روز كار مي برد، چهل تومان.»
روزي كه رفتم لباسها را بگيرم گفت: «اجرتش بيست تومان مي شود.»
گفتم: فرموده بوديد چهل تومان؟
گفت: «فكر كردم دو روز كار مي برد ولي يك روز كار برد»!
💠داستان
چندي پيش مصاحبه خبرنگار با يك نانواي باانصاف منتشر شد؛
وي علي رغم گران شدن رسمي قيمت نان از سوي دولت، نان را به همان قيمت قبلي مي فروخت وقتي از او علت را پرسيدند گفت چون اين آردها از خريد قبلي ام بوده، بايد نان را هم به قيمت قبل بفروشم تا پس از تمام شدن آن و خريد آرد به قيمت جديد، نان را هم به قيمت جديد بفروشم.
💠داستان
سلطان ملکشاه سلجوقی در کنار زاینده رود شکار می نمود. ساعتی در مرغزاری استراحت کرد. یکی از غلامان خاص، گاوی در کنار نهری دید می چرید، آن را ذبح کرد و پاره ای از گوشتش را کباب نمود. آن گاو از پیرزنی بود که چهار یتیم داشت و وجه معیشت ایشان از شیر آن حاصل میشد. چون آن پیرزن از این واقعه مطلع شد، دود از نهاد او برآمد و مقنعه از سر کشید، بر سر پلی که گذرگاه آن سلطان بود نشست. تا اینکه سلطان به آنجا رسید. با قد خمیده از جای جست و با دیده ی گریان رو به سلطان کرد و گفت: ای پسر الب ارسلان! اگر داد مرا در سر این پل نمی دهی در سر پل صراط دست دادخواهی برآرم و دست خصومت از دامنت برندارم! بگو از این دو پل کدام را انتخاب می کنی؟ سلطان از هیبت این سخن بر خود بلرزید. پیاده شد و گفت: مرا طاقت سر پل صراط نیست! بگو چه ستمی بر تو شده؟ پیر زال صورت حال را به موقف عرض رسانید. سلطان متاثر گشت! اول فرمود تا آن غلام را به سیاست رسانند، و به عوض آن ماده گاو، هفتاد گاو- و به روایتی دویست گاو- از سرکار خاصه به آن پیر زال دادند.
گویند که چون ملکشاه از دنیا برفت، آن پیرزن بر سر قبر او نشست و گفت: پروردگارا! من بیچاره بودم، او مرا دستگیری کرد. امروز او بیچاره است، تو او را دستگیری کن! یکی از نیکان، سلطان را در خواب دید و گفت: خدا با تو چه کرد؟ گفت: اگر نه دعای آن پیرزن بودی، مرا عذابی می کردند که اگر بر همه ی اهل زمین قسمت می نمودند، همگی معذب می شدند.
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.شرح غررالحكم ، ج۳، ص۳۷۰
۲.تحف العقول،ص۲۱۷.
۳.مكارم الاخلاق، ص۴۴۲.
۴.غررالحكم، ج۲، ص۳۰، ح۱۷۰۲
۵.همان،۱۱۳۰
۶.ميزان الحكمه، ج۱۴، ح ۲۰۱۹۶.
۷.الإرشاد،ج۲ ،ص۱۶۷
۸. مکارم الاخلاق ج۲،ص۳۶۹
۹.طه/۱۲۴.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
جهاد با نفس (۸۳)
منبر یک دقیقه ای🕙
[ نکاتی تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
❇️مقدمه
جهاد با نفس بخشی از کتاب وسائل الشیعه است که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند ،مبحث ۸۳ که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛
حضرت امیر(ع) فرمود:
«هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ(ع) فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلاَثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اِثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا اَلثَّلاَثُ فَقَالَ اَلْعَقْلُ وَ اَلْحَيَاءُ وَ اَلدِّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّي قَدِ اِخْتَرْتُ اَلْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ اَلدِّينِ اِنْصَرِفَا وَ دَعَاهُ - فَقَالاَ يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ اَلْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ» .
جبرئیل بر آدم فرود آمد و گفت: ای آدم! به من فرمان دادهاند که از تو بخواهم یکی از سه چیز را برگزینی. پس تو یکی را برگزین و دو دیگر را رها کن.
آدم گفت: ای جبرئیل! آن سه چیز کدامند؟
جبرئیل گفت:
عقل و دین و حیا.
آدم گفت: من عقل و خرد را برگزیدم.
آنگاه جبرئیل خطاب به حیاء و دین گفت: دور شوید و آدم را به حال خود واگذارید. آن دو گفتند: ای جبرئیل ما نمیتوانیم از او دور شویم؛ چون به ما دستور داده شده که هر جا عقل باشد ما نیز همراه او باشیم.
جبرئیل گفت: پس به آنچه دستور دارید رفتار کنید. این بگفت و به آسمان پرواز کرد.(۱)
🟢بیان کلی
خداوند ابزاری برای کمال انسان و تشخیص درست و نادرست در اختیار انسان قرار داده است که هر کسی بخواهد در جهاد با نفس قدم بردارد باید به آن ها توجه داشته باشد که در یک حصر عقلی می توان آن ابزار رشد را در سه نوع تصور کرد؛ برنامه های دینی ، شناخت های عقلانی و گرایش های فطری ، که انسان باید همه این ها را به کار بگیرد تا به رشد و کمال دست پیدا کند.
اما آنچه قصد داریم در این مبحث کوتاه بر آن تاکید دو عنصر عقل و دین نیست بلکه شناخت های درونی است که گاهی با عبارت «فطرت» از آن تعبیر می شود.
🟢نقش ادراکات فطری
ادراكاتي كه همه افراد بشر به گونه يكسان واجد آنها هستند مثل خوب بودن صداقت و بد بودن ظلم همین طور حیا داشتن نقش بزرگی در کمال و سعادت انسان دارند که اگر این قبیل ادراکات نباشد عقل و دین نمی تواند انسان را به سعادت رهنون شوند.از این رو می توان گفت خداوند در درون انسان ها عامل راهنمایی قرار داده است.
🌸شعر
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
🟢چگونگی شناخت های درونی
استادمطهری در مورد شناخت های فطری می نویسند:
انسان نه ساخته و پرداخته به دنيا ميآيد و نه خالي خالي و فاقد هر بعدي از ابعاد انساني كه تمام ابعاد انساني را جامعه به او بدهد؛ بلكه انسان وقتي كه به دنيا ميآيد بذر اين امور انساني در وجودش كاشته شده، در جامعه اينها بايد رشد كند؛ مثل زميني كه بذر را در آن پاشيدهاند و الآن در درون اين زمين وجود دارد، فقط احتياج دارد به اينكه به اين زمين آب و نور و حرارت برسد و شرايط مساعد موجود باشد تا اين بذر از درون رشد كند.(۲)
🟢شناخت ویژه درونی در آیه و حدیث
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا»
و [ياد كن] آن گاه را كه پروردگارت از پشت هاى بنى آدم ، ذريّه آنان را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت كه : آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند : چرا ؛ گواهى داديم» .
امام صادق (ع) به پرسشی درباره این آیه این گونه پاسخ دادند:
«نَعَم ، فَثَبَتَتِ المَعرِفَةُ و نَسُوا المَوقِفَ و سَيَذكُرونَهُ ، و لَولا ذلِكَ لَم يَدرِ أحَدٌ مَن خالِقُهُ و رازِقُهُ ، فَمِنهُم مَن أقَرَّ بِلِسانِهِ فِى الذَّرِّ و لَم يُؤمِن بِقَلبِهِ ، فَقالَ اللّهُ : «فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ»
آرى . معرفت ، استوار شد و جايگاه از ياد رفت و به زودى به ياد خواهند آورد و اگر چنين نبود ، هيچ كس خالق و رازق خود را نمى شناخت . پس برخى از آنها ، در عالم «ذرّ» به زبان ، اقرار كردند ؛ ولى به دل ، ايمان نياوردند . از اين روست كه خدا فرمود : «آنان به آنچه پيش تر تكذيب كرده بودند ، ايمان نمى آوردند» .(۳)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱. وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۵۸.
۲.فلسفه تاريخ، ج۴، ص۲۵۳
۳.بحار الأنوار،ج۱۶،ص۲۸۰
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
منبر یک دقیقه ای🕘
موضوع: ویژگی های منتظران(۸۴)
[ نکاتی برگزیده و کوتاه تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود]
بسم الله الرحمن الرحیم
أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة و الغَیبَةِ الإلهیَّة ، أللّهمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ
✅مقدمه
برای تحقق اهداف خلقت، و ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت عدل جهانی توسط حضرت حجت روحی فداه، انسان هایی لازم است که با ویژگی های ایمانی، اخلاقی، فکری و اعتقادی ، قابلیت و شایستگی این دوران را در خود جمع کرده باشند.
طبق یک حدیث جالب ازپیامبر، مؤمن كامل داراى ۱۰۳ صفت است.
➖پیامبر(ص) فرمود:
«لا يُكْمِلُ المؤمنُ إيمانَهُ حتّى يَحْتَويَ على مائةٍ و ثلاثِ خِصالٍ....»(۱)
❇️ خصلت ۸۴. وَ عِلْمُهُ زَکِی
منتظران امام زمان(عج) ، دارای علم و دانش پاکیزه هستند ، علم و دانشی از جنس نور که امام صادق (ع) فرمود:«أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء» علم، نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد می افکند.(۲)
🟢منتظر دوران علم
منتظران امام زمان با انتظار ظهور چنانچه در آروزی عدالت هستند همان طور در شوق دوران طلایی علم و دانش هستند که امام زمان(عج) علم و دانش پاک را به حد بالاترین جای ممکن خواهند رساند.
امام صادق(ع) می فرمایند:
«الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً»؛
علم و دانش بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آوردهاند تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز به آن دو حرف آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون میآورد، آن را بین مردم نشر و گسترش میدهد و آن دو حرف را نیز ضمیمه میکند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر میسازد.»(۳)
👈 با توجه به اشاره ای به دانش انبیا شده به نظر می رسد مراد از علم در این حدیث علومی از سنخ دانش های مورد اهتمام انبیاست و نه علوم تجربی و مادی.
🟢 رابطه علم و پارسایی
علم با پاکی و پارسایی رابطه نزديكى دارند؛ و چه رابطه اى نزديك تر از تأثير متقابل اين دو بر يكديگر. تقوا سرچشمه علم است و علم نيز سرچشمه تقوا، و اين يك اصل اساسى در مسیر معرفت است.
➖از طرفی علم حقيقى ريشه هاى رذايل اخلاقى و سرچشمه هاى گناه را از بين مى برد و عواقب اين امور را به انسان نشان مى دهد. اين آگاهى كمك مؤثّرى به پيدايش تقوا و پرهيز از گناه مى نمايد و از سوی دیگر هنگامى كه روح انسان بر اثر تقوا پاكيزه شود، جاذبه نيرومندى ميان آن و علوم حقيقى برقرار مى گردد. در واقع تقوا دل را آماده علم و دانش کرده و انسان را لايق فيض الهى مى كند.
در حديثى از حضرت مسيح(ع) مى خوانيم كه به ياران خود فرمود: «لَيْسَ الْعِلْمُ فِى السَّماءِ فَيَنْزِلَ اِلَيْكُمْ وَلا فِى تُخُومِ اْلأَرْضِ فَيَصْعَدَ عَلَيْكُمْ، وَلِكنَّ الْعِلْمَ مَجْبُوْلٌ فِى قُلُوبِكُمْ مَرْكُوْزٌ فِى طَبايِعِكُمْ، تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ الرَّوْحانِيِّيِنَ يَظْهَرُ لَكُمْ»
علم در آسمان نيست كه بر شما فرود آيد، و در اعماق زمين نيست كه براى شما صعود كند؛ بلكه علم در اعماق دل هاى شما و در سرشت و طبيعتتان پنهان است؛ به اخلاق فرشتگان و پاكدلان، متخلّق شويد تا علم بر شما ظاهر گردد.(۴)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.بحارالانوار،ج ۶۴،ص۳۱۱.
۲.همان، ج۱، ص۲۲۴
۳.همان، ج۵۲، ص۳۳۶.
۴.. تفسير الصراط المستقيم، بروجردى، ج۱، ص۴۲۶.
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
جهاد با نفس (۸۴)
منبر یک دقیقه ای🕙
[ نکاتی تقدیم می شود تا به سلیقه سخنران به مقدار یک دقیقه انتخاب و ارائه شود]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
❇️مقدمه
جهاد با نفس بخشی از کتاب وسائل الشیعه است که آیت الله بهجت معرفی فرموده اند ،مبحث ۸۴ که بنا داریم از آن کتاب تقدیم کنیم عبارت است از این حدیث؛
امام صادق(ع) در پاسخ شخصی که در مورد معنی عقل سؤال کرد فرمود:
مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ النَّكْرَاءُ تِلْكَ الشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ.
عقل آن است كه به وسيله آن خداى رحمان پرستش شود و بهشت به دست آيد. راوى گويد: عرض كردم: «پس آنچه معاويه داشت چه بود؟» حضرت فرمود: آن نيرنگ است، آن شيطنت است! آن نمايش عقل را دارد ولى عقل نيست.
🟢عاقل نماها
در ادبیات دینی، «عقل» قداست دارد و کسی که از قدرت تفکر برای فریب افراد و برای شیطنت استفاده کند کلمه عاقل در مورد او به کار برده نمی شود.
خداوند به افرادی که مومنان را سفیه دانسته و خود را روشنفکر و باهوش تخیل کرده اند اینگونه پاسخ داده است؛
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ»
و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» میگویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمیدانند!
🔵فریب رسانه ای معاویه
معاویه با فریب کاری ، مؤمنان را فریب میداد و در تبلیغات رسانه ای آن زمان همین فریب کاری خود را نشانه عقل و درایت و برتری خود بر حضرت امیر(ع) القا میکرد.
حضرت امیر(ع) به این مطلب اینگونه واکنش نشان داده اند؛
«وَ اللّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی، وَ لکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ. وَ لَوْ لاَ کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ».
به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر و زیرک تر نیست; ولى او نیرنگ مى زند و مرتکب انواع گناه مى شود اگر غدر و خیانت ناپسند نبود من سیاستمدارترین مردم بودم.(۳)
🟢عقل مؤید ایمان است
نظر به اینکه افرادی در طول تاریخ با شعار عقل گرایی به مبارزه دین و دین داران رفته اند باید به این نکته توجه کنیم که ؛ عقل، فرا عقل بودن برخی گذاره های موثر در سعادت انسان را تأیید میکند.
استاد آيت اللَّه جوادى آملى مىنويسد: «... مثلاً عقل انسان، بعضى از صفات جزئيه خداوند، مانند سمع و بصر و كلام الهى و هم چنين حقيقت معاد و چگونگى آن و احكام الهى را كاملاً درك نمىكند و بايد آنها را از نقل (حديث) استفاده كند...»
🟢ویژگی های خردمندان
در حدیثی ، پیامبر با کلمه قرآنی «الو النُهی» ویژگیهای خردمندان را بیان فرموده است؛
«إِنَّ خِیَارَکُمْ أُولُو النُّهَی قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ مَنْ أُولُو النُّهَی قَالَ هُمْ أُولُو الْأَخْلَاقِ الْحَسَنَهًِْ وَ الْأَحْلَامِ الرَّزِینَهًِْ وَ صِلَهًِْ الْأَرْحَامِ وَ الْبَرَرَهًُْ بِالْأُمَّهَاتِ وَ الْآبَاءِ وَ الْمُتَعَاهِدِینَ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْجِیرَانِ وَ الْیَتَامَی وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ وَ یُفْشُونَ السَّلَامَ فِی الْعَالَمِ وَ یُصَلُّونَ وَ النَّاسُ نِیَامٌ غَافِلُونَ».
«بهراستی، خوبانِ شما خردمندان هستند». گفته شد: «ای رسول خدا (! خردمندان چه کسانی هستند»؟ فرمود: «ایشان صاحبان اخلاق خوش، و آرمانهای سنگین و درست، و خویشنواز، و به مادر و پدر مهرورز، و از فقراء و همسایهها و یتیمها احوال میپرسند، اطعام میکنند، و سلام را در جهان بلند و آشکار میگویند، و درحالیکه مردم خوابند و در غفلت به سر میبرند، نماز میخوانند».(۴)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱. وسائل الشيعة ،ج۱۱،ص۱۵۸.
۲.بقره/۱۳.
۳.نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰
۴. الکافی ج۲، ص ۲۴۰
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d