چه کسی صانع این گیاه است؟! چه کسی این مراحل را مدیریت می‌کند؟! #ویدئو🎥 #آفاق🌲 ‹👣🏮› ╰┈➤ @menhaj_40

『 قسمت بیست و چهارم 』 🔺یک داستان مربوط به حضرت آیت الله مشکینی : ایشان فرمودند من رفته بودم خیابان حرم حضرت معصومه، که بروم به حرم برای زیارت؛ آنجا طلبه ای را دیدم و به من گفتند پنج هزار تومان دارید به من قرض بدهید⁉️ ایشان کل موجودی شان پنج هزار تومان بود؛ فرمودند آن را دادم به آن طلبه و گفتم خدا کریم است. کمی جلوتر که رفتم دیدم گروهی در حرم هستند؛ از مشکین شهر اردبیل، از طائفه خودم!

🔺مشغول سلام و احوال پرسی شدیم، لحظه آخر که یکی از آنان قصد رفتن داشت، کف دست بنده یک پولی گذاشت و من هم گذاشتم در جیبم! جلوتر آن را در آوردم و دیدم پنجاه هزار تومان است. « عشر امثالها » داشتم دوباره از حرم به بیرون می‌رفتم که شخصی از همان گروه از کاروان جا مانده بود؛ وقتی مرا دیدند بعد از کمی صحبت و احوالپرسی، در زمان رفتن پولی کف دست بنده گذاشتند و من گذاشتم در جیبم! پانصد هزار تومان بود..‼️

🔺نرفتم منزل و دوباره برگشتم به حرم حضرت معصومه و ایستادم تا ببینم طلبه ای نمی‌آید تا به او پانصد هزار تومان را قرض بدهم تا بشود پنج میلیون تومان! البته گفتند هرچه ايستادم خبری نشد.. « عشر امثالها » تعارف ندارد! #در_محضر_استاد☁️ #رهایی_از_گناه🚫 🎙 ⊰ استاد رضایی ⊱ ‹👣🏮› ╰┈➤ @menhaj_40

💠 زیارت اربعین ولو یک بار در عمر به هر رویه بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده، بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد..! #میرزاجوادآقاملکی‌تبریزی ____________________________ دوستان عزیزم به هر طریقی اگر امکان داشت، ولو هزینه سفر را قرض کنید به خیل کاروان مسافران اربعین حسینی بپیوندید؛ که هم مورد شفاعت زینب کبری سلام الله علیها قرار بگیرید و هم به امام زمان خودشان لبیک بگویند و زمینه ساز ظهور باشید..🙏🏻🌹 #در_محضر_استاد☁️ #اربعین ‹👣🏮› ╰┈➤ @menhaj_40

🔹🔹 _الخَیْرُ فِی مَا وَقَعَ.. خیر در چیزی‌ست که اتفاق می‌افتد! #در_محضر_استاد☁️ ‹👣🏮› ╰┈➤ @menhaj_40

دل نیست هر آن دل که دل آرام ندارد بی روی دل آرام، دل آرام ندارد..

💬 داستانک : روضه مجسم! ❮'نباید میدیدم آن چیزی را که دیدم..'❯‼️ ▪️یک آقا سید ابراهیم دمشقی بود که سیادتش و نسبش به آقا سید مرتضی اعلم الهدی می خورد.. نود سال سن داشت و هم جوار قبر مطهره حضرت رقیه (صلوات الله علیها) بود؛ سه تا دختر داشت و پسری هم نداشت.. در عالم رویا دختر بزرگش، حضرت رقیه(س) را خواب دید که فرمود فلانی به بابات سید ابراهیم بگو بین جسد و لحد من آب جمع شده؛ جسد در اذیت و آزار است، بیا این را تعمیر کن! دختر بلند شد و این را برای پدرش سید ابراهیم تعریف کرد..

▪️سید ابراهیم از ترس اهل سنت که او را تکفیر بکنند، در دمشق اعتنا نکرد؛ شب دوم دختر وسطی عین همان خواب را دید او اعتنا نکرد! شب سوم، دختر سوم عین همان خواب را دید بازم از ترس جان اعتنا نکرد! شب چهارم در خواب خود سید ابراهیم، حضرت رقیه(س) با اعتاب به او گفت : سید ابراهیم! چرا وقتی که من به سه دخترت گفتم باز هم اعتنا نمی‌کنی..⁉️ برو والی دمشق را خبر کن؛ بین جسد و لحد آب است، تعمیرش کن!