🔴 شعر رویای سفر اربعین ...
🔸خواب دیدم که در نجف هستم
🔹بر سرم دست لطف مولا بود
🔸ابتدای مسیر کرب و بلا
🔹جادهای پیش روی رویا بود
🔸کوله بار گناه را دادم
🔹عوضش کولهی حرم دادند
🔸پشت من آب ریخت یک مادر
🔹آب نه ... اشکهای زهرا بود
🔸دل خود را زدم به جاده ی عشق
🔹جاده نه ... پلّکانِ عرش خدا
🔸پلههایش عمودها بودند
🔹چقدَر این مسیر ، زیبا بود
🔸با زبان فصیح اَعرابی
🔹یک نفر داد زد "حَلَبیکُم"
🔸اصلا انگار همزبان همیم
🔹کلماتش عجیب ، شیوا بود
🔸آن طرفتر بساط مستیِ ...
🔹چای ایرانی و عراقی بود
🔸مست میشد هر آنکه لب می زد
🔹غِلظت این شراب ، بالا بود
🔸یک پسربچه آن طرفتر بود
🔹با بساطی شبیه کفاشی
🔸واکس میزد به کفش زائرها
🔹تکهای از بهشت ، آنجا بود
🔸با تعجب نگاه میکردم
🔹به کسی که صلیب ، دستش بود
🔸وسط لشکر مسلمانها
🔹کهنه سربازی از کلیسا بود
🔸در مسیر نجف به کرب و بلا
🔹شعبهای از بهشت را دیدم
🔸"موکب حضرت امام رضا "
🔹ساحل امن خستگیها بود
🔸پا به پای مسیر ، طی کردم
🔹یک هزار و چهارصد پله
🔸تا رسیدم به عرش و دیدم که ...
🔹گنبد از راه دور ، پیدا بود
🔸تا پریدم به سمت پرچم سرخ
🔹با صدای اذان شدم بیدار
🔸دیدم از اشک ، بالشم خیس است
🔹چشمها کاسههای دریا بود
🔸گفتم آقا چه خواب شیرینی
🔹مثل یک قاب عکس رویایی
🔸 #اربعین و #من و #حرم با هم
🔹روی لبهام ، این تقاضا بود ...
🔸جان هر کس که دوستش داری
🔹برگهام را بگیر ، از دستم
🔸کلّ حاجات ، را زدم به کنار
🔹همهی خواهش من امضا بود ...
#شعر: #رضا_قاسمی
🆔 @merajshohadaa
✍ شعر زیبا در وصف میثم تمار صحابی مولا امیرالمومنین
🔸طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
🔸در مدح گل باغ علی، میثم تمار
🔹آن شیردل بیشه سر سبز ولایت
🔹آن عاشق و دل باخته مکتب ایثار
🔸در چرغ کمال علوی، اختر دانش
🔸بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار
🔹پرسید از آن شیفته آل محمد
🔹فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار
🔸کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین
🔸در راه ولایت ببَرندت به سرِ دار؟
🔹هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع
🔹آرند زبان از دهنت فرقه اشرار
🔸گفتا که اگر دادن جانم به ره توست
🔸جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار
🔹گویند که در کوفه حبیببنمظاهر
🔹برخورد به او خندهزنان بر سر بازار
🔸فرمود که ای یار علی! در همه احوال
🔸بینم که در این راه کشی محنت بسیار
🔹در پاسخ او میثم تمار چنین گفت:
🔹ای پور مظاهر! زهی از دولت بیدار!
🔸بینم که ز خون سر تو چهره شود سرخ
🔸در راه حسینبنعلی، رهبر احرار
🔹مردم سخن هر دو شنیدند ولی حیف
🔹لبخند تمسخر زده با حالت انکار
🔸چندی نگذشت از سخن آن دو که دیدند
🔸صدق سخن هر دو نفر گشت پدیدار
🔹میثم ز سر دار بلا سر به در آورد
🔹چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار
🔸دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش
🔸گویا به ثنای علی و عترت اطهار
🔹فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟
🔹احمد چو علی هست و علی، احمد مختار
🔸دانید علی کیست؟ همان کس که به فرداست
🔸مهرش ثمر جنت و بغضش شرر نار
🔹دانید علی کیست؟ علی، جان رسول است
🔹قرآن محمد به فصاحت کند اقرار
🔸دانید علی کیست؟ علی محور توحید
🔸دانید علی کیست؟ علی نقطه پرگار
🔹بالله! که با طاعت کونین نباشد
🔹بر خصم علی جز شرر نار، سزاوار
🔸از منطق او کاخ ستم شد متزلزل
🔸گفتی که مگر خطبه مولا شده تکرار
🔹میرفت که در کوفه فتد شور قیامت
🔹وز تخت شود زاده مرجانه نگونسار
🔸با خشم رسیدند و بریدند زبانش
🔸کز پیش از این ظلم، علی بود خبردار
🔹بعد از سه شب و روز از این وقعه جانسوز
🔹زد نیزه به پهلوش عبیداللَّـه غدار
🔸در راه علی کشته شدن آرزویش بود
🔸جان داد شجاعانه در این ره به سرِ دار
🔹نگذشت مگر اندکی از کشتن میثم
🔹تا واقعه کرب و بلا گشت پدیدار
🔸شد نوبت جانبازی فرزند مظاهر
🔸ماه اسدی، آن اسد بیشه پیکار
🔹از یوسف زهرا بگرفت اذن شهادت
🔹چون صاعقه زد بر جگر لشکر کفار
🔸پوشید ز جان دیده و کوشید به صد جهد
🔸تا نقش زمین گشت به خاک قدم یار
🔹گردید ز خون سر او سرخ، محاسن
🔹آن سان که به او گفته بُدی میثم تمار
🔸افسوس! که شد پیکر آن حافظ قرآن
🔸آزرده چو برگ گلی از نیش دو صد خار
🔹قاتل سر نورانی او برد به کوفه
🔹گرداند چو خورشید به هر کوچه و بازار
🔸میرفت به هر رهگذر و کوی و بیابان
🔸طفلی پی آن قاتل و آن سر به دل زار
🔹قاتل به تحیر شد و پرسید از آن طفل
🔹آیی ز چه همراه من؟ ای طفل دلافکار!
🔸آن کودک دل سوخته در پاسخ او گفت:
🔸این است سر باب من، ای جانی خونخوار!
🔹این حافظ قرآن و حمایتگر دین است
🔹کُشتی ز چه او را به هوای دو سه دینار
🔸فرزند حبیب! ای گل گلزار مظاهر!
🔸فریاد مزن؛ سوز دل خویش نگه دار
🔹دیدی تو سر پاک پدر لیک ندیدی
🔹طشت زر و چوب ستم و لعل گهربار
🔸کن گریه بر آن سر که شکستند به چوبش
🔸نفرین به یزید و به چنین شیوه و رفتار
🔹کن گریه بر آن سر که به چشمان پر از اشک
🔹در بین عدو عترت خود دید گرفتار
🔸«میثم»! جگر شیعه در این آتش غم سوخت
🔸هر مصرع اشعار تو شد یک شرر نار
#شعر: استاد سازگار
🆔 @merajshohadaa
#حاج_قاسم
#شعر
🍃از نسل بهار🍃
🔷نمی دانی نمیدانی
که مُردم از پریشانی
بگو با من عزیز دل
کنار من تو میمانی ؟
چنان در چشم صیادت
گرفتارم گل نازم
تو از چشمان مست من
حدیث عشق می خوانی
🔷منم آن پیر کنعانی
کهاز هجرت هراسانم
یقین دارم تویی ای
عشق من آن یار کنعانی
تویی اعجاز قرآنی؛
در این اوضاعِ بحرانی
سلام من به عمّار و
به یارانِ خراسانی
🔷سلام من به سردارِ
سپاهِ حق؛ سلیمانی
به آن یاران کرمانی ؛
بروجردی و قاآنی
ز کف رفته مسلمانی ؛
خدایا خوب میدانی
نمانده عهدو پیمانی
در این اوضاع بحرانی
🔷تو از نسل بهارانی ؛
شبیه یاس و ریحانی
ببار اینک بر این سینه
بیا اینجا به مهمانی
مسلمانی سلیمانی
نگین سرخ ایرانی
به یادتو بیافشانم
گلاب ناب کاشانی
🔷تویی آرش تویی رستم
تویی ان شیر ایرانی
که رفتی در زمستانی
بسوی حق به مهمانی
🔹شعر: نرگس شعبانی همدان
✅ @merajshohadaa
#حمله_تروریستی_کرمان
#شعر
هر چند که دلبستهی این آب و گلیم
نزد شهدا، ز ماندن خود خجلیم
خون شد دل عالمی از این غم، آری
«کرمان دل عالم است و ما اهل دلیم»
🔹عباس احمدی
از خانهی عاشقان خبر آوردند
با شوق وصال، چشمِ تر آوردند
در راه مزار حاج قاسم بودند
ناگاه سر از بهشت در آوردند
🔹سیدروح الله موید
گر مثل کویری، آسمان را دریاب
در فصل بهاران تو خزان را دریاب
ما که دلمان از این مصیبت خون شد...
یارب دل "صاحب الزمان" را دریاب
🔹سید مجتبی شجاع
از فتنه و از هرچه بلا حفظ شده
با لطف و عنایت خدا حفظ شده
"ما را بکشید، زندهتر میگردیم"
اسلام ز خون شهدا حفظ شده
🔹مهدی ستارزاده
از خون شما دوام خواهیم گرفت
یکرنگی و انسجام خواهیم گرفت
امروز عزادار شماییم، ولی
فرداست که انتقام خواهیم گرفت
🔹علی سلیمیان
فریاد ز شهر لالهگون میآید
بوی غم و آتش جنون میآید
بر قبضهی شمشیرِ زمان بنویسید:
هنگامهی پیروزی خون میآید
🔹محمدعلی عرب نژاد
"ما را بکشید، زندهتر میگردیم"
در فتنه به دنبال خطر میگردیم
سوگند که در راه حمایت ز وطن
با جان عزیز خود سپر میگردیم
🔹ساجده زنگی آبادی
هراس از آرمانت دارد، ای دوست
هراس از گفتمانت دارد، ای دوست
چه بودی تو؟ چه کردی تو؟ که دشمن
هراس از زائرانت دارد، ای دوست
🔹محمود مربوبی
✅ @merajshohadaa
▪️کانال «حوزه هنری انقلاب اسلامی» در پیامرسان ایتا تمامی تولیدات هنری مرتبط با #شهدای_خدمت را در چهار محور #شعر، #روایت، #پوستر و #نماهنگ به انتشار خواهد رساند.
🆔 @hozehonari_ir
▪️ #شعر
باید که همیشه خوشقدم باشی مرد
حیف است که تو حامل غم باشی مرد
تو خادم مشهد الرضایی برگرد
باید شب میلاد حرم باشی مرد
تو در همه جا به فکر ایران بودی
از چشم رسانه گرچه پنهان بودی
ای خادم مردم وطن ،از اول
تو منتخب شاه خراسان بودی
از دست خدا گرفتی عزت ای مرد
شد رزق تو عاقبت شهادت ای مرد
تو در رده ی بهشتی و باهنری
وقتی که شدی شهید خدمت ای مرد
با خادمی حرم تو مشهور شدی
از صندلی ریاستت دور شدی
از نام و نشان خود گذشتی آنگاه
در راه وطن شهید جمهور شدی
🆔 @merajshohadaa